بخشی از مقاله

انقلاب اسلامی ایران


مقدمه :
انقلاب اسلامي كه در هزار و چهارصد و بيست و سه سال پيش به دست تواناي پيامبر اسلام محمد بن عبدالله ( ص) صورت گرفت به حق مي توان ادعا كرد كه نفخ صوري بود در كالبد مردگان و محرومان تاريخ ، حيات و زندگي نويني بود در تاريخ بشريت ، با كمال قدرت و بالندگي در كمتر از نيم قرن جهان آنروز يعني آسيا ، آفريقا اروپا را روشن و از خواب جهالت و گمراهي بيدار نمود .


انقلاب اسلامي و تمدن ايجاد شده بوسيله آن گر چه در عهد مامون عباسي يعني آغاز قرن سوم در اوج شكوفائي بود لكن اگر رهبري اين انقلاب و تمدن بزرگ از مسير خودش منحرف نشده بود در مدت دويست و پنجاه سال يعني هنگام وفات حضرت امام حسن عسكري (ع) امام يازدهم مي توانست دنياي اسلام را يكپارچه و متحد به سوي كمال ترقي و تعالي سوق داده و امروز گرفتار مذاهب متعدد و متفرق اسلامي نبوديم گرفتار مسئله و هابيت منحرف و مخرب نبوديم ، استكبار جهاني نمي توانست از مسئله شيعه و سني سؤ استفاده نمايد ، جهان اسلام با بيش از يك ميليارد مسلمان از ناحيه رهبران ناصالح و وابسته به شرق يا غرب ضربه هاي مهلك و جبران ناپذير نمي خورد و اسرائيل غاصب تثبيت نمي شد معذالك در راستاي 14 قرن گذشته مكتب مقدس اسلام به خاطر حقانيت و همراه بودن او با فطرت انساني سر پا مانده است و پس از پيروزي انقلاب اسلامي دوباره آوازه اسلام در جهان طنين انداز شده است .
دوباره ملتهاي اسلامي به هويت اسلامي خويش بازگشت مي كنند در اين ده سال كه از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته با رهنمودهاي پيامبر گونه رهبر فقيد انقلاب اسلامي امام خميني قدس سره - الشريف و با موضع گيري هاي قاطعانه آن حضرت و با فتواي وجوب اعدام سلمان رشدي كافر ، مسلمانان جهان جرات و شهامت ابراز وجود پيدا كرده اند كه در راهپيمائيهاي آنان به حمايت از فتواي امام واخيرا تظاهرات به خاطر حفظ حجاب اسلامي دختران مسلمان چه در تركيه و چه در فرانسه اين معني آشكار گرديد ، امام اگر چه از بين امت اسلامي رفت و با دلي آرام و مطمئن به

سوي جايگاه ابديش پرواز كرد ، ولي رهنمودهاي لازم را براي همه مسلمانان و به ويژه ملت رشيد و مسلمان ايران در ضمن وصيتنامه 29 صفحه اي خود ارائه نمود كه هزاران نسخه در قطع هاي مختلف از آن در كشور منتشر و در دست همگان قرار گرفت و پس از انتشار وصيتنامه سياسي الهي آن حضرت دانشگاه آزاد اسلامي تصميم گرفت جهت فراموش نشدن ياد آن رهبر فقيد و به

ره گيري لازم از رهنمودهاي ارائه شده آن پدر مهربان و آن معمار انقلاب اسلامي ، وصيتنامه بصورت كتابي مدون در پيرامون انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن و شرح فشرده اي بر فرازهاي آن ، در واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي سراسر كشور تدريس شود .


معني اصطلاحي انقلاب و اقسام آن :
به نظر مي رسد كه ابتدا انقلاب و اسلام تعريف شود گر چه هر دو واژه و كلمه با اينكه عربي است بسيار مانوس و آشنا براي ملت مسلمان ايران و بلكه براي همه كساني است كه در اين مدت با انقلاب اسلامي از طريق رسانه ها و نوشته ها آشنا شده اند .
انقلاب به معناي لغوي دگرگوني - حالي به حالي شدن چيزي - بازگشت و به معناي روشن تر ، پذيرش دگرگوني است زيرا قلب به معناي واژگون كردن و زير و رو كردن است و انقلاب به معني پذيرش دگرگوني است مثل اينكه چيزي به خاطر علل و عواملي دگرگوني را بپذيرد كه البته پس از پيدايش علل و عوامل پذيرش حتمي است مثل دگرگوني مايعي به مايع ديگر برگشتن شراب به سركه گر چه هر دو مايعند ولي اولي داراي خواص و آثار و احكامي بوده كه پس از انقلاب و تبديل تبديل به سركه آن خواص ، آثار و احكام عوض شد ، بنا بر آنچه ذكر شد معناي انقلاب از نظر لغت و به ويژه زبان قرآن كريم روشن شد . معناي انقلاب در اصطلاح : سرنگوني يك نظام اجتماعي كهنه فرسوده و جايگرين كردن آن با نظام اجتماعي نو و مترقي و به عبارت ديگر سرنگوني يك نظام

اجتماعي كهنه و فرسوده و سرنگوني حكومت طبقه يا طبقات رو به زوال و ارتجاعي و جايگزين كردن آن با نظام اجتماعي جديد و پيشرو ، و حكومت طبقه يا طبقات پيشرو و بالنده است .
و معناي انقلاب اجتماعي : دگرگوني در ساخت اجتماعي جامعه ، تحولي كه به تغيير رژيم و ساخت سياسي محدود نمي شود و تا زير بافت اجتماعي گسترش مي يابد .
انقلاب روحي را به معناي : پيدايش انسان نو از نظر انديشه ، شيوه عمل ، عواطف و احساسات

و آرمانها گرفته اند . بعضي انقلاب اسلامي را تغيير حاكميت طاغوت ( هر تجاوزگر يا هر معبودي غير از خداوند) به معني استقرار الله معني كرده اند انقلاب اسلامي يك انقلاب سياسي يا دگرگوني اجتماعي محض نيست ، بلكه تجديد حيات اسلام را در تمام وجوه و ابعاد در نظر دارد و متضمن بازگشت به اصول اساسي اسلام است .
شهيد مطهري مي گويد : انقلاب عبارت است از طغيان و عصيان مردم يك ناحيه و يك سر زمين عليه نظم حاكم موجود براي ايجاد نظمي مطلوب ، به بيان ديگر : انقلاب از مقوله عصيان و طغيان است عليه وضع حاكم به منظور استقرار وضعي ديگر .
به اين ترتيب معلوم مي شود كه ريشه هر انقلاب دو چيز است ، يكي نارضائي و خشم مردم از وضع موجود . و ديگر آرمان يك وضع مطلوب ، شناختن يك انقلاب يعني شناخت عوامل نارضائي و شناخت آرمان مردم .
آنچه به عنوان معناي اصطلاحي آورده شد بدون ترديد با قطع نظر از ديدگاه اسلام است لكن بدان معنا نيست كه معناي انقلاب اسلامي كلا متضاد و مباين با اين معناي انقلاب است ، چه بسا بعضي از اين مفاهيم يا همه آنها رد انقلاب اسلامي باشند منتها به علاوه اسلام به آن خواهيم پرداخت .
معناي اسلام -آيات 19 و 125 سوره مباركه انعام
با توجه به كلمه اسلام كه در قرآن كريم بطور گسترده بدان اشارت رفته است و بهترين و مناسبترين آيات با مقام بحث شايد آيه 19 سوره مباركه آل عمران باشد : ان الدين عندالله الاسلام: دين محققا نزد خداوند دين اسلام است و آيه مباركه 125 سوره انعام است : فمن ير د الله ان يهديه يشرح صدر اللاسلام : كسيكه خداوند ارداه راهنمائي او را فرموده باشد سينه اش را براي پذيرش اسلام باز مي كند ، و همچين آيه 22 از سوره مباركه زمر : افمن شرح الله صدره للاس

لام فهو علي نور من ربه : آيا آن كسيكه خداوند سينه اش را براي پذيرش اسلام باز كرده است او بر راه روشني از طرف خدايش قرار ندارد ؟
و با توجه به اينكه اسلام و يا دين اسلام عبارت از مجموعه اي از اصول اعتقادي و فروع عملي اعم از عبادات ، معاملات و سياسات و اخلاقيات و اجتماعات است انقلاب اسلامي معناي خاص خودش را خواهد داشت غير از آنچه مصطلح در جهان مادي و استكباري است .


طلوع اسلام و پايان نابسامانيها
اكنون مي بينيم كه اسلام چگونه با برپائي انقلاب همه جانبه دروني ، اجتماعي و سياسي ، اوضاع نابسامان را به سامان آورد و چگونه به سرعت جاي خودش را در جهان باز و تثبيت كرد .
پيامبر بزرگ اسلام در سنه 609 ميلادي آنطوريكه جرجي زيدان مي گويد مبعوث به رسالت گشت و در آنوقت چهل سال تمام از عمر مباركش گذشته بود ، باز هم او مي گويد در سنه 611 ميلادي در غار حراء اولين وحي و سوره قرآن بر او نازل گشت كه همان سوره علق باشد كه بعد از بسم الله امر و فرمان قرائت و خواندن بر او نازل شد و فرمود : بخوان به نام خدايت ، آن خدائيكه جهان را آفريده و انسان را از آبي گنديده آفريد بخوان و حال اينكه خداي بزرگوار تو كسي است كه نوشتن با قلم را تعليم انسان نمود و به انسان آموخت آنچه را كه نمي دانست : و بنا به نقل يعقوبي فرداي آن روز كه اولين پيام خدا بر او نازل گشت ، جبرائيل پيامبر را ديد كه جامه بر خود پيچيده و استراحت مي كند دومين سوره را بر او نازل كرد و بعد از بسم الله مخاطب شد : اي گليم به خود پيچيده به پاخيز و مردم را بترسان و خدايت را تكبير بگو ، و جامه ات را تطهير نما ، و از گناه و پليدي دوري نما ، به نقل يعقوبي ، پيامبر اسلام سه سال در مكه امر رسالت را پوشيده ميداشت فقط خديجه و علي بن ابيطالب و زيد بن حارثه به او گرويده بودند و سپس خداي عزوجل او را امر فرمود تا رسالت خويش را آشكار سازد پس از دعوت خود را علني ساخت .
ايجاد انقلاب روحي بوسيله پيامبر
هدف بعثت پيامبر اسلام بطور فشرده روشن شد . كه اولا از نظر فردي با خواندن آيات خداوند بر مردم تزكيه وپالايش جان مردم از بديها و ايجاد انقلاب در فكر و انديشه آنها است .
لذا به دنبال تزكيه ، تعليم كتاب و حكمه بيان شده زيرا مردم پيش از آن در گمراهثي روشني بودند ثانيا از نظر اجتماعي انقلاب سياسي بود كه با ايجاد حكومت الهي حاكميت طاغوت را نابود و در سايه حكومت الله دادگري و دادگستري نمايد و لازمه آن انقلاب اجتماعي مي باشد كه در سايه برقراري حكومت الله روابط و اخلاق اجتماعي مردم بر اساس دستورات خداوند و پيامبر تنظيم مي گردد .


با توجه به تقسيثم انقلاب روحي همچنانكه در آغاز بحث آورده شده معناي آن بحسب آنچه ذكر شد : پيدايش انساني نو از نظر انديشه ، شيوه عمل ، عواطف و احساسات آرمانها بود .
مي توانيم بطور جزم ادعا نمائيم كه پيامبر بزرگوار اسلام در آغاز دعوت دست به ايجاد يك انقلاب روحي در يمان مردم زد كه ما اين مدت را به زمان سازندگي و زمينه سازي براي انقلاب سياسي و اجتماعي تعبير مي نمائيم و اين مدت دقيقا ده سال طول كشيد با توجه به اينكه تبليغ علني پس از گذشت سه سال از بعثت آن حضرت شروع شد ، و آنقدر كلمات آن حضرت نافذ بود كه افراد غير
پي ريزي نظام اسلامي بر محور امامت و ولايت
پس از اينكه ياد آور شديم كه در آغاز دعوت علني پيامبر اسلام انقلاب روحي و تزكيه افراد وجهه همت و نظر پيامبر اسلام بود و پس از ايجاد دگرگوني روحي و ساختن افراد و آماده سازي زمينه دست به انقلاب سياسي و اجتماعي زد ، پيامبر اسلام (ص) پس از هجرت دست به تشكيل حكومت زد كه معناي آن حاكميت الله و قواعد و قوانين اسلام بود و قهرا نفي نظامات غير الهي بود گر چه ما گفتيم نظام مشخصي در جزيرالعرب حاكم نبود ، بلكه نظام قبيله اي و اشرافيت جاهلي حاكم بود چرا در ايران و روم دو نظام پادشاهي حاكم بود كه مبتني بر ديكتاتوري بود ، حاكميت نظام اسلامي روشن بود كه با همه اينها مخالف و همه را طرد و نفي مي كرد از اين رو هم همه با اين انقلاب مخالفت مي كردند و بهرحال پيامبر اسلام با كمك خداوند و مومنين كه به او گرويدند حاكميت ايجاد كرد ، خداند به او فرمود : آن خداوند است كه شما را با ياري خود و بوسيله مومنين نصرت مي كند .
پيامبر بزرگوار اسلام با انتخاب 12 نفر بعنوان نقيب از اوس و خزرج و سر پرستي دادن به آنها اختلاف ديرينه بين اوس و خزرج را رفع و با تلاوت وحدت بخش و اتحاد آفرين قرآن اتحاد كلمه بوجود آورد : همه تان به ريسمان خدا چنگ بزنيد و پرآكنده مشويد نعمت خداوند را بر خودتان به ياد آوريد ، در وقتي كه دشمن همديگر بوديد بين دلهاي شما الفت برقرار كرد و به سبب نعمت خداوند ( يعني راهنماي شما بدين حق و گرويدن شما به آن ) برادر همديگر شديد .
ريشه هاي انقلاب اسلامي
منظور از ريشه هاي انقلاب علل و انگيزه هائي ست كه باعث به حركت در آمدن مردم گرديد و آنها را به طغيان و عصيان عليه حاكميت موجود وادار كرد تا انقلاب محقق و پيروز گرديد . ما در آغاز كه انقلاب را معنا كرديم گفتيم معناي و تعاريفي كه براي انقلاب شده با اينكه با قطع نظر از ديدگاه اسلام است ولي بدان معنا نيست كه تضاد و تباين با تعريف اسلامي آن داشته باشد چه بسا همه آن مفاهيم در انقلاب ما موجود است بعلاوه مفهوم اسلامي ، حقيقت مطلب هم همين است و ما به خواست خداوند در فصل ماهيت انقلاب مفصل در اين زمينه بحث خواهيم كرد .
همه جانبه بودن انقلاب اسلامي
بطور خلاصه بايد گفت همچنانكه انقلاب اسلام در عصر طلوع اسلام انقلابي همه جانبه يعني هم انقلابي سياسي زيرا يعني هم انقلابي روحي و دروني بود و هم انقلابي سياسي زيرا حاكميت موجود را نابود كرد و حاكميت الله را برقرار ساخت وهم انقلابي اجتماعي و هم انقلابي اقتصادي ،

پس مي توانيم ادعا كنيم كه ريشه هاي انقلاب يعني عوامل و عللي كه باعث انقلاب شد همه اينها بوده است ، نابسامانيهاي اقتصادي و حيف و ميل بيت المال به وسيله دربار و ايدي آن ، دست و پا زدن بقيه مردم در فقر و رنج و فلاكت ، سلب آزاديهاي مشروع مردم و برقراري حكومت پليسي به وسيله ساواك مخوف شاه ، وابسته شدن كشور به غرب و از بين رفتن استقلال سياسي كشور و تحقير مردم كه نمونه بارزش مسئله كاپيتولاسيون بود .
ريشه ديني


در راس همه انگيزه ها به خطر افتادن دين و مباني احكام دين مردم بود كه بر اثر جريحه دار شدن عواف ديني و احساس عصيان واداشت و ما اول از همين انگيزه و عدالت شروع مي كنيم .
اهميت انگيزه ديني در برپائي انقلاب اسلامي
با اينكه بعد از وفات مروري باز هم به صدر اسلام بكنيد ببينيد مسير اصلي و واقعي خود خارج شد كه اين خود فاجعه اي بزرگ بود ولكن مردم مي ديدند مساجد باز است و نمازها خوانده مي شود و ابوبكر زندگي ساده و بي آلايش دارد تحمل مي كردند گواينكه زكوه فرستاد و چون مالك بن نويره به خاطر اينكه ابوبكر را خليفه پيامبر نمي دانست و امتناع كرد ، خالد او و افراد زيادي از مردان قبيله اش را كشت و زن او را همان شب تصاحب مرد و به قدري اين حادثه تلخ و ناگوار بود كه عمر هم به ابوبكر اعتراض كرد البته ابوبكر با اهل رده يعني كسانيكه بعد از وفات پيامبر (ص) از اسلام برگشته بودند جنگ كرد ، و مسيلمه كذاب را كشت و همچنين عمر با اينكه او هم خلافهاي بزرگي در اسلام مرتكب شد سعدبن عباده انصاري كه از بزرگان قبيله خزرج بود كشت و شايع كرد كه جن او را كشته است ، حج تمتع را بدعت دانست با اينكه پيامبر انجام داده بود و همچنين زناشوئي موقت را تحريم كرد با اينكه معترف بود در زمان رسول الله (ص) اين هر دو حلال بوده است ، معذالك چون به ظاهر بي آلايش زندگي مي كرد ، در مسجد پيغمبر روي خاكها مي خوابيد و فتوحات زيادي در مدت زمامداري او صورت گرفت از جمله ايران و بيشتر متصرفات امپراطوري روم در زمان او فتح شد ، مردم تحمل مي كردند .
انگيزه ديني موتور پر قدرت محركه انقلاب اسلامي
در انقلاب اسلامي ما آن عاملي كه موتور محرك اجتماع بود و مردم را وادار به طغيان و عصيان مي كرد و در برابر همه سختيها مقاوم وخستگي ناپذير كرده بود انگيزه ديني و دفاع از دين بود و اساس ويژگي مكتب سرخ تشيع همين است كه از بعد از شهادت امير المومنين علي (ع) و كناره گيري امام مجتبي حكومتها فاسد و غاصب مي داند و امامت و رهبري را حق صالحان و شايستگان مي داند و اين آيه كريمه قرآن در گوشش طنين انداز است : و ما محققا نوشتيم و حتم داشتيم در زبور بعد از اين كه در ذكر ( قرآن ) هم نوشتيم كه زمين را البته بندگان شايسته من به ارث مي برند .


بقول شهيد مطهري : جريمهخ دار شدن عواطف اسلامي عامل اصلي هماهنگ كننده نيروهاي مردم بود ، به قول يكي از اساتيد كه در تاريخ دوره مغول تخصص دارد: در بررسي تاريخ دوره مغول كه مغولان همه جا را ويران كردند .
مردم نمي گويند ايران از دست رفت ، بلكه همه جا مي گويند اسلام از دست رفت يعني براي مردم ايمان عزيزتر از وطن بود و اين جمله از مواردي است كه براي غريبها فهمش دشوار و شايد غير ممكن مي باشد .


شهيد مطهري آنجا كه عوامل انقلابها را دسته بندي مي كند مي فرمايد : عامل سوم ايجاد انقلابها ، عامل آرمان خواهي و عقيده طلبي است ، انقلابهاي اصطلاحا ايدئولوژيك جنگ عقائدند نه جنگ اقتصادي در مظهر عقايد ، جنگهاي مذهبي نمونه خوبي از نبردهائي است كه بر سر عقيده و آرمان بر پا مي گردد قرآن نيز بر اين نكته تكيه مي كند در آيه سيزدهم سوره آل عمران نكته ظريفي مندرج است .
آيه مربوط به جنگ مسلمانان با كفار در غرزوه بدر است تا آنجا كه آيه از مومنان نام مي برد جنگ آنان را جنگ ايدئولوژيك و جنگ عقيده مي نامند ، حال آنكه جنگ كافران را به جنگ عقيده تعبير نمي كند آيه مي فرمايد : در برخوردي كه ميان دو گروه روي داد عبرت و نشانه اي براي شما وجود دار يك گروه از اينان در راه خدا ( يعني براي ايمان و عقيده شان ) مي جنگند و اما گروه ديگر كافر هستند .
عامل نيرومند انقلاب مشروطيت
در انقلاب مشروطيت ايران ما مي بينيم آن چيزي كه عامل نيرومند بود تا سلطنت مطلقه استبدادي قاجار را تبديل به مشروطه كردعامل ديني و اطاعت از فرامين رهبران ديني بود والا نهضت مشروطه در نطفه خفه مي شد زيرا علاقه مندي كامل مردم به اطاعت از رهبران ديني موجب توفيق در به ثمر رسيدن مبارزات گرديد گواينكه بر اثر ناپختگي بعضي از علماء وايجاد اختلاف ثمرات مشروطه را ديگران بردند كه بعدا مادر بحث موانع انقلاب مفصلا از آن بحث خواهيم كرد انشاء ا… ولي عامل نيرومند ، فتواي مرجع بزرگ شيعه ، و زعيم حوزه علميه نجف مرحوم آخوند خراساني بود كه به نهضت پشتيباني و بالندگي مي داد و در داخل هم ، دو عالم شيعه مرحوم آقاي سيد عبدالله بهبهاني و آقاي سيد محمد طباطبائي پشتيبان و پناهگاه مردم بودند و نهضت پيش مي رفت .
گر چه كساني كه غالبا تاريخ انقلاب مشروطيت ايران را نوشته اند مثل احمد كسروي ، تاريخ بيداري ايرانيان يا گزارش ايران تاليف مخبر السلطنه ، تلاش كرده اند كه نقش علماءديني را كم رنگ جلوه دهند معذالك از لابلاي حوادث و وقايعي كه نقل كرده و اعترافاتيكه گاه به گاه نموده اند خواننده مي تواند يقين حاصل نمايد كه نقش اول را علماء داشته اند و مهمترين عامل انگيزه ديني بوده است در كتاب انقلاب مشروطيت ايران تاليف دكتر محمد اسماعيل رضواني در فصل ظهور انقلاب مي نويسد : همدستي دو سيد بزرگوار و انحراف ناپذير و بي پروا ، آزادي - خواهان معدودي را كه از مدتها قبل در گوشه و كنار پايتخت انجمنهاي مخفي تشكيل داده بودند و براي نجات وطن

انديشه مي كردند و نقشه مي كشيدند اميدوار ساخت اكنون كه دو سيد پيل زور شيرپنجه و دو رهبر عاليقدر روحاني در صف آزاديخواهان قرار گرفته بودند ، ديگر مبارزه يا روباه بازيهاي عين الدوله صدر اعظم و گرگ منشي هاي امير بهادر جنگ و امثال او اشكال نداشت .
بعد از ذكر خصوصيات مضفر الدين شاه و عين الدوله و اوصاف دو عالم جليل القدر مي نويسد : اين بود كه از گوشه و كنار ناراضيان سر بر آوردند و مترصد قيام و اقدام شدند .
در صفحه 74 انقلاب مشروطيت ايران مي نويسد : قبل از حلول ماه عزا ( منظور ماه محرم است

) دسته بنديها بر ضد دولت كامل شده و انجمنهاي مخفي بوجود آمده و مقدمات انقلاب آماده گرديده بود تنها يك چيز باقيمانده بود و آن بدست آوردن دست آويزي بود كه به شرح ذيل بدست آمد :
همه ساله فرنگي هائي كه در تهران بودند محفلي به نام ( بال كستومه ) مي آراستند و در آن مردان و زنان اروپائي جمعي از ايرانيان فرهنگي مآب شركت مي جستند ، در اين مجلس چنانچه در اروپا معمول است هر يك از مدعوين بر طبق ذوق و سليقه خود لباس مخصوص تهيه كرده و بر تن مي نمود چنانچه بعضيها لباس ايلات و عشائر و بعضي ديگر لباس بازرگانان و بعضي لباس درويي به تن مي كردند ، در جشن آن سال مسيونوز بلژيكي وزير گمركات ، وزير پست و تلگراف و رئيس تذكره ( گذر نامه ) لباس علماء را بر تن كرده بود ، عمامه بزرگي بر سر نهاده ، لباده بلندي در بر كرده ، شالي بر كمر بسته عبا بر دوش نهاده ، تسبيح در دست گرفته ، قليان در پيش نهاده ، طبق معمول از اين محفل عيش و سرور و سراسر خنده و قهقه عكسهائي گرفته شد و به هر يك از حضار مجلس نسخه اي به يادگار داده شد ، انتشار عكس مزبور بهانه اي به دست انقلابيون داد ، مرحوم بهبهاني بالاي منبر رفت و عمل مسيو نوز نصراني را توهين به دين و ريشخند ، به عالم روحانيت تلقي كرد و اين را كار ناپسند را نتيجه زمامداري عين الدوله دانست .


در انقلاب اسلامي ما عينا تاريخ تكرار شده است ، نفرت و انزجار مردم مسلمان ما از دودمان ننگين پهلوي با قطع نظر از اينكه رضا خان و محمد رضا و دربار را دست نشاندگان انگليس و سپس آمريكا مي دانستند ، به خاطر كمر بستن آنها به اسلام زدائي و مبارزه با مقدسات و احكام اسلامي بود .
بحث پيرامون ريشه هاي سياسي انقلاب اسلامي


پس از جنگ جهاني اول كه منجر به تجزيه امپراطوري بزرگ به ظاهر اسلامي عثماني گرديد و باعث ويراني و خرابي كشورها و ايالات آنها شد ، كشورهاي استعمار گر و در راس آنها انگلستان كه تعداد زيادي از مستعمرات آنان به استقلال رسيده بودند و ناچار بودند به بقيه هم دير يا زود استقلال بخشند به فكر تازه اي افتادند و آن عبارت از اين بود كه بدون جنگ و فكر تازه اي افتادند و آن عبارت از اين بود كه بدون جنگ و درگيري و بدون اينكه مخارج نظامي واداره مستعمرات رسمي را خود تحمل نمايند حكومتهاي دست نشانده ايجاد نمايند كه آن دست نشاندگان بدون دردسر و با پول و امكانات همان كشورها حافظ منافع غارت گران و ابر جنايتكاران باشند و مخصوصا اين نقشه را براي كشورهاي اسلامي داشتند زيرا خطري كه از ناحيه كشورهاي اسلامي و خود اسلام متوجه آنها بود از هيچ ناحيه ديگري به آن حد نبود و به اين تفكر تازه اصطلاحا نئوكلنياليسم مي گويند استعمار نو .
در فرهنگ علوم سياسي مي نويسد : نو استعمار سياستي است كه استعمارگران در قرن حاضر براي مقابله با موج جنبشهاي استقلال طلبانه در پيش گرفتند ، در استعمار گري جديد استعمارگر به طور مستقيم حكومت نمي كند بلكه حكومتهاي بومي ولي وابسته را بر سر كار آورده و در حاليكه به ظاهر استقلال سياسي مي دهد در باطن وابستگي سياسي و اقتصادي آنها را حفظ م

ي كند و همچنان به استثمار آنها ادامه مي دهد .
پيرامون ريشه اقتصادي انقلاب اسلامي
در انقلاب اسلامي ما كي از علل و انگيزه هائيكه باعث ناراحتي و طغيان مردم گرديد مسائل مربوط به اقتصاد كشور است ، در كشور بزرگ ما منابع زير زميني و معدن عظيم نفت ، گاز ، مس ،

طلا ، زغال سنگ ، و غيره موجود هست كه اگر بدرستي شناسائي و اكتشاف و بهره برداري مي شد اين كشور مي توانست داراي همه چيز و خود كفا باشد .
بعلاوه استعداد كشور براي كشاورزي كه اگر برنامه ريزي مي شد ، سدهاي بزرگ و كوچك خاكي و بتوني ساخته مي شد آبها مهار مي شد و كشاورزي درست هداست مي شد ما امروزه مي توانستيم نه تنها وارد كننده مواد غذائي نباشيم بلكه صادر كننده باشيم و همچنين استعداد كشور براي دامداري و دامپروري كه غالبا بوسيله ايلات و عشاير انجام مي گرفت كه اگر عشاير تقويت و هدايت مي شدند و دامپروري و دامداري تشويق مي شد ما امروز احتياجي در كنار همه اينها استعداد كشور براي صنايع دستي از قبيل قالب بافي ، گليم بافي ، كاشي سازي ، سفال سازي و امثال اين امور كه الان هم كم و بيش هست و عده اي در اين امور بكار اشتغال دارند .
خوشبختانه همواره در مواقع خطر آن نيروي الهي كه حافظ استقلال و حفظ اين كشور بوده است به موقع آژير خطر را بصدا در آورده و مردم بسرعت بخود آمده اند و آماده مقابله با خطر گشته اند و آن نيروي روحانيت و رهبري آنها بوده است .
ماهيت انقلاب
ما در آغاز نوشتار به عده اي از انقلابها اشاره كرديم ، انقلاب روحي ، انقلاب اجتماعي ، انقلاب سياسي ، و اكنون اضافه نمائيم انقلاب اقتصادي ، انقلاب فرهنگي انقلاب هنري كه در همه اينها دگرگوني بايد باشد تا انقلاب تحقق يابد .
به تغييرات سطحي كه اصطلاحا رفرم مي گويند انقلاب اطلاق نمي شود و روي همين جهت هم به كودتا كه حكومت را واژگون و كسي ديگر زمام امور را به دست بگيرد انقلاب نمي گويند .
در مقدمه ياد آور شده يم كه همه اينه ا مفاهيم ممكن است در انقلاب اسلامي باشد و معذالك انقلاب اسلامي غير از همه است نكته آن هم روشن است زيرا آنچه كه ذكر شده ابعاد مختلف انقلاب است ، در انقلابهاي واقع شده در جهان بعضي از اين مفاهيم بوده مثلا در انقلاب اكتبر از بعد اقتصادي انقلاب رخ داده است در انقلاب كبير فرانسه از بعد اجتماعي سياسي انقلاب شده است و گاهي انقلاب ، انقلاب فرهنگي است كه از آن به فعاليت اساسي در زمينه تعليم و تربيت و نيز محو كامل بيسوادي تربيت سياسي مردم و بالا بردن سطح آگاهي و فرهنگ عمومي مردم به نحوي كه تمام دست آوردهاي ادبي هنري و علمي در دسترس آنها قرار گيرد تعبير مي شود .
انقلاب اسلامي ما همه جانبه است لذا غير از همه انقلابها است ، شهيد مطهري منشا انقلابها را يكي از سه چيز مي داند يا اقتصادي و يا آزاديخواهي و انساني و يا ايدئولوژيك و ديني ، براي اولي مثال به انقلاب اكتبر مي توان زد و براي دومي انقلاب كبير فرانسه را مي توان مثال زد و براي سومي انقلاب انبياء انقلاب اسلام به وسيله پيامبر (ص) و انقلاب اسلامي ما را مي توان مثال آور

د .
شهيد مطهري بعد از آنكه بيان مي كند ممكن است انقلابي ماهيتا اقتصادي و مادي باشد و ممكن است خصلت انساني و ماهيتي آزاديخواهانه داشته باشد مي فرمايند : علاوه بر دو نوع ماهيتي كه ذكر كرديم انقلاب مي تواند ماهيتي اعتقادي و ايدئولوژيك داشته باشد بدين معني كه مردمي كه به يك مكتب ايمان و اعتقاد دارند و به ارزشهاي معنوي آن مكتب شديدا وابسته هستند وقتي كه مكتب خود را در معرض آسيب مي بينند و وقتي آن را آماج حمله هاي بنيان برافكن مي بينند

خمشگين و ناراضي از آسيبهائي كه بر پيكر مكتب وارد شده دست به قيام مي زنند .
انقلاب اين مردم ربطي به سيري و يا گرسنگي شمكشان ندارد و يا ارتباطي با داشتن و يا نداشتن آزادي سياسي ندارد چرا كه ممكن است اينان هم شكمشان سير باشد و هم آزادي سياسي داشته باشند اما از آنجا كه در آرزوي و آرمان آن مكتبي هستند كه استقرار نيافته دست به انقلاب و قيام مي زنند .
بيان اهميت انقلاب اسلامي
امام خميني رضوان الله عليه بعد از بسم الله الرحمن الرحيم و بيان اهميت انقلاب شكوهمند اسلامي در ضمن تذكر اول پيروزي انقلاب را از ناحيه تائيدات غيبي الهي مي داند مي فرمايند :
اگر نبود دست تواناي خداوند امكان نداشت يك جمعيت سي و شش ميليوني با آن تبليغات ضد اسلامي و ضد روحاني بخصوص در اين صد سال اخير و با آن تفرقه افكنيهاي بي حساب قلم داران و زبان داران در مطبوعات و سخنرانيها و مجالس و محافل ضد اسلامي و …
تا مي فرمايند :
اين ملت با اين وضعيت يك پارچه قيام كنند در سر تا سر كشور با ايده واحد و فرياد الله اكبر و فداكاريهاي حيرت آور و معجره آسا تمام قدرتهاي داخل و خارج را كنار زده و خود مقدرات كشور را به دست گيرند .
بنابراين شك نبايد كرد كه انقلاب اسلامي ايران از همه انقلابها جدا است هم در پيدايش و هم در كيفيت مبارزه و هم در انگيزه انقلاب و قيام ، ترديد نيست كه اين يك تحفه الهي وهديه غيبي بوده كه از جانب خداوند منان بر اين ملت مظلوم عارت زده عنايت شده است .
اكنون به شرح مختصري از فرازهاي كلام امام مي پردازيم مي فرمايند اهميت انقلاب شكوهمند اسلامي كه … به قدري است كه ارزيابي آن را عهده قلم و بيان والاتر است و برتر …
اهميت انقلاب اسلامي كه بر محور اسلام و پياده كردن اصول و قواعد اسلام در جامعه و در زندگي انسانها صورت گرفته آن وقت روشن مي شود كه بدانيم بعد از شهادت امير المومنين علي (ع) و كناره گيري حضرت مجتبي عليه السلام پس از گذشت شش ماه از شهادت آن حضرت ديگر نه

پيشوايان معصوم شيعه نه علماء و دانشمندان اين طايفه توانستند حكومتي اسلامي بر پا نمايند بلكه قيامها و نهضتهاي متعددي در جهان اسلام به وقوع پيوست لكن به ثمر نرسيد ، كه در راس همه نهضتها نهضت حسين(ع) است كه در سال 61 هجرت صورت گرفت كه به حادثه خونين و بزرگ فاجعه كربلا و شهادت آن حضرت منجر گرديد گر چه اين قيام مقدس بني اميه را رسوا كرد و دين اسلام را خطر انهدام و براندازي نجات داد و طومار سلطنت ننگين بني اميه را زود به هم پيچ

يد لكن به بر پائي حكومت اسلامي نينجاميد .
گفتار شهيد مطهري درباره انقلاب اسلامي
مرحوم شهيد مطهري مي فرمايند : انقلاب ايران به اعتراف بسياري يك انقلاب مخصوص به خود است يعني براي آن نظيري در دنيا نمي توان پيدا كرد در مورد يگانه بودن انقلاب گروهي بوجود سه عامل مستقل معتقدند مي گويند ما در دنيا هيچ انقلابي نداريم كه اين سه عامل در آن دوش به دوش يكديگر حركت كرده باشند .
ما نهضت هاي سياسي داريم ولي طبقاتي نبوده اند نهضتهاي طبقاتي نبوده اند نهضتهاي طبقاتي داريم اما سياسي نبوده اند و بالاخره اگر اين هر دو عامل وجود داشته باشند از عوامل معنوي و مذهبي خالي بوده اند .
تا مي فرمايند : اين حقيقت نه تنها درباره انقلاب فعلي بلكه در مورد انقلاب صدر اسلام نيز صادق است ، انقلاب صدر اسلام در همان حال كه انقلابي مذهبي و اسلامي بود انقلابي سياسي نيز بود و در همان حال كه انقلابي معنوي و سياسي بود انقلابي اقتصادي و مادي نيز بود يعني حريت ، آزادگي ، عدالت ، نبودن تبعيضهاي اجتماعي و شكاف هاي طبقاتي در متن تعليمات اسلامي است در واقع هيچ يك از آزاديهائي كه در بالا به آنها اشاره كرديم بيرون از اسلام نيستند .
اسلام و حكومت اسلامي پديده الهي است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنيا و آخرت به بالا ترين وجه تامين مي كند و قدرت آن دارد كه قلم سرخ بر ستمگريها و چپاولگريها و فسادها و تجاوزها بكشد و انسانها را به كمال مطلوب خود برساند و مكتبي است كه بر خلاف مكتبهاي غير توحيدي در تمام شئون فردي و اجتماعي و مادي و معنوي و فرهنگي و سياسي و نظامي و اقتصادي دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته ولو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادي و معنوي نقش دارد فروگذار ننموده است .
شرح : بيان امام رضوان الله عليه اولا تائيدي است بر آنچه گذشت در تعريف انقلاب اسلامي و ماهيت آن همچنانكه در صدر نوشتار بدان اشارت رفت و استاد شهيد مطهري رضوان الله عليه هم آن را بيان فرمودند .
و ثانيا تصريح بجامعيت مكتب مقدس اسلام دارد ، تائيد امام بدان جهت است كه ستمكاران ا پيش از پيروزيانقلاب اسلامي سالهاي سال تبليغ كرده بودند كه دين قدرت اداره اجتماع را ندارد دين

فقط به درد افراد و نيايشهاي فردي مي خورد و به تعبير ديگر به درد مسجد مي خورد و كاربرد آن در مسجد و مثلا كليسا است و علماء دين هم به درد مسئله گفتن و دعا كردن و امثال اينها مي خورند نه به درد كشور داري و زمامداري و ادراه اجتماع .
بيان امام كه رمز بقاء انقلاب همان رمز پيروزي است
امام مي فرمايند :
بي ترديد رمز بقاء انقلاب اسلامي همان رمز پيروزي است و رمز پيروزي را ملت ميداند و نسل

هاي آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلي آن انگيزه الهي و مقصد عالي حكومت اسلامي و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براي همان انگيزه و مقصد .
اينجانب به همه نسلهاي حاضر وآينده وصيت مي كنم كه اگر بخواهند اسلام و حكومت الله بر قرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از كشورمان قطع شود اين انگيزه الهي را كه خداوند تعالي در قرآن كريم بر آن سفارش فرموه است از دست ندهند و در مقابل اين انگيزه كه رمز پيروزي و بقاء آن است فراموشي هدف و تفرقه و اختلاف است . بي جهت نيست كه بوقهاي تبيلغاتي در سراسر جهان و وليده هاي بومي آنان تمام توان خود را صرف شايعه ها ودروغهاي تفرقه افكن نموده اند و ميلياردها دلار براي آن صرف مي كنند بي انگيزه نيست سفرهاي دائمي مخالفان جمهوري اسلامي به منطقه ومع الاسف در بين آنان از سردمداران وحكومتهاي بعضي كشورهاي اسلامي كه جز به منافع شخصي خود فكر نمي كنند و چشم و گوش بسته تسليم آمريكا هستند ديده مي شود و بعضي از روحاني نمايان نيز به آنان ملحقند و امروز و در آتيه نيز آنچه براي ملت ايران و مسلمانان جهت آن بايد مطرح باشد و اهميت آن را در نظر بگيريد ، خنثي كردن تبليغات تفرقه افكن آن است كه در مقابل اين توطئه ها عكس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان را مايوس نمايند .
اركان انقلاب در بيان امام و توضيح اينكه اركان سه تا است:
( ماهثيت انقلاب اسلامي ) بشرح بيانات امام قدس و رمز پيروزي دو چيز است كه از آن به دو ركن اصلي انقلاب تعبير فرموده اند كه عبارت است :
1- انگيزه الهي وخدائي در جهت بر پائي حكومت اسلامي .
2- وحدت كلمه و حضور وسيع مردم در صحنه براي تحقق آن مقصد .
البته ركن سومي هم انقلاب دارد كه امام هيچگاه از آن اسم نبرده است به خاطر تواضع و خفض جناح كه به نحو روشني در ايشان بود و آن رهبري حكيمانه و قاطعانه امام قدس سره بود كه باعث پيروزي انقلاب گرديد .
اين است كه امام توصيه مي فرمايند : بر حضور مردم و اينكه رمز بقاء انقلاب همان رمز پيروزي است يعني حضور گسترده و اطاعت خالصانه از رهبري انقلاب ، دشمن خونخوار همه نقشه هات را در زمان حيات امام خميني قدس سره براي متلاشي كردن انقلاب كشيد ولي موفق نشد ، خودشان را آماده مي كردند به خاطر امام و نه اسلام است و پس از امام مردم متفرق مي شوند و همه

چيز تمام مي شود و نمي فهميدند كه انگيزه هاي حضور به خاطر اسلام است ، بخاطر خدا است و امام هم چون منادي اسلام است چون مدافع از حريم الله و قرآن است مردم اطاعتش مي كنند و اين انگيزه بعد از امام هم برقرار خواهد بود كما اين كه ديديم مردم اطاعتشان را از رهبر منتخب خبرگان شاگرد امام بازوي تواناي انقلاب حضرت آيه الله خامنه اي اعلام كردند و بيعت كردند و با حضور ده ميليوني خود در مراسم توديع و تشييع پيكر مطهر امام تودهني به دشمن زدند و ادامه راه را تا تحقق همه اهداف انقلاب اعلام داشتند .
توطئه هاي استكبار عليه انقلاب از راه تبيلغات و بيان اعم در اين باره
از توطئه هاي مهمي كهدر قرن اخير خصوصا در دهه هاي معاصر و بويژه پس از پيروزي انقلا

ب آشكارا به چشم مي خورد تبليغات دامنه دار با ابعاد مختلف براي مايوس نمودن ملتها و خصوصا ملت فداكار ايران از اسلام است ، گاهي ناشيانه و با صراحت به اين كه احكام اسلام كه هزار و چهار صد سال قبل وضع شده است نمي تواند در عصر حاضر كشورها را اداره كند يا آن كه اسلام يك دين ارتجاعي است و با هر نو آوري و مظاهر تمدن مخالف است ، و در عصر حاضر نمي شود كشورها از تمدن جهاني و مظاهر آن كناره گيري نمايند و امثال اين تبليغات ابلهانه و گاهي موذيانه و شيطنت آميز به گونه طرفداري از قداست اسلام ، كه اسلام و ديگر اديان الهي سر و كار دارند با معنويات و تهذيب نفوس و تحذير از مقامات دنيائي و دعوت به ترك دنيا و اشتغال به عبادات و انكار وادعيه كه انسان را به خداي تعالي نزديك و از دنيا دور مي كند ، و حكومت و سياست و سر رشته داري بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ معنوي است چه اين ها تمام براي تعمير دنيا است و آن مخالف مسلك انبياء عظام است و مع الاسف تبليغ بوجه دوم در بعضي از روحانيون و متديان بي خبر از اسلام تاثير گذاشته كه حتي دخالت در حكومت و سياست را به مثابه يك گناه و فسق مي دانستند و شايد بعضي ( هنوز ) بدانند واين فاجعه بزرگي است كه اسلام مبتلاي آن بود .
توصيه امام به كسانيكه به انگيزه هائي با جمهوري اسلامي مخالفت مي كنند .
ميفرمايند :
و اينجانب در اينجا يك وصيت به اشخاصي كه به انگيزه مختلف با جمهوري اسلامي مخالفت مي كنند و به جوانان چه دختران و چه پسراني كه مورد بهره برداري منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اند م ژي نمايم كه بيطرفانه و با فكر آزاد به قضاوت بنشينيد و تبليغات آنان كه مي خواهند جمهوري اسلامي ساقط شود و كيفيت عمل آنان و رفتارشان با توده هاي محروم و گروه ها و دولتهائي كه از آنان پشتيباني كرده و مي كنند و گروه ها و اشخاصيكه در داخل به آنان پيوسته و از آنان پشتيباني مي كنند و اخلاق و رفتارشان در بين خود و هوادارانشان و تغيير موضع

هايشان در پيش آمدهاي مختلف را با دقت و بدون هواي نفس بررسي مي كنند و مطالعه كنيد حالات آنانكه در اين جمهوري اسلامي به دست منافقان و منحرفان شهيد شدند و ارزيابي كنيد بين آنان و دشمنانشان .
نوارهاي اين شهيدان تا حدي در دست و نوارهاي مخالفان شايد در دست شما ها باشد ببينيد كدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند . شرح : امام قدس سره در اين فراز مي خواهد از همه جواناني كه گول تبليغات منحرفان و منافقان را خورده اند و تحت تاثير آنان قرار گرفته اند به انگيزه اينكه جمهوري اسلامي و نظام طرفدار محرومان و مستضعفان نيست و بايد دنبال

كساني رفت كه طرفدار اين قشر و اين طبقه مي باشند .
كه اين گونه تبليغات را نوعا چپ نما ها و منافقان و قدرت طلبان كه حكومت به دست آنها نيفتاده است مي كنند و خيال مي كنند اين شعار : زمين ، نان و مسكن كه شعار چپي ها است ولي فرصت طلبان و چپ نماها ، و منافقان كه دلشان براي به دست گرفتن قدرت مي طلبيد و غش مي كند نه آنكه به حال محرومان و مستضعفان بسوزد و به خاطر آنان خواب و خوراكشان مختل گردد همچنان كار آئي دارد و چاره ساز است لذا در هر فرصتي كه قلم به دستشان مي افتد و يا تريبوني به چنگشان مي آيد اين شعار را سر مي دهند و البته يك عده قليل بي اطلاع و خام و احساساتي هم اسير و گرفتار اين منحرفان مي شوند كما اينكه ديديم در آغاز پيروزي انقلاب يعني سالهاي 58 و 59 منافقان شروع به كادر سازي و يارگيري كردند و همين شعارها و شعار مخالفت با امپرياليسم سر لوحه كارشان بود سندان و داس و خوشه گندمي هم آرامشان كه گوئي خوشه اشاره به ميوه انقلاب بود و سندان به معناي پتك تبليغات بود كه بر سر جوانان مي گرفتند و آن داس علامت خوشه چيني و درو كردن فكر و حيثيت و دين جوانان بود كه مي خواستند درو كنند و بهره برداري بنمايند و اندكي هم درو كردند غافل از اينكه پرده ريا و تزوير بالخره دريده مي شود و شعارها با شعور و تفكر نسل جوان و در ميدان عمل كم رنگ مي شود و جذابيتش را از دست مي دهد .
لذا ديديم كه اينها چون به قدرت نرسيدند دست به ترور و آدمكشي زدند ائمه جمعه و جماعات را ترور كردند دفتر مركز حزب جمهوري اسلامي را منفجر كردند و 72 نفر بي گناه كه در راس همه آنها شهيد مظلوم دكتر بهشتي بود را بشهادت رساندند و 35 نفر هم مجروح ومعلول شدند ، نخست وزيري را منفجر كردند .
دو شهيد دانشمند دكتر باهنر و محمد علي رجائي را شهيد كردند و دست به ترور حزب الهي ها زدند ، مغازه داران حزب الهي ، ره گذران و پاسداران كميته ها را ترور و شكنجه و بعضا زنده به گور كردند و رسما عليه نظام نو پاي اسلامي وارد ميدان شدند .
اوج شرارتشان در داخل شئرش سي ام خرداد ماه سال شصت بود كه نيروهايشان را در ميدان فردوسي تهران جمع كردند با اسلحه سرد و گرم به مردم كه براي مقابله با آنها آمده بودند حمله كردند و قصد داشتند بيايند مجلس شوراي اسلامي را اشغال كنند به خاطر اينكه همان روزها طرح

عدم كفايت بني صدر خائن و هم سوي با منافقان در مجلس مطرح بود و همان روز سي ام راي به عدم كفايت سياسي وي داده شد و روز اول تيرماه امام قدس سره او را از رياست جمهوري عزل كردند اين بود كه منافقان با بني صدر به پاريس فرار كردند و آنجا توطئه و تخريب عليه نظام اسلامي را هدايت و رهبري مي كردند شوراي مقاومت ملي درست كردند يعني همه گروه هاي مخالف ازليبرال و سلطنت طلب و منافق جمه شدند و يك آش شوله قلمكاري درست كردند و وعده سقوط نظام را ظرف يكي دو ماه دادند بني صدر خائن مصاحبه كرد سر كرده منافقين مصاحبه كرد ، بختيار افيوني فراري آخرين رئيس دولت ننگين پهلوي مصاحبه كرد همه اينها وعده سقوط قريب الوقوع را م اسلامي با حضور هر چه بيشتر مردم در صحنه و رهبري قاطعانه و حكيمانه امام خميني قدس سره با صلابت و سر افرازي كه به صلابت و سر افرازي قله هيماليا شباهت داشت سر پا بود .
توصيه به ملت ايران در پاسداري از جمهوري اسلامي
امام قدس سره پس از وصيتبه جوانان يك وصيت به ملت شريف ايران نموده است و مي فرمايد :
و يك وصيت به ملت شريف ايران و ساير ملتهاي مبتلا به حكومتهاي فاسد و در بند قدرتهاي بزرگ مي كنم اما به ملت عزيز ايران توصيه مي كنم كه نعمتي كه با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان بدست آورديد همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آن حفاظت و پاسداري نمائيد و در راه آن كه نعمتي عظيم الهي و و امانت بزرگ خداوندي است كوشش كنيد و از مشكلاتي كه دولت جمهوري اسلامي با جان و دل شريك و در رفع آنها كوشا باشيد و دولت و مجلس را از خودتان بدانيد و چون محبوبي گرامي از آن نگهداري كنيد و به مجلس و دولت و دست اندركاران توصيه مي نمايم كه قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگذاري به آنان به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياء نعم همه هستند و جمهوري اسلامي راه آورد آنان و با فداكاري آنان تحقق پيدا كرد و بقاء آن نيز مرهون خدمات آنان است فروگذار نكنيد و خود را

 

از مردم و حكومتهاي طاغوتي را كه چپاولگراني بي فرهنگ و زور گوياني تهي مغز بودند و هستند هميشه محكوم نمائيد البته با اعمال انساني كه شايسته براي يك حكومت اسلامي است .
عوامل گشترس و صدور انقلاب
در اين تحقيق امريكه باعث گسترش انقلاب و صدور آن مي شود توضيح و تبيين مي شود مسلما

يكي از مواردي كه باعث گسترش و صدور اسلام مي شود تبيلغ و معرفي صحيح اين انقلاب است بدون تريد همچنانكه بپا كردن انقلاب نيازبه تبليغ دارد در آغاز امام قدس سره و كسانيكه پيرو امام و خط امام بودند به تبليغ و توضيح اسلام و مظالم و مفاسد حكومت غاصب و ننگين پهلوي و ابر جنايتكاران مسلط بر جهان پرداختند و 16 سال كامل طول كشيد در گسترش و صدور انقلاب هم نياز به تبليغ و توضيح و روشن كردن افكار مردم جهان وجود دارد و بحمدالله الان امكان تبليغ به مراتب فراهم تر از گذشته است در گذشته همه سفارتخانه هاي رژيم و خانه هاي فرهنگ آن در نقاط

 

مختلف دنيا عليه انقلاب تبليغ مي كردند و اكنون اين امكانات در اختيار انقلاب اسلامي است گر چه اكنون استكبار جهاني رأساً طرف حساب و مخالف انقلاب است ولكن در مجموع دست طرفداران انقلاب باز است اكنون دنيا بيدار شده و مسلمانان هويت خويش را باز مي يابند و از انقلاب اسلامي و اسلام طرفداري مي كنند در قضيه سلمان رشدي كافر و طرفداراي يكپارچه مسلمانان از فتواي امام قدس سره در اعدام آن خبيث و تظاهرات دويست هزار نفري مسلمانان انگليس و تظاهرات مردم پاكستان و شهادت جمعي از آنها تظاهرات مردم دهلي هندوستان و شهادت 14 نفر از آنها از آنها و اخيراً تظاهرات مردم تركيه در دفاع از حجاب دختران مسلمانان و تظاهرات مردم فرانسه در دفاع از حجاب ، حكايت از بيداري مسلمين دارد و اميد بخش است عليهذا اكنون زمينه آماده است براي تبليغ اسلام و انقلاب اسلامي .
لازم است خانه هاي فرهنگ ما و سفارتخانه هاي ما همچنانكه امام بزرگوار در متن وصيتنامه تذكر دادند و با شرح مختصري از آن گذشتيم الان فعال باشند و مسئله تبليغ انقلاب اسلامي را جدي بگيرند و مسامحه كاري و محافظه كاري را كنار بگذارند
حفظ اهداف و آرمانهاي انقلاب


يكي ديگر از عوامل و ابزار گسترش انقلاب حفظ اهداف انقلاب و آرمانهاي آن است.
همچنان كه اهداف والاي انقلاب و آرمانهاي آن عامل و باعث به حركت در آوردن مردم و تجمع آنها در زير لواي رهبري و تلاش براي تحقق اهداف و آرمانها شده است و انقلاب را به پيروزي رسانيده است حفظ همان اهداف و پافشاري بر همان اصول كه تجربه شده است موجب گسترش انقلاب خواهد بود .
مثلا هدف كلي انقلاب عمل به احكام و پياده نمودن نظام اسلامي در زندگي مردم بوده است كه اين هدف جزئياتي دارد مثل رسيدگي به محرومين و مستضعفين برچيدن بساط اشرافيت و طاغ

وت از كشور زدودن تبعيض در استفاده از امكانات حفظ استقلال و پافشاري بر تز نه شرقي و نه غربي و حفظ شعائر اسلامي و بالاخره طرفداري از مسلمانان مظلوم و جنبش هاي اسلامي در سراسر جهان ، پس از تجربه ي اينكه اين اصول و شعائر جاذبه داشت و محرك مردم در تحقق انقلاب ، و باعث بوجود آمدن نور اميدي در دل مردم مسلمان و بلكه مستضعفان جهان بوده و موجب طرفداري آنها از اين اصول و آرمانها گرديده است ، در گسترش انقلاب هم حفظ اين شعائر و پاي بند بودن به اين اصول لازم خواهد بود .
در دنياي كنوني كه غالب كشورها وابسته سياسي و نظامي به ابرقدرتها هستند وبالنهايه حافظ منافع آنان ، استقلال سياسي و عدم وابستگي به ابرقدرتها از برجستگيهاي اين انقلاب مقدس است و براي مردم دنيا و مستضعفان اين ، جاذبه است و انقلاب در چشم آنها بزرگ مي آيد و موجب گرويدن آنها به انقلاب و طرفداري آنها از انقلاب مي گردد بنابراين حفظ اين اصل موجب گسترش انقلاب مي شود و اساساً اين اصل از شعارهاي انقلاب بود كه همواره بايد حفظ گردد .
ايجاد اطمينان در مردم موجب تثبيت انقلاب و گسترش آن مي شود
يكي ديگر از راههاي تثبيت انقلاب در داخل و گسترش در خارج ايجاد اطمينان در مردم و دلگرم شدن آنها به نظام و بالطبع طرفداري آنها از انقلاب است . آرامش مردم در داخل و ثبات نظام مي تواند كمك موثري به گسترش انقلاب در خارج بنمايد و به قول معروف ثبت الارض ثم انقش ، زمين

را اول آماده نمايد نقشه رويش پياده كن .
اول بايست انقلاب در داخل تثبيت و پا بر جا شود ، تا بتوان براي صدور و گسترش آن در خارج برنامه ريزي نمود .
و راه جلب اعتماد مردم اطمينان در آنها بالنتيجه به كار گرفتن همه اقشار در بازسازي كشور ، خضوع در مقابل احكام خدا و تاكيد بر پياده نمودن آنها است ، بدون ملاحظه و بدون ترس از جوسازيهاي دو قطب چپاولگر سرمايه داري و اشتراكي بايست به مالكيت و سرمايه هاي مشروع با حدود اسلامي احترام گذارده شود و سرمايه ها به كار گرفته شود ، تا به كمك فعاليتهاي سازنده همه نيروها و همه سرمايه ها و امكانات بخود كفائي در صنايع سبك و سنگين برسيم .
عرضه درست مكتب اسلام يكي از راه هاي گسترش انقلاب است
( شرح كلام امام ) قطعها يكي از موارديككه در گسترش انقلاب اسلامي موثر است عرضه درست اسلام و اجكام نوراني آن است زيرا اگر به درستي عرضه شود مردم خود دنبال اسلام راه خواهند افتاد ، ما مي دانيم يكي از علل دور شدن اسلام از صحنه سياست و اجتماع بستن پيرايه ها و خرافات به اسلام بوده است البته علل ديگري هم از جمله رهبران ناصالح و فاسد و وابسته ، ظهور تمدن غربي و تعصب هاي صليبي و … در كار بوده بنابراين اگر اسلام بطور صحيح عرضه شود و برداشتهاي غلط شخصي و گروهي دور ريخته شود خود به خود جاذبه دارد و افراد را زير لواي خود توحيد جمع مي كند لذا امام ميفرمايد : اسلام نه با سرمايه داري ظالمانه و بي حساب و محروم كننده توده هاي تحت ستم و مظلوم موافق است و نه با رژيمي مانند رژيم كمونيسم و ماركسيسم لنينيسم كه با مالكيت فردي مخالف است ، كج فهمان و كج انديشان هر كس بمذاق خودش اسلام را تفسير مي كند و به قول جلال الدين مولوي : هر كسي بر طينت خود مي تند .
اسلام يك رژيم معتدل با شناخت مالكيت و احترام به آن به نحو محدود در پيدا شدن مالكيت و مصرف كه اگر به حق به آن عمل شود چرخهاي اقتصاد سالم به راه مي افتد و عدالت اجتماعي كه لازمه يك رژيم سالم است تحقق مي يابد .
امام دس سره كه اسلام ناب محمدي را مطرح كردند براي اين بود كه اين پيراههها و كج انديشي ها و كج فهميها را از ميدان تفسير وتبيين اسلام به در كنند و اسلام خالص عرضه شود .
وسائل الشيعه از حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام نقل مي كند كه فرمود : خدا بيامرز

د بنده اي را كه امر ما را احيا و زنده مي كند ، رواي پرسيد چگونه امر شما را زنده مي كند ؟ فرمود : علوم و دانش ما را بياموزد و به مردم تعليم دهد محققا اگر مردم زيبائيها و مزاياي گفتار و مكتب ما را بدانند از ما پيروي مي كنند .
و باز فضيل بن يسار نقل مي كند كه حضرت ابو جعفر باقر عليه السلام فرمود : اي فضيل حديث و گفتار ما دلها را زنده مي كند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید