بخشی از مقاله
جایگاه ورزش
مقدمه:
اشاره به موقعيت قابل ملاحظه اي كه ورزش در جوامع كنوني ما بدست آورده امري پيش پاافتاده است. پخش تلويزيوني مسابقات بزرگ، خصوصاً بازي هاي المپيك «جهاني» قوتبال و مسابقات كلاسيك تنيس كه با جلب نظر تماشاچيان بعد جهاني به آن بخشيده و در هر نقطه اي از دنيا قابل مشاهده است، چون در هيچ زمينه ديگري چيزي شبيه آن پيدا نمي شود. نشانه بعد اجتماعي چشمگير پديده ورزش مي باشد. زمين ورزش شايد تنها مركز ثقل انساني به شمار مي رود. همانطوري كه ورزش كردن هم روز به روز در حال توسعه مي باشد.
با اين حال در ازاي چنين ذوق و شوق عمومي به نظر مي رسد كه مطالعه علمي ورزش فوق العاده به تأخير افتاده است. اين امر هم درباره ورزش صدق مي كند و هم در مورد بازي. بازي مدتهاي مديدي به عنوان تفريح و سرگرمي بي هدف و بي معني تلقي مي گرديد.
جامعه به چشم بدگماني و بي اعتمادي به آن مي نگريست زيرا نوعي فعاليت و كار غير توليدي و بي ثمر به شمار مي رفت. مطالعه و بررسي برخي بازيهاي گروهي، يعني بازيهاييي كه تصادف و شانس در آن دخالت دارند، يعني بازيهاي ديگر با موانع مذهبي برخورد كرده مي كرد. زيرا چنين
تصور مي شد كه بخت و اقبال تابع قوانين الهي نيست و لذا مطالعه علمي در اين قسمت با تأخير انجام شد تا وقتي كه تحقيقات پاسكال انجام گرفت و نامه هايي كه او با فرما مبادله كرد منتشر شد. كه نتيجه اين چنين تحقيقاتي نياز به تذكر ندارد. مطالعه علمي ورزش هم با موانعي برخورد مي كند كه مطالعه بازي با آن مواجه بوده است. حتي مي توان گفت كه موانع ديگري هم بر آن افزوده شده است. مسئولان ورزشي تا مدتهاي مديد به اين نوع مطالعه و تحقيق روي خوش نشا
ن نمي دادند و هدفشان قبل از هر چيزي اين بود كه به عنوان مردان عمل مردان زمين ورزش معرفي شوند. مربيان ورزشي هم تا قبل از اينكه بعضي از آنان براي كمك به طرف اهل علم برگردند سكوت برگزيدند. بعد از جنگ جهاني دوم مسأله اعتلاي درجه مهارت و مربي گري عقاليي تري داشته باشند. فيزيولوژيست ها اولين كساني بودند كه توانستند به درخواست مربيان جواب مثبت دهند. پيشرفت نسبي بيولوژي ورزشي نشانه اي از اين امر است زيرا با توجه به خطرناك بودن فعاليت هاي ورزشزي پزشكان خيلي زود در زمين هاي ورزشي حضور پيدا كردند. مشاهداتي كه پزشكان مذكور بعمل آوردند اساس رشته اي عملي را پايه ريزي كرد كه در حال حاضر مي تواند توصيه هاي مقتضي و مناسبي در اختيار مربيان روزشي قرار دهد.
ولي اخيراً مربيان ورزشي متوجه شده اند كه مهارت ورزشي در عين حال به عوامل مختلف رواني نيز بستگي دارد. در نتيجه سعي مي كنند به تجزيه و تحليل هاي شخصي دست بزنند كه مبتني بر استنباط خودشان مي باشد. ولي بعضي از مربيان معتقدند كه در اين زمينه متخصصين بهتر مي توانند به آنها كمك كنند.
در كشورهاي خارجي خصوصاً در ممالكي كه علاقه دارند ورزشكان برگزيده اي كه به مسابقات بي
ن المللي مي فرستند در صف اول ورزش بين الملل قرار گيرند خيلي وقت است كه روان شناسي ورزش ريشه گرفته و جا افتاده است.
به اين ترتيب، اين رشته جديد به عنوان رشته اي مستقل از علوم علمي شناخته شده است. كنگره هاي جهاني و قاره اي كه متخصصين امر نتايج تحقيقات و مطالعات خود را در آنجا ارائه مي دهند، نه تنها يكي بعد از ديگري تشكيل مي شود بلكه هيأت علمي مخصوص ورزش نيز در حال شكل گيري است.
فصل اول
تاريخچه و پيدايش روان شناسي ورزش
وقتي مؤلفي بخواهد تاريخچه يكي از علوم را دوباره مطرح كند، ممكن است ريشه هاي مطالعه آن علم را در نزد فلاسفه يونان پيدا كند. ولي بايد قبول كرد كه در اين صورت خيلي دير ميتوان به نتيجه رسيد. در واقع لازم است مشخص شود كه محدود كردن ميدان مطالعه اي كه فرضيه هايي در آن باره مطرح شده يا مشاهدات و تجارب سيستماتيكي در آن مورد ساخته و پرداخته شده است، در موضوع و مطلب مورد نظر چه تأثيري مي تواند داشته باشد.
اگر چه ارسطو به مطالعه حيات روح پرداخته است، با اين حال روان شناسي علمي فقط از قرن نوزدهم آغاز شده و روان شناسي ورزش كه يكي از موارد استعمال خاص آن را تشكيل مي دهد، نمي تواند از سابقه بيشتري برخوردار باشد. هر چند كه فلاسفه يونان از بحث دربازه بازي هايي كه در المپ، دلف يا كورنت جريان داشت، غافل نبوده اند.
در نظر داشته باشيم كه مي توان ملاحظه كرد كه مطالعات اوليه بعضي رشته هاي روان شناسي با مطالعات روان شناسي ورزش همزما و منطبق است. به اين ترتيب، متخصصين امر درباره تثبيت اساس روان شناسي اجتماعي تجربي در سال 1898 با تحقيقات نورمان تريپلت آمريكايي متفق القول هستند. وي در اين دوره به مطالعه اي مي پرداخته كه به تأثير حضور تماشاچي در نتيجه مسابقه يك فرد مربوط مي شود. تريپلت بعد از مشاهده آماده سازي دوچرخه سواران و بعد از اينكه متوجه شد زمان لازم براي طي همان فاصله برحسب حضور يا عدم حضور ساير شركت
كنندگان و مربي فرق مي كند آيا حضور افراد يك تيم معين بعنوان رقيب بدون آنكه وجود مسابقه مطرح باشد اثري در نتيجه مسابقه مي گذارد؟ اين اولين علم است (از جمله رفاه اجتماعي) كه تأثير مشاركت در عمل و حضور همزمان ديگران با توجه به آن مورد مطالعه قرار گرفته مي توان در تاريخ روان شناسي ورزش ثبت كرد. ولي در واقع بهتر است در نظر گرفته شود كه اين رشته موقعي بوجود مي آيد كه محققي دقيقاً قسمت ورزشي مورد نظرش باشد و تصميم بگيرد روش ها و ابزار كار روان شناسي را در آن بكار مي برد.
در دوران جديد، تحقيقات رواني يا تربيتي درباره ورزش بدون شك فراموش نشده است. از جمله، كوبرتن، احيا كننده بازيهاي المپيك در تمرينات تربيت بدني رقابت آميز شاهد نوعي تأثير رواني و تربيتي بوده است. مقاله اي كه در اين باب نوشته سرشار از تأئيدات كلي است بدون انگيزه هاي دقيق فعلي و به صورتي كه در بعضي از آثار امروزي هم نمونه اش به چشم مي خورد. وي در كتاب تعليم و تربيت ورزشي چنين مي نويسد:
«بزرگترين خدمتي كه ورزشي مي تواند به جوانان بكند عبارت است از بي خبري بلكه در بي تفاوتي نسبت به آنچه كه بيداري نوعي احساس زودرس را تهديد مي كند». وي معتقد است كه: «تفكر و قضاوت كه در صورت تمرين ثمر بخش ترند، نمي توانند از اين نكته غافل باشند كه نه تنها فرد ورزشي هر لحظه براي ارزيابي و مسابقه و مقايسه فراخوانده مي شود، بلكه اين عمليات بايد در وجود او با سرعت هر چه تمامتر انجام شود. زيرا سرعت تصميم گيري تقريباً هميشه اساس حركت ورزشي به حساب مي آيد».
اگر اين چند نقل قولي كه اشاره كرديم نشانه جنبه دوگ
ماتيك ادعاي كوبرتن مي باشد، ضرورت زمينه رواني كار ورزشي را چندان بي اهميت تلقي نمي كند.
همانطوري كه در مقدمه كوتاه اشاره شد، پزشكان، پيشروان علمي قلمرو ورزشي بوده اند. خيلي منطقي بود كه اين گروه ضمن مطالعه بيولوژيك قهرمان به جنبه رواني او هم علاقمند شود. اولين كنگره جهاني در رابطه نقش ورزش در اجتماع در سال 1965، در رم به همت همين پزشكان تشكيل شد.
مسئولين انستيتوهاي تربيت بدني به منظور تأمين دروس تعليم و تربيت روان شناسي اغلب از فلاسفه استمداد كرده اند. اين امر نشان مي دهد كه فلاسفه پرچمدار روان شناسي ورزش بوده اند.
معلمين تربيت بدني با توجه به شغل و حرفه خود مجبورند به مسائل رواني كه فعاليت ورزشي مطرح مي كند توجه داشته باشند. ممالكي كه داراي دوره مخصوص ديپلم دانشگاهي تربيت بدني مي باشند. از جمله آمريكا به ناچار در پي ريزي نقش ورزش درجامعه شريك و سهيم مي باشند.
ولي اگر پزشكان، فلاسفه و معلمين تربيت بدني خيلي زود به كاربرد قلمرو روان شناسي در ورزش علاقه مند شدند، با اين حال كسي كه به عنوان بنيانگذار نقش ورزش در ممالك معروف شده يكي از متخصصين اين رشته يعني كولمن گرفيت مي باشد.
گريفيت متولد سال 1893، موفق شده درجه دكتراي خود را در سال 1920 از دانشگاه ايلينويز اخذ كند. وي كه به مطالعه علمي ورزش عشق مي ورزيد، با مطالعه كار مربيان و خصوصاً مربيان فوتبال بسكتبال آمريكايي شروع كرد. وقتي به رياست «آزمايشگاه تحقيقاتي ورزش» كه به خاطر وي ايجاد شده بود منصوب شد مقالات فراواني خصوصاً در «آتلتيك حورنال» نوشت. ولي در عين حال به چاپ و انتشار يادداشت مربوط به تحقيقات خود در مجلات علوم تربيتي و روان شناسي پرداخت.
وي سه بخش از مطالعات خود، يعني امكانات رواني- حركتي آموزش و مقدار كمي نيز به عوامل مؤثر درشخصيت علاقه مند شد. به خاطر ضرورت كار و تحقيقاتش تست و وسايل مخصوصي از قبيل «تست هاي بسبال» يا «دستگاه زمان واكنش بار عضلاني» را درست كرد.
گريفت خصوصاً به عنوان مؤلف دو كتاب روان شناسي ورزش يكي به نام «روانشناسي داوري» كه در سال 1926 چاپ شد و ديگري به نام «روان شناسي و پهلواني» كه دو سال بعد چاپ و انتشار داده معروف است. وي همچنين كتابهايي در روان شناسي عمومي نوشته است. از قبيل: مقدمه اي بر روان شناسي عمومي، 1928 تربيتي، 1935 روان شناسي كاربردي در آموزش و يادگيري، 1939 و روزش به علت فقدان بودجه در سال 1932 تعطيلشد. بعد گريفيت به تدريس روان شناسي تربيتي پرداخت ولي به كار تحققاتي خود در محيط ورزشي تا مرگ خود، در سال1966، ادامه داد.
بعد از سال 1930 تحقيقات مربوط به وجود ورزش در جامعه سراسر جهان توسعه يافت. چند مجله مخصوص علوم عملي كه داراي كاربرد ورزشي بودند، از جمله مجله Research Quarterly ، به توسعه و گسترش موارد استعمال تحرك و ورزش كمك كردند.
در مرحله اولي كه به دوره قبل از جنگ جهاني دوم جهاني مربوط مي شود بحث رواني ورزش، در انستيتو هاي تربيت بدني مثلاً در فرانسه در IRCPS ها صورت گرفت و متخصصين امر خصوصاً به تأثير تمرينات بدني در انسان علاقه مند شدند.
بعد از جنگ جهاني دوم تحقيقات مربوط به روان شناسي ورزش در دانشگاهها و مراكز ورزشي انجام شده است. بيشتر اين تحقيقات در مرحله اول به روان شناسي تربيت بدني و در مرحله دوم به روانشناسي ورزش مربوط بود. اين وضع دقيقاً در مورد ممالك اروپايي صدق مي كند.
جنگ جهاني دوم متخاصمين را به تحقيقات عميق و كارهاي جدي مطالعاتي وادار كرد. در حالي كه مساعي انتخاب افراد نظامي در جنگ جهاني اول به تست هاي فيزيولوژيك مربوط بود در جنگ
جهان دوم مطالعات و تحقيقات مربوط به پرسنل نظامي به طرف چگونگي ورزش سوق داده شد. به عنوان مثال: خوانندگان محترم خود از اهميت كارها و تحقيقاتي كه در اين دوره به وسيله متخصصين آمريكايي در روان شناسي اجتماعي صورت گرفته است آگاه مي باشند. آنچه مربوط به زمينه مورد نظر ما است تحقيقات عبرت انگيز و نمونه روان شناسي امريكايي ادوين فلايشمن است.
فلايشومن از طرف ارتش آمريكا مأمور شد خلبانان هواپيما را انتخاب كند. وي وسايل و ابزاري ساخت و تست هاي مخصوصي درست كرد و به مطالعه نظري مهمي پرداخت كه سبب شناخت مهارت ها و استعداهاي افراد مي گردد. به نظر وي مهارت افراد شامل صلاحيت آنان در انجام كارهاي ويژه و استعداد افراد شامل خصوصياتي كلي تر و عمومي تري است كه به توارث بستگي دارد و معرف نوعي ثبات فرد در دوره اي است كه كم كم به مرحله بلوغ نزديك تر مي شود.
در سراسر جهان تحقيق و بررسي پيرامون ورزش سازمان يافته و تعداد افراد افراد متخصص در اين رشته هم در حال افزايش مي باشد. اولين كنگره جهاني در اين رابطه همانطوري كه قبلاً اشاره شد در سال 1965 به ابتكار پزشكان و خصوصاً فدراسيون ايتاليايي «پزشكي ورزشي» تشكيل شد. در جريان اين كنگره «انجمن بين المللي » تشكيل و تأسيس يافت و يك روان پزشك ايتاليايي به نام دكتر فروچيو به رياست آن انتخاب شد. كنگره دوم در سال 1968 در واشينگتن تشكيل
گرديد. دراين كنگره 31 كشور شركت كرد. مطالب و موضوعات فراواني از جمله پرخاشگري در زمينه ورزشي شخصيت قهرمان آموزش حركتي، آموزش و حركتي و روابط بين ورزش و بازي مطرح و مورد بحث قرار گرفت. ككنگره سوم در سال 1973 در مادريد كنگره چهارم در سال 1977 در پراگ و كنگره پنجم درسال 1981 در اوتاوا تشكيل شد. از كنگره مادريد به بعد كنگره هاي ورزشي يك سال بعد از بازي هاي المپيك تشكيل مي شود. در سال 1968 رياست انجمن بين المللي روان شناسي ورزش به عهده ميروسلاوانك واگذار شد كه هنوز هم در همين پست انجام وظيفه مي كند و رياست آن را به عهده دارد.
در سطح اروپايي انجمن در سال 1969 تأسيس شده و به نم FEPSAC معروف است. هدف اين انجمن كه به رياست گيگو شلينگ سويسي اداره مي شود. شركت در ارتقاي سطح علوم ورزشي و تربيت بدني و خصوصاً روان شناسي ورزش به منظور كمك به شكوفايي انسان و بهبود موفقيت ها و پيشرفت هاي اوست. در حدود 20 كشور از جمله فرانسه، به عضويت اين انجمن پذيرفته شده اند.
جنبه هاي رواني- اجتماعي
نقش ورزش در جامعه كه به مطالعه تأثير جامعه در فرد و روابط موجود بين افراد و اعض اين جامعه مي پردازد. نمي تواند نسبت به ورزش بي علاقه باشد حداقل به اين ترتيب كه رقابت و چشم همچشمي از ميدان تحليل اين علم ناشي مي شود. وانگهي همانطوري كه در فصل مربوط به تاريخچه اشاره كرديم اساس روان شناسي اجتماعي تجربي در يكي از مطالعات نورمن تريپلت متأثر از يك وضعيت ورزشي قرار دارد.
تعداي از نتايج به دست آمده در روان شناسي اجتماعي اساسي براي مسئولين و فعالان محيط ورزشي قواعد عملي فراهم مي كند. ولي از طرف ديگر تحقيقات ويژه اي به وسيله محققيني از قبيل راينرمارتنز يا آلبرت كارون كه در روان شناسي اجتماعي مورد استفاده در ورزش تخصص گرفته اند يا به وسيله كسان ديگري از قبيل ژرارد كنيون يا جان لوي كه ضمن مطالعه جنبه هاي رواني- اجتماعي كشيده اند، در آمريكا انجام شده است.
زمينه و قلمرو روان شناسي اجتماعي كه كاربرد ورزشي دارد شامل مطالب مختلفي چون فرايند اجتماعي شدن و رابطه آن با طبقات اجتماعي محيط خانوادگي، مذهب، انگيزه ها و رفتارها، پديده هاي گروههاي كوچك مطالعه و بررسي تيم همبستگي، رهبري و فرايند تأثير اجتماعي و آثار همكاري و هماهنگي، پرخاشگري و تهاجم تأثير وسايل ارتباط جمعي و بالاخره تناقضات تئوري هاي خاص نسبت به رشته هاي ورزشي خصوصاً تئوري مشاركت و همكاري تئوري بازي ها مي باشد.
1-آثار اجتماعي شدن
اجتماعي شدن يك فرد شامل يادگيري قواعد اصول و عادات و حتي بيشتر از آنها جذب فرهنگ يعني ارزشها رفتارها و سنن به صورتي است كه هر كسي كاملاً احساس ميكند رفتارهايي كه جامعه بر او القا كرده است امري عادي و طبيعي مي باشد.
ورزش جنبه مهم فرهنگ ما به شمار مي رود و همطراز يكي از ارزش هاي اساسي جامعه صنعتي ما يعني مسابقه و رقابت مي باشد.
به عقيده راجر كايوا تمدن فقط در سايه برتري و ارزش والاي «قهرماني » يعني بازي رقابت آميز مسابقه اي است كه سرچشمه ديگر همانطوري كه در فصل مربوط به شخصيت اشاره شد به عقيده ژرژهربرت ميد ورزش در فرايند اجتماعي رشد نقش مهمي دارد. ولي اگر ورزش امكان نيل به آنچه را كه ميد «همنوع مطلق» مي نامند فراهم مي كند ميتوان درباره تأثير مستقيم و قابل توجه آن در شخصيت رفتار و كردار فرد سؤال كرد. اين مطلب قبلاً در فصل دوم مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است. با اينحال جا دارد به مطالعه اي كه استونسون انجام داده و طي آن دقيقاً درباره آثار و نتايج اجتماعي شدن سؤال مي كند اشاره شود. به عقيده وي آثار اجتماعي شدن بسيار ضعيف و ناچيز مي باشد.
در باره آثار عيني در فرد محققين به مطالعه ادراك نقش ورزش در اجتماعي شدن فرد نيز پرداخته اند. اين موضوع تحقيق از روان شناسي اجتماعي ناشي مي شود. افكار عمومي اغلب، محاسن زيادي براي فعاليت ورزشي قائلند و اين امر بانوعي ادبيات برخوردار از جنبه اخلاقي معرفي و بيان شده كه هنوز هم در حال پيشرفت و ترقي است. در آمريكا دو پژوهشگر به نام هاي اسپرايتزرواسنيدر به منظور تجسم تصوير آثار ورزش در اجتماعي شدن فرد به مطالعه پرداخته اند. افكار عمومي اساساً دو وظيفه براي فعاليت ورزشي قائلند بنا به همين افكار عمومي از يك طرف
شهروند خوب بودن اطاعت از قوانين احترام به اصول و اولياي امور را ياد مي دهد. حس تسط بر نفس و ميهن پرستي را در وجود انسان تقويت مي كند. از اين ديدگاه ورزش عاملي براي جذب شدن در جامعه تلقي مي شود. از طرف ديگر ورزش عاملي براي جذب شدن در جامعه تلقي مي شود. از طرف ديگر ورزش امكان فرو نشستن تنش هايي را كه فرد در سايه استرس هاي حاصله از زندگي مدرن احساس مي كند فراهم مي نمايد. از اين ديدگاه ورزش به عنوان عامل تعادل شخصيت در نظر گرفته شده است.
2-تأثير عوامل اجتماعي شدن در فعاليت ورزشي
انتخاب نوع فعاليت ورزشي و حتي انتخاب يك رشته ورزشي خاص تحت تأثير عوامل اجتماعي شدن قرار مي گيرد. در بين اين عوامل خانواده نقش مهمي ايفا مي كند. تشكل و منظومه خانوادگي و جو حاكم بر آن عناصر مهمي در رشد و تعادل كودك به شمار مي روند. همين عوامل مراتب علاقمندي كودك را نسبت به ورزش تحت تأثير قرار ميدهد. ولي اين كشش و علاقمندي در درجه اول به نوع ورزشي كه والدين انجام ميدهند بستگي دارد و در واقع به عنوان عامل اصلي
تلقي مي شود. تعداد كودكاني كه رشته هاي ورزشي مورد نظر والدين را انتخاب مي كنند خيلي زياد است. در سطح نخبه هاي ورزشي نمونه هاي فراواني در اين مورد وجود دارد. بنابراين برحسب لغات جديدي كه ابداع كرده و ساخته ايم هوموارژي شديدي به چشم مي خورد. محققان آلماني از جمله گرارتروتلين و هانس مارتن استورك مي نويسد: «جو مهارتي خانواده درباره رفتار مناسب موفقيت در ورزشكار نخبه آينده امري اساسي است».
خود ما هم در موقع مطالعه درباره بازيكنان جوان پينگ پونگ ملاحظه كرده ايم كه: «تأثير مدل پدراننه ممكن است در فعاليت ورزشي و انتخاب يكي از رشته هاي ورزشي عامل بسيار مهمي باشد». مطالعاتي كه در آمريكا انجام شده نيز به اين نتيجه رسيده است كه تأثير والدين در ايجاد رفتار و ارزش هاي مربوط به فعاليت هاي ورزشي فرزندانشان امري غير قابل ترديد به شمار مي رود. مثلاً بالازور در سال 1975 به تنظيم بيوگرافي و شرح حال 25 ورزشكار در سطح المپيك پرداخت. اين
بررسي تأثير قطعي والدين را در سالهاي اول زندگي كاملاً نشان مي دهد. كراتي مدل توجيهي از رابط ممكن بين ويژگيهاي والدين از يك طرف و از طرف ديگر رفتار و امكانات فرزندان آنها پيشنهاد مي كند.
3-درصد فعاليت هاي ورزشي
هر چند اندازه گيري دقيق فعاليت هاي ورزشي بدليل عدم تعريف دقيق آن كاري بسيار ظريف و حساسي است، ولي جوانب مختلف امر نشان ميدهد كه بعد از 1985- 1975 به وطور محسوسي افزايش يافته است. اين امر معمولاً باتوجه به تعداد فدراسيون هاي مجاز و نتايج نظر خواهي و پرسش همگاني كه به وسيله انستيتوهاي متخصص صورت گرفته، ارزيابي مي شود. در سال 1974، وزارت ورزش تعداد 7 ميليون و درسال 1980 تعداد 5/9 ميليون ورزشكار سرشماري كرده
است. اين ارقام نشانگر نوعي ارزيابي بيش از حد تعداد واقعي افرادي باشد كه در كلوبهاي ورزشي ثبت نام مي كنند و به فعاليت هاي ورزشي مي پردازند زيرا شامل افرادي است كه براي اولين بار در فدراسيون هاي چند ورزشي مانند UNSS و بار دوم در فدراسيون هاي تك ورزشي سرشماري و ثبت نام كرده اند.
همچنين بايد خاطرنشان كرد كه افزايش تعداد افراد مجاز برحسب انواع رشته هاي ورزشي فرق ميكند. به اين ترتيب درفاصله 1979 و 1980 فدراسيون هاي به اصطلاح المپيكي (ورزش سنتي) شاهد افزايش 98/1% اعضاي خود و فدراسيون هاي غير المپيكي(كه قسمتي از آن شامل ورزش تفنني است) شاهد افزايش 39/11% افراد خود بوده اند. شكل 5 اين افزايش متفاوت را به روشني نشان مي دهد.
درباره فعاليت هاي ورزشي آنچه بررسي نظر خواهي عمومي نشان مي دهد كه مؤيد اختلاف ارقام در اين مورد مي باشد. به اين ترتيب كه بعضي از افراد مورد سؤال به رشته اي از فعاليت ورزشي مي پردازند. بي آنكه به فدراسيون مخصوصي وابسته باشد. يعني بدون آنكه مجاز تلقي شود. تا سال 1973 ارزيابي هاي انجام شده معمولاً حول محور 25% جمعيت دور مي زند. ولي نبايد
فراموش كرد كه پرسشنامه ها در اغلب موارد به افراد 16 ساله يا بيشتر مربوط مي شود. در سال 1972 IFOP افرادي را كه به فعاليت ورزشي مي پردازند به 10% افراد مجاز و 15% به افراد به افراد غير مجاز تقسيم كرده است. اگر افزايش ساعات بيكاري و بهبود تجهيزات ورزشي در اين ميان نقشي ايفا مي كند عوامل و پديده هاي ديگر نيز از جمله بعضي متغيرها و عوامل اجتماعي و رواني كه بعداً به مطالعه آن خواهيم پرداخت در اين بين از اهيمت زيادي برخوردارند. در حقيقت در فعاليت هاي ورزشي برحسب عوامل گوناگون فرق مي كند. مهمترين اين عوامل شامل جنس، سن، مذهب و طبقه اجتماعي است.
4-تأثير جنسيت در فعاليت ورزشي
زنان كمتر از مردان به ورزش مي پردازند. ولي موقعيت كلي در سايه تغيير نقش اجتماعي و نورم هاي رفتاري فرق مي كند. زنان به پاره اي از فعاليت هاي ورزشي از جمله ورزش هاي يوگا، زيبايي اندام، ژيمناستيك و شنا و همچنين بستكبال و واليبل بيشتر مي پردازند. زنان در ورزشهاي مخصوص طبقات بالا از موقعيت فوق العاده اي برخودارند. ورزش هايي كه چشمگير و تحسين برانگيز بوده و جنبه سمبوليك دارند. ونيز از طرفي مستلزم نوعي تكينك پيچيده و در نتيجه آموزش زودرس مي
باشند. كه البته سبب نوعي امتياز و برتري مي گردند. و اعتماد به نقس آنان را تقويت ميكنند كه احتمال فراواني وجود دارد امكان پيدا كردن همسري در طبقات ممتاز اجتماعي مطرح باشد. جالب ترين رشته هاي اين نوع ورزشها شامل اسب سواري، گلف ورزشهاي روي يخ و تنيس مي باشد.
پس فعاليت هاي مختلف زنان در ورزش تابع فرايند هاي رواني اجتماعي مختلف مي باشد. به نظر مي رسد كه تقسيم جنسي نقشها در طبقات اصلي جامعه ملايم تر است….
در طبقات پائين زن اغلب اوقات كار مي كند ولي مسئوليت اداره خانه و خانواده با اوست. مرد تصميم گيرنده است. در طبقات بالاي اجتماعي زن كار نمي كند ولي به كارهاي خانواده و كودكان مي پردازد. در طبقات متوسط جامعه كارها بيش از پيش تقسم شده است. اين پديده ها سبب رفتارهاي مختلف طرز زندگي مختلف و در نتيجه انواع فعاليت هاي ورزشي متفاوت و مختلف مي شود. مطالعه و بررسي تآثير سن امكان درك هر چه بهتر عوامل انتخاب اشتغالات و فعاليت هاي ورزشي را فراهم مي كند.
5-تأثير سن در اشتغالات و فعاليت هاي ورزشي
فعاليت ورزشي همراه با تغيير سن و ورود در زندگي حرفه اي و همچنين ازدواج كه هر يك نقش مهمي در زندگي ايفا مي كنند. تقليل مي يابد. اين تقليل فعاليت ورزشي خصوصاً در مورد فعاليت هاي مرتب و منظم روشن و واضح است. انستيتوي ملي ورزش و تربيت بدني به سال 1967 تحقيقي انجام داده كه اين مطلب را به روشني نشان مي دهد. و نتايج را تأئيد مي كنند. ولي نتيجه آخرين و جديدترين اين تحقيقات با نتايج فوق اختلاف مختصري دارد. يعني تفاوت مختصر در جهت افزايش سن ورزشكاران به طرف 35 سالگي به چشم مي خورد.
همچنن لازم است خاطرنشان شود كه انجام فعاليت هاي ورزشي در نزد زنان خيلي زودتر از مردان قطع ميشود. جدول شماره 5 در مورد تعدادي از ورزشها درصد نوع ورزشهاي زنانه بين افراد مجاز كمتر از 16 سال و همين درصد را در مورد افراد مجاز بيشتر از 16 سال نشان ميدهد. يادآوري اين نكته لازم است كه بعضي فدراسيون ها در انجام ورزش تفاوت هايي قائل مي شوند. مثلاَ فدراسيون هاي ژيمناستيك وجود دارد و بين افراد كمتر از 15 سال و 15ساله ها و بيشتر فدراسيون قايق راني بين افراد كمتر از 18 سال و 18 ساله ها و بيشتر.
اين تقليل فعاليت ورزشي زنان كمابيش بر حسب نوع ورزش واضح و روشن است. اين امر واضح تر از هر موردي در باره دو و ميداني صدق مي كند. و مسلم و قطعي است جادارد خاطر نشان شود كه در دوره متوسطه دبيرستان داوطلبان بايد از بين سه رشته ورزشي زير يعني دو ميداني ژيمناستيك و شنا دو رشته را انتخاب مي كند. بنابراين اين سه رشته ورزشي كه به عنوان رشته هاي اساسي تلقي مي شوند و در محيط تحصيلي از نوع جنبه اجباري نسبي برخوردار مي باشند. معلوم مي شود كه در اين صورت درصد ورزشهاي زنانه كه قبل از 16 سالگي داراي اهميت خاصي مي باشند بعداً تقليل مي يابد و تنزل مي كند.
تقليل فعاليت هاي ورزشي همراه سن و سال افراد رشته هاي ورزشي را به طور متفاوت تحت تأثير قرار مي دهد اگر ملاحظه مي شود كه قطع فعاليت هاي ورزشي در 16 سالگي صورت مي گيرد در حساب افراد مجاز مي بينيم كه از نظر فدراسيون ها اكثريت افراد مجاز بالاي 16 سال بوده و در مورد بعضي ديگر كمتر از 16 سال است. ورزشهاي سمبوليك كه در طبقات بالاي اجتماع مورد توجه
بوده و افراد طبقات بالاي اجتماع به آن مي پردازند در مورد اول قرار دارند. اين امر در مورد ورزشهاي ابزاري نيز صدق مي كند در عوض همانطوري كه در جدول شماره 6 نشان مي دهد بيشترين تعداد افراد شاغل در رشته هاي يوگا زير 16 سال ديده مي شود. دو ميداني هم تعدادي افراد بالاي 16 سال را نشان ميدهد. ولي با اين حال نوعي تغيير و تحول در تحقق مي باشد.