بخشی از مقاله
تاريخچه سازمان :
سازمان اسناد و كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران مؤسسهاي آموزشي، پژوهشي، علمي و خدماتي است كه اساسنامه آن به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيده است و رياست عاليه آن با رئيس جمهوري است.
شكلگيري رسمي كتابخانه ملي به سال 1316 بازميگردد. در سال 1358 مركز خدمات كتابداري، و در سال 1378 سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي در كتابخانه ملي ادغام شدند و سرانجام در سال 1381 با تصويب شوراي عالي اداري، كتابخانه ملي و سازمان اسناد ملي با هم ادغام شدند و سازمان فعلي شكل گرفت. اكنون اين سازمان در دو ساختمان مستقل «كتابخانه ملي ايران» و «گنجينه اسناد ملي ايران» فعاليت دارد.
تاريخچه كتابخانه ملي ايران :
مقـدمـه
تـاريخچـه تشكيـل مجمـوعـه كتابخانه بـه آغـاز دهـه 1240 ش. بـاز مي گردد. در 1268 ق./1231ش.، مدرسه دارالفنون در تهـران كار خود را آغاز كرد، و 12 سال بعد ( 1280ق./1243ش.) كتابخانه كوچكي در آن مدرسه تأسيس شد و تقدير چنين بود كه اين مجموعه كوچك در مدرسه اي كه به سبك اروپايي، ساخته شده بود، هسته اوليه مجموعه كتابخانه ملّي ايـران شـود كـه 73 سـال بعـد، در سوم شهريور 1316ش. رسماً، در تهران، گشايش يافت؛ و يكي از مظاهر تجدد در اين كشور به شمار مي رفت.
در عهد مظفرالدين شاه كه آشنايي ايرانيان با تمدن غرب بيشتر شد، در 1315ق./ 1276ش.، به منظور اشاعه فرهنگ و تأسيس مـدارس جـديـد، انجمـن معـارف تهران تشكيل شد. انجمن يك سال بعد، در 17 جمادي الثاني 1316/1277 ش. « كتابخانه ملي معارف » را با مجموعه اي كه با كوشش فراوان گردآوري كرده بود، در جنب مدرسه دارالفنون، در محل انجمن، تأسيس كرد. نكته مهم اينكه واژه « ملّي » كه در نـام ايـن كتابخانه بـه كـار رفتـه، بـه هيچ وجه به معناي « مليتي » و « ملي گرايانه » نبـود، بلكـه بيـانگـر آن بـود كـه اين
كتابخانه هيچ گونه وابستگي به دولت ندارد و مؤسسه اي است غير انتفاعي و مردمي از اين رو، بي جا نيست اگر آن را نخستيـن كتابخانه عمـومي ايران بدانيم كه در تهران تأسيس شد؛ كما اينكه تا چند دهه بعد كتابخانه ملي تبريز،كتابخانه ملي فارس، كتابخانه ملي كرمان، و كتابخانه ملي رشت نيز، كه جملگي كتابخانه عمومي بودند، در ايران تأسيس شدند. والا در هركشوري فقط يك كتابخانه ملّي مي تواند وجود داشته باشد. از اين رو، صحيح نيست « كتابخانه ملي معارف» را سلف كتابخانه ملـي ايـران بدانيم.
در 1324ق./1284ش.، در زمان وزارت علاء الملك، كتابخانه ملي معارف به مدرسه دارالفنون منتقل و با كتابخانه آن مدرسه ادغـام شد. در 1338ق./1298ش.، در زمـان وزارت معارف حكيم الملك، نـام « كتـابخـانـه معـارف » را بـر ايـن كتابخانه نهادند و بالاخره در 1353ق./1313ش.، در دوره وزارت معـارف علي اصغر حكمت، بـه نـام « كتابخانه عمومي معارف » خـوانـده شـد. بنـا بـر نـظام نـامـه كتابخانه عمومي معـارف ( مصوب 9 دي 1313 ش. ) كتابخانه « از دواير اداره انطباعات بـوده « و حدود 5000 جلد كتاب و به طور متوسط 31 نفر مراجعه كننده در هر روز داشته است.
بـخش « وظايف » نيـز فقـط بـه شـرح وظايف كاركنان كتابخانه اختصـاص دارد و هيـچ اشاره اي به وظايف كتابخانه نمي كنند. اما در نظامنامه اداره انطباعات ( سازمان مادر كتابخانه معارف ) در بخش دايره كتابخانه ملّي، وظايف كتابخانه عبارت بودند از:
الف) تنظيم و مواظبت كتب موجود در كتابخانه و تدوين و طبع فهرست هاي لازم براي كتب.
ب ) جمع آوري كتب منطبعه و جرايد و مجلات داخله و خارجه كه به كتابخانه مي رسد.
ج ) انتخاب و تعيين كتب خطي و چاپي كه همه ساله بايد براي تكميل كتابخانه خريداري شود.
اينهـا بيشتـر وظايف كلي يك كتابخانه عمومي است. رياست كتابخانه معارف در اين زمان بر عهده جهانگير شمس -آوري بـوده كـه بـه تازگي از آمريكا به ايران برگشته و با كتابخانه هاي جديد آشنا بود. رويداد مهم ديگر، در 1313ش.، برگزاري كنگره و جشن هزاره فردوسي در تهران بود، شايد براي نخستين بار بود كه گروه چشمگيري از ايران شناسان و خاورشناسان سراسر جهـان در ايران گرد مي آمدند. در مدرسه دارالفنون تالاري به نام فردوسي نام گذاري شد و آثار خـاورشنـاسـان و ايـرانشنـاسـان ميهمـان و كتـاب هـايـي كـه به كنگره اهدا كرده بودند ، در آنجا گردآوري شد. پس از برگزاري كنگره، اين كتاب ها نيز به مجموعه كتابخانه عمومي معارف اضافه شد.
نخستين ساختمان كتابخانه ملّي
در اواخـر 1313ش. مهدي بياني كـه به رياست كتابخانه عمومي معارف منصوب شـده بـود، در تـلاش و مكاتبات خـود بـراي رفـع مشكل جا و فضاي كتابخانه عمومي معارف، از فرصت استفاده كرد و تأسيس « كتابخانه ملّي ايران » را بـه علي اصغر حكمت، وزيـر معـارف، پيشنهاد كرد كه مورد قبول قرار گرفت و با اقبال روبـه رو شـد. در هميـن زمان موزه ايران باستان، در بخش غربي ميدان مشق ( نبش خيابان امام خميني و سي تير كنوني ) در دست ساخت و ساز بـود و در قسمت شمالي ساختمان موزه ايران باستان قطعه زميني باير بود به مساحت حدود 3500 متر مربع. در 1315ش. علي اصغر حكمت از رضا شاه اجازه خـواسـت كـه در اين زمين كتابخانه اي تخصصي براي موزه ايران باستان ساخته شود و به نام ابوالقاسم فردوسي، كتابخانه فردوسي نام گذاري شود.
با درخواست حكمت موافقت شد از آندره گدار، باستان شناس و معمار فرانسوي، كـه نقشـه موزه ايران باستان را تهيه كرده بود خواسته شد تا نقشه اي براي كتابخانه ارائـه دهد تا سبك دو ساختمان بسيار به هم شبيه شـود. كـار ساختمان در 1316 بـه اتمـام رسيـد و در مكـاتبـات نيـز بـا نـام كتـابخـانـه فردوسي از آن اسم رفته است. در 1316 دستور داده شد كه ساختمان به مهدي بياني تحويل شود.
در خرداد 1316، رضا شاه دستـور داد كتاب هاي مكرر چاپي و خطي كتابخانه سلطنتي نيز به كتابخانه عمومي معارف تحويل داده شود. مجموعاً 13،712 نسخـه چاپي و خطي – در چند نوبـت – بـه بياني تحويل داده شد. همچنين كتابخانه خصـوصـي عزيرخان ندائي ( عزيز خان خواجه ) كه اموال خود را وقف كرده و پادشاه وقت را متولي قـرار داده بـود، به كتابخانه معارف منتقل شد. مجمـوعـه ديگـري كـه در زمـان افتتـاح بـه كتـابخـانـه ملـي منتقـل شد، حدود 5000 جلد كتاب به زبان هاي روسي، فـرانسـوي، و آلماني متعلق به كتابخانه بانك
استقراضي روسيه بود. اين بانك در 1268 ق. ، در رقابت با بانك شاهنشاهي ( متعلق به بريتانيا ) در ايران با اجاره ناصرالدين شاه تأسيس شد. پس از انقـلاب اُكتبـر 1917 و روي كـار آمـدن حكومت شـوروي در روسيه، در 1299ش. به موجب قرارداد ايران و شـوروي قـروض دولت ايـران كه متجاوز از چهل ميليون منات بود بخشيده شد. دارايي بانك نيز به دولت ايران واگذار شد و كتاب هاي بانك در اختيار كتابخانه ملّي قرار گرفت. بـا كوشش و همت مهـدي بيـانـي مجموعه كتابخانه عمومي معـارف ( همراه با كتاب هاي اهدايي كتابخانه سلطنتي و
مجموعه عزيزخان خواجه و مجموعه بانك استقراضي و تعدادي مجمـوعـه هاي خصوصي ) كه روي هم 000/30 نسخه خطـي و چـاپـي مـي رسيـد بـه ساختمان جديد- جنب مـوزه ايـران باستان- منتقـل و با نام « كتابخانه ملي ايران » در سوم شهريور 1316 برابر 1356ق. افتتاح شد. حبيب يغمايي ماده تاريخ افتتاح كتابخانه ملي ايران را اين چنين سروده است:
زفردوسـي آمـوز تاريخ آن مياساي زآموختن يك زمان
از اين رو مي توان گفت تاريخ وسرآغاز مجموعه كتابخانه ملّي به 1280ق. برمي گردد، اما تاريخ كتابخانه ملّي ايران از 1316ش. آغـاز مي شود. چنين امـري در بسيـاري از كتابخانه هاي ملّي جهـان اتفـاق افتـاده است، به عنوان مثال تاريخ مجمـوعـه كتـابخـانـه ملّـي فرانسه بـه كتابخانه كوچك 917 جلدي شارل پنجم بر مي گردد ( در 1368م. )، در حالي كه تاريخ كتابخانه ملّي فرانسه، از سال 1789، بعد از پيروزي انقلاب كبير فرانسه آغاز مي شود. مسـاحـت زيـر بنـاي نخستيـن سـاختمـان كتابخانه ملّـي ايران 550 متر در دوطبقـه اسـت. طبقه اول مشتمل بود بر تالار نمايش، تـالار فـردوسـي ، بخش نشـريـات و خدمات فني؛ و طبقـه دوم بـه تالار مـطالعـه ( براي حدود 60 نفر ) و مخازن كتاب ها اختصاص داشت. مخازن
كتابخانه كلاً براي 40000 جلد كتاب طـراحي و ساخته شـده بـود، از اسناد و مدارك چنين بر مي آيد كـه علي رغم افتتـاح كتابخانه ملّي ايـران در تاريخ سـوم شهريور 1316، ساختمان كتابخانه به طور كامل ساخته و آماده نشده بود و بعضي از قسمت هاي آن در سال هاي بعد – لااقل تا 1320 ش. – كـامـل شده اند. از ايـن رو، در روزنـامـه اطلاعات مـورخ
18/3/1318ش. خبـر « افتتـاح كتابخانه ملي ايـران » ايـن چنين درج شـده اسـت: « عمـارت جـديـد كتابخانه ملي كه در شمال عمارت موزه ايران باستان در خيابان رفائيل ساختمان شده است از هر حيث آماده شد، و از روز دوم تير ماه افتتاح و تالار مطالعه كتابخانه همه روزه به استثناي ايام تعطيل از ساعت هفت صبح تـا يكساعت بعـد از ظهر براي استفاده مراجعه كنندگان داير خواهد بود».
سير تحولات كتابخانه ملّي
هنوز مدتي از افتتاح كتابخانه نگذشته بود كه مشكل جا و فضا دوباره مطرح شد و بياني مكـاتبـات خـود را بـا آندره گدار ( كـه مـديـر كـل اداره باستان شناسي بود ) آغاز كرد. بالاخره در نيمه دوم دهه 1330 ساختمان ديگـري به مساحت 570 متر مربع زيربنا در حد فاصل ساختمان قبلي و ديوار وزارت امور خارجه ( كه در شرق كتابخانه ملّي بود ) سـاختـه شـد و لااقـل براي يك دهه، كتابخانه ملّي كمتر تحت فشار كمبود جا بود.در دهه بعد مجدداً مشكـل جـا و فضا پديدار شد. ليكن چون بحث احداث كتابخانه ملّي پهلوي پيش آمد، عملاً موضوع كمبود جا و فضاي كتابخانه ملي در ساختمان جنب موزه كنار گذاشته شد. پيشنهـاد احـداث كتابخانه ملّي ديگـري بيشتر بـه اين دليل بود كه كتابخانه ملّي موجود از زمان احداث ( سوم
شهريور 1316ش.) بـه هيـچ وجـه، چـه از نظر تشكيلات و اساسنامه و چه از نظر وظايف و نيروي انساني ، به گونه اي عمل نكرده بود كه بتوان آن را يك كتابخانه ملّي بـا معيارها و استانداردهاي كتابداري به حساب آورد. اساسنامه و آيين نامه هاي آن به گونه اي تدوين شده بود كه بيشتر پاسخگوي نيازهاي يك كتابخانه عمومي بود. در شـرح وظايف و آيين نامه هاي آن نيز هيچ اثر و ردّي از وظايف كتابخانه ملّي به چشم نمي خورد، بدين معني كه مسئـول گـردآوري انتشارات كشور و سازماندهي آنها و بالاخره نشر كتابشناسي ملي؛ و گردآوري انتشارات درباره ايران از سراسر جهـان و بـه موازات اين وظيفه كمك و ياري به كتابداري و كتابخانه هاي كشور نبود. حتي كتابخانه ملّي ايران قـانـون واسپـاري كتاب را كـه
نـاشـران را موظف مي كرد « از هـر نسخـه كه به طبع مي رسد، دو نسخه را براي ضبط در كتابخانه ملّي و تكميـل مجموعه مطبوعات » بفرستند ( ماده 5 قانون مطبوعات مصوب 5 محرم الحرام 1326ق.، فصل دوم – طبع كتاب )، پيگيري نمي كرد و به انجام نمي رساند. در واقـع كتابخانه ملّي ايـران در حـد يك كتابخانه عمومي و شايد يك قرائت خانه انجام وظيفه مي كرد. به خصوص از اوايـل دهـه 1340، متأسفانه بـه پوششي بـراي سازمان اداري مميـزي و سانسور بدل شده بود و بنا بر آيين نامه اصلاحي تأسيس چاپخانه ( مصوب 1343)،
مـديـران چاپخانه ها مكلف بودند دو نسخـه از نشريه مورد چاپ را بعد از چاپ متن و قبـل از صحـافـي بـا ذكـر كامل هويت مؤلف يا مترجم و تعيين تعداد نسخي كه از اثر منظور منتشر مي شود « به كتابخانه ملّي تهران ارسـال دارنـد تا حداكثر ظرف مدت ده روز در دفتر مخصوصي كه براي اين موضوع ترتيب داده مي شود به ثبت » برسد. آيين نامه ثبت كتاب- بـه طـور مستقـل- در تاريخ دهم اسفند 1356 در هيئت وزيـران به تصويب رسيد. كتابخانه ملّي ايـران، كتابشناسي ملي ايـران را نيز از سال 1342 بـه طور ناقص و نامرتب منتشر مي كرد كه از
نظر خدمات فني و اصول علمـي و جهاني كتابداري نيـز به قدري عقب بود كه امكان نداشت قـادر باشد بـه ساير كتابخانه هاي كشور ياري برساند. بيشتر فعاليت سه تا چهار دهه اول عمر كتابخانه ملّي صرف انتشار فهرست نسخه هاي خطي آن شد. در نيمـه دهـه 1340 رويدادهاي مهمـي در كتابداري ايران رُخ داد كه هيچ گونه نشان و ارتباط تعاملي با كتابخانه ملّي در آنها به چشم نمي خورد. از آن جمله اند: تأسيس گروه كتابداري در دانشگاه تهران و برگزاري دوره كارشناسي ارشد كتـابـداري، تأسيس انجمن كتابداري ايـران، و مـركـز
خـدمـات كتابداري كـه بـا مركز توأمان خود- مركز اطلاعات و مدارك علمي- در وزارت علوم و آموزش عالي، در 1347، تأسيس شدند. از اين رو، تأسيس يك كتابخانه ملّي با اصول و ضوابط علمي و جهاني، فـرصتـي بود براي بهره گيري هرچه بيشتر اين مؤسسات كتابداري و ايجاد ارتباط و تعامل ميان كتابخانه هاي مختلف كشور و سازماندهي نظام ملي كتابداري و اطلاع رساني. از اين رو، در 1352، از ايفلا درخواست شد كه ايران را در تأسيس كتابخانه ملّي جديد ياري دهد. در همايش جهاني ايفلا – در 1352- نمايندگان ايـران از آقاي ليبارز، رئيس ايفلا كه در عين حال سرپرستي طرح كتابخانه ملّي پهلوي را بر عهـده داشـت، خواستند كـه در تأسيس كتابخانه ملّي، بـه عنوان يك رويداد مهم فرهنگي در تاريخ ايران، نقش مهمي به
كتابداران ايراني سپـرده شـود. از ايـن رو طـرح تأسيس كتابخانه ملّي پهلـوي به مركز خدمات كتابداري و مركز مدارك علمي ايران ارسال شد. در 1354، ناصر شريفي، رئيس وقـت دانشكـده كتابـداري پـرات، در ايـالات متحـده- 60 تن از كتابداران و معماران مشهـور جهـان را دعـوت كرد تا بـراي بررسي معمـاري و كتابخانه هاي ايران به مدت يك ماه به ايران سفر كنند. در اين مـدت 15 تن از كتـابـداران ايـرانـي نيـز با اين گـروه همكـاري كـردنـد