بخشی از مقاله
مقدمه
بیتردید تربیت اسلامی یکی از اساسیترین بخشهاي معارف اسـلامی اسـت. ارائـه معـارف دینـی بـه کودکان، باید متناسب با ویژگیهاي رشدي آنان باشد. شناساندن این معارف، بخصوص به کودکـانی کـه هنوز به قابلیتهاي ذهنی دست نیافتهاند، از پیچیدگی و حساسیت خاصی برخـوردار اسـت. قصـههـاي قرآن، شامل مفاهیم ارزشمندي است که بر جوانب مختلف رشـد کودکـان تـأثیر دارد. چنانچـه انتخـاب قصه و به چالش کشیدن مفاهیم برگرفته از آن، مطابق با ظرفیتهـاي آنـان باشـد، موجـب مـیشـود تـا کودکان بیشتر بتوانند با دین ارتباط برقرار کنند و آموزههاي دینی را بهتر درك کنند.
قصهگویی در طول تاریخ همواره مورد علاقه و توجه بشر بوده است. ازایـنرو، قصـه یکـی از ابزارهاي مهم اصلاح رفتار محسوب میشود. قرآن کریم نیز به نیاز بشر و گرایش او به قصه توجـه نشان داده و با تأکید بر علایـق طبیعـی انسـان، بسـیاري از مباحـث ظریـف اعتقـادي، اجتمـاعی و اخلاقی را در قالب زیباترین داستانها طرح و ارائه نموده است. خداي متعال در سورههـاي متعـدد قرآن کریم، از طریق نقل داستان گذشتگان سعی در هـدایت، تربیـت و اصـلاح رفتـار بشـر داشـته است. حتی خداوند یکی از کارهاي خود را قصهگویی میداند و خطاب به پیـامبر خـود حضـرت محمد میفرماید: »ما بهترین سرگذشتها را از طریق این قرآن، کـه بـه تـو وحـی کـردیم، قصـه میکنیم« (یوسف: .(3
در قرآن قصههاي حقیقی زیادي وجود دارد که فضاي قصههاي آن، چنـان مخاطـب را تحـت تـأثیر قرار میدهد که او با میل و علاقه همگام با داسـتان پـیش مـیرود. سـاختار دلنشـین و زیبـاي قصـههـا بهگونهاي است که در همه فرازها، حـق را از باطـل جـدا مـیکنـد و خواننـده را از سـرانجام ناسپاسـی، نافرمانی، مردمآزاري، شرك، کفر و گناه آگاه میکنـد. ازایـنرو، بـا توجـه بـه تـأثیر قصـه بـر کودکـان و علاقهمندي آنها به آن، قصههاي قرآنی بهترین وسیله براي آموزش و اصلاح رفتار در کودکان مـیباشـد. این پژوهش درصدد بررسی این موضوع برآمده است.
در زمینه نقش و اهمیت قصه، افلاطون از نخستین اندیشـمندانی بـود کـه اهمیـت قصـه بـراي کودکان را دریافت و بخشی از کتاب جمهوري را به بیان اهمیت قصه براي کودکان اختصـاص داد (رحماندوست، 1381، ص .(84 فروبل آلمانی مؤسس نخستین کودکستان، اساس تربیـت کودکـان را در کودکستان بر قصه و قصهگویی نهاد (اربابان و قافلهکـش، 1385، ص .(2 اریکسـون (1382) نیز قصه را تلقین شفابخش میداند که موجب کاهش اضطراب کودك شده، بـهطـوريکـه اهمیـت
بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق قصههای قرآنی بر کودکان ۳۸
همسانسازي با شخصیتها و یا موقعیتهایی که قصـه او را در کشـف عواطـف خـود و دیگـران یاري میکند. بندورا (1992) نیز معتقد است: کودکان با دیدن کسانی که رفتارهاي تحسـینبرانگیـز دارند و گوش کردن به حرفهاي آنان، از طریق پسخوراند، به ارزش اعمال و رفتار خود پـی بـرده
و درصدد افزایش سازگاري و کارایی خود در محیط برمیآیند. بدینترتیب، قصهگویی ابزاري مفید
و مؤثر براي اصلاح رفتار، سازگاري، کنترل هیجانات و افزایش مهارتهـاي اجتمـاعی در کودکـان محسوب میشود که باید آن را از سنین پـایین و در مهـدهاي کـودك تـرویج داد. در ایـن زمینـه، آمبروسینی دو هدف براي مهدهاي کودك بیان کرده است:
الف. رشد مهارتهاي اجتماعی مانند همکاري در کارهاي گروهـی، رعایـت حقـوق دیگـران، دوسـت داشتن دیگران و ایجاد نگرش مثبت اجتماعی؛ ب. رشد عـاطفی ماننـد کنتـرل احساسـات و هیجانـات، افزایش احساس حرمتخود و تأیید خویشتن و توجه به دیگران. وي نقش قصهگویی را براي رسیدن بـه دو هدف مذکور بسیار با اهمیت میداند (آمبروسینی، 2000، ص .(132
یکی از شیوههایی که در آموزش مهارتهاي اجتماعی به کودکان بسیار مـؤثر بـوده اسـت، قصـهگـویی است. شناخت و تشخیص بهموقع و آمـوزش مهـارتهـاي مناسـب اجتمـاعی مـیتوانـد از مشـکلات کودکان پیشگیري نموده و آنان را به سمت رفتارهاي مثبت اجتماعی راهبري نماید.
آموزش مهارتهـاي گونـاگون بـه کودکـان بـا ارائـه الگـوي یـادگیري، رایـجتـرین روش پـرورش مهارتهاي اجتماعی میباشد. ایجاد الگویی از رفتار اجتماعی بهعنـوان عامـل مـؤثر در فراینـد آمـوزش مهارتهاي اجتماعی کودکان بسیار مـورداسـتفاده قـرار گرفتـه اسـت. براسـاس نظریـه بنـدورا، کـودك میتواند از طریق تجربه جانشینی با قهرمان داستان همانندسازي نموده، پیامدهاي رفتار را مورد تجزیـه و تحلیل قرار دهد. سپس آن را خود الگوبرداري نموده و به کار برد (همان، ص .(146
مسئله مهارتهاي اجتماعی در کودکان، تنها از حدود دهـه 1960 و پـس از روشـن شـدن اهمیـت مهارتهاي اجتماعی در بزرگسالان مورد توجه قرار گرفت. بهطورکلی، میتوان گفـت: کسـی کـه داراي مهارتهاي اجتماعی است، خود را به خوبی با محیط خویش تطبیق مـیدهـد و در ارتباطـات خـود بـا دیگران از درگیريهاي کلامی و فیزیکی اجتناب میکند. امـا کسـی کـه مهـارتهـاي اجتمـاعی نـدارد، معمولاً دچار مشکلات رفتاري است. کودکی که فاقد مهارتهاي اجتماعی است با کودکان دیگر درگیـر
میشود، نزد همسالان و بزرگسالان محبوب نیست، و با معلم خـود کنـار نمـیآیـد. ایـنگونـه کودکـان معمولاً به حقوق دیگران هم بیتوجهند و در رفتار خویش، خودمدار میباشند. عـلاوه بـر ایـن، آنهـا از
۴۸ ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان ۳۹۳۱
قوانین پذیرفتهشدة اجتماعی اطاعت نمیکنند و به رفتارهایی که از نظر اجتماعی پسـندیده نیسـت، مثـل بدگویی و ناسزاگویی دست میزنند (گرشام، .(2011
مروري بر ادبیات تحقیق نشان میدهد که تعاریف گوناگونی براي مهارتهاي اجتماعی وجـود دارد. مهارتهاي اجتماعی، رفتارهایی هستند که در پاسخ به وقایع محیطی، که عامل آنها فـرد یـا افـراد دیگـر هستند، از شخص صادر میشوند، و پاسخهاي محیطی مثبتی را به دنبال دارند (کارتلج و میلبـرن، 1382، ص .(33 گرشام (2011) معتقد است که هرچند تعاریف متعددي بـراي مهـارتهـاي اجتمـاعی وجـود دارد، ولی سه تعریف یا مفهومسازي عمده را میتوان از ادبیات مهـارتهـاي اجتمـاعی اسـتخراج کـرد. براساس تعریف پـذیرش همسـالان، فـردي داراي مهـارتهـاي اجتمـاعی اسـت کـه همسـالانش او را بپذیرند. مهمترین اشکال این تعریف این است که مشخص نمیکند دقیقاً چه رفتارهاي خاصی منجر بـه پذیرش همسالان میشوند.
در تعریف رفتاري، مهارتهاي اجتماعی رفتارهایی هستند که احتمال تشویق شدن یا تقویـت رفتـار را افزایش، و احتمال تنبیه شدن یا خاموشی رفتار را کاهش میدهند. مهمترین اشکال ایـن تعریـف ایـن است که رفاًص افزایش فراوانی رفتارهاي خاصی، که نام مهارتهاي اجتماعی بـه آنهـا داده شـده اسـت، تضمینکنندة اعتبار اجتماعی این رفتارها نیست.
مهارتهاي اجتماعی، از نظر مک فال، تعریف اعتبـار اجتمـاعی مـیباشـد. براسـاس ایـن تعریف، مهارتهاي اجتماعی رفتارهاي خاص یا الگوهاي رفتاري هستند که پیشبینیکننده یا دربردارندة پیامـدهاي مهـم اجتمـاعیاي بـراي فـرد باشـند (گرشـام، .(2011 پیامـدهاي مهـم اجتماعی، پیامدهایی هستند که تفاوتی را به لحاظ کارکرد فـرد یـا سـازگاري او بـا انتظـارات اجتماعی ایجاد میکنند. این پیامدها میتوانند شامل پذیرش همسالان و دوستان یـا معلمـان و والدین، و سازگاري با مدرسه باشند.
در تعریف اعتبار اجتماعی، بین شایسـتگی اجتمـاعی و مهـارتهـاي اجتمـاعی نیـز تمـایز گذاشـته میشود. براساس این دیدگاه، مهارتهاي اجتماعی رفتارهاي خاصی هستند که فرد به نمایش میگـذارد تا در یک موقعیت اجتماعی، با شایستگی عمل کرده باشد. اما شایستگی اجتماعی یـک ارزشـیابی اسـت که براساس قضاوت در مورد اینکه فرد در یک موقعیت اجتماعی با شایستگی عمل کرده است یـا خیـر، صورت میگیرد. این قضاوتهاتوانند،می براساس نظر دیگرانِ مهم (مثلاً والـدین، معلمـان، همسـالان)، مقایسه با معیارهايآشکار (مثلاً تعداد تکالیف اجتماعیاي که به درستی انجام شدهاند)، و یـا مقایسـه بـا
بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق قصههای قرآنی بر کودکان ۵۸
یک نمونه هنجاري باشند. خلاصه اینکـه، براسـاس تعریـف اعتبـار اجتمـاعی، مهـارتهـاي اجتمـاعی رفتارهاي خاصی هستند که منجر به قضاوت در مورد این رفتارها میشوند (همان).
براي اینکه کودك احساسات مثبتی در مـورد خـودش داشـته باشـد، بایـد داراي مهـارتهـاي ضروري براي همراهی با دیگران باشد (هارجی و همکـاران، 1381، ص .(127 بـه نظـر مـیرسـد، بیشتر کودکان این مهارتها را بهطور طبیعی به دست میآورند، ولی برخی هم به آمـوزش رسـمی در این زمینه احتیاج دارند. کودکی، که از خودش نـامطمئن اسـت، بـا شـک و تردیـد بـه دیگـران نزدیک میشود. بنابراین، کمتر فرصت پیدا میکند که از مهارتهاي اجتمـاعیاي کـه شـاید داشـته باشد، استفاده کند. کودکانی هم کـه از خـود راضـی و پرخاشـگر هسـتند، از فقـدان مهـارتهـاي اجتماعی رنج میبرند. آنها به جاي کنار کشیدن خود در موقعیتهاي بحرانی، به تعامل بـا دیگـران ادامه میدهند و با استفاده از هر روشی، به فعالیت ادامه میدهند. اگرچه این کودکان، مهـارتهـاي اجتماعی مطلوب را در گروه همسالان نیاموختهاند، ولی میتوانند با آموزش گـامبـهگـام بـه رفتـار مناسب اجتماعی دست یابند. هرگاه کودکان بتوانند با دیگران تعامل موفقیتآمیـزي داشـته باشـند، این قابلیتهاي جدید موجب افزایش عزت نفس اجتماعی آنان میگردد.
توانایی کودك در درك دیدگاه دیگران، عامل مهمی در مهـارتهـاي ارتبـاطی محسـوب مـیشـود. علاوه بر این، مهارتهایی نظیر گوش دادن، توجه کردن، سؤال کردن، ردوبدل کردن تعارف، وارد شـدن در یک فعالیـت مشـترك بـا سـایر همسـالان، و مهـارتهـاي محـاورهاي هـم از اهمیـت برخوردارنـد. مهارتهاي اجتماعی از این نظر مهم هستند که کودکی که رفتار اجتماعی بهتـري دارد، بـا دیگـران بهتـر رفتار میکند. این امر موجب میشود دیگران بهگونهاي مثبت به کودك پاسخ دهنـد. بـا توجـه بـه اینکـه کودکان، دستکم بخشی از عزت نفسشان را از عکسالعمل دیگران نسبت به خود به دست مـیآورنـد، این امر موجب افزایش عزت نفس آنان میگردد.
به نظـرکی،لـ دارا بـودن مهـارتهـاي اجتمـاعی مزیـتهـاي متعـدديدارد. اولاً،کسـی کـه داراي مهارتهاي اجتماعی است راحتتر میتواند با دیگران رابطه برقرار کند؛ یعنی بـا افـراد جدیـد دوسـت شود یا روابط موجود خود را حفظ نماید. ثانیاً، کودکی که داراي مهارتهاي اجتماعی اسـت، مـیتوانـد از مهارتهاي خود براي دستیابی به مزایاي ثانوي استفاده کنـد. بـراي نمونـه، دانـشآمـوز مـیتوانـد در کلاس درس از معلم حرفشنوي کند تا معلم به او نمرة خوب بدهد، و این مسئله والـدینش را خشـنود سازد. ثالثاً،کودکی که از مهارتهاي اجتماعی برخوردار است، در مقابل رفتارهاي نامناسـب دیگـران بـه
۶۸ ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان ۳۹۳۱
واکنشهاي صحیح دست میزند (گرشام، .(2011 او میداند که اگـر کسـی او را اذیـت کـرد، درگیـري واکنش مناسبی نیست. کودکانی که مرتب با دیگران درگیـر مـیشـوند، بخصـوص کودکـانی کـه دچـار اختلالات رفتاري میباشند، در این جنبه از مهارتهاي اجتماعی ضعیف هستند.
براي آموزش مهارتهاي اجتماعی به کودکان، مهد کودك جایگاه مناسبی است . در این سـنین، با توجه به علاقه وافر کودکان به قصه، میتوان از طریق قصهگویی این مهارتها را در آنها تقویـت نمود و بدینگونه مهارتهاي اجتماعی آنها را تقویت کرد. مـرویس و برترانـد معتقدنـد: مهـدهاي کودك به علت تنوعی که میتوانند در ارائه برنامههاي آموزشی خـود داشـته باشـند، مـیتواننـد بـا استفاده از قصهها و قصهگـویی بسـیاري از مهـارتهـاي اجتمـاعی را بـه کودکـان آمـوزش دهنـد (مرویس و برتراند، .(2003 بدینترتیب، قصهگـویی ابـزاري مفیـد و مـؤثر جهـت اصـلاح رفتـار، سازگاري، کنترل هیجانات و افزایش مهارتهاي اجتماعی در کودکان محسوب میشـود کـه آن را باید از سنین پایین و در مهدهاي کودك ترویج داد.
در قرآن کریم، براي عبرت و آموزش رفتارهاي خوب و درست در افـراد، قصـههـاي زیـادي آورده شده که میتوان با سادهسازي آنها براي آمـوزش و تقویـت مهـارتهـاي اجتمـاعی در کودکـان از آنهـا استفاده نمود. بر این اساس و با توجه به اهمیت و نقـش قـرآن در زنـدگی مسـلمانان، ایـن پـژوهش بـا الگوگیري از قصههاي قرانی با سادهسازي قصهها بهمنظور درك کودکان سـنین 4 تـا 6 سـال و هچنـین، ایجاد علاقه و توجه بیشتر کودکان نسبت به قرآن، درصدد بهبـود مهـارتهـاي اجتمـاعی کودکـان مهـد کودك برآمده است.
بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آمـوزش مهـارتهـاي اجتمـاعی از طریـق قصـههـاي قرآنی بر کودکان پرداخته است.
روش پژوهش
روش این پژوهش، از نوع شبهتجربی و آزمایشـی، بـا در نظـر داشـتن دو گـروه آزمایشـی و کنتـرل بـا پیشآزمون و پسآزمون بود. گروه آزمایشی، تحت تأثیر متغیر مستقل قرار گرفت. درحالیکـه بـه گـروه کنترل هیچگونه آموزشی داده نشد. با توجـه بـه اینکـه در مهـارتهـاي اجتمـاعی کودکـان عامـل سـن تأثیرگذار است، با انتخاب کودکان 4 تا 6 ساله متغیر سن کنترل شد. کودکان در کـلاسهـا از روي سـن همتاسازي گردیدند. جامعه آماري این تحقیق، شامل تمام کودکان 4-6 ساله مهدهاي کودك شهر خـوي
بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق قصههای قرآنی بر کودکان ۷۸
در سال تحصیلی 90-91 میباشند. حجم نمونه پژوهش، شامل 40 کودك بـود کـه از سـه مهـد کـودك انتخاب شدند. 20 نفر که 12 نفر از آنها پسر و 8 نفر دختر بود، بـهعنـوان گـروه آزمـایش در یـک مهـد کودك توسط دو مربی زن، که مهارت خـوبی در قصـهگـویی و توانـایی بـالایی در برقـراري ارتبـاط بـا کودکان داشتند، به مدت سه ماه روزانه به مدت 3 ساعت تحـت آمـوزش مهـارتهـاي اجتمـاعی قـرار گرفتند. این دو مربی، در یک مهد کودك و در یک کلاس و هر کدام بـه نوبـت یـک قصـه را بـازگویی میکردند که هریک از آنان، در طی روز یک و نیم ساعت با کودکان کار قصهگویی را انجـام مـیدادنـد. 20 نفر دیگر، که 9 نفر پسر و 11 نفر دختر بودند، در گروه کنترل قـرار گرفتنـد. در انتخـاب کودکـان از نظرات مربیان استفاده شد و براي هر دو گروه کنترل و آزمایشی، کودکـانی انتخـاب شـدند کـه در مهـد نسبت به دیگر کودکان از نظر رفتاري و سازگاري با مشکل مواجه بودند. به همین دلیل، آزمـودنیهـا بـه لحاظ جنسیت متفاوت بودند که در مجموع 21 نفر پسر و 19 نفر دختر براي دو گروه آزمایش و کنتـرل انتخاب شدند. در گروه آزمایش، 5 نفر کودك 4 ساله، 8 نفر کودك 5 ساله و 7 نفر کودك 6 سـاله قـرار گرفتند. براي انتخاب گروه نمونه، از روش نمونهگیري تصادفی خوشهاي استفاده شـد؛ بـدینتریتـب، از بین مهدکودكهاي شهر خوي، تعداد سه مهد بهطور تصادفی انتخاب و سپس از میـان کودکـان آنهـا 40 نفر بهطور تصادفی انتخاب شدند.
روش اجرا؛ پس از انتخاب گروهها، به گروه آزمایش از طریق قصهگویی قرآنی توسـط دو مربـی طـی سه ماه، هر روز 3 ساعت آموزش مهـارتهـاي اجتمـاعی داده شـد. در ایـن آمـوزش، مربیـان بـه بیـان قصههاي مطرح در قرآن، شامل قصههاي مطرح در سـورههـاي صـافات، شـمس، طـه، هـود، موسـی و یوسف، که میتوانستند در ارتباط با پرورش مهارتهاي اجتماعی باشد، در قالب کلمـات سـاده و بیـانی روان و توضیح بسیار در مورد هریک از رفتارهـا، بـهمنظـور درك بهتـر کودکـان و همچنـین اسـتفاده از پرسش و پاسخ در مورد رفتارهاي صحیح و غلط داستان و مقایسه آن رفتارهـا بـا رفتارهـاي کودکـان و همچنین دیگر کودکان در مهد کودك، به بحث پرداختند. مربیان دو گروه آزمایش و کنترل، پرسـشنامـه مهارتهاي اجتماعی را بهطور جداگانـه بـراي هریـک از کودکـان در پـیش و پـس از آمـوزش تکمیـل نمودند. در این پژوهش، 4 قصه قرآنی بهمنظور تقویت مهارتهاي اجتماعی تهیـه گردیـد. بـراي تعیـین روایی قصهها، از نظرات پنج نفر از افراد متخصص و کارشناس که در زمینه قصهگویی کودکـان مهـارت و تخصص داشتند و سه نفر از طلاب علوم دینی استفاده گردید. این قصهها، پس از پنج بار بـازخوانی و تجدیدنظر براي این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت.
۸۸ ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان ۳۹۳۱
ابزارهای پژوهش
قصههاي مطرح در قرآن: قصههاي مطرح در قرآن شامل قصههاي مطرح در سورههاي صافات، شمس، طـه، موسی و یوسف میباشند. براي پرورش مهارتهاي اجتماعی، قصص سورههاي صافات، شمس و طـه، یوسف و موسی مورد استفاده قرار گرفتند. قصهها، از کتاب مجموعه قصههاي قرآن انتخاب شدند.
مقیاس سنجش مهارتهاي اجتماعی ماتسون: براي سنجش مهارتهاي اجتماعی کودکـان، در ایـن پـژوهش از مقیاس سنجش مهارتهاي اجتمـاعی ماتسـون کـه توسـط ماتسـون و همکـاران در سـال 1983 بـراي سنجش مهارتهاي اجتماعی افراد 4 تا 18 ساله تـدوین گردیـده اسـت، اسـتفاده شـد. فـرم اولیـه ایـن مقیاس، داراي 62 عبارت بود که توسط یوسفی و خیـر (1381) تحلیـل عـاملی شـده و بـه 56 عبـارت کاهش یافت که مهارتهاي اجتماعی افراد را توصیف میکنند. براي پاسخگویی به آن، آزمودنی باید هـر عبارت را بخواند و سپس، پاسخ خـود را براسـاس یـک شـاخص 5 درجـهاي از نـوع مقیـاس لیکـرت مشخص نماید. در این پژوهش، با توجه به اینکه آزمودنیها، کودکان مهـد بودنـد، محقـق بـا همکـاري مربیان، اقدام به تکمیل پرسشنامه کردند.
تحقیقات نشان دادهاند که مقیاس مهارتهاي اجتماعی ماتسون از ثبـات روانسـنجی، پایـایی بـالاي بازآزمایی و روایی افتراقی قابل قبـولی برخـوردار اسـت (ماتسـون، .(1995 ماتسـون و همکـاران بـراي بررسی پایایی مقیاس مهارتهاي اجتماعی، از ضریب آلفاي کرونباخ و تنصیف استفاده کردنـد (یوسـفی و خیر، .(1381 مقدار ضرایب آلفاي کرونباخ و تنصیف بهدستآمده بـراي کـل مقیـاس یکسـان و برابـر 0/86 بود (ماتسون و همکاران، .(1195 براي این مقیاس، 5 مقیاس فرعی در قالب پنج عامل جداگانه بـه شرح زیر تعریف شده است:
1. عامل اول: شامل رفتارهاي نوعدوستانه اسـت کـه رفتارهـاي اجتمـاعی از قبیـل داشـتن ارتبـاط دیداري با دیگران، مؤدب بودن، به کار بردن نام دیگران و اشتیاق به تعامل با دیگران بـه طریـق مفید و مؤثر را دربر میگیرد.