بخشی از پاورپوینت
--- پاورپوینت شامل تصاویر میباشد ----
اسلاید 1 :
بطور کلی مفهوم تعلیم و تربیت باید همه جانبه بوده برا ی معلم قابل درک بوده و بتواند آن را در کارهای آموزشی یا به اصطلاح فعالیتهای تربیت مورد توجه قرار گیرد .
1- باتلر: در کتاب معروف چهار مکتب فلسفه : تعلیم و تربیت فعالیت یا کوششی است که در آن افراد مسن تر اجتماع انسانی یا آنهایی که بیشتر رشد کرده اند با افراد کم رشد تر برخورد می کنند تا رشد بیشتری در آنها بوجود آید .و از این راه به پیشرفت زندگی انسانی کمک می کنند.
2- کنور دانشگاه لیورپول: : تعلیم و تربیت را مجموعه ایی از معلومات و مهارتهای مهم تلقی می کند که نقش تعلیم و تربیت نظارت صحیح بر انتقال این معلومات است .
3-پروفسور برودی :تعلیم و تربیت را به عنوان کنترل یادگیری مورد بحث قرار می دهد . به نظر ایشان تعلیم و تربیت با یادگیری یکسان نیست . یاد گیری ممکن است بدون آگاهی و فهم صحیح انجام گیرد .
4-جان دیویی : تعلیم و تربیت را چنین بیان می دارد :تجدید نظر در تجربیات و تشکیل مجدد آنها بطوری که این جریان موجبات رشد بیشتر را فراهم سازد .
5-دکتر شریعتمداری : تعلیم و تربیت باید خصوصیات زیر را در بر داشته باشد : الف)مفهوم تعلیم وتربیت را بطور آشکار مشخص سازد .
ب) با مفهوم اموری مانند کسب معلومات , فراگیری مهارتها و ایجاد عادات در هم نیامیزد.
ج) مفهوم تعلیم و تربیت را طوری بیان کند که در مراحل مختلف زندگی یا مراحل مختلف تربیتی ( کودکستان ، دبستان، دبیرستان، دانشگاه و بعد از فراغ ا ز تحصیل قابل اجرا باشد .
د) مفهوم تعلیم و تربیت را طوری بیان کند که به عنوان اصل راهنمایی کننده درهرمرحله ایی برای مربی یا معلم مورد استفاده قرار گیرد .
اسلاید 2 :
1- اید آلیسم و تعلیم و تربیت : به آن دسته از تئوری ها اطلاق می شود که به ذهن یا روح اهمیت می دهد . فلسفه ای یونانی و عقاید مسیحی می باشد . ایدالیستها ماهیت انسان را ذهن یا روح او تشکیل می دهد .فکر انسان را از دیگر موجودات ممتاز می سازد.و ذهن روح از امر مجردی که معمولا خدا نامیده می شود ناشی می شود .(دکارت ،هگل،هورن،باتلر)
2-رئالیسم و تعلیم و تربیت : برودی استاد دانشگاه امریکا در باره واژه رئالیسم می گوید هر چه ما به آن نگاه میکنیم یا در باره آن فکر می نماییم از دو چیز تشکیل شده محتوی و صورت مثال یک مثلث را تقریبا از هر چیز می توان درست کرد اما در هر حال صورت مثلث را داراست .(برای تحقیق یک شی مانند صندلی چهار علت لازم است:1-علت مادی ماده تخته 2-علت نهایی(هدف از ساخت صندلی)3-علت صوری(صورت صندلی که با اشیا دیگر فرق می کند)4-علت فاعلی ( نجار) و بطور کلی هدف رئالیسم ها زندگی خوب به عنوان هدف تعلیم و تربیت است
3-پراگماتیسم و تعلیم وتربیت : فلسفه ای است امریکایی که به عنوان فلسفه تجربی ، آزمایشی، آلی یا وسیله ای مانند اینها خوانده می شود.پراگماتیسم نتیجه یکنوع تجدید بنا در فلسفه است و نقش فرد و اثر نیروی عقلانی او را در ایجاد افکار و عقاید و بکار انداختن مهارتها و معلومات برای بهبود زندگی جمعی روشن نمود .(پروفسور چیلدز،جان دیویی) در این فلسفه با انکار وجود آنچه ورای تجربه است واقعیت وجود خدا و ارزش تعالیم دینی را که آثار آن در حیات بشر غیر قابل انکار است مورد تردید قرار می دهد.
4-فلسفه تربیتی اسلام (رئالیسم اسلامی) : طبق صریح آیات قرآن مجید جهان مستقل و جدا از انسان وجود دارد . در این زمینه اسلام از پاره ایی از مکتبهای ایدآلیسیتی که بحث شناخت را با وجود شناسی در هم می آمیزند و موجودیت جهان را وابسته به انسان و ادراکات او تلقی می نمایند متمایز میگردد. ا
-اسلام نه تنها واقعیت موجودات را مورد تائید قرار می دهد ، بلکه جهان را نظامی واحد و منسجم که از مقررات و قوانین معین تبعیت می کند قلمداد می نماید ( علامه طباطبایی ، شهید مطهری) – تربیت اسلامی از منبع وحی سر چشمه می گیرد و از این رو تربیتی دینی ، الهی و معنوی محسوب میگردد.
اسلاید 3 :
با اتکا بر فلسفۀ تربیت در جمهوری اسلامی ایران و تعریف تربیت ، تربیت رسمی و عمومی این گونه تعریف شده است:
«بخشی از جریان تربیت که به شکل سازمان دهی شده ، قانونی ، عادلانه ، همگانی و الزامی در مدرسه با محوریت دولت اسلامی و مشارکت فعال دیگر ارکان تربیت (خانواده ، مدرسه ، رسانه ها،سازمان ها و نهادهای غیر دولتی )صورت می پذیرد و با تاﺀکید بر وجوه مشترک (انسانی، اسلامی، ایرانی)- همراه با توجه به وجوه اختصاصی هویت متربیان (به ویژه هویت جنسیتی)- در پی آن است تا آنان ، مرتبه ای از آمادگی را برای تحقق حیات طیبه در ابعاد گوناگون فردی ، خانوادگی و اجتماعی به دست آوردند که تحصیل آن مرتبه ، برای عموم افراد جامعه لازم یا شایسته باشد» .
اسلاید 4 :
با اتکا بر فلسفۀ تربیت در جمهوری اسلامی ایران و تعریف تربیت ، تربیت رسمی و عمومی این گونه تعریف شده است:
«بخشی از جریان تربیت که به شکل سازمان دهی شده ، قانونی ، عادلانه ، همگانی و الزامی در مدرسه با محوریت دولت اسلامی و مشارکت فعال دیگر ارکان تربیت (خانواده ، مدرسه ، رسانه ها،سازمان ها و نهادهای غیر دولتی )صورت می پذیرد و با تاﺀکید بر وجوه مشترک (انسانی، اسلامی، ایرانی)- همراه با توجه به وجوه اختصاصی هویت متربیان (به ویژه هویت جنسیتی)- در پی آن است تا آنان ، مرتبه ای از آمادگی را برای تحقق حیات طیبه در ابعاد گوناگون فردی ، خانوادگی و اجتماعی به دست آوردند که تحصیل آن مرتبه ، برای عموم افراد جامعه لازم یا شایسته باشد» .
اسلاید 5 :
نظام تعلیم و تربیت در کشور ما کم و بیش با مشکلات متعددی مواجه می باشد که اهم آنها عبارتند از :
1- مغایریت و ناسازگاری نسبی با مبانی و ارزش های و تعالیم تربیتی اسلام
2-بی توجهی به مقتضیات فرهنگی و ملی جامعه اسلامی
3-عدم توانایی پاسخگویی نظام تربیت رسمی به نیازهای فردی واجتماعی متربیان
4-عدم تعامل اثر بخشی نظام تربیت رسمی با سایر بخشهای فرهنگی و اجتماعی
5- فقدان جامعه نگری و دچار شدن به یکسو نگری ، اصلاحات جزیی و بخشی و حتی تغییرات صوری در فرایند سیاست گذاری و برنامه ریزی و اجرا
6-فقدان ارتباط معنی دار و هم سویی میان کوشش های انجام یافته با همدیگر که نتیجه آن ناهماهنگی بین سیاست ها و برنامه های اصلاحی و...می باشد
7- ضعف ارتباط مشخص با سیاست ها و آرمان ها و توسعه همه جانبه در چشم انداز دراز مدت کشور
اسلاید 6 :
1- مجموع تدابیر و اقدامات تربیتی اساسا در چهار چوب فلسفه تربیتی مدون و بومی متناسب با جامعه اسلامی ایران تنظیم و سازماندهی نشده اند .
2- جریان تربیت رسمی و عمومی به عنوان بخش مسئول تحصیلات مدرسه ایی فاقد فلسفه خاص و مدون با خصوصیت اسلامی و ایرانی است .
3- سازماندهی و گسترش نظام تربیت رسمی و عمومی بدون تکیه بر فلسفه ای مشخص و مدون با دو ویژگی اسلامی و ایرانی انجام یافته است .
اسلاید 7 :
1- تدوین فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی
2- فلسفه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران
3- تدوین رهنامه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران
اسلاید 8 :
هر دیدگاه و نظریه تربیتی مشتمل بر شماری از گزارههای تجویزی (ناظر به تعریف، غایت، اهداف، اصول تربیت و یا تعیین محتوا، ابزار، روشها، مراحل و دیگر عناصر و مولفههای تربیت) است که بر بنیاد مجموعهای از گزارههای توصیفی با عنوان "مبانی تربیت" استوار میشوند.
مبانی تربیت از هستی و موقعیت آدمی در هستی یعنی نسبت او با خالق هستی و دیگر موجودات، وضعیت مطلوب زندگی انسان و غایت آن، سرمایهها، امکانات، تواناییها و ظرفیتها، ضعفها و محدودیتها و نیز از قوانین، سنتها، ضرورتها و شرایطی بحث میکنند که حیات انسان و نحوه تحول در آن را همواره تحت تاثیر قرار داده و تصویری از زندگی انسان و نحوه تحول آن به دست میدهند که براساس این تصویر، همه گزارههای تجویزی تربیت شکل میگیرند.
اما میتوان به طور کلی مبانی تربیت را، به لحاظ محتوا و نوع نقش آفرینی آنها، به سه بخش تقسیم کرد:
1- بعضی از مبانی تربیت از سنخ قضایای فلسفی و مدللی هستند که، به عنوان اموری مسلم و مفروض، از جهانبینی و نظام ارزشی معتبر و مقبول (یا به تعبیر دیگر از دین و فلسفه اجتماعی) جامعه به دست میآیند. از این گروه مبانی میتوان در استنباط گزارههای مربوط به تعریف تربیت و بیان غایت، اهداف و اصول آن استفاده نمود. لذا این دسته گزارهها از مهمترین مبانی علوم تربیتی به طور عام و فلسفه تربیت به طور خاص به شمار میروند و باید آنها را "مبانی اساسی تربیت" نامید.
2- برخی دیگر از مبانی تربیت، گزارههای توصیفی- تبیینی یا تجویزی هستند که از علوم تجربی و کاربردی مرتبط با تربیت سرچشمه میگیرند (یعنی علوم دارای نتایج قابل آزمون توسط تجربه نظیر جامعهشناسی تربیتی، روانشناسی تربیتی، مدیریت آموزشی، برنامهریزی درسی، تکنولوژی آموزشی و اقتصاد آموزش و پرورش که به آنها میتوان علوم دیگری نظیر علوم سیاسی، زبانشناسی، مردمشناسی و حتی زیستشناسی و عصبشناسی را نیز افزود). هر چند برای تعیین و تجویز تفصیلی چگونگی تحقق انواع تربیت و تعیین جزئیات روشها و برنامههای تربیتی، میتوان و باید از این سنخ مبانی بهرهمند شد (البته به شرط آنکه پیش فرضها و مفروضات فلسفی و نتایج تجویزی آنها با مبانی و اصول اساسی تربیت- معتبر از نظر جهانبینی و نظام ارزشی مورد قبول جامعه ما- منافات نداشته باشند یا آنکه بتوانیم با نقد و تعدیل، تفسیر مجدد و بازپردازی مفاهیم و یافتههای نظری این علوم- براساس التزام به مبانی و اصول اساسی یاد شده- به ترکیبی از این دستاوردها به صورت سازوار و سازگار با آن مبانی و اصول دست یابیم) لیکن علیالاصول نمیتوانیم در تبیین فلسفی جریان- که به مباحث کلی و بنیادی مربوط به این جریان میپردازد- بر این گونه مبانی تکیه نمائیم.
3- همچنین، تحقق جریان تربیت در هر جامعه (به ویژه در اشکال رسمی آن) به لحاظ جنبه اجتماعی آن، به ناچار مستلزم پذیرش مجموعهای از گزارههای معتبر (با ماهیت سیاسی یا حقوقی) است که در قالب قانون اساسی یا قوانین موضوعه مورد قبول قرار گرفته است و تبیین و تجویز نحوه تحقق تربیت یا الزام افراد حقیقی، شخصیتهای حقوقی و نهادهای اجتماعی نسبت به رعایت حقوق و مسئولیتهای تربیتی، تنها با فرض پذیرفتن این گزارهها، قابل توجیه قانونی و اخلاقی میباشد و لذا باید این مجموعه گزارهها را به مثابه "مبانی سیاسی و حقوق تربیت" قلمداد کنیم. در این خصوص نیز به نظر میرسد برای تبیین فلسفی تربیت (در معنای عام آن)، اتکا بر مبانی سیاسی و حقوقی تربیت موضوعی ضروری نباشد. هر چند ابتنا بر این مبانی سیاسی و حقوقی، نیز صرفاً در ذیل مبانی اسیاسی تربیت (یعنی به شرط ابتناء و یا سازگاری با آنها) امکانپذیر است.
براساس آنچه گذشت اینک در نخستین بخش از "فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران"، مجموعهای مهمترین مبانی دسته نخست (مبانی اساسی تربیت) بیان میشود تا تبیین چیستی، چرایی و چگونگی تربیت در بخشهای بعدی این مجموعه، بر حسب مورد، با استناد به آنها صورت پذیرد. بدیهی است که در فلسفه تربیتی جامعه اسلامی- یعنی کشوری که اکثریت افراد آن دین اسلام را به عنوان دین حق (بیانگر جهانبینی و نظام معیار) برگزیدهاند و لذا نظام فکری، اعتقادی و ارزشی اسلام بر شئون مختلف زندگی مردم آن حاکم میباشد- برای شناخت مبانی اساسی باید بر دیدگاه اسلامی، تکیه نمائیم؛ زیرا گزارههای بنیادی برگرفته از نصوص دینی که به توصیف و تبیین حقیقت هستی (خدا و جهان)، انسان، معرفت آدمی و ترسیم نظام ارزشها میپردازند، را نه تنها میتوان در ذیل مبانی اساسی تربیت قرار داد، بلکه پس از قبول عقلانی اصل دین و براساس لزوم هماهنگی یافتههای عقل (حجت درونی) با دادههای وحی (حجت بیرونی)، باید مفاد تعالیم قطعی دین در این موارد را محور اصلی و مصباح حقیقی فهم این گروه از مبانی تربیت به شمار آوریم و بنابراین برای تبیین مبانی اسلامی تربیت براساس دیدگاه اسلامی باید از تعالیم بنیادی اسلام و معارف اصیل اسلامی بهرهمند شویم؛ چنانچه در موارد لزوم (یعنی موضوعاتی که مستقیماً به هدایت دینی مربوط نبوده و با توجه به توانائی عقلانی بشر، متون دینی متکفل پرداختن به آنها نبودهاند) باید به اندیشه و تفکر استدلالی بشر مراجعه نمائیم که در این خصوص نیز با توجه به لزوم هماهنگی یافتههای عقل با دادههای وحی میتوان از دستاوردهای دانش فلسفه با رویکرد اسلامی- یعنی دیدگاه مشهور بین فیلسوفان مسلمان (به ویژه پیروان حکمت متعالیه)- استفاده کرد که در عین تکیه بر برهان و استدلال، الهام گرفته از مفاد تعالیم اسلامی بوده و یا با مضامین آنها هماهنگ هستند.
اسلاید 9 :
"مجموعه قضایای مدللی که تبیین چیستی، چرائی و چگونگی تربیت براساس دیدگاه اسلامی با توجه به آنها صورت میپذیرد و از آموزههای وحیانی اسلام و معارف اصیل اسلامی و یا از تبیینهای مدلل در دانش فلسفه با رویکرد اسلامی، به دست آمده باشند."
البته به اقتضای صبغهی عقلانی مباحث فلسفه تربیت، منظور از تبیین چیستی، چرایی و چگونگی تربیت براساس این مبانی، بیان استدلالی و مبرهن تعریف تربیت و ویژگیهای آن، تعیین غایت و هدف کلی تربیت، توضیح انواع تربیت و عوامل و نهادهای سهیم و موثر در تربیت و بیان اصول کلی حاکم بر تربیت با توجه به این گزارههای معتبر (مسلم فرض شده و اثبات شده در جای خود) میباشد، به گونهای که بتوان به لحاظ منطقی، در صورت اذعان به درستی و حقانیت این مبانی، بیان تجویزی آن مطالب را درباره تربیت امری مدلل و مستدل دانست.
به بیان دیگر، انتخاب این مبانی (از بین تعداد قابل توجهی از گزارههای بیانگر جهانبینی و نظام ارزشی اسلام) با عنایت به نقش و جایگاهی است که قبول آنها میتواند در تبیین مدلل چیستی، چرائی و چگونگی تربیت براساس دیدگاه اسلامی داشته باشد و پذیرش آنها نیز (همچون دیگر مبانی تربیت) به صورت اصل موضوعیو با تکیه بر دلایل و شواهد معتبری است که در جای خود مطرح شدهاند. بنابراین مسئله اصلی در باب مبانی اساسی تربیت، نه تعداد و نحوه بیان و دستهبندی آنها و نه چگونگی استدلال درباره حقانیت آنهاست، بلکه پرسش اساسی در این زمینه آن است که: «به فرض پذیرش این گزارهها، آیا بر این اساس، تبیین مناسبی از تربیت و ویژگیهای اساسی آن (غایت، هدف کلی، اصول و انواع تربیت و ....) صورت گرفته است؟ آیا این تبیین با مبانی موردنظر هماهنگی و سازگاری دارد و میتوان- بهتر از سایر تبیینهای انجام یافته- در جهتدهی و ساماندهی جریان تربیت و انواع آن بر چنین تبیینی تکیه کرد؟»
اسلاید 10 :
مبانی اساسی تربیت را میتوان بر حسب موضوع به پنج بخش نسبتا مجزا به شرح ذیل تقسیم نمود:
1- مبانی هستی شناختی
2- مبانی انسانشناختی
3- مبانی معرفتشناختی
4- مبانی ارزششناختی
5- مبانی دینشناختی