بخشی از مقاله

تکنولوژی آموزشی و توسعه علمی

مقدمه:
يكي از عواملي كه براي توسعه علم در كشورهاي مختلف مورد توجه قرار گرفته است، تكنولوژي آموزشي است. تكنولوژي آموزشي ابزار و روش هايي در اختيار دست اندركاران تعليم و تربيت قرار مي دهد كه آنها را براي غلبه بر مسائل و مشكلات آموزشي تجهيز مي كند.
تكنولوژي آموزشي در ايران همانند ساير كشورهاي در حال توسعه، پيشرفتي نداشته است. بيشتر فعاليت هاي تكنولوژي آموزشي كشور ما در سال هاي گذشته، متوجه خريد و بكارگيري وسايل گران قيمت الكتريكي و الكترونيكي سمعي و بصري شده است. نمونه اي از اين فعاليت ها در خريد و ايجاد تلويزيونهاي آموزشي مدار بسته يا باز، و خريد ساير وسايل آموزشي ديگر مانند انواع پروژكتورها خلاصه مي شود.
به اميد است كه با توجه مسئولان به اين امر مهم زمينه پيشرفت سريع علم در كشور ما فراهم گردد.
چكیده
در تحولات چند دههٔ اخیر، بویژه در كشورهایی كه توانسته اند از نظر علوم در زمرهٔ كشورهای توسعه یافته محسوب شوند و یا در مرحلهٔ انتقال قرار گیرند، توجه ویژه به تولید علم و بهره برداری از آن مورد تاكید بوده است.
در سراسر جهان یك تردید عمومی در مورد مطلوب بودن كوتاه مدت و بلند مدت استفاده از تكنولوژی آموزشی در تولید علم وجود دارد. این تردید بصورت تكنوفیلی « دوست داشتن تكنولوژی» وتكنوفوبی « تكنولوژی گریزی» می باشد. بسیاری از افراد ادعا دارند كه اتكای فزایندهٔ ما به تكنولوژی منجر به تخریب اجتماع می گردد، و دیگران معتقدند كه تكنولوژی جاده ای به سمت جهان رویایی می باشد. اغلب مردم آن را پذیرفته اند و با ارزش آن مواجه شده اند و آن را نه مخرب و نه رؤیا بافی می دانند.
هدف این مقاله مروری بر تاثیر تكنولوژی آموزشی در توسعهٔ علمی است ؛ با توجه به تغییرات روز افزونی كه در آموزش رخ می دهد، مشخصه اصلی و عمدهٔ عصر كنونی ، محوریت یافتن علم و تولید و بكار گیری آن می باشد. تلاش برای تولید و توسعهٔ علم با توانمندی و قدرتمندی كشورها در حوضه ها و عرصه های مختلف پیوند خورده است. میزان ونحوهٔ بهره مندی از علم از موضوعات و چالش های بسیار اساسی دولت محسوب می شود. بدین سان آیندهٔ كشورها و توسعه یافتگی آن ها با تولید علم و بسط و بهره مندی آن كاملاً متبط است و برتری كشورها نسبت به هم، به علم و نتایج و كاربردهای آن بستگی دارد. تردیدی نیست كه به كار گرفتن طرق جدیدتر و بهره مند شدن از فواید تكنولوژی آموزشی و روش های نوین بستر مناسبی برای تولید علم و توسعهٔ آن فراهم می آورد.
در این مقاله پس از اشاره به تعریف تكنولوژی آموزشی و جهت گیری های فعلی آن، شاخص های اساسی علم، اهداف تكنولوژی آموزشی، اصول انتخاب رسانه های آموزشی و انتقال و توسعه ی تكنولوژی مورد توجه قرار گرفته است.


تكنولوژي
واژه تكنولوژي مركب است از واژه يوناني (Tcekne) و (logic) كه فن شناسي ترجمه شده است.(tekne) در برابر (Arke)است.اين تمام آن چيزهائي است كه از قديم در زندگي انسان وجود داشته است.درحالي كه (Tekne) در زبان يوناني به معني فن و هنر است. يعني چيزهايي كه از قديم وجود نداشته و توسط بشر بر طبيعت افزوده شده است.
به بيان ديگر، بشر در برابر محيط طبيعي، محيط فني را به وجود آورد كه مصنوع دست و مغز اوست. Loge از Logos آمده و معني آن عقلي است كه بر جهان و تكامل آن حاكم است.
تكنولوژي يعني شناخت راهها و روش هاي كار و عمل.
تكنولوژي عبارت است از دانش و مهارتهاي لازم براي توليد كالا و خدمات كه اصل قدرت فكري و شناخت انسان و تركيب قوانين موجود طبيعت مي باشد.
تكنولوژي هر ابزار يا روش، محصول، فرآيند، تجهيزات فيزيكي و يا روش هاي انجام يا ساخت است كه به وسيله آن قابليت هاي بشري توسعه مي يابد.
تكنولوژي عبارت است از مكانيزم، دانش يا فرآيندي كه براي تبديل ورودي ها و خروجي ها به منظور ارتقاي قابليت هاي افراد، گروههاي كاري و سازمان ها به كار مي رود.
تكنولوژي مفهومي است كه به وسيله آن محصولات و يا خدمات اعم از ملموس و غير ملموس، در بازار، توليد و عرضه مي گردند.
تكنولوژي عبارت است از مجموعه اي از فرآيندهاي فيزيكي، روش ها و فنون، ابزار و تجهيزات، ماشين آلات و مهارتهايي كه توسط آنها كالايي ساخته مي شود و يا خدماتي ارائه مي گردد.
تكنولوژي آموزشي
يكي از عواملي كه براي مقابله با مسائل و مشكلات آموزشي در كشورهاي مختلف مورد توجه قرار گرفته است تكنولوژي آموزشي است. تكنولوژي آموزشي ابزار و روش هايي در اختيار دست اندركاران تعليم و تربيت قرار مي دهد كه آنها را براي غلبه بر مسائل و مشكلات آموزشي تجهيز مي كند.
تكنولوژي آموزشي بر رويكرد عملي در تدريس و يادگيري و بهره گيري از روشهاي تكنولوژيكي و علمي مناسب و استفاده از يافته هاي روان شناسي، جامعه شناسي، زبان شناسي، دانش ارتباطات و ساير زمينه هاي وابسته، دلالت دارد. اين دانش تلاش مي كند تا اصول مديريت هزينه - اثر بخشي و كارايي را مورد توجه قرار دهد و از منابع انساني و غير انساني در آموزش استفاده كند.البته بايد توجه داشت كه تكنولوژي آموزشي به عنوان يك مفهوم، الزاماً دلالت بر استفاده ازماشين در آموزش نيست بلكه آنچه امروز از اين مفهوم، استنباط مي شود مشتمل بر توسعه، كاربرد و ارزشيابي سيستم ها، تكنيك ها و مواد كمك آموزشي در زمينه يادگيري است.
تكنولوژي آموزشي مجموعه روشها و استراتژي هايي است كه با ديدي سيستمي به تجزيه و تحليل برنامه هاي آموزشي مي پردازد و پس از يافتن مشكلات و علل آن ها براي رفع موانع و حل معضلات راه حل ارائه مي دهد.
در نتيجه آنچه تا كنون گذشت، تكنولوژي آموزشي مجموعه نظريه ها، روش ها و دستورالعمل هايي است كه در طراحي، اجرا، ارزشيابي و حل مشكلات برنامه هاي آموزشي به كار گرفته مي شود. تكنولوژي آموزشي در مقام علمي كاربردي و تلفيقي خود را در چهارچوب هيچ ديدگاه و حتي هيچ يك از حيطه هاي خاص علوم محدود نمي داند، زيرا اين ويژگيهاي علوم كاربردي است كه از حاصل دست آوردهاي ساير علوم براي هدف خاصي بهره جويند و هميشه بر دامنه كاربرد و تاثير خود بيفزايند.
جي آرگاس تكنولوژي آموزشي را ((طراحي سازمان يافته واستقرار يك سيستم فراگيري كه از مزاياي روش هاي نوين ارتباط جمعي، ابزار و وسايل بصري، سازمان بندي كلاس و روش هاي جديد تدريس بهره گيري مي كند))، مي داند.
جيمز براون تكنولوژي آموزشي را «طراحي، اجرا و ارزشيابي سيستماتيك تمامي فرآيند يادگيري و تدريس بر اساس هدفهاي مشخص و نتايج تحقيقاتي در زمينه هاي يادگيري و ارتباط و همچنين به كارگيري مجموعه اي ازمنابع انساني و غير انساني به منظور ايجاد آموزش موثر» مي داند. و ريچموند تكنولوژي آموزشي را «به كاربستن سيستماتيك اطلاعات علمي در موقعيت يادگيري» مي داند.
مراحل تكوين تكنولوژي آموزشي
شايد انجام تعريفي دقيق در مورد تكنولوژي چندان مطلوب نباشد، زيرا بعضي ها معتقدند كه اين كودك هنوز به دنيا نيامده است، تا چه رسد به اينكه، سر و صدا داشته و يا به سن رشد رسيده باشد، با اين حال عده زيادي معتقدند كه تلاشهاي آموزشي با صراحت هر چه بيشتر وجود دارد، و مي توان تولد آن را سال 1945 م، يعني سال انتشار اثر معروف اسكينر به نام «علم يادگيري وهنر تدريس»دانست. تولد تكنولوژي آموزشي را به سه گروه يا سه دوره تقسيم مي كنند:
نخستين دوره: ما قبل تاريخ تكنولوژي آموزشي
يعني تمام وقايعي كه در اين زمينه، پيش از نيمه اول سال 1950 اتفاق افتاده است.
دومين دوره: يا دوره كودكي اين علم
كه زمان انتشار اثر معروف اسكينر در سال 1945 مي باشد كه تا سال 66 ادامه پيدا مي كند. اين دوره عصر طلايي آموزش برنامه اي نام دارد و هنوز هم در اين دوره واژه تكنولوژي آموزشي به گوش نمي خورد.
سومين دوره: (عصر حاضر)
كه دوره تكامل اين علم است و از سال 1966 آغاز شده و همچنان ادامه دارد و در همين دوره است كه تكنولوژي آموزشي نتايج مطلوب خود را نشان داده است.
تكنولوژي آموزشي در ايران
تكنولوژي آموزشي در ايران همانند ساير كشورهاي در حال توسعه، پيشرفتي نداشته است.بيشتر فعاليتهاي تكنولوژي آموزشي كشور ما در سال هاي گذشته، متوجه خريد و بكارگيري وسايل گران قيمت الكتريكي و الكترونيكي سمعي و بصري شده است. نمونه اي از اين فعاليتها در خريد و ايجاد تلويزيونهاي آموزشي مدار بسته يا باز، و خريد ساير وسايل آموزشي ديگر مانند انواع پروژكتورها خلاصه مي شود.
در گذشته در بعضي از مدارس ايران نسبت به ايجاد آزمايشگاههاي علوم، شيمي، فيزيك و زيست شناسي اقداماتي به عمل آمد. اما اين آزمايشگاهها به علل بي توجهي در فعاليتها و ارزشيابي از كار معلم و دانش آموز و كمبود وسايل آزمايشگاهي و مهارت كافي و عدم اعتقاد به كاربرد اين مواد هنوز هم نا موفق باقي مانده است. درسال 1311 كه مسئوليت تربيت دبير كشور به دانشسراي عالي محول شد، براي نخستين بار دروسي از قبيل آموزش و پرورش و فلسفه آن، روانشناسي تربيتي در برنامه هاي تحصيلي دانشجويان گنجانده شد.
در سال 1341 اداره اي به نام اداره آموزش فعاليتهاي هنري و سمعي و بصري به وجود آمد كه بعداً به واحد مستقلي به نام دفتر آموزش سمعي و بصري تبديل شد. توجه به اهميت استفاده از فيلم هاي آموزشي در سطح جهاني، انگيزه اي بود كه به پيروي از آن وزارت فرهنگ نسبت به تشكيل جشنواره هاي بين المللي اقدام كند.كه از سال 1343 به بعد تعدادي از اين جشنواره ها در ايران برگزار شده است. اين فعاليتها همچنان ادامه داشت تا اينكه با ايجاد مراكز تربيت معلم در دانشكده هاي علوم تربيتي در ايران برنامه هاي درسي جديد تحت عنوان «وسايل كمك آموزشي» در خصوص معرفي نرم افزارها و سخت افزارها و امور سمعي و بصري براي دانشجويان در نظر گرفته شد، و بعد از آن بود كه همگام با اين تحول نياز به خريد وسايل آموزشي از خارج افزون شد و مراكز آموزشي بدون مطالعه به اين امر اقدام نمودند.
مشكلات روزافزون آموزشي، مسئولان تعليم و تربيت مملكت را بر آن داشت تا براي نخستين بار در سال 1343 اقدام به تاسيس تلويزيون آموزشي كننده كه در سال 1350 مقارن با تغيير نظام آموزشي كشور، كارخود را با پخش نوارهاي درسي شروع كرد.تلويزيون آموزشي در سال 1352 فعاليت خود را با پخش دروس سالهاي اول، دوم و سوم راهنمايي تحصيلي آغاز نموده ولي متاسفانه اين سازمان عليرغم توفيقاتي كه بدست آورد، به خاطر عدم تخصيص بودجه كافي براي ادامه فعاليتهاي خود و مواجه شدن با مشكلات تعمير و تعويض قطعات تلويزيونهاي مدارس و مراكز خودش و همچنين رو به رويي با كار شكني هاي سازمان تلويزيون عمومي كشور از ادامه كار خود بار ماند. اگر چه اكنون درحدي محدود در يكي از برنامه هاي سراسري تلويزيون (شبكه دوم) برخي مواد درسي بدون برنامه ريزي و ارزشيابي پخش مي شود، ولي در حقيقت مي توان گفت كه «كشور ما در حال حاضر فاقد تلويزيون آموزشي است».
ازسال 1357 به بعد طبق مصوبات ستاد انقلاب فرهنگي، رشته تكنولوژي آموزشي درسطح كارشناسي در دانشكده هاي علوم تربيتي دانشگاههاي تهران، اهواز، تبريز داير شد و هدف كلي اين بود كه تكنولوژيستهاي فارغ التحصيل بتوانند در كليه مدارس كشور و يا در فعاليتهاي برنامه ريزي درسي و آموزشي مشغول به كار شوند. در سالهاي اخير انتشار مجلات آموزشي و كمك آموزشي مانند مجلات رشد معلم همراه با رشد تكنولوژي، و فصلنامه تعليم و تربيت، مجلات رشد تخصصي، ترجمه و تاليف كتابهاي جنبي آموزشي، جمع آوري و نگهداري رسانه هاي ساخته شده توسط معلمان و دانش آموزان رونق يافته است.همچنين شركت صنايع آموزشي اقدام به توليد برخي از وسايل آموزشي مي نمايد.
به علت فعاليتهاي تكنولوژيستهاي كشور، مسئولان تعليم و تربيت به مفاهيم صحيح تكنولوژي آموزشي تاحد زيادي پي برده اند. به طوري كه هم اكنون برخي از رشته هاي علوم انساني (فوق ليسانس) درسي در زمينه تكنولوژي آموزشي دارند. اگر چه اخيراً در كشور ما فعاليتهاي زيادي در زمينه هاي مختلف تكنولوژي آموزشي صورت گرفته است.
ولي هنوز براي اكثر مردم و حتي طبقه فرهنگي كشور مفهوم صحيح تكنولوژي آموزشي بطور كامل روشن نشده است، و اين خود يكي از مشكلات عمده در راه رشد لازم و مورد نظر در امر آموزش صحيح مي باشد.
اهميت تكنولوژي آموزشي
شك نيست كه امروزه بكارگيري تكنولوژي آموزشي پيشرفته كارايي و بازدهي تعليم و تربيت را به مراتب افزايش داده و رنج و زحمت كار را بسيار ناچيز ساخته است.
تكنولوژي آموزشي به عنوان ابزار موثر، كار انتقال تجارب و يافته هاي علمي را تسهيل ساخته و بدون شكل شتاب روز افزون و غير قابل انتظار بشر در علوم و فنون، خصوصاً در دهه هاي اخير، مرهون شناخت و استفاده از متدهاي جديد و شيوه هاي تازه و بكارگيري ابزارهاي آموزشي مدرن مي باشد.
باتوجه به هدفها و روشهايي كه تكنولوژي آموزشي براي حل مشكلات آموزشي و افزايش كيفيت آموزشي در نظر گرفته است، ديگر نمي توان آن را مترادف با كاربرد وسايل و ابزارهاي كمك آموزشي دانست، بلكه تكنولوژي آموزشي مفهومي بسيار گسترده را در بر مي گيرد كه مي توان آن را «مجموعه روشها، تكنيكها و وسايلي دانست كه براي تسهيل يادگيري و افزايش كيفيت آموزش طراحي و اجرا مي شود».


مفهوم علم
علم به معناي «كسب معلومات به صورت سيستماتيك وتنظيم يافته»، گرچه تعاريف بسيار زيادي مي توان براي علم قائل شد. بعضي ها علم را به معناي «ايجاد خلاقيت»، برخي ديگر به معناي «يك نوع فعاليت فكري واجتماعي» وگروهي علم را يك «تحول فرهنگي» دانسته اند.
مترادف كلمه علم در زبان انگليسيScience است، اين كلمه را براي اولين بار ويليام وول در سال 1833 به كار برد.
علم در بستر پر فراز ونشيب تاريخ ودر آميزش انسان با طبيعت واز تفكر انسان و پاسخگويي به نخستين چرا، چگونه وكجا، تولد يافته و در همين بستر روبه تكامل و توسعه نهاده و نيازهاي روز افزون جامعه را پاسخ گفته است. در هر جامعه و در هر زماني كه به علم بهاي بيشتري داده شده، ريشه هاي خرافه پرستي، توسعه نيافتگي و فقر خشكيده است، زيرا كه هر سه عامل ياد شده ريشه در جهل دارند.
تاريخ علم چنانچه به انباشته شدن تدريجي راه و رسم ها و تلطيف كمي روشهاي عملي در مطالعه طبيعت محدود گردد، تنها علم عصر حاضر معتبر مي شود و دستاوردهاي علمي تمدنهاي گذشته از نظر علم جديد مي بايست مورد ارزيابي قرار گيرد. حال آنكه علم به عنوان فرآيند اجتماعي در تمدن ها و جوامع گوناگون وجود داشته است.
مفاهيم توسعه
اصطلاح توسعه به معناي امروزي آن به طور فراگير پس از جنگ جهاني دوم مطرح شده است. واژه توسعه در لغت به معناي خروج از «لفاف و پوشش» است. در قالب نظريه نوسازي، لفاف همان جامعه سنتي و فرهنگي و ارزشهاي مربوط به آن است كه جوامع براي متجدد شدن بايد از اين مرحله سنتي خارج شوند.28
تمايل ملتها براي نيل به رفاه و آباداني همراه حفظ هويّت و كرامت انساني ريشه در تاريخ دارد.اين امر در دهه هاي اخير تحت عنوان «توسعه»مطر ح شده است.دانشمندان علوم اجتماعي از توسعه تعاريف متعددي ارائه كرده اندكه در ذيل چند نمونه از آنها آمده است:
الف) از نظرتودارو:«توسعه را بايد جرياني چند بعدي دانست كه مستلزم تغييرات اساسي درساخت اجتماعي، طرز تلقي عامه مردم ونهادهاي ملي ونيز تسريع رشد اقتصادي ؛كاهش نابرابري وريشه كن كردن فقر مطلق است.»
ب) توسعه به معناي ارتقاء مستمركل جامعه و نظام اجتماعي به سوي زندگي بهتر و يا انساني تر است.براي درك معناي دروني توسعه بايد حداقل سه ارزش اصلي به عنوان پايه فكري و رهنمود عملي در نظر گرفته شود. اين ارزشهاي اصلي عبارتند از: معاش زندگي، اعتماد به نفس و آزادي كه نمايانگر هدفهاي مشتركي است كه به وسيله تمام افراد و جوامع دنبال مي شود.
ج) توسعه را مي توان مجموعه فعاليتهايي براي هدايت درجهت ايجاد شرايط مطلوب زندگي براساس نظم ارزشي مورد پذيرش جامعه تعريف كرد.پس توسعه طيفي از تغييرات به هم پيوسته در جهت تامين نيازهاي رو به گسترش جامعه است وبه عبارت ديگر توسعه فراگردي است كه شرايط زندگي نامطلوب را به مطلوب تبديل مي كنند.
د) توسعه فرايندي است كه موجب رشد كمي توليدات كالا و خدمات مي شود و در روند آن پديده هاي ناباب اجتماعي (نظيرفقر ومحروميت يا بي سوادي وغيره)از بين مي روند و ضمن حصول استقلال اقتصادي و تقويت بنيه مالي ومادي جامعه، تحقق عدالت اجتماعي، ترقي فرهنگي، علمي و فني صورت مي پذيرد.
ه) توسعه به فراگردي گفته مي شود كه درآن جامعه از وضع نامطلوبي متحول مي شود. اين فراگرد تمامي نهادهاي جامعه را در بر مي گيرد وماهيت آن اساساً آن است كه توان و ظرفيت بالقوه جامعه به صورت بالفعل درآيد. به عبارت ديگر در فرايند توسعه، استعدادهاي سازماندهي جامعه از هرجهت بارور و شكوفا مي شود، چه از نظر اقتصادي وچه از نظر اجتماعي فرهنگي و سياسي.
و) توسعه مجموعه فعاليتهايي است كه جامعه را به سوي زندگي بهتر ومتوازن جمعي و فردي و تامين نيازهاي افراد جامعه در جهت خير وصلاح آنان، سوق مي دهد.
پس توسعه را مسيري براي تحقق عدالت در استفاده از مواهب طبيعي، روابط اجتماعي وامكان رشد افراد در كليه وجوه انساني تعريف مي كنيم وتلاش براي آن را بارمسئوليتي بردوش افراد جامعه تا با سلطه بر طبيعت در حد توان به كار وكوشش بپردازند.
علم و توسعه
بشرهميشه به دنبال پيشرفت و ترقي بوده است. اين گونه نيست كه بتوان زمان خاصي را براي رشد و پيشرفت انسانها قائل شد. توسعه از زماني مطرح شد كه عنصر علم به پيشرفت اضافه گرديد. ما مي توانيم پيشرفت و ترقي سنتي بشر را با لغت علم جمع كنيم و بگوييم كه اين معناي جديد پيشرفت است. توسعه يافتگي كه در يكي دو قرن اخير در دنيا مطرح شده است با مقوله علم، جامعه علمي، رفتار علمي، تصميم گيري علمي و حكومت مبتني بر علم گره خورده است. بنابراين اگر ما بخواهيم تعريف نويني از توسعه يافتگي ارائه بدهيم اين است كه با علم جامعه را مديريت كنيم و بر اساس آن تصميم بگيريم. برهمين مبنا اگر بخواهيم عقب ماندگي را تعريف كنيم قاعدتاً بايد آن روي ديگر سكه را ببينيم و آن اينكه جامعه اي كه با علم و فكر آشنا نيست و نهادهاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي آن با علم هماهنگ نيستند، آن جامعه به طرف عقب ماندگي و ركود حركت مي كند.


توسعه علمي
توسعه كار منظمي است كه با استفاده از دانش موجود به دست آمده از تحقيق و يا تجربه عملي، به سمت توليد محصولات و ابزار جديد هدايت مي شود، درك فرآيندهاي جديد و نيز بهبود و اصلاح قابل توجه مواد و فرآيندهايي كه قبلاً توليد يا كشف شده اند، در محدوده فعاليتهاي توسعه قرار مي گيرند.
براي توسعه، تحرك در همه زمينه ها ضروري است. بالا بردن سطح آگاهيهاي عمومي، گسترش انديشه فني، تحقيق و بسط رشته هاي علوم اجتماعي، علوم انساني و علوم طبيعي از ضروريات يك توسعه هماهنگ محسوب مي شوند.38 بايد در ميدان علم و تكنيك حضور يافت و نتايج تحقيقات جديد را در علوم پايه اي قديم عجين نمود. شايسته فهميد و مناسب فهماند، خدمتگزاري به جامعه را شرافت دانست وسازندگي را كمال تلقي كرد، نظم و انضباط پيشه نمود و علم و عمل را درهم آميخت39 از آنجا كه توسعه داراي اصولي است و از قانونمندي هايي پيروي مي كند، بايد اين قوانين و اصول را شناسايي كرد و مركز ثقل آنها را بدست آورد.
بی تردید توانمندی و توسعه و استقلال واقعی كشورها نسبت مستقیم با توانایی آن ها در تولید علم و توسعهٔ علمی-تحقیقاتی دارد. در عصر كنونی تولید علم و تحرك علمی با رونق و پیشرفت تكنولوژی نیز كاملاً مرتبط است.
حقیقت این است كه تولید و بسط و گسترش علم تاثیر بسیار عمیقی در تمام حوزه های اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی كشور دارد. به تعبیر دیگر تولید علم و توسعه علمی به عنوان موتور محركه ی توسعه همه جانبه و پایدار كشورها نقش عمده ایفا می كند. تمام كشورها در تلاش برای نیل به خود كفایی علمی و توسعهٔ علم و تحقیقات می باشند.
تفكر علمی بنیان تولید و توسعهٔ علمی را فراهم می سازد و فضا را از كم توجهی به علم متحول می گرداند. تفكر علمی تامل و تدقیق در ضرورت وجود و حضور علم در عرصه ها و حوزه های گوناگون حیات بشری است ، از این طریق می توان به علل موجده و علل مقومه و مبقیه و غاییدی آن توجه نمود. بحث از تفكر علمی در واقع بحث از هستی شناسی و شناخت شناسی علمی می باشد و بیشتر در حوزه فلسفه علم محل بحث و بررسی دارد.
از سوی دیگر تدوین سیاست علمی كارآمد و اثر بخش ، مستلزم شناخت ، آگاهی از وضعیّت علمی كشور، میزان تولید آن، ساز و كارهای لازم برای بهبود و ارتقای تولید، توسعه علمی و عوامل و معیارهای موثر از قبیل بالا بردن سطح تكنولوژی آموزشی در بهره گیری از علم است .
اسلام و توسعه علمي
در اسلام تاكيد بسياري بر يادگيري و كسب دانش شده است. آيات متعددي مويد اين مطلب است و روايات بسياري نيز دراين زمينه موجود مي باشد. هر چه درباره معرفت علمي كه اكتساب آن فريضه است گفته شود، دراين شك نمي توان كرد كه آيات قرآني واحاديث نبوي كه درباره اهميت علم ومعرفت است، علم ودين را از يكديگر جدايي ناپذير ساخته است. درباره اهميت علم خداوند متعال مي فرمايد:41
جامعه اي كه علم مدار است، مي تواند در همه عرصه ها، تفكر علمي و روش علمي را مبناي حل موانع و تنگناهاي خود قرار دهد. براي دستيابي به زمينه ها، نتايج و دستاوردهاي پيشرفت علمي بايد سازمان اجتماعي مناسب وجود داشته باشد. نمي توان به اهميت و اولويت علم پرداخت، درحالي كه زمينه ها، نهادها و لوازم توسعه علمي از توام و دوام لازم برخوردار نباشند.
‹‹قل هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر اولوالالباب ›› يعني بگو آيا آنان كه مي دانند با كساني كه نمي دانيد، يكسانند ؟ تنها خردمندان متذكر مي شوند.
پيامبر اكرم (ص) مي فرمايند: ‹‹ طلب العلم فريضه علي كل مسلم ومسلمه ››يعني فرا گرفتن علم بر هر مرد و زن مسلماني واجب است.
امام علي (ع) مي فرمايد: ‹‹ العلم اصل كل خير والجهل اصل كل شر›› يعني علم ودانش پايه واساس هر كار نيكويي و جهل و ناداني اساس هر شر و بدي است.
امام صادق (ع) فرموده است: ‹‹ طلب العلم فريضه في كل حال ›› يعني: فراگرفتن علم ودانش در هر حالي(درهمه شرايط) ضروري است.
مجموعه اين تاكيدهاي مكرر از جانب خداوند متعال و اولياي دين مبين اسلام است كه توانست در زماني كوتاه، از مردمي بدوي و نيمه وحشي، آن هم از سرزميني خشك و سوزان و فراموش شده، فرهنگ و تمدني علم مدار ايجاد كند، اما علمي متعهد و جهت دار به سوي كانون هستي وكمال مطلق.
و در پرتو اين تازيانه هاي فرهنگي بود كه جنبش علمي در گرفت و مسلمانان علاوه بر خوشه چيني از خوان گسترده معارف ديني و غوص در ژرفاي آن، در راستاي عينيت بخشيدن به آموزه هاي بلند دين مبين اسلام، مبني بر ضرورت آشنايي با دستاوردهاي علمي ساير ملل و اخذ دانش ايشان به هر سو شتافتند.
بدينسان بود كه عصر ترجمه آغازشد. علوم زمان از هر نقطه و با هر زبان به جهان اسلام منتقل شد. جهان اسلام كانون علم شد و به صورت نخستين بانك اطلاعاتي جهان وچهار راه علمي بين الملل در صحنه تمدن بشري ظاهر گشت، تا آن جا كه اگر مسلمانان نبودند، ارتباط علمي غرب جديد با غرب كهن قطع مي شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید