بخشی از مقاله
راهکارهای مشارکت فراگیر و فعال کارکنان مدرسه در مشاوره تربیتی و تحصیلی
راهکارهای نوین تعلیم و تربیت
مقدمه:
اهميت مسائل ديني و پياده نمودن اين مسائل از جمله حجاب كه در جامعه كنوني از هر سو در معرض تيرهاي سهمگين تهاجم فرهنگي ميباشد موردي است كه دشمن پس از ناكام ماندن 8 سال جنگ تحيلي بر كشور ما كه كشور جواني ميباشد به فكر حمله از
جهت ديگري نمود و آن تهاجم فرهنگي و تابع مُد و تابع نظريات خود قرار دادن جوانان اين مملكت بود. همان روش كهنهاي كه در عهد رضاخان تجربه كرد و جهت پيشرفت كار خود ابتدا از حجاب زنان شروع نمود و كمكم توانست براي خود پايگاهي ايجاد نمايد، پس همين امر انگيزهاي بود جهت بررسي مسائل مربوط به حجاب بانوان در جامعه كنوني و راههايي كه بتواند ما را به فطرت خداگونه خود بازگرداند.
چگونه است كه بسياري از دانش آموزان كلاسهاي بالاتر و حتي مقاطع بالاتر، با اينكه سالها تحت تعليم و آموزش قرار ميگيرند هنوز تا حد بسيار با مسائل اعتقادي ديني بيگانه هستند.
چرا حتي بسياري از بزرگسالان ما كه بعضاً داراي مدارك بالاتر نيز ميباشند هنوز احساس نميكنند كه دين براي زندگي آنهاست، آنهم براي تمام زندگي.
سؤالاتي كه ذهن مرا بخود مشغول كرده اين است كه چگونه دانش آموزي كه از اول راهنمايي تا كنون مسائل ديني را جزء درسهاي مدرسه خوانده است و در خانواده و محيط
اجتماعي هم با آن برخورد داشته است هنوز يك انسان بدون انگيزه است و مسائل اعتقادي در زندگي او آن گونه كه زيبنده يك دختر مسلمان است مطرح نميباشد.
جمع آوري اطلاعات (شواهد)
براي بررسي بهتر مسئله لازم دانستم كه با چند نفر در زمينه كارم مشورتهايي داشته باشم، سعي نمودم نظرات حداكثر افراد را در كارم دخالت دهم، لذا با مربي پرورشي مدرسه خودمان و معلم ديني به مصاحبه و گفتگو پرداختم و چگونگي كارم را توضيح دادم و از آنها راهنمايي خواستم، ارشادات آنها در تسهيل كارم نقش اساسي داشت. گروه بعدي مدير و معاونين مدرسه بود، كه با آنها صحبت نمود، آنها نيز اين كار را پر زحمت و در عين حال بسيار مفيد دانسته و البته نظرات و پيشنهاداتي ارائه نمودند كه از آنها نيز استفاده شد. چند تن از مشاوران پايههاي مختلف و اول
ياء دانش آموزي نيز كساني بودند كه در اين مورد با آنها مشورت شد، آنان نيز آنرا مفيد دانسته، چند نفر از كادر محترم ادارة آموزش و پرورش نيز كار را ديده و آنها را مورد تأييد قرار دادند.
انتخاب راههاي پيشنهادي:
راه حلي كه براي نقصان يا رفع اين مورد به نظرم رسيد اين بود كه در كلاسي كه درس
ميخواندم به فعاليت پرداخته و در ساعات بحث و گفتگو يا صحبتهاي دوستانه افكار دوستان را به سمت پژوهش و تفسير كه باعث تفكر و تعقل در آيات گردد و استفاده از نهج البلاغه و حديث و داستان زندگي علما و خوابهاي روحاني و معنوي آنان و دوستان و سخنان علماي بزرگ كمك بگيرم، تا همكلاسيها با علاقه هم به مسائل درسي پرداخته و هم به رعايت صحيح حجاب بپردازند. مبناي كار من در اين زمينه تفكر بوده است كه دانش آموزان در طول دوران تحصيل يكساله خود روزي يك مطلب را در زندگي پياده نمايند طولي نخواهد كشيد كه تمام مسائل ديني مخصوصاً حجاب را عملاً در زندگي خود پياده نموده، پس با اين ديدگاه چند راهحل در نظر گرفته و آنان را آزمودم.
راهحلهايي كه سبب ايجاد انگيزه خودباوري ديني و رعايت حجاب در بين دوستان گردد.
1- تفكر و تعقل پيرامون آيات درس عفاف كتاب دين و زندگي2 در مواقع خارج از ساعات درسي و بحث و گفتگو پيرامون آنچه كه تفكر نمودن و بيان نظرات و عقايد خود در گروه همكلاسيها
2- شركت در نماز جماع و تشويق دوستان به اين امر
3- خود به عنوان يك الگوي عملي سعي نمودم مواردي كه لازم است يك دختر مسلمان رعايت كند، انجام دهم.
4- نوشتن تحقيق پيرامون مسئله با همكاري دوستان و همكلاسيها و ارسال آنان از طريق مدرسه با همكاري بزرگوارانه مدير محترم مدرسه به ناحيه و استان.
5- با كمك مدير و اولياي دانش آموزان نشست پرسش و پاسخ با علماء بزرگ
برپايي و برگزاري جلسات ادعيه
- معرفي دوستان به پژوهشگاه معلم استان جهت استفاده آنان از منابع عل
مي آن پژوهشگاه با كمك كارت عضويت ماردم.
مرحله اول
اجراي آزمايش
ابتدا همكلاسيهاي خود را كه 22 نفر بودند و در درس دين و زندگي گروهبندي شده بودند به صورت همان گروهها قرار داده و در ساعات ديني يا پرورشي و يا بيكاري هر گروه پيرامون مسئله حجاب به بحث و گفتگو و بيان نظرات و عقايد گروه پرداخته و در هنگام اذان ظهر در نماز جماعت شركت مينمودم و دوستان را به اين امر تشويق مينمودم و هنگام صحبت بسيار آرام صحبت ميكردم و با ظاهر مرتب و آراسته به مدرسه ميرفتم و با احترام كامل با دانش آموزان صحبت ميكردم و هميشه سعي مينمودم در مسائل درسي يك قدم از كلاس جلوتر باشم و بتوانم يك الگوي عملي براي همكلاسيهايم باشم.
اجراي عمل انتخاب شده:
همكلاسيهاي من در خارج از محيط مدرسه به گونهاي كه نشانه تمدن غرب ميپنداشتند بيرون ميرفتند و افراد انگشت شماري در نماز جماعت مدرسه شركت مينمودند و رفتارها و كلمات نامطلوب را از خود نشان ميدادند.
در مرحله بعد:
در كنار روش قبل (مانند تفكر و تعقل در آيات و استفاده از منابع پژوهشگاه استان كه قبلاً دوستان را به آن پژوهشگاه جهت تحقيق معرفي نموده بودم و پياده نمودن روش ايجاد خلاقيت و نوآوري در كلاس و سخنان شيرين و معنوي دبير ديني و پرورش و ايجاد بحث و گفتگو در هنگاميكه دبير محترم اجازه ميداد و به اقتضاي كلاس و حضور فعالتر دوستان گوياي نقش دين در زندگي آنان بود.
در مرحله بعد:
هر روز صبح يك آيه يا حديث پيرامون حجاب بر روي تخته كلاس و قراردادن مسابقة ختم قرآن در بين دوستان و ختم صلوات جهت سلامتي امام زمان(عج) و تسبيح دست دانش آموزان در محيط مدرسه گوياي پيشرفت كار در مدرسه بود.
مرحله آخر:
با توجه به محتواي درس ديني كه مسائل حجاب و آيات و احاديث درس فعاليت دوستان در كلاس و خارج از كلاس و تشكيل نمايشگاهي با همكاري دبير محترم ديني و پرورشي نمايشگاه از كارها و خلاقيتهاي دوستان كه سعي مينمودم منابع علمي را براي آنان معرفي كنم و يا ب مدير محترم آموزشگاه انجام گرفت با دوستان به بحث و گفتگو ميپرداختيم. گفتگوي دوستان گوياي اين بود كه فعاليتهاي انجام شده در اين زمينه مؤثر بوده است، مدير محترم مدرسه و دبير ديني و پرورشي نيز در صحبتهايشان از اين وضع اظهار رضايت ميكردند، و دوستان در رفتارهاي ظاه
ري و رعايت حجاب خود با تفكر و تعمل برخورد مينمودند و شوق بسياري براي انجام فرائض از خود نشان ميدادند و ظاهر آنان بسيار متين و باوقار بود.
گردآوري اطلاعات (شواهد 2 )
گرچه از رفتارها و اظهار نظرهاي همكلاسيها و مدير و معلمان محترم پيدا بود كه تغيير و تحول در رفتارهاي ظاهري و خودباوري ديني بوجود آمده است، براي اينكه دقيقاً مشخص شود كه روشهاي بكار گرفته شده مؤثر بوده است يا نه تصميم گرفتم درباره آنچه انجام دادهام اطلاعات عيني و موثق جمع آوري كنم.
در گفتگويي با معلمان و مدير مدرسه راههايي را براي مطلع شدن از نتايج كار پيشبيني كرديم.
از آن جمله بود:
1- نظر خواهي كتبي از همكلاسيها دربارة موضوع
2- نظرخواهي شفاهي در جلسه بحث و گفتگو از والدين و شوراي دانش آموزي درباره روشهاي بكار گرفته شده.
3- نظرخواهي مشاورين اهل فن درباره نمونههايي از گزارشها و روش بكار گرفته شده.
4- مقايسه رفتارهاي ظاهري و پايبندي به حجاب پيش از آموزش و پس از آموزش.
شواهد جمع آوري شده در اين مرحله نشان داد كه راههاي پيشنهادي مناسب بودند و همكلاسيها از روشها اظهار رضايت ميكردند. رفتارهاي ظاهري و نمرات درس ديني هم نشان دهنده اين واقعيت بود.
در فرآيند آموزش در كلاس قبل از آموزش درصد نمرات همكلاسيهايم پايين بود، اما بعد از آموزش نمرات تمامي دوستان و رفتارهاي ظاهري و خودباوري ديني آنان صددرصد تغيير نموده و در درس ديني ميانگين نمرات بسيار خوب بود كه در بررسي ميانگين زير نشان داده شده است.
ميانگين نمرات بعد از اجراء طرح ميانگين نمرات قبل از اجراء طرح
18 13
19 16
20 15
از بررسي ميانگين نمرات و فعاليتهاي معنوي همكلاسيها در مراحل پس از انجام طرح به انجام فرائض رغبت بسيار داشته و ميانگين نمرات درس ديني از نمرات قبل از طرح بيشتر بوده است. جهت دستيابي به اطلاعات عيني موثق در روشهاي بكار گرفته شده پس از نظر خواهي كتبي از همكلاسيهايم درباره اجراي طرح نتايج ذيل بدست آمد. تعداد همكلاسيهايم 22 نفر ميباشد و آخرين امتياز براي هر سوال 100 ميباشد.
تجزيه وتحليل دادهها:
با بررسي دقيق پرسشنامه و محاسبه هر امتياز و هر سؤال اين نتايج حاصل گرديد.
خيلي زياد كم خيلي كم
تا چه اندازه رعايت حجاب را دوست داريد. 74% 26% ــ ــ
2- رعايت حجاب براي شما در زندگي مفيد است؟ 81% 19%
3- رعايت مسائل ديني در چه حد خداشناسي شما را بالا مي برد؟
4- تشويق و تقدير اطرافيان در رعايت مسائل ديني در شما چقدر مؤثر است؟ 0
جمع آوري دادهها:
جمعآوري دادهها ميتوانست از دو طرق مصاحبه و پرسشنامه صورت گيرد ولي روش پرسشنامه مطلوبتر به نظر ميرسد. در اين پريش نامه اسامي افراد خواسته نشده، ولي افراد ميتوانستند در پايان نظرات و پيشنهادهاي خود را بدهند. در روش مصاحبه، ممكن بود فرد مصاحبه شونده
پاسخهاي درست ندهد و با توجه به عامل زمان اين روش خودبخود منتفي شود.
خيلي كم كم زياد خيلي زياد
ــ ــ 20 % 80 % تا چه اندازه اسلام بيان كننده احكام اساسي لازم براي سعادت بشر است؟
ــ ــ ــ 100 % اعتقاد به خدا در حل مشكلات زندگي كمك ميكند؟
ــ ــ 10 % 90 % اعمالي كه انجام ميدهيم در آخرت حساب و كتاب دارد.
ــ ــ 10 % 90 % به عنوان وظيفه ديني چقدر مقيد به رعايت حجاب خود هستيد؟
ــ ــ 15 % 85 % نماز ما را از انجام عمل زشت و گناه باز مي دارد.
ــ ــ 25 % 75 % كسب علم يك وظيفه ديني است.
ــ ــ ــ 100 % براي حل مشكلات به اولياي خدا توسل ميكنيد؟
ــ ــ ــ 100 % حضرت فاطمه (س) را الگوي خود ميدانيد؟
ــ ــ 20 % 80 % كتابهاي ديني را مطالعه ميكنيد؟
تجزيه و تحليل درصدها:
الف) با بررسي دقيق پرسشنامهها و محاسبه هر امتياز حاصل گرديد كه بالاترين امتياز مربوط به:
- تشويق و تقدير از دانش آموزان
- اعتقاد به خدا در حل مشكلات زندگي
- توسل به اولياء خدا براي حل مشكلات
- حضرت فاطمه (س) بهترين الگوي عملي
- حساب و كتاب اعمال در آخرت
- مقيد به رعايت حجاب
- بالا بودن درجه خداشناسي با رعايت مسائل ديني
- بازداري نماز از اعمال نادرست و گناه
- اسلام بيان كننده احكام اساسي براي سعادت بشر است.
نتايج:
از آنچه گذشت ميتوان به نتايج زير اشاره نمود.
با اجراي اين روشها:
- دانش آموزان به رعايت مسائل اعتقادي علاقه مند شدند و نشاط و شوق آموختن و عمل نمودن به آنها بالا رفته است.
- اكثر همكلاسيها در انجام فعاليتهاي مذهبي فعال شدند.
- اكثر دانش آموزان در درس ديني فعال شدند.
- خود پندارة دانش آموزان درباره رعايت حجاب دگرگون شد و اكثر همكلاسيها به خودباوري رسيدند كه انجام فرائض ديني دست وپاگير نخواهد بود، بلكه لذت بخش هم هست.
- مشاركت در ماين همكلاسيها و مسئولين مدرسه افزايش يافت.
- اين شكل كار زمينههاي رشد اجتماعي-مذهبي همكلاسيها را افزايش داد.
- عادت به مطالعه و پژوهش و تحقيق بيش از پيش در ميان هملاسيها گسترش يافت.
- علاوه بر علاقه به درس ديني و رعايت مسائل مربوط به حجاب نشاط و شوق عمل نمودن به باورهاي ديني، با مهارت سخنراني بسياري از هملكلاسيها و شركت در مسابقات مختلف فرهنگي تربيتي آنان بيشتر شد.
نمونه اي از روشهاي تربيتي قرآن
قرآن كريم كتاب انسان سازي است. اين بحر بيكران علم و معرفت و كتاب جا
ويد حضرت حق تعالي، سرشار از روشهاي متعدد تربيتي براي كمال انسان است.
در نوشته حاضر، نويسنده كوشيده است به نمونه هايي از روشهاي تربيتي قرآن كريم، اشاره داشته باشد.
اينك مطلب را باهم ازنظر مي گذرانيم.
مفهوم تربيت
تربيت به معناي پرورش انسانها در راستاي ايجاد و تصحيح رفتارهاي اجتماعي است. از اين رو، هرچند كه از برخي جهات ارتباط تنگاتنگي با حوزه اخلاقي نيز پيدا مي كند كه ايجاد فضايل و منش هاي پسنديده عقلاني و عقلايي و شرعي در خود شخص است ولي توجه به ديگري و اجتماع و رفتارهاي اجتماعي در آن اصالت مي يابد. از اين روست كه تربيت را به معناي پرورش ديگري و فعليت بخشيدن استعدادها و قواي دروني دانسته اند. مربي مي كوشد تا با توجه به استعدادها و قواي موجود در شخص از راه به كارگيري روش هاي خاص آن را به فعليت برساند.
خداوند در آيات بسياري خود را به عنوان رب العالمين معرفي مي كند كه به معناي پرورش دهنده است. خداوند افزون بر آفريدگاري به نقش پروردگاري نيز توجه مي دهد؛ زيرا پروردگاري به معناي تربيت و پرورش هر آفريده اي به گونه اي است تا به كمال شايسته و لايق خويش دست يابد. اين روش ها شامل مجموعه اي از كنش ها و واكنش هاي تكويني و يا آموزه هاي دستوري است. روش هايي كه مي توان آن را از حوزه فتنه ها و بلاها و ابتلائات تا حوزه هاي امتحان و آزمايش و مانند آن ردگيري و شناسايي كرد.
كمال طلبي انسان
انسان ها به طور طبيعي مي كوشند تا خود را از نقص برهانند و به كمال برسانند. حتي نوجواناني كه به نظر رفتارهاي شكننده و خطرسازي را در پيش مي گيرند در راستاي دست يابي به كمال گام برمي دارند هرچند كه ممكن است كه در شناخت مصداقي امر كمالي و يا غيركمالي اشتباه كرده و به خطا روند. انسان در حوزه اخلاقي مي كوشد منش هاي خويش را به گونه اي درآورد كه از نقص به دور و فضيلت هاي انساني را در خود نهادينه كند. بخشي از امور اخلاقي و فضايل منشي انسان اختصاصي و مربوط به ذات آدمي است و به نظر مي رسد كه بازتاب اجتماعي آن كم باشد ولي برخي از آن ها ارتباط با حوزه اجتماعي مي يابد كه بيشترين اصول و فضايل اخلاقي را دربر مي گيرد. از اين روست كه عالمان علم اخلاق و تربيت از مجموعه اي همانند سخن مي گويند و تنها اختلاف ميان فضايل اخلاقي و تربيتي در آن است كه شخص در علم اخلاق مي كوشد تا فضايل را شناسايي و آن را در خود نهادينه كرده و به شكل منش خويش درآورد. از اين روست كه مي توان گفت كه در حوزه خودسازي قرار مي گيرد. اما اصول تربيتي ناظر به رفتارهاي اجتماعي آدمي است و از اين روست كه ديگر سازي و يا مسايل و اصول اخلاقي مرتبط با جامعه و رفتاري مراد و منظور در علوم تربيتي است.
دانش رشدي
در قرآن داستان هايي از پيامبران گزارش شده است كه آنان براي آموزش رفتارهاي اجتماعي و كمال يابي به سراغ ديگراني رفته اند كه به نظر ايشان الگوهاي عيني و عملي بودند. اكتسابي بودن رفتارها و هنجارهاي اجتماعي عامل مهمي است كه مردمان را به سوي استاداني رهنمون مي سازد كه مي توانند آدمي را در ايجاد و يا تصحيح رفتارهاي درست اجتماعي ياري رس
انند. هنگامي كه سخن از آموزش به ميان مي آيد تنها دانش هاي نظري مراد نيست بلكه دانش هايي نيز مراد و منظور است كه آدمي را به رفتارهاي درست رهنمون مي سازد. از اي دانش به دانش رشدي و كمالي نيز ياد مي شود. حضرت موسي(ع) براي دست يابي به رفتارهاي درست اجتماعي همراه و همگام با عالم رباني مي شود كه از دانش رشدي و لدني برخوردار بوده است.
آن حضرت(ع) نشان مي دهد كه تغيير رفتاري تنها اختصاص به زمان خاصي ندارد و انسان در هر سن و يا سطح علمي باشد نيازمند بهره گيري از دانش هاي رفتاري و مربيان و استاداني است كه بتوانند با كنترل و نظارت نزديك رفتاري آن را شناسايي و ارزيابي و تحليل خود را از رفتار بيان دارند. به سخن ديگر هر چند كه آدمي در برخي از سنين به سادگي و آساني مي تواند رفتارهاي خويش را بازسازي و تصحيح نمايد و يا در سطوح علمي و سني پايين تر نيازمندي بيش تري به آموزش و تربيت دارد ولي نياز به استاد و آموزش و پرورش اختصاصي به سن و يا سطح خاص علمي ندارد و انسان همواره مي بايست نيازمندي خويش را به آموزش و پرورش تقويت كند.
رابطه علم و عمل
استاد علامه حسن زاده آملي مي فرمايد: انسان حد يقف ندارد و هيچ زمان و سني و سطح علمي نمي بايست به اين باور برسد كه به پايان راه رسيده است و ديگر نيازي به بالا رفتن ندارد. به نظر ايشان كسي كه به اين باور رسيده باشد كه ديگر نيازي به آموزش و پرورش ندارد به بيماري كم اشتهايي و بي اشتهايي معنوي دچار شده است و مي بايست او را درمان كرد؛ زيرا انسان آفريده و عمل خداوندي است كه او بي نهايت است و حد و اندازه اي را نمي توان تصور كرد كه در آن پاياني است. خداوند مي فرمايد: كل يعمل علي شاكلته؛ هر كسي براساس شخصيت و ذات خويش عمل مي كند كه اين حكم و قانون شامل خداوند نيز مي شود و از آن جايي كه خداوند بي نهايت است عمل او كه وجود انساني است نيز بي نهايت است و آدمي مي بايست همواره در جست وجوي بيش تر كمالات علمي و عملي باشد و حديقفي را براي خود تصور نكند. اميرمؤمنان علي(ع) به فرزند خويش محمد حنفيه مي فرمايد: ارق فارق؛ بخوان و بالا رو؛ به اين معنا كه عمل كتبي خداوند كه قرآن است را بخوان و بر درجات شناختي و ذاتي خويش بيافزا؛ زيرا قرآن نيز عمل خداوندي است كه بي نهايت است و انسان مي تواند با خواندن آن هر دم به معنا و درجه و مرتبه اي برسد كه پيش از آن نرسيده است.
اين خواندن و خوانش مي بايست همراه با عمل باشد؛ زيرا عمل است كه دانش را به ش
كل علم حضوري جزو ذات بشر مي سازد. هرگاه دانشي ذاتي شود و از راه عمل صعود كند: العمل الصالح يرفعه، در آن زمان دريچه ديگري از معرفت و شناخت به روي او گشوده مي شود و به معرفت تازه اي دست مي يابد و اين گونه است كه با هر دانش و عمل به آن در حوزه
رفتاري مي توان دريچه اي ديگر از دانش گشود و به زاويه تازه اي دست يافت كه پيش از آن بر آن نايستاده بود. به سخن ديگر هر دانشي با رفتار و عمل است كه آدمي را به درجه اي بالاتر مي برد و در آن جاست كه آدمي مي تواند امور ديگري را ببيند و بشناسد.
به هر حال رفتار آدمي تاثير به سزايي در ترقي ذات و دست يابي به دانش ها و كمالات تازه دارد. البته از آن جايي كه دانش ها و معرفت هاي آدمي همانند رفتارهاي وي دو دسته متضاد مي باشد مي بايست در پي دانش ها و رفتارهايي بود كه از آن به دانش هاي مفيد و رفتارهايي صالح و نيكو ياد مي شود. از اين روست كه حضرت موسي(ع) خواستار دانش هاي رشدي مي شود كه قابل عمل باشد و درهاي تازه اي از علم و دانش و شناخت و بصيرت را بر وي بگشايد. (كهف آيه 66)
رفتارهاي صالح و نيك برخاسته از دانش هاي رشدي و كمالي است. بنابراين در اصل تربيت مي بايست به اين نكته توجه شود كه تنها دانش هاي رشدي و كمالي را به تربيت شونده انتقال داد و از او خواست تا آن را به شكل عملي در خود تقويت كند.
بنابراين ممارست اصلي اساسي در آموزش و پرورش قرآني است. قرآن بر اين اساس همواره هر آموزه اي را زماني تجويز مي كند كه شخص با تكرار و ممارست توانسته است آن را به شكل منش خويش درآورد. شايد تجربه نبوي در ايجاد امت الگوي عصر خويش بر اين اساس و پايه بوده است و قرآن از آن به نزول تدريجي براي آموزش امت ياد مي كند.
در آيات چندي چون 192 سوره شعراء و آيه 80 سوره واقعه و 9 سوره حديد سخن از روش تربيتي تدريجي است كه از آن به نام تنزيل ياد مي شود. تنزيل به معناي نزول تدريجي آموزه هاي وحياني است كه در يك فرآيند زماني اتفاق مي افتد. شخصي كه در تحت آموزش و پرورش تدريجي قرار مي گيرد گام به گام آموزش ها را دريافت و با پرورش آن در خود به شكل منش ثابت رفتاري درمي آورد. هدف از تدريجي بودن آموزش و پرورش آن است كه شخص با ممارست آن را به شكل ثابت درآورد.
آزمون هاي پياپي مي تواند براي تثبيت آموزش و پرورشي كه انجام شده است موثر باشد. از اين روست كه هر از گاهي شخص تربيت شونده با آزمون هايي مواجه مي شود تا آن چه آموخته و يا عملياتي كرده را در خود بروز و ظهور دهد. در آيه 155 و 157 سوره بقره سخن از آزمون ها
ي مختلف براي شناخت اهل اهتدا و راه يافته گان است. شخصي كه در مسير هدايت است و مي كوشد تا با بهره گيري از آموزش هاي استادان تربيتي خود را چنان كه شايسته خود و جامعه انساني است بسازد در هنگام آزمون ها خود و توانايي خويش را محك مي زند و به
اين راه و روش توانايي هاي خويش را مي سنجد و به داوري مي گذارد. خداوند در آيه 164 و 165 سوره انعام بيان مي دارد كه امكانات و مزاياي هر انساني وسيله آزمون او از سوي خداوند مطرح مي شود تا هر شخصي با فعليت بخشي توانايي ها بالقوه در هنگام آزمون هاي سخت و دشوار راه رشد و تكامل را بپيمايد.
رابطه ابتلا با پرورش استعدادها
در حقيقت هرگونه بلا و ابتلايي را نمي بايست شر دانست و با آن معامله شر نمود؛ بلكه از جمله بلايا و ابتلائات آن دسته از بلايايي هستند كه در راستاي پرورش استعدادها و ظهور و بروز آن انجام مي شود. چنان كه اين مسئله براي حضرت ابراهيم(ع) پيش آمده و خداوند در آيه 124 سوره بقره به آن اشاره كرده است.
بسياري از مردم نسبت به آزمون ها برخورد منفي و سلبي داشته و واكنش درستي در برابر آن انجام نداده و موضع گيري منفي بروز مي دهند؛ زيرا به نظر ايشان هرگونه آزموني در راستاي خوار و ذليل كردن وي است كه در سوره فجر به اين نگرش منفي مردمان نسبت به آزمون ها اشاره شده است. درهمين سوره بيان مي شود كه برخي آزمون هايي را كرامت و تكريم خويش مي شمارند كه آن ها نيز اين گونه نيست؛ زيرا هدف از آزمون ها حتي اگر به شكل خير و كرامت باشد و يا به شكل از دست دادن نعمتي صورت گيرد به قصد اهانت و يا تكريم نيست بلكه هدف اصلي از آزمون دست يابي اشخاص به كمالات و بروز و ظهور قوا و استعدادهاي ايشان است. به نظر مي رسد كه حتي آن دسته از بلايا كه در دنيا به شكل مجازات و تنبيهات مي باشد نيز براي بازگردان شخص به مسير تكاملي است.
براين اساس است كه خداوند تنبيهات و مجازاتي را به عنوان مجازات پرورشي ياد مي كند. از اين رو نمي توان هرگونه مجازاتي را مجازات تعذيبي شمرد بلكه مي توان آن را در دسته تنبيهات و تذكرات الهي دسته بندي كرد.
هر مربي مي بايست در هنگام خطا تربيت شونده او را آگاه و متنبه كند كه مجازات محدود و متعين يكي از راه هاي بيدار كردن و هوشيار نمودن شخص است.
روش تشويق از ديگر روش هايي است كه قرآن براي تربيت افراد از آن بهره مي گيرد و به ديگران مي آموزد كه از آن بهره گيرند.
در روش هاي تربيتي قرآن تشويق بر تنبيه و انذار مقدم است. (انعام آيه 147 و فصلت آيه 43) از مربيان نيز مي خواهد كه نسبت به تربيت شوندگان در عمل رفتاري را نشان دهند تا آنان از آن پند گيرند. در حقيقت آموزش و پرورش عملي بسيار مفيد و سازنده است.
در گذشته هر شخصي كه به جايگاهي دست مي يافت مي كوشيد تا دستگير ديگران شود و به حكم امر به معروف و نهي از منكر راهنماي علمي و عملي ديگران شود. از اين رو بود كه در گذشته انسان هاي كامل بيش تري پديد مي آمد و استادان خود را موظف مي دانستند تا شاگرداني اخلاقي و كامل تربيت كنند. درس هاي كوچك و افراد با استادان به نوعي زندگي مي كردند. از استاد ميرزاهاشم قزويني حكايت مي شود كه وي شاگرد خويش را به ميان مردم مي برد تا در عمل كنش ها و رفتارهاي او را زيرنظر گيرد و مي گفت كه برخي از اين آموزش ها نمي تواند در اتاق و بيرون از جامعه انجام پذيرد.
پرورش عملي
اگر به روش خضر(ع) نيز توجه شود اين گونه بوده است كه وي به جاي اين كه آموزش رشدي خويش را به مجموعه اي از دانش هاي مفهومي و انتقال آن به شكل علم حصولي اكتفا و بسنده كند، حضرت موسي(ع) را با خود به ميان جامعه مي برد و در عمل هم خود كارها و رفتارهاي خاص آموزشي را در پيش مي گيرد و هم شاگرد را به كار عملي وادار مي سازد. در داستاني كه قرآن گزارش مي كند حضرت موسي(ع) ناچار مي شود كه تن به كار سپارد و كارگري مجاني و رايگان بكند و بي مزدي به دستور استاد ديواري را بنا گذارد. اين پرورش عملي بو دكه روش خضري(ع) و حضرت موسي(ع) از آن به آموزش و پرورش رشدي و الهي ياد مي كند.
آموزش ها در هر علم و دانشي مي بايست افزون بر دانش هاي نظري كه از راه گفت وگو و جدل احسن و استدلال انجام مي شود به شكل عملي صورت گيرد. آن چه دانشي را پايدار و به شكل علم حضوري و ذاتي در مي آورد شكل عملي آن است. به نظر مي رسد كه در حوزه ها و مراكز آموزشي كنوني كم تر به آموزش هاي عملي توجه مي شود. آن چه در دانشگاه ها و حوزه هاي كنوني تدريس مي شود علم اخلاق و علم تربيت است نه پرورش اخلاقي و تربيتي افراد. استاد علامه حسن زاده آملي همواره هنگام تدريس شرح فصوص الحكم ابن عربي و مصباح الانس به شاگردان خويش تاكيد مي كردند آن چه در اين كلاس ها آموخته مي شود مفاهيم عرفاني است كه دانش تعليمي است و آن چه بايد تحقق يابد و انسان را محقق به عرفان كند دانش رشدي و پرورشي است كه مي بايست زير نظر استاد انجام شود.
در گذشته هر استادي شاگردي را با خود همراه داشت و يا شماري از شاگردان به شكل نوكر حتي شبانه روز او را همراهي مي كردند و اين گونه است كه حضرت اميرمومنان(ع) مي فرمايد: انا عبد من عبيد محمد (ص) من بنده اي از بندگان و نوكري از نوكران محمد(ص) هستم. روش آموزشي رشدي كه در آن زمان به كار مي رفت موجب مي شد تا
شاگردان همه رفتارها و كنش ها و واكنش هاي استاد را در هنگام خشم و خوشي و سختي و راحتي زيرنظر داشته باشند و استاد نيز شاگردان خويش را نظارت مستقيم نمايد. اين گونه است كه حتي در آموزش هاي رسمي نيز موفق بودند و استاد آيت حق حائري يزدي به عنوان نمونه از 500 شاگرد خويش سيصد مجتهد مسلم تحويل اجتماع داد كه بسياري از ايشان الگوهاي رفتاري و اخلاقي زمانه خويش بودند. هم چنان كه استاد سيدقاضي طباطبايي از استادان معروف كه هنوز شاگرداني از ايشان چون آيت الله بهجت باقي مانده اند توانسته است ده ها استاد مسلم و عارف كامل و مكمل تحويل اجتماع دهد.
بنابراين نظارت مستقيم و كنترل رفتارهاي شاگردان از نزديك از اصول اصلي آموزش و پرورش قرآني است كه در داستان هاي بسياري بدان اشاره شده است و تجربيات نيز به خوبي تاثير آن را نشان داده است. در حالي كه در دانشگاه ها و حوزه هاي امروز اين روش تربيتي به كلي به فراموشي سپرده شده است و كلاس هاي اخلاق و حتي آموزش هاي ديني به صورت هزاري برگزار مي شود و شاگردان خاص و خصوصي وجود ندارد.
اكنون ديگر نمي توان رفتار عملي استادان را در حوزه هاي خانوادگي و اجتماعي ردگيري كرد و آنان را الگوهاي عيني و عملي خويش قرارداد. اين گونه است كه بسياري از آموزش ها به شكل قول بي عمل و بي نظارت است.
اين ها بخشي از روش هاي تربيتي قرآن است كه در اين مجال كوتاه بدان پرداخته شده است و روش هاي قرآني را مي توان به بيش از 50 مورد برآورد كرد كه اميد است تا در آينده و در نوشتاري ديگر بدان ها پرداخته شود. باشد با بهره گيري از اين روش هاي قرآني بتوانيم در الگوسازي و جامعه پذيري نسل هاي آينده نقش سازنده و مفيدي داشته باشيم و با عمل به آموزه هاي قرآني از مشكلات گوناگون كنوني در آموزش هاي تربيتي رهايي يابيم.
روشهای تربیت دینی:
مقصود از روشها ، فنون ، شیوه ها و دستور العملهای جزئی است که اهداف آموزش را به ثمر می رسانند .برخی از این روشها عبارتند از :
1ـ روش غیر مستقیم
نتایج استفاده از روشهای غیر مستقیم بسیار مفید تر از روش مستقیم است چرا که در روش مسقیم تذکرات زیاد و متوالی سبب لجاجت و مقاومت منفی می شود و بیان ایرادات و نصایح . احساسات کودک را جریحه دار می کند . علاوه بر این احساس غرور ، خودخواهی و احساس خفت ناشی از پذیرش خطا سبب مقاومت روحی فراگیر می شود.9
روش الگویی ، روش استفاده از مثال ، قصه گویی ، یادآوری نعمات الهی ، نمایشی از جمله روشهای غیر مستقیم هستند.10
در سیره بزرگانی چون آیت ا... بهجت نیز روش غیر مستقیم بسیار دیده می شود . ایشان هیچ گاه به طور مستقیم به شخص نمی فرمایند این کار را بکن یا نه . بلکه در ض
من داستان یا حدیثی قصور و اشتباه اطرافیان را گوشزد می نمایند.11
2ـ استفاده از روشهای فعال
در این روش مشارکت کودکان مد نظر است و مزیت آن تأثیر عمقی آن است ، فعالیت گروهی بچه ها ، واگذاری مسئولیت به ایشان ، وضع قوانین توسط آنها و نظارت و قضاوتشان در مورد افراد خاطی از موارد مهم و موثر است.12
3ـ روش تربیت تلقینی
تلقین مثبت به خود و دیگران از روشهای مورد استفاده در تربیت اسلامی است ، حضرت امام خمینی (ره ) در این مورد می فرمایند : « یکی از چیزهایی که برای انسان مفید است تلقین است ... یک مطلبی که باید در نفس انسان تاثیر بکند با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا می کند به همین جهت اگر استفاده از روش تلقین در تعلم و تربیت به صورت منفی و تحمیل نباشد بلکه به شیوه مثبت ، آگاهانه و آزادانه انجام پذیرد بسیار مطلوب و موثر خواهد بود.13
شیوه آموزش برخی مفاهیم دینی:
مفهوم دین : در سالهای اول دبستان از پرداختن به معنا و مفهوم واژه دین باید اجتناب کرد زیرا کودکان در این دوره علاقه ای به طرح این مباحث ندارند و فقط باید به تعریف ساده ای بسنده کرد .
مفهوم دعا : در مورد دعا باید چند نکته را در نظر داشت : دعاها باید متناسب با سن و حوزه درک کودک باشد تا لذت بیشتری ببرد . همچون دعاهای کوتاه و دسته جمعی مثل سرود و مناجات که در روح کودکان موثر است . دیگر اینکه دعاها هر چند وقت یکبار عوض شوند تا تازگی و تأثیر داشته باشند.14
در ضمن باید عوامل عدم استجابت دعا را برای کودکان بیان کرد تا شبهه ایجاد نشود که چرا دعایشان مستجاب نمی شود .
مفهوم نماز :
زمینه نماز در روح پاک کودکان و فطرت سلیم آنها موجود است و باید آن را باور کنیم . از سنین نخست دبستان باید کودکان را به تدریج با نماز آشنا کرد و آنها را به گزاردن نماز تشویق و ترغیب نمود . قبل از تعلیم باید مفهوم خدا و دعا برای کودک تبیین شده باشد و علت نماز خواندن را نیز بداند . برای این کار می توان از آموزشهای ساده استفاده کرد البته پرداختن به آموزش برخی دیگر از مفاهیم دینی شیوه های خاص خود را دارند که باید از نظم خاصی برخوردار باشند .آموزش اصول دین و دلایل ساده ای برای آنها،پرداختن به خداشناسی،معاد ،وقوع و ضرورت آن ،نبوت و نیاز انسان به آن از مسائل مهم علاقه مند کردن کودک به خدا و پیامبران و امامان است.15
نتیجه:
هر چه والدین ، معلم یا مربی که تربیت یا قسمتی از تربیت کودک را بر عهده دارند با ویژگیهای کودکان ، نکات روانشناسی و تربیتی آنان آشناتر باشند در امر آموزش م
وفق تراند .
شیوه های آموزش باید اصولی و علمی کاربردی باشند . در آموزش مفاهیم دینی باید عوامل تأثیر گذار را شناخت و آنها را در راستای بهتر شدن امر آموزش جهت داد و از سخنان معصومین ـ علیهم السلام ـ بهره جست ؛ چرا که اگر دیر شود قلب او مشغول به چیزهای دیگر شده و سخت می گردد و دیگر تربیت او امکان پذیر نبوده یا بسیار مشکل و کم اثر خواهد شد . الگوهای رفتاری کودک باید در درجه اول خودشان مسائل اخلاقی و دینی را رعایت کنند چرا که کودکان الگو پذیران خوبی هستند و معمولا از پدر و مادر خود الگو می گیرند .
در آموزش بیشتر باید از روشهای غیر مستقیم استفاده کرد تا موجب مقاومت روحی در کودک نشود و همچنین روشهای فعال بسیار موثر هستند . زهرا مستمند
پی نوشتها:
1- مقدسی پور ، علی ؛ اصول و روشهای آموزش مفاهیم دینی به کودکان ، ماهنامه معرفت ، شماره 75 ، ص 36 .
2- باهنر ، ناصر ؛ آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد ، شرکت چاپ و نشر بین الملل ، پاییز 1380، صص 78 ـ 79 .
3- همان ، صص 164 ـ 166 .
4- همان ، صص 172ـ 173 .
5- مطهری ، محمد رضا ؛ محبت نیاز اساسی کودکان ، ماهنامه پیام زن ، ش 119 ، صص 62ـ 65 .
6- باهنر ، ناصر ؛ صص 156 ـ 162 .
7- مظاهری ، حسین ؛ تربیت فرزند از نظر اسلام ، انتشارات روحانی ، قم ، 1378 ، صص 95ـ 112 .
8- قائمی ، علی ؛ نقش پدر در تربیت فرزند ، انتشارات امیری ، تهران ، 1370 ،
9- قائمی ، علی ؛ نقش مادر در تربیت فرزند ، انتشارات امیری ، تهران ، 1370 ،
10- مقدسی پور ، علی ؛ همان ، صص 38 ـ 40 .
11- باهنر ، ناصر ؛ همان ، ص
12- مقدسی پور ، علی ؛ همان ، ص 41 .
13- فریادگر توحید ، موسسه انتشاراتی انصاری ، قم ،1379 ، ص 56 .
14- موگهی ، عبدالکریم ؛ روشهای تربیت دینی ، ماهنامه فرهنگی یاس، 1380 ، پ 8 ، ص 42 .
15- باهنر ، ناصر ؛ همان ، صص 146 ـ 246 .