بخشی از مقاله
کیفیت نورطبیعی بر نحوه ادارك حسی فضاهاي داخلی محیط هاي مسکونی
چکیده :
چه عواملی در ادراك حسی و چارچوب نورطبیعی و بازتابگري آن در نحوه ادارك حسی فضاهاي داخلی محیط هاي مسکونی موثر است؟نور پدیده اي است که با وجود پیشرفت علوم و فنون هنوز ماهیت آن برا ي بشر مشخص نشده است .البته دانشمندان با بررسی نور در موقعیت هاي مختلف ،پی به اکثر خواص نور برده اند ،به طوري که امروزه ما قادریم رفتار نور را در اغلب موقعیتها بر رفتار انسانها پیش بینی کنیم .این پیش بینی ما رهنمون ما در عرصه نورپردازي موثرخواهد بود.نور یکی از عوامل موثر بر ارزش فضایی است و این عامل به این دلیل پر اهمیت است که قادر به تاثیر گذاري برادراك حسی در رفتار هاي انسان می باشد. کم و زیاد شدن نور بر انسان تاثیر می گذارد و این تاثیر کمابیش ناآگاهنه خلق و خوي انسان را تغییر می دهد .نور به رغم ماهیت غیر مادي و روحانیش از مقصود معماري جدایی ناپذیر است.چرا که معماري با وجود ویژگی هاي فیزیکی و عملکردش می تواند نشانگر دریافتی زیباشناسه باشد ودراحساسات ، کنش ها ،دریافت و همچنین تندرستی انسان ،از نور و روشنایی تاثیر می گیرد..بینایی که مهم ترین حس انتقالی در میان دیگر حواس انسان می باشد در منتقل کردن احساسات مختلف و ادراکات گوناگون به مغز انسان نقش بسزایی دارد. در این نقل و انتقال عناصر و عوامل بسیاري از جمله محیط و فضاهاي پیرامون انسان و به ویژه "نور"از اهمیت برخورداراست.هدف از این پژوهش اهمیت و تاثیر نور در فضاهاي داخلی با توجه به تاثیر پذیري در نحوه ادراك حسی از نور می باشد.
واژههاي کلیدي: نورطبیعی،ادراك حسی،فضاهاي مسکونی،کیفیت نور طبیعی
مقدمه
مسأله محوري پژوهش حاضر عبارت است از: چه عواملی در ادراك حسی و چارچوب نورطبیعی و بازتابگري آن در نحوه ادارك حسی فضاهاي داخلی محیط هاي مسکونی موثر است ؟ نور پدیده اي است که با وجود پیشرفت علوم و فنون هنوز ماهیت آن برا ي بشر مشخص نشده است .البته دانشمندان با بررسی نور در موقعیت هاي مختلف ،پی به اکثر خواص نور برده اند ،به طوري که امروزه ما قادریم رفتار نور را در اغلب موقعیتها بر رفتار انسانها پیش بینی کنیم .این پیش بینی ما رهنمون ما در عرصه نورپردازي موثرخواهد بود.نور یکی از عوامل موثر بر ارزش فضایی است و این عامل به این دلیل پر اهمیت است که قادر به تاثیر
گذاري برادراك حسی در رفتار هاي انسان می باشد. کم و زیاد شدن نور بر انسان تاثیر می- گذارد و این تاثیر کمابیش ناآگاهنه خلق و خوي انسان را تغییر می دهد .نور به رغم ماهیت غیر مادي و روحانیش از مقصود معماري جدایی ناپذیر است.چرا که معماري با وجود ویژگی هاي فیزیکی و عملکردش می تواند نشانگر دریافتی زیباشناسه باشد ،و با بهره گیري از نور به عنوان عنصري بنیادي حال و هوایی را خلق کند و عواطفی را برانگیزد .معمولا در
معماري از نور تعابیري انتزاعی (متافیزیکی)،فلسفی،نمادین و علمی می شود و هر یک از این تعبیرها نیز بسیار موثر است.در بناهاي مسکونی میان راه حلهاي معماري نور و آرمانهاي انتزاعی یا متافیزیکی بیشتر به چشم می آید.احساسات ، کنش ها ،دریافت و همچنین تندرستی انسان ،از نور و روشنایی تاثیر می گیرد.روشنایی با کیفیت خوب ،می تواند کارایی دید" Visual " performance و عملکرد دیداري را تقویت و حس افرد را تقویت نماید.بینایی که مهم ترین حس انتقالی در میان دیگر حواس انسان می باشد در منتقل کردن احساسات مختلف و ادراکات گوناگون به مغز انسان نقش بسزایی دارد.
برخی از جنبه هاي مجهول پژوهش حاضر عبارت است از: ١-زمان: هنگامی که پیام به شبکیه چشم انسان می رسد. -2 محل:جسم مورد مشاهده قرار می گیرد. -3شدت نور:کم یا زیاد شدن شدت نور هر دو باعث محدود کردن ادراك بصري خواهند شد. -4رنگ:تشخیص رنگ تنها در محدوده خاصی از روشنایی امکان پذیر است.
ادبیات و پیشینه پژوهش حاضر عبارت است از:از آنجایی که در پژوهش فوق بررسی کیفیت نور طبیعی در نحوه ادراك حسی فضاهاي داخلی مسکونی می باشد،از موضاعات مرتبط و مطالب دیگردرزمینه موضوع مربوطه، استفاده و پس از خلاصه برداري و درك مفهومی از مطالب در پژوهش حاضر استفاده شده است.
منابع اولیه:از کتاب زیبایی شناسی در معماري یورگ گروتر ترجمه جهانشاه پاکزاد،عبدالرضا همایون و نور روز در معماري اونزبنجامین ترجمه پوردیهیمی موضوع انتخاب و از مطالب آنها استفاده شده است.
منابع ثانویه:از کتاب حس وحدت نادر اردلان و حمید شاهرخ ،کتاب فرم .فضا.نظم فرانسیس دي کچینگ ترجمه زهره قراگوزلو به عنوان منابه ثانویه استفاده شده است.
اهداف مشخص تحقیق عبارتنداز: هدف کلی: عوامل موثربرکیفیت نورطبیعی درنحوه ادارك حسی فضاهاي داخلی محیط هاي مسکونی هدف کلی تحقیق حاضر می باشد. هدف ویژه: بررسی تاثیر گذاري نور در ایجاد حس در خانه بودن به عنوان یک نظریه کیفی در زمینه محیط هاي داخلی مسکونی ، تا بتوانیم احساس تعلق به مکان به منصه ظهور بگذارد.که سرانجام به نحوه فضا سازي در معماري با استفاده از نور طبیعی بتوان طراحی نمود سوالات پژوهش حاضر عبارتند از:
١-آیا درك فضاي معماري با کیفیت نور طبیعی رابطه مستقیم دارد؟-2نورطبیعی درادارك پذیري حسی در محیط هاي مسکونی چه تاثیري دارد؟-3نورطبیعی چگونه می تواند فضاهاي مسکونی را محصور یا معنی دار کند؟-4کیفیت نورطبیعی درنحوه ادراك فضاهاي مسکونی به چه عواملی بستگی دارد؟
فرضیه هاي پژوهش حاضر عبارتند از:
-1به واسطه نورطبیعی می توان در جهت درك حسی فضاي داخلی محیط مسکونی تلاش نمود.
-2به وسیله نور پردازي طبیعی می توان نسبت ایجاد ادراك پذیري در محیط مسکونی را با تعریف متفاوت در هنگام روز اقدام نمود.
-3با توجه به تاثیر ترفندهاي نوري می توان دریافت که تاثیرگذاري نور طبیعی کمتر از ترفندهاي هندسی و صوري نیست. -4استفاده از نور طبیعی به وسیله نوع معماري و استفاده از عناصرجزئیات می تواند کارایی فضا را افزایش دهد.
تعریف واژه ها و اصطلاحات فنی و تخصصی پژوهش حاضر عبارت است از:
نور: نور مرئی (که معمولا بطور خلاصه نور گویند) تابش الکترومغناطیسی است که به چشم انسان ]و دیگر بینندگان![ مرئی و مسئول حس بینایی است. نور مرئی با طول موجی از حدود 380 تا حدود 740 نانومترجاي دارد. محدوده نور مرئی بین دو نور نامرئی مادون قرمز ، که در طول موج هاي بلندتر و نور نامرئی ماوراء بنفش ، که در طول موج هاي کوتاه تر یافت می شود قرار دارد. به نور در فارسی پرتو هم گفته می شود. نور طبیعی: نور طبیعی یکی از عناصري است که در تغییر ماهیت فضاي داخلی بنا تأثیر به سزایی دارد.یکی از مهمترین مشخصه هاي نور طبیعی توالی و دگرگونی آن در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود.
فضاي معماري: فضاي معماري، فضایی که توسط سطوح، به شکلهاي گوناگون محدود گشته و به عملکردهاي تعیین شده پاسخ میگوید که موضوع و جوهر اصلی معماري است.
ادراك حسی: عبارت است از فرایند پیچیده آگاهی یافتن از اطلاعات حسی و فهم آنها و همچنین، ادراك، فرایندي است که افراد، به وسیله آن، پنداشتها و برداشتهایی را که از ﻣﺤﯿﻂ خود دارند، ﺗﻨﻈﯿﻢ و تفسیر می کنند و بدین وسیله، به آنها، معنی می دهند. ولی، ادراك می تواند که با واﻗﻌﯿﺖﻋﯿﻨﯽ، بسیار متفاوت باشد. ﻏﺎﻟﺒﺎً، افراد از امري واحد، برداشتهاي متفاوتی دارند. می توان گفت که رفتار مردم، به نوع ادراك، پنداشت یا برداشت آنها (و نه واقعیت) بستگی دارد.
روش شناسی پژوهش حاضر عبارت است از: توجه به ماهیت کیفی و با رویکرد تفسیر گرایانه می باشد .
در این تحقیق ابتدا با روش توصیفی، به توصیف و بررسی ویژگی نورطبیعی در ادراك حسی فضاهاي مسکونی پرداخته و سپس از دیدگاه معماري نور طبیعی، متناسب با فضاهاي مسکونی مطلوب مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. در پایان با نتیجه گیري از توصیف و تحلیل نورطبیعی در ادراك حسی فضاهاي مسکونی به راهکارهایی در این باره رسیده تا معماران بتوانند در طراحی هاي خود از این راهکارها ، بهره ي لازم را ببرند.
-1درك فضاي معماري با کیفیت نور طبیعی
-1-1 تاریخچه نور طبیعی در معماري
قطعاً نور یکی از عناصر تعیین کننده آهنگ حیات در زندگی بشر است.یک نظر اجمالی از داخل یک بنا به دنیاي اطراف، ما را با نشانه هاي بی شماري که براي سلامتی فیزیکی و روحی ما اهمیت دارند، آشنا می کند. هرچند که نیازهاي بشر به این عناصر به طور قابل توجهی متفاوت است.نور، اولین شرط براي هر نوع ادراك بینایی است.در تاریکی مطلق، ما نه فضا را می -توانیم ببینیم و نه فرم و رنگ را.اما نور تنها یک ضرورت فیزیکی نیست.بلکه ارزش روان شناختی آن یکی از مهمترین عوامل زندگی انسانی در همه زمینه هاست.(یورگ کورت گروتر،(449:1388 نور همیشه علاوه بر استفاده کاربردي داراي ارزش نمادین نیز بوده است.نور جزیی از ذات زندگی بوده و در بسیاري از فرهنگ ها، نور یا خورشید به عنوان منبع نور، عنصري خدایی محسوب می شده و آن را ارج می نهاده اند. .(یورگ کورت گروتر،(449:1388 بررسی تاریخ نشان می دهد که استفاده از نور و مفهوم آن در معماري چگونه در طول قرنها دستخوش تغییر و تحولی شده است. در مصر باستان نیز نور داراي اهمیتی ویژه بوده است.بنا به موقعیت سرزمین مصر، شدت نور و نتیجه تضاد میان سایه و روشن بسیار زیاد می باشد. فرم هاي صریح و هندسی که در معماري مصر از آن استفاده می شده است با گوشه هاي تیز و دقیق در زیر نور شدید اثري خاص داشته اند.
"معماري بازي هنرمندانه دقیق و خیره کننده مجموعه اي از اجسام ساخته شده در زیر نور است." (لوکوربوزیه)
چشم هاي ما براي این آفریده شده اند که فرم ها را در زیر نور ببینیم:این سایه و روشن ها هستند که فرم ها را در مقابل ما برهنه می سازند. مکعب، مخروط، کره، استوانه و هرم اولین فرمهایی هستند که نور آنها را به ما عرضه می کند.تصاویر آنها ناب، ملموس و صریح هستند. براي مصریان وجود ذات خداوندي براي بشر غیرقابل دسترس و نامرئی بوده است، پس به ناچار بایستی درتاریکی باشند.راه رسیدن به این خداوند که بایستی از روشنایی به تاریکی ختم شود با کمک چنین پدیده هاي نوري کمی واضح تر می شده است. .(یورگ کورت گروتر،(450:1388 استفاده این چنین نور به ترتیبی که گفته شد به عمد بوده است و درخدمت تقویت و مادیت بخشیدن به ایده اصلی به کار می رفت. .(یورگ کورت گروتر،(451:1388 در معماري آغاز مسیحیت و نیز درمعماري بیزانس همواره تلاش می شده است که هر چه بیشتر به فضاي داخلی جنبه روحانی داده شود و فضایی رویایی بیافرینند و روشن است که نورپردازي در این راه نقشی داشته است. .(یورگ کورت گروتر،(452:1388 براي نمونه در کلیساي ایاصوفیه در استانبول ترکیه، بخش پائینی گنبد اصلی ـ که در واقع سقف اصلی کلیسا است و قطري بیش از 30 متر دارد، به تمامی از پنجره هاي نزدیک به هم تشکیل شده است و به بیننده این احساس را می دهد که گنبد با تمام
عظمتش در هوا به صورت معلق ایستاده است. نوري که از این پنجره ها ي نزدیک به هم تشکیل شده است و به بیننده این احساس را می دهد که گنبد با تمام عظمتش درهوا به صورت معلق ایستاده است.نوري که از این پنجره ها و نیز از پنجره هاي -بخش بالاي ساختمان به داخل می تابدو به فضاي داخل حال و هوایی کاملاً بیگانه با دنیاي مادي می دهد. .(یورگ کورت گروتر،(452:1388 ایده اصلی سبک گوتیک که »ساختن بخشی از آسمان در روي زمین« بود فضائی غیرمادي طلب می- کرد.دو عامل می توانستند در حل این مشکل کمک کنند : در دوران رنسانس از سالهاي 1420 الی 1660 میلادي ، تغییر نقش نور از یک عنصر مذهبی به یک عنصر شخصیتی و زیبایی شناسانه براي ایجاد سطوح زیبا، باعث کاهش چشمگیر اهمیت آن شد.در واقع اهمیت نور، به ساده ترین استفاده عملکردي از آن یعنی به کارگیري آن براي روشن ساختن یک فضا تقلیل یافته بود. با پیشرفته تر شدن فرمهاي ساختاري، درخشندگی شفافیت با هم مترادف شدند. در بین سالهاي 1560 الی1760میلادي، دردوران باروك، یک بار دیگر ارتباط مابین انسانها و نور بیشتر شد. ترتیب دادن متناوب بخش روشن بخشهایی که در سایه هستند باعث می شود که تصور عمق تقویت گردد.
.(یورگ کورت گروتر،(454:1388 سازه ساختمان با نورپردازي مناسب به صورتی »غیر خوانا« در می آید و تمامی ساختمان حالتی خیال انگیز به خود می گیرد. در این دوره بخصوص در بناهاي آخر دوران باروك استفاده از نور غیرمستقیم نیز رایج بود. .(یورگ کورت گروتر،(454:1388 اغلب در این ساختمانها بیننده تقریباً نمی توانست پنجره را ببیند و روشنایی فضاي داخلی از انعکاس نور روي دیوارها تأمین می شد. استفاده از پدیده هاي ترفندهاي گوناگون نوري براي تقویت قدرت خیال پردازي از دوران باروك تا امروز معمول بوده است.در معماري با استفاده از فرم هاي خاص و نورپردازي متناسب با آن پدیده هایی بینایی بوجود می آید که از
نظر ادراکی دقیقاً قابل تعرف نیستند و جاي تعبیر و تفسیر دارند و گذشته از آن حال و هوایی عرفانی به انسان می دهند. .(یورگ کورت گروتر،(455:1388
-1-2 نور طبیعی
نور طبیعی یکی از عناصري است که در تغییر ماهیت فضاي داخلی بنا تأثیر به سزایی دارد.یکی از مهمترین مشخصه هاي نور طبیعی توالی و دگرگونی آن در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود. و در ساختمان و سازه ها فقط به مواردي از قبیل نور جنوبی و شمالی بر نور شرقی و غربی ارجحیت دارد و در مواقع ناچاري نور شرقی از نور غربی بهتر است توجه می شود و معماران بصورت کلیشه اي و از روي عادت آن را رعایت می کنند. موثر ترین روش استفاده از نور خورشید تامین روشنایی با نور طبیعی است. .(یورگ کورت گروتر،(457:1388
حتی بهترین لامپ رشتهاي در مقایسه با نور خورشید براي تامین میزان معینی روشناییِ, به میزان بیشتري انرژي الکتریکی براي هر متر مربع نیاز دارد و میزان بیشتري گرما تولید میکند. مشارکت نور طبیعی در تامین روشنایی هر ساختمان باید در عین توجه به مقابله با جذب حرارت نامطلوب صورت پذیرد. نور سر چشمه ي وجود همه ي هستی است. با روشن کردن سطح اجسام،
نور به آنها پیرامون و یک محیط مرئی را اهدا میکند. و جمع شدن سایه در پشت آنها به اجسام عمق میدهد. اجسام تنها در مرزهاي روشنایی و تاریکی است که معنی پیدا میکنند, و شکل خود را بدست آورده و نشان میدهند, روابط داخلیشان کشف میشود، و مانند حلقه هاي زنجیر تا بیکران بهم متصل میشوند. نور به اجسام, استقلال و خود مختاري میبخشد و همزمان, وابستگی هاي آنها را محدود میکند. ما حتی میتوانیم اینطور بیان کنیم که نور به هر شیء در محیط اطراف خود آنقدر ترفیع میدهد که آن شیء کاملا مشخص شده و با سایر اشیاء فرق میکند. نور این خالق وابستگیها و ارتباطاتی که جهان را شکل میدهند, در حالیکه خود نیز سرچشمهء همهء موجودات است به هیچ وجه یک منبع ثابت و غیر منقول نیست. نور بیشتر داراي حرکت ارتعاشی است و در کنار تغییر دایمیش پیوسته جهان را تحت تاثیرخود قرار میدهد. نور طبیعی که حامل انرژي حیات بخش درونی است به عنوان یکی از منابع وجود حیات بر روي زمین محسوب می گردد. علاوه بر آن نور می تواند با رنگ ها و جلوه هاي متفاوت خود باعث تغییر چهره یک مکان شود زیرا نور در هر یک از فصول سال " در آب و هواهاي متفاوت و یا در هر زمانی از طول روز داراي چهره اي مخصوص به خود می باشد.
-1-3 فضاي معماري با کیفیت نور طبیعی
نور، بدون شک اولین عامل درك بلاواسطه هستی است.تقابل روشنایی و تاریکی از آغاز پیدایش انسان، بنیان شکل گیري شناخت بشر نسبت به محیط و پیدایش انواع عقاید و تصورات فلسفی بوده است.نور نه تنها نقش مهمی در ارزش گذاري عناصر معماري دارد، بلکه یکی از عوامل مهم و تعیین کننده فضا نیز محسوب می شود. (یورگ کورت گروتر،(455:1388
نور و معماري موضوعاتی جدایی ناپذیرند.معماران از گذشته دور به اهمیت نور در معماري پی برده و روشهاي هوشمندانه اي را براي استفاده از نور در ساختمان ابداع کرده اند.در معماري از نور به صورت یکنواخت استفاده نشده و به کارگیري این عناصر طبیعی بسیار متنوع و متغیر بوده است.
نور در معماري فقط نقش عملکردي نداشته ، بلکه نمادین، هنري و متعالی بوده است.یکی از عناصر در طراحی معماري، نور طبیعی می باشد، که معمولاًنورطبیعی فضاهاي یک بناي معماري داراي ارزش یکسان نبوده و داراي تنوع می باشند. (یورگ کورت گروتر،(486:1388
نور یکی از عوامل در جهت کمک و تقویت نشان دادن سلسه مراتب در بناهاي معماري می باشد. نور فضا و فرم را به هم آشنا میسازد. گیدئون درك معماري را با سازماندهی فضا و فرم ساخته شده ممکن میداند.علاوهبر مداخله نور در فضاي درونی آن میتواند بر کیفیت پیوند فضاهاي درونی و بیرونی و برعکس اثر گذارد. نور میتواند خروج انسان از خانه را به نحوي سامان دهد که او در این هنگام پاي خود را بر یک فضاي محیطی بیگانه در خارج بگذارد و یا در برابر احساس خودمانی از فضاي دیگر را در او زمینهسازي کند. معماري که تمام تلاش آن این است که نور پراکنده را تکه تکه کند, حضورش را در یک مکان ثابت حفظ و نگهداري کند و در عصر ها و دوران ها جستجو کرده,تا نور را با تمام خاصیت حیات بخشش به دقت در دام خود اسیر کند-نور در هر لحظه شکل جدیدي به موجودات میدهد و مناسبات مشترك جدیدي براي اشیا بوجود می- آورد. معماري نوررا بصورت مختصر و صریح ترین حالت آن متمرکز میکند. خلق یک فضاي معماري به عبارت ساده متمرکز کردن و تصفیه ارزي نوراست. ارتباط بین معماري و نور چندان در اذهان شکل نمیگیرند اینکه انها در لایه تجربیات ذهنی شکل گرفته و سپس زندگی مادي را رقم میزنند. نوري که میتواند- در هر نقطه از محیط ساخته شده ي ما – بوسیله ي مجاورت بیواسطه و شایان توجهی از زمان و مکان ما صحبت کند. بواسطه ي تحقیقات دقیق و توجهات عمیق،نور را به فضاي داخلی معماري هدایت میکنیم بطوریکه آن نور فضا را بوسیله ي عمق مشخص و تعریف کندو فضاهایی بسیار مهیج و تحریک کننده بوجود آورد. نور به تنهایی نمیتواند نور باشد. حتما باید براي نور تاریکی هم وجود داشته باسد تا نور موجودیت خویش را بوجود آورد.درخشان و با جلال و قدرت،تاریکی،که
درخشندگی نور را بر می افروزد و قدرت نور را آشکار میکند،ذاتا قسمتی از نور است. تا کنون عظمت و عمق تاریکی از محدوده ي توجهات ما نا پدید بوده است، و این اختلاف جزیی که نور و تاریکی ایجاد میکنند . (یورگ کورت گروتر،(486:1388
-1-4 ویژگیهاي نور و سایه
نور طبیعی روز داراي خواصی است که با استفاده از آن فضا معنا پیدا می کند.فرم، رنگ، تار و پود و زمینه مصالح مخصوصاً وقتی که بر آن تأکید شده باشد. به هر حال فاکتورهاي مهم نور ارتباط مستقیم با فضاي معماري دارد.برخی از ویژگیهاي مهم نور در ادامه آمده است.
1-4-1روشنایی
روشنایی از اولین ویژگیهاي نور می باشد. روشنایی به وسیله بازتاب نور از شی ء به چشم انسان شکل می گیرد و بستگی به مقدار نور تابیده شده و بر سطح و قابلیت انعکاس آن دارد. تظاهر سطوح روشن که در جنب سطوح تاریک قرار دارند، به -
قدرت تطابق چشم و شدت روشنایی بستگی دارد. هرچه تطابق بیشتر، سطح تاریک تیره تر و هر قدر تطابق کمتر، سطح تاریک، روشن تر دیده می شود.از دیرباز روشنی هاي متضاد براي دید خوب نامناسب تشخیص داده شده است، درعین حال اختلاف روشنایی محیط معنا و زیبایی براي فضا بوجود می آورد. اما اختلاف روشنی بیش از اندازه در میدان دید شخص باعث کاهش قدرت دیده می شود. در طراحی سیستم روشنایی باید اولا از ایجاد خیرگی ناشی از انعکاس برسطح کار و ثانیاً از بوجود آوردن روشنی زیاده از حد یا روشنایی متضاد که در میدان دید قراردارند اجتناب شود. براي فعالیتهاي مختلف موجود در فضا، روشنایی متفاوتی مورد نیاز است.براي مثال در اتاق کار ساختمان مسکونی لازم است که روشنایی به حدي باشد که امکان خواندن و نوشتن به گونه اي مناسب فراهم شود.
1-4-2 سایه
سایه به دو نوع »به جا« و »افتاده« تقسیم می شود.سایه نوع اول بر روي خود جسم قراردارد. تمامی بخش هایی از جسم که مورد تابش مستقیم نور قرار نمی گیرند، در سایه بجا هستند. سایه ي افتاده، از جسم به روي محیط اطراف می افتد.با کمک سایه افتاده می توان اطلاعی در مورد محل منبع نور و نیز در مورد موقعیت محلی اجسام مختلف نسبت به یکدیگر کسب کرد. رابطه ادراك شده، در عین عینیت، نسبی نیز هست و بیان دقیقی از وضعیت واقعی نیست. (یورگ کورت گروتر،(486:1388 ارتباط بین یک جسم و سایه افتاده آن تابع چهار عامل است: محل منبع نور، اندازه سایه افتاده، اندازه جسم و موقعیت زمینه اي که سایه بر روي آن افتاده است.وجود سایه ها همیشه باعث بهتر شدن اثر یک فضا نیست. در شرایط خاص سایه تنها، به صورت تاریکی دیده می شود و در این حالت اثر فضایی لازم را ندارد. در این مورد چندین عامل مؤثرند: یکی اینکه بایستی تضاد بین سطوح روشن و تاریک زیاد باشد و دوم اینکه بایستی مرز بین سایه و روشن کاملاً مشخص باشد و جسم چندان اثر فضایی ندارد ، اما سایه یک لبه
فرم دارد و بر جسم تاثیربیشتري می گذارد. (یورگ کورت گروتر،(487:1388 در مورد بازي نور و سایه و جدائی ناپذیري آنها