بخشی از مقاله
بیابان
مقدمه :
تمامی اکوسیستمهای کره زمین روی هم زیست کره را تشکیل میدهند و بخش فیزیکی این بزرگترین واحد اکولوژیک ، محیط زیست کره زمین است. این بخش فیزیکی خود از سه قسمت به هم پیوسته تشکیل شده است: قسمت آب یا آب کره ، قسمت خشکی یا سنگ کره و قسمت گازی یا هوا کره. از آنجا که تعداد اندکی از گونهها میتوانند بطور همیشگی در هوا بمانند، دو دسته زیستگاهها را زیستگاههای آبی و زیستگاههای خشکی تشکیل میدهند. این دو زیستگاه از استوا تا قطب و از چند هزار متر زیر سطح اقیانوس تا چند هزار متر بالای آن ادامه دارد.
محیطهای آبی به دو بخش اکوسیستم آب شیرین و اکوسیستم دریایی تقسیم میشوند. اکوسیستمهای خشکی عموما بر پایه نوع و رستنی غالب در منطقه ، یعنی علف ، بوته و درخت از هم متمایز میشوند. اکوسیستمهای اصلی خشکی ، "بیوم" نامیده میشوند. تمامی اکوسیستمها چه خشکی و چه آبی از اجتماعات زیستی ، تشکیل شده اند که در مراحل گوناگونی از رشد قرار دارند و هر یک فرایندی کم و بیش منظم را به سوی یک مرحله نهایی خود دوام که اوج اجتماع زیستی (Climax Community) است، میپیمایند. مراحل این گونه رشد پیشرونده ، توالی اکولوژیک (ecoligical succession) را شکل میدهد. توالی اکولوژیک در خشکیها تا حد زیادی زیر تاثیر اقلیم است.
مشخصات بیابان از نظر آب و هوا
بیابانها ، بیومهای خشکی هستند که بارندگی سالانه آنها از 250 میلیمتر کمتر است. بسیاری از بیابانها در مجاورت رشته کوههایی قرار دارند که هوا را روبه بالا میراند و در آنجا ، هوای سردتر ، بخار آب را سرد کرده و باران ایجاد میشود. سپس هوا رطوبت از دست داده به سوی منطقه مجاور حرکت کند و اقلیم بیابانها را بوجود میآْورد. مثلا تودههای هوا که از اقیانوس اطلس به سواحل غربی ایالات متحده میرسد، غالبا مقدار زیادی بخار آب در خود دارد. همچنان که این توده هوا از رشته کوه "سیراکازاکاد" بالا میرود. بیشتر رطوبت آن به صورت باران فرو میریزد.
بسیاری از مناطق غربی این رشته کوهها سالانه 200-150 میلیمتر ، باران دریافت میکنند، اما مناطق بیابانی از شرق این دو رشته کوه گسترش مییابد و بیشتر ایالات ایداهو ویتا را در برمیگیرد. گاهی هوای مرطوب بطور غیر معمول به این مناطق خشک میرسد، اما معمولا این هوا فقط میتواند رگباری ایجاد کند. نظیر همین وضعیت را رشته کوههای البرز در قسمت شمال ایران بوجود آوردهاند، که در نتیجه گیلان و مازندران مرطوب و بخش جنوبی البرز خشک مانده است.
جانوران و سازگاری آنها به خشکی
موجودات زنده بیابانی سازگاری زیادی نسبت به کمبود آب ، نشان میدهند. مثلا بسیاری از جانوران تنها در شبها به جستجوی غذا میروند و روزها را در سوراخهای زیرزمینی دور از نور مستقیم خورشید به استراحت میپردازند. روده و کلیه بسیاری حیوانات بیابانی مقدار زیادی آب را دوباره جذب میکند و در نتیجه مدفوع آنها کاملا بدون آب دفع میشود. جانوری مانند موش ، کانگورو که جوندهای در بیابانهای غربی ایالات متحده است. میتواند بطور نامعین بدون عرضه آشکار آب ، زندگی کند. توان جذب و نگهداری آب این جانور به حدی بالاست که میتوانند آب مورد نیاز خود را از دانههایی که غذای اصلیش را تشکیل میدهند، دریافت کند. گربه وحشی ، جانداری است که ویژه بسیاری از بیابانهاست.
گیاهان و سازگاری آنها به خشکی
سازگاری به خشکی در بین گیاهان بیابانی هم دیده میشود. بسیاری از گیاهان مانند کاکتوس مقدار زیادی آب را در هنگام بارندگی پراکنده میگیرند و در خود ذخیره میکنند. دیگر گیاهان ریشههایی دارند که آب را از اعماق زیرزمین میگیرند. بعضی از آنها برگهای کوچک دارند، یا بوسیله کوتیکول مومی از هدر رفتن آب جلوگیری میکنند. برخی دیگر از گیاهان نیز بعد از بارندگی رشد و نمو سریع حاصل میکنند و دوره زندگیشان در چند روز کامل میشود. اگر چه چنین گیاهانی پس از پایان دوره باران به سرعت میمیرند، اما دانههایشان در حالت زندگی نهفته میمانند و همین که شرایط دوباره برای رشد سریع مناسب شد، جوانه میزنند.
خاک بیابان
خاکهای بیابان غالبا دارای مقدار زیادی مواد معدنی و نمک است، اما مواد آلی آن ناچیز است. بنابراین اگر برای تبدیل بیابان به زمینهای کشاورزی فقط آب به خاک اضافه شود، تلاشها با شکست روبرو میشود. مثلا در دهه 1950 میلیونها دلار برای افزایش محصولات غذایی، در آبیاری بیابانهای افغانستان ، خرج شد. بیابان برای یک دوره 2 ساله شکوفا شد. اما مواد غذایی اندک خاک را گیاهان رو به پایان رساندند و به سبب شوره گرفتن سطح خاک گیاهان از بین رفتند و دیگر هم گیاهی سبز نشد.
همچنان که در غرب ایالات متحده به اثبات رسیده میتوان در آنجا که اتکا یکسره بر روشهای تخصصی نگهداری خاک و انتقال آب با لوله از چاهها و رودهای دور دست است، بیابانها را بارور ساخت. با این همه ، هزینه تغییر اکوسیستمها زیاد است، این کار خطرهای بالقوهای دارد و نیازمند بررسی دقیق علمی است.
اقلیمهای بیابانی
اقلیمهای بیابانی که دارای بارندگی نامنظم و احتمالا گاهی بدون باران سالیانه هستند، شامل تقسیمات زیر است:
* اقلیم بیابانی استوایی: بطور کلی گرم و فاقد فصول حرارتی متمایز که در آن روزها و شبها در تمام ایام منظم و به توالی یکدیگر هستند.
* اقلیم بیابانی حاره: عموما گرم و دارای فصول حرارتی مشخص ، دارای فتوپریودیسم نامنظم تر از اقلیم بیابانی استوایی میباشد.
* اقلیم بیابانی معتدل: دارای فصول حرارتی متمایز و فتوپریودیسم روزانه نامساوی و کاملا متمایز است.
علل ایجاد بیابانها
بطور کلی عوامل مختلفی موجب پیدایش مناطق خشک و بیابانی میشود. سه عامل مهم در ایجاد بیابانها عبارتند از:
گرم شدن زیاد منطقه بر اثر تابش خورشید
در منطقه بین المدارین (مدار راس السرطان و راس الجدی) به علت تابش عمود آفتاب بیشترین گرما دریافت میشود و بیشتر بیابانها نیز در این عرضهای جغرافیایی قرار دارند.
فشار زیاد جنب حارهای
فشار هوا در همه عرضهای جغرافیایی یکسان نیست. وقتی در جایی فشار هوا کم باشد، هوا به علت سبکی بالا رفته و پس از سرد شدن در صورت وجود رطوبت کافی و سایر شرایط لازم موجب بارندگی میشود. هوای گرم و مرطوب استوایی پس از ایجاد بارش به اطراف مدار راس السرطان و راس الجدی ، حرکت میکند. اما به علت سنگین شدن و تراکم در عرضهای جغرافیایی مذکور فرو مینشیند و یک منطقه پر فشار بوجود میآورد. این توده هوا با از دست دادن رطوبت خود فرو مینشیند (نشست هوا) ، نتیجه این امر ، خشکی و گرمی هوا و صاف بودن آسمان در این مناطق میباشد.
جریانهای آب سرد ساحلی اقیانوسها
جریانهای سرد اقیانوسی که از قطب جنوب به سمت استوا حرکت میکنند. در برخی نقاط ساحلی به علت ایجاد هوای سرد و نشست هوا ، مانع ایجاد بارش در این نواحی میشوند. مانند بیابان "آرتاکاما" و "اریکا" در آمریکای جنوبی و بیابان "نامیب" در آفریقا.
انسان چگونه موجب گسترش بیابانها میشود؟
هر سرزمین توازن و ظرفیت معینی دارد. حال اگر میزان بهره وری بیشتر از توازن آن سرزمین باشد تعادل طبیعی به هم میخورد و زندگی گیاهی ، جانوری و انسانی در معرض خطر قرار میگیرد. نواحی خشک و نیمه خشک از نظر توان طبیعی بسیار ضعیف و حساس هستند. فعالیتهای انسانی نابخردانه توان این نواحی را به سرعت کاهش میدهد و موجب گسترش بیابانها میشود. بنابراین بیابان زایی فرایند تخریب زمین با تغییر منابع گیاهی ، خاک و ... است که فعالیتهای انسان عامل مهم این تخریب محسوب میشود.
بیابان ها در کجا شکل می گیرند؟
سرزمين هاي خشك كه بيشتر بيايان هاي زمين را در بر مي گيرد، به وسيله ي الگوهاي جهاني جو ، بوجود مي آيند. بيابان هاي جهان ما، تنها در انحصار عرض جغرافيايي ، طول جغرافيايي و يا ارتفاع خاصي نيستند؛ در صورتي كه مي توانند در سرزمين هاي نزديك قطب تا سرزمين هاي نزديك استوا واقع شوند. جمهوري خلق چين، هم داراي مرتفع ترين بيابان به نام كيدم دپريشن[1] با ارتفاع 2600 متر بالاتراز سطح دريا مي باشد ؛ و هم يكي از پست ترين بيابان ها به نام تورپن دپريشن[2] با 150 متر بالاتر از سطح دريا را دارا است.
بيابان ها تنها در سطح زمين محدود نمي شوند؛ الگوي گردش جوي سيارات ديگر با پوششي از گازها، به، دوران آنها، كجي محورشان، فاصله ي آنها از خورشيد، غلظت و تركيب اتمسفري آنها، بستگي دارد . تمام سطح مريخ به جز نواحي قطبي آن، بياباني است . زهره نيز ممكن است داراي بيابان هايي باشد .
انواع تپه ها
كاربرد تصاوير ماهواره اي لندست از فضا و عكس هاي هوايي و عكس هاي زميني نشان مي دهد كه بيابان هاي موجود در دنيا افزايش يافته است. اين عكس ها پنج نوع اساسي از تلماسه ها را مشخص مي سازد: هلالي، طواي، ستاره اي، شلجمي و سهمي.
عمومي ترين نوع اين تلماسه ها، تلماسه هاي هلالي هستند كه روي زمين و مريخ تشكيل مي شوند. تلماسه هاي هلالي معمولاً عرض هايي پهن تر از طولشان دارند . سمت پر شيب آنها در دامنه ي مقعر تپه قرار مي گيرد . اين تپه ها تحت شرايطي كه باد تنها از يك سمت بوزد، تشكيل مي شوند. چنين تلماسه هايي را نيز به عنوان برخان يا تپه هاي متقاطع مي شناسند. برخي ازتلماسه هاي هلالي سريع تر از انواع ديگر تلماسه ها، روي سطح بيابان حركت مي كنند . گروهي از اين تپه ها بيش از 100 متر در سال هاي 1954 و 1955 ، در ناينگشا[3] ي چين حركت كردند. مشابه چنين سرعت هايي را در صحراي غربي مصر محاسبه كرده اند. بزرگترين تپه هاي هلالي روي زمين در بيابان تكله مكان چين قرار دارند؛ اين تپه ها بر حسب پهناي تاج ، ميانگين تاجي بيش از 3 كيلومتر را دارند.
برآمدگي تلماسه هاي موجي شكل ، طولاني تر از تلماسه هايي است كه پهن هستند و به نام تلماسه هاي طولي شناخته مي شوند و ممكن است بيش از 160 كيلومتر طول داشته باشند. تلماسه هاي طولي به صورت هاي منفرد و جداگانه نيز ديده مي شوند؛ اما معمولاً اين تلماسه ها مجموعه اي از شيارهاي موازي را بوجود مي آورند كه با كيلومترها شن، ريگ و يا راهروهاي سنگي جدا مي شوند. برخي تلماسه هاي طولي با هم ادغام مي شوند و تلماسه هاي مركب Y شكلي را بوجود آورند. بسياري از اين تپه ها در رژيم هاي بادي دو سويه تشكيل مي شوند. محور طويل اين تپه ها در جهت برداري حركت ماسه گسترش مي يابند .
تلماسه هاي شعاعي همسان يا ستاره اي همان تلماسه هاي ماسه اي هرمي هستند ؛ با 3 دامنه ي شيب در 3 يا چند بازو كه از بلنداي مركز تپه كشيده مي شوند . تلماسه هاي ستاره اي در سرزمين هايي كه باد از چند سو مي وزد تشكيل مي شوند. تلماسه هاي ستاره اي به سمت بالا بيشتر رشد مي كنند ؛ در گراند ارگ اورينتال[4] صحرا بيشترين تلماسه ها را نوع ستاره اي تشكيل مي دهد. در ديگر صحراها، اين گونه تلماسه ها در حاشيه ي سواحل شني درياها، نزديك سدهاي توپوگرافيك ايجاد مي شوند . در جنوب شرقي بادين جران ديزرت[5] چين ، تلماسه هاي ستاره اي 500 متر بلندي دارند و شايد بلندترين تپه هاي سطح زمين به شمار آيند .
تلماسه هاي مدور يا تخم مرغي شكل كه عموماً فاقد شيب دامنه مي باشند ، تلماسه هاي گنبدي شكل نادري هستند كه دور از سواحل شني دريا ايجاد مي شوند .
تلماسه هاي U شكل با نوك هايي برآمده كه با بازوهايي امتداد يافته، كشيده مي شوند، تلماسه هاي شلجمي هستند. گاهي اين تلماسه ها را U شكل و يا بادكند مي نامند؛ و در بيابان هاي ساحلي به خوبي شناخته شده اند. بر خلاف تلماسه هاي هلالي، نوك آنها بر خلاف جهت باد است . امتداد بازوهاي اين نوع تلماسه ها، بيشتر از مكان مبدأ خود تبعيت مي كنند، به خاطر اين كه اين تلماسه ها بوسيله ي پوشش هاي گياهي تثبيت مي شوند، در حالي كه توده هاي ماسه به سمت جلو حركت مي كنند . طويل ترين تلماسه هاي شلجمي با طول بازوي 12 كيلومتر شناخته شده اند .
تلماسه هاي معكوس[6] در هر جا كه بادها به صورت دوره اي با جهت هاي معكوس بوزند ايجاد مي شوند؛ اين نوع تلماسه ها نسبت به ديگر تلماسه هايي كه نام برده شد ، متفاوت مي باشند . اين تلماسه ها نوعاً دامنه هاي عمده و كوچكتري دارند كه در جهت هاي متفاوتي كشيده شده اند .
تمام اين تلماسه ها در سه شكل بوجود مي آيند : ساده ، مركب و پيچيده . تلماسه هاي ساده، با كمترين دامنه هايي كه دارند ، نوع هندسي تلماسه ها را معين كرده و شكلهاي تلماسه به شمار مي روند. تلماسه هاي مركب، تلماسه هاي بزرگي هستند كه روي آن تلماسه هاي مشابهي از همان نوع با همان منشأ و جهت و شيب قرار گرفته اند. تلماسه هاي پيچيده تركيبي از دو يا چند نوع تلماسه ها مي باشند . تلماسه هاي هلالي با تلماسه هاي ستاره اي كه روي تاج و ستيغ اشان واقع شده اند ، عمومي ترين نوع تلماسه هاي پيچيده به شمار مي روند . تلماسه هاي ساده، مشخص كننده ي يك رژيم بادي هستند كه پس از تشكيل آن، تغييري در جهت و يا شدت باد مشاهده نمي شود . در حالي كه در تلماسه هاي مركب و پيچيده تغييراتي در جهت و شدت باد به وجود آمده است.
دشت خور ، بیابان گرماب
هميشه با ديدن اين كلمه خاطرات خوشي در ذهنم نقش مي بندد. ياد بيابان هاي وسيع بي انتها، ياد تنها هوبره دشت خور، ياد روباهي زيرك در همان نزديكي كه آرزوي گرفتن هوبره را در سر مي پروراند. ياد نيزار، آب شور، پرندگان شاد و بازيگوش، شترهاي صبور و ساربان پير، ياد گرماي تابستان و سرماي زمستانش، ياد كوره راهي كويري كه بارها ما را از لابلاي جنگل گز تا بركه آب شور راهنما بوده است. بركه اي كه آبشخور تمام جانوران دشت است وبوي لجن آب شور و پهن شترش هميشگي است. پشه هايش كه هنوز از ماشين پياده نشده اي به پيشوازت مي آيند. و دوستاني كه به محض پياده شدن چكمه (گاش) به پا و دوربين به دست، غيبشان مي زند و ساعتها در بين ني ها به جستجو مي پردازند. ياد ني
هاي بلند كه اگر به وقتش آمده باشي گل داده اند و قدت تا نيمه قامتشان هم نمي رسد واگر به بي وقت، حكايت آتش در نيستان است و شتربان كه به شعله ي كوچك دشتي را به آتش مي كشد و همه چيز مي سوزد. اما در اين سوختن ققنوس وار دوباره رُستن است، كه نيزاري مي سوزد دوباره بهتر مي رويد. او اگر نرويد چه كند كه رويش ذات اوست ودرس طبيعت به دلهاي بيدار.
كم كم سرو كله بچه ها از لابه لاي ني ها پيدا شده و هركس از ديده ها و يافته هايش مي گويد و جذابيت اين اكوسيستم شگفت ، آنهم در حاشيه كوير لوت.