بخشی از مقاله
مطالعات طراحي پارك علمي، تحقيقاتي ساختمان(روش تحقيق)
مقدمه
در دنياي كنوني انسان تلاشگر لحظهاي از پژوهش و تحقيق غافل نمانده است و عطش رو به كشف نايافتهها پايانناپذير مينمايد به موازات تلاشهاي انديشمندان مجهولات معلوم گشته و زندگي سهلتر ميگردد استمرار مطالعات تحقيقات و پژوهشها به توليد ميانجامد طبيعي است كه در مرحلة تحقيق و سپس توليد ابزار و امكانات خاصي مورد نياز است كه راههاي رسيدن به
هدف را سرعت بخشيده و از هدر رفتن و قت و هزينة بيمورد جلوگيري مينمايد شناخت ويژگيهاي تحقيقات براي درك راهحلها از اهميت خاصي برخوردار است در امور تحقيقات نبايد انتظار داشت كه يك كار تحقيقاتي الزاماً در يك زمان معين وامكانات مشخصي به نتيجة مطلوب برسد حتي اگر اين كار تحقيقاتي قبلاَ در جاي ديگر از دنيا هم انجام شده باشد محقق براي انجام تحقيقات بايد داراي انگيزه باشد.
تكامل و پيشرفت انسان در هر زمينهاي در گرو مطالعه، پژوهش و علاقمندي مردم است پژوهش نياز به فرهنگي ويژه دارد كه بايد به گونهاي همساز با فرهنگ كلي پيوند داشته باشد به بيان ديگر براي انجام پژوهش بايد يك فرهنگ پژوهشي ايجاد گردد در يك فضاي مساعد است كه استعدادها شكوفا ميشود پژوهشهاي مفيد و اصيل انجام گيرد و سنت پژوهش پا گرفته و استمرار خواهد
يافت در ايجاد و انگيزه مناسب براي پژوهش فضاي مناسب، شرايط اجتماعي ساخت تشكيلاتي جامع و عناصر فكري نقش عمدهاي را ميتواند ايفا كند تجيزات و تسهيلاتي از قبيل كتابخانهها و وسايل ارتباطي جزء زيربناهاي پژوهشي محسوب ميگردد تا بر اساس آنها فرهنگ پژوهشي انجام يابد برنامه و اولويتها مشخص گردد و مسائل و تنگناهها شناخته شود و براي حل آنها راهيابي شود ايجاد يك نظام واحد و منسجم تحقيقاتي كه اواويتهاي پژوهشي كشور را تعيين نمايد باعث افزايش كارايي تحقيقاتي ميشود.
در تحقيق حاضر سعي شده لزوم ايجاد مركز تحقيقاتي در زمينه ساختمان به صورت دقيق مورد بررسي قرار گيرد و فضاهاي مورد نياز براي بهتر شدن كارايي اين مراكز بررسي شود و در نهايت به برنامهريزي كالبدي مجموعه برسيم اين تحقيق در پنج فصل تهيه شده كه فصل اول به بررسي تحقيق و پژوهش ميپردازد و انواع پژوهش و تحقيق و عوامل تعيين كننده در آن را مورد بررسي قرار ميدهد فصل دوم پژوهش در معماري است كه به بررسي لزوم ايجاد مراكز اطلاعرساني در زمينه
معماري ميپردازد و فصل سوم براي آشنايي بيشتر با كاربرد مجموعه بر بررسي دو نمونه مراكز مشابه يك نمونه در ايران و يك نمونه در خارج از كشور ميپردازد در فصل چهارم تأثير فضاهاي جانبي بر اين مراكز بررسي شده و به طور خاص به بررسي تأثير نمايشگاه در بهتر كردن كارايي اين مراكز ميپردازد . در فصل پنجم يك نتيجهگيري كلي از چهار فصل بالا توسط نويسنده تحقيق است به اين صورت كه با توجه به مطالعات انجام شده به يك برنامهريزي كالبدي براي مجموعه مورد نظر ميرسد.
روش تحقيق در اين تحقيق توصيفي، تحليلي ميباشد.
فصل اول : تحقيق و پژوهش
1-1 تحقيق چيست؟
واژة تحقيق به علت گشوده بودن دامنة فعاليتش داراي تعاريف متنوع و مختلفي است تحقيق در فرهنگ عميد بدين صورت معني شده است راست و درست كردن، به حقيقت امري رسيدگي كردن و بازجويي كردن.
پژوهش نيز در فرهنگ عميد پژوهيدن، جستجو و تخصص، تحقيق و رسيدگي آمده است تحقيق عبارت است از يك عمل منظم كه در نتيجة آن پاسخهايي براي سئوالهاي مورد نظر مطرح شده در موضوع تحقيق بدست ميآيد.
تحقيق به معناي تمركز دقيق برروي يك موضوع معين و تشخيص نياز و رسيدن به نتيجهاي با سعي و خطاهاي مكرر است.
پژوهش علمي به منظور كشف و كاربرد حقايق و روشها و قوانين طبيعي نو ميباشد چنانكه مشهود است در تعاريف فوق همه در يك نكته اشتراك نظر دارند و آن روح حقيقتجويي و نوآوري در مساله تحقيق است بنابراين ميشود تحقيق را به معناي تجسسي منظم دانست كه به تحريك واقعيت صورت ميگيرد و هدف آن رسيدن به يك قانونمندي مشخص است تا بتوان براساس اين قانونمندي به دانش نو دست يافت.
قدمت مفهوم تاريخ به قدمت مفهوم عم ميرسد از ديرزمان بوده كه مردان و شيفتگان حقيقت با پيروي عقل به دنبال اسرار آفرينش رفتهاند در شرق افراد زيادي از جمله دانشمندان ايراني چون رازي، بوعلي سينا و ابوريحان بيروني به دنبال تحقيق و پژوهش در اسرار گيتي بودهاند و در غرب نيز دانشمنداني چوه كوپرنيك منجم خردمند لهستاني جو سنگين زمانه خود را شكستند و پاي انديشه انديشمندان را از بند گشودند و در حلقة زنجير به هم پيوستة تفكرات فلسفي تحولي چشمگير به وجود آوردند.
با وجود محققان بسيار در شرق و غرب توجه به مفهوم تحقيق و پژوهش از اوائل قرن حاضر صورتگرفت تحقيقو پژوهش از لحاظ مختلف به دستهبنديهاي گوناگوني تقسيم
ميشود .
1-2 انواع تحقيق و پژوهش
1-2-1 تحقيق بنيادي
1-2-2 تحقيق كاربردي 1- كتابخانهاي 2- ميداني 3- آزمايشگاهي
1-2-3 انواع پژوهش 1- اكتشافي 2- توصيفي 3- پيشبيني 4- تشخيصي
1-3مفاهيم
تحقيق علمي چنانكه گفته شد به معناي كشف و كاربرد حقايق و روشها و قوانين طبيعي نو ميباشد كه به منظور بررسي و مطالعه بيشتر در اين زمينهها بهتر است ابتدا تعاريف لازم را ارائه نمائيم.
علم: مشاهده و شناسايي، تشريح و بررسي تجربي و توضيح تئوريك پديدههاي طبيعي را علم گويند.
دانش: مجموعه دانستنيهاي بشر را دانش گويند يا به عبارت بهتر شناخت و آگاهي و فهم آنچه توسط تجربه يا مطالعه بدست آمده است را دانش گويند.
توسعه: توسعه به معناي تحقق تحقيق ميباشد و بدين خاطر با معني متداول آن در زبان فارسي كه به معناي گسترش و بسط ميباشد متفاوت است توسعه نيز مانند تحقيق داراي تعاريف متنوع و گوناگوني است كه به نقل چند مورد ميپردازيم.
توسعه در صنعت توسعه يعني فرآيند تبديل نتايج حاصله از تحقيقات كاربردي به محصول يا فرآيند جديد.
تكنولوژي تكنولوژي كيفيت ماشينها، سازوكارها، سيستمها و راههاي كنترل جمعآوري، ذخيره عملآوري و انتقال انرژي و اطلاعات است كه به منظور توليد تحقيق جنگ و غيره بوجود آمدهاند تكنولوژي عبارت است از: دانش و علائم سيستماتيك كه معمولاَ در خدمت فرآيند صنعتي است ولي در تمام فعاليتهاي روزمره كاربرد علم در اهداف عملي زندگي بشري يا به عبارت ديگر تغيير تسلط بر محيط انساني تكنولوژي عبارت است از مطالعه و بررسي ابزارها، ماشينها، اسلوبها و روشهايي كه در شاخههاي گوناگون صنعت بكار برده ميشود عليرغم تفاوت در تعاريف موجود تكنولوژي را ميتوان هر نوع دستاورد بشر در زمينه تسخير طبيعت چه به صورت نرمافزاري و چه بصورت سختافزاري اطلاق كرد.
1-4 عوامل تعيين كننده در پژوهش
اولين پرسش كه به ذهن خواننده خطور ميكند اين است كه آيا به عنوان ايراني اصلاَ نياز به تحقيق و توليد داريم؟
هدف ما از تحقيق و توسعه چيست؟
عوامل تعيين كننده اهداف و سياستگزاريها در امور تحقيق و توسعه در هر كشوري عبارت است از:
1- جغرافياي طبيعي و انساني كشور
2- مديريت سياسي كشور
3- نظام فرهنگي عقيدتي كشور( مذهب، سنتها، رسوم)
4- موقعيت ژئوپليتيك( جغرافياي سياسي) كشور
5- بازار عرضه و تقاضاي جهاني
6- هويت تاريخي كشور
لازم به ذكر است كه هر يك از اين عوامل خود به تنهايي داراي ارزش و نقش ويژه خود است اما مسئله مهم اين است كه حوزه فعاليتهاي تحقيق و توسعه را فصل مشترك ناشي از وجوهي كه نامبرده شد تعيين ميكند.
5-1 پژوهش در كشورهاي جهان
در يك جمعبندي كلي ميتوان گفت كه كشورهاي توسعه يافتهاي مانند ژاپن و بريتانيا
خود را آيندهسازان علم و تكنولوژي ميدانند ژاپن تا سال 1979 اختاف سطح تكنولوژيكي خود را با كشورهاي اروپايي امريكايي از بين برد و توسعه تكنولوژيكي مستقل خود را در آينده در نظر دارد اما كشورهاي در حالت توسعه توجه خود را بر كاهش شكافهاي علمي و تكنولوژكي با جهان پيشرفته معطوف داشتهاند در هند افزايش ذخيره دانشمندان و نيروي تكنولوژيكي افزايش كيفيت ذخيره
انساني علم و تكنولوژي و استفاده از تكنولوژي جديد براي جبران عقبماندگيها مورد توجه است و در چنين روشي گفته ميشود كه پس از 5 سال كار سخت در دهه 85-1981 باد شكاف بين اين كشور و جهان پيشرفته در زمينه بعضي شاخههاي لازم و ضروري علم و تكنولوژي كاهش يابد.
نكته اساسي ديگر آنكه تقريباَ در تمام كشورها به نقش علم و تكنولوژي در توسعه اجتماعي و
اقتصادي تأكيد شده است در ژاپن تكنولوژي يكي از مباني تأمين امنيت اقتصادي و رشد بنيانهاي توسعه آينده و در هلند تحقيقات در خدمت اهداف توسعه اقتصادي و اجتماعي كشور است در هند علم و تكنولوژي بايد به بهبود سريع توليد از طريق كارآيي بهتر و و بهبود بهرهوري و ايجاد فرصتهاي شغلي بيشتر كمك كند و در چنين بررسي برنامههاي علم و تكنولوژي كشورها نشان دهنده توجه به كليه كشورها به نسبت اعتبارات پژوهشي و به درآمد ملي يا توليد ناخالص ملي است.
نيروي انساني علمي و فني متغير ديگري است كه بويژه در برنامهريزي علم تكنولوژي كشورهاي در حال توسعه مورد توجه است كشورهاي هند و چين و تايلند براين متغير تأكيد داشته و ضمن شناسايي وضع موجود و صحبت آنرا در آينده هدفگذاري كردهاند.
توسعه اقتصادي و اجتماعي كاملاَ متكي بر پيشرفت علم و تكنولوژي جامعه و نقشي كه دولتها خود را در اين ميان بعهده ميگيرند تكنولوژيهاي رفاهي كه به بهبود كيفيت زندگي ملي و محيط زيست كمك ميكند در ژاپن و تحقيقات در زمينههاي بهداشتي و برنامههاي تأمين در جامعههلند كه تعداد سالمندان آن قابلملاحظه است ازجمله موارد
قابل ذكر ميباشد.
بررسي برنامه علم و تكنولوژي از بعد مشكلات نشان ميدهد كه تنها سه كشور هند، تايلند، و ايران كه مورد بررسي قرار گرفتهاند اشارات صريحي به مشكلات داشتهاند و در هند اساس مشكلات به نيروي انساني و كيفيت آن عدم تعادل بين عرضه و تقاضاي عوامل انساني و پژوهشي باز ميگردد علاوه بر آن بدون تأثير باقيماندن ابداعات تكنولوژيكي كند بودن پذيرش دانش علمي
و فني در فعاليتهاي اقتصادي از جمله مشكلات است در تايلند نيز استفاده نشدن از نتايج پروژههاي تحقيق و توسعه و نبودن يك خط مشي روشن مشخص در اهداف تحقيق و توسعه فقدان اطلاعات لازم براي انتقال تكنولوژي و نيز نبودن منابع انساني لازم براي ايجاد هماهنگي مهارتهاي علمي و تكنولوژيكي وارداتي با محيط اجتماع مطرح ميشود در ايران محددوديت منابع عالي
تحقيقات و بكارگيري اين منابع در فعاليتهاي غير پژوهشي كمبود نيروي كار تحقيقاتي بالفعل و پژوهشگران با تجربه، ناشناخته ماندن نتايج بسياري از تحقيقات و عدم ارتباط سازماني مشخص بين واحدهاي پژوهشي ودانشگاهي اجرايي و آموزشي كه داخل و خارج از جمله مشكلات است.
1-5 دلايل عدم توسعه پژوهش در ايران
در بسياري از كشورهاي جهان سوم از جمله در ايران انگيزه كافي براي پژوهش و تربيت پژوهشگران و متخصصان وجود ندارد در ارتباط با عقبماندگي پژوهش در كشورمان و بسياري از كشورهاي در حال توسعه علل مختلفي ذكر گرديده است كه عمدهترين آنها عبارتند از ( علل فرهنگي، اجتماعي، فني)
1-6-1 علل فرهنگي
- قضاوت برخي وجوه جهانبينيهاي شرقي و غربي
- بيگانه بودن از علم و تكنولوژي جديد و پژوهشهاي جديد مرتبط با آنها در جوامع
صنعتي
- فقدان برخي از ويژگيها كه پژوهشهاي جديد علمي و صنعتي نيازمند است از قبيل روحية همكاري گروهي، ارج نهادن به كار ديگران، فردگرائيهاي غير سازنده.
- روند نزولي تفكر علمي و پويايي ذهني در بسياري از كشورهاي جهان سوم.
1-6-2 علل اجتماعي
- مزاحم نبودن جو علمي واقعي در جامعه بطور كلي و حتي در بخشهايي از جامعه كه به چنين جوي نياز دارند و ميتواند طبقه وسيعي از سازمانهاي اجرايي تا دانشگاهها، و مؤسسات و مراكز پژوهشي را كه بر ميگيرد.
- عدم وجود يك مركز مؤثر هماهنگ كننده و برنامهريزي پژوهشي و عدم شركت فعال صاحبنظران، خبرنگاران واقعي در مراكزي كه گاه بدين منظور تأسيس ميشوند.
- عدم توجه سازمانها و حتي دانشگاهها به امور پژوهش و عدم بزرگداشت تحقيق و محقق
- عدم حمايت بخش خصوصي از فعاليتهاي تحقيقاتي و پويا نبودن ارتباط صنعت و دانشگاهها كه نتيجه آن پائين بودن سطح تكنولوژي و دانستههاي تكنولوژيكي در مقايسه با سطح جهاني است.
- برخي تأثيرات نامطلوب خارجي كه در جهت يا گرفتن تكنولوژي و در علم و پابرجا نشدن فرهنگ بومي عمل ميكنند.
- عدم استقلال انديشه و فقدان اعتماد به نفس و داشتن اتكا به ديگران( خارجيان) براي حل مسايل علمي.
1-6-3 علل فني
- كمبود محقق و كادركمكي و پشتيباني
- كمبودها و مشكلات تهيه، نگهداري، و بهرهگيري از مواد ابزارها و دستگاههاي تحقيقاتي
- عدم ارزشيابي كافي پژوهشگران به مسايل كلي علمي و تكنولوژيكي
- عدم وجود نظام فراگير تحقيقاتي مشخص نبودن حوزه وظايف مؤسسات و مراكز پژوهشي
- عدم هماهنگي ميان سازمانها و مؤسسات عدم ارتباط و تشريك مساعي و ديگر نارسائيهاي ارادي.
- كمبود دستگاههاي علمي پشتيباني مانند كتابخانه، موزه، ايستگاههاي پژوهشي و مراكز علمي تكنولوژي.
- كمبود وسايل مؤثر ارتباط علمي از قبيل خبرنامهها، كنفرانسها، و كافي نبودن ارتباط پژوهشگران با دنياي خارج
- كمبود سازمانهاي مؤثر علمي- حرفهاي از قبيل جوامع مهندسي و يا نداشتن فعاليت علمي
1-7 راههاي كمك و تشويق محققين
- ايجاد هستههاي تحقيقات و كنترل كيفيت در كارخانه و ايجاد و ايده علمي و تحقيقاتي
- ايجاد پيوند بين دانشگاه و صنعت
- استفاده از رسانههاي گروهي جهت تهيج روح ملي در جهت رقابت با خارج
- اميد و عرضه خلاقيت را براي جوانان باز نمودن
- دادن شناخت در جامعه نسبت به ارزش افزوده، سنجش تحقيقات و نقش آن در تكامل و استقلال و خودكفايي
- تخصيص بودجههاي مناسب تحقيقاتي
- بكارگيريمديران فاضل در سيستم به گونهاي كه براساس علم عمل كنندزيرا زماني
كه با مسائل علمي برخورد نشود نيازي نيز به محقق نخواهد بود
- ايجاد انگيزه كاري، تشويق مادي معنوي و علمي براي محقيقين نه به گونهاي كه وقتي ميخواهند در نظام اداري يك بيكار مثال بزنند ميگويند او محقق است
1-8 پاركهاي علمي و پژوهشيTechno police
پارك علمي ايده جديدي است كه با هدف توسعه تكنولوژي و ايجاد شرايط مناسب براي انواع نوآوري ها ، توانهاي پژوهشي دانشگاهها ، موسسات دولتي و خصوصي را در مكاني مناسب مجتمع مي نمايد تا با همكاري ، نتايج پژوهشهاي صنعتي را به توسعه و نهايتاً خلق تكنولوژي ، مبدل نمايد . مضمون و محتواي پارك علمي بسته به نوع شكلگيري و هدف موردنظر و مالاً نتايج و آثار آن نيز
متفاوت بوده است . بعضي ، همچون پارك علمي استنفورد بر اساس روند تجربه علمي و برخي همچون دره سيليكون بدليل كوشش تقاضاي مصرف بوجود آمده اند . در نمونه هايي نظير شهر علمي سوكوبا ، هر دو معيار مجتمع و ملحوظ گشته است . بعضي موسسان ، پاركها را براي تجاري كردن نتايج تحقيقات ، بعضي براي دستياب به تقاضاي بازار و بعضي براي اجراي سياستهاي استراتژيكي ملي تاسيس مي نمايند .
در سال 1951 پارك تحقيقاتي استنفورد - اولينت پارك علمي در جهان - در ساحل غربي ايالات متحده تاسيس گرديد . سي سال بعد پديده جديد پارك علمي تمام جهان را فرا گرفت . ايجاد پاركهاي علمي از يك تمايل جهاني سرچشمه مي گيرد و كشورهاي جهان پارك علمي / تكنولوژي را بعنوان راه و روش توسعه اقتصاد ملي و همچنين قسمتي از سياستهاي تكنولوژيكي و علمي و صنعتي بشمار مي آورند . پاركهاي علمي / تكنولوژي موفق ، نقش مهمي را در بيشتر جنبه هاي توسعه اجتماعي و اقتصادي ايفا كرده اند ، مثل دره سيليكون آمريكا ، پارك كمبريج انگلستان ، شهر علمي سوكوبا در ژاپنت ، پارك
علمي سنگاپور و شهرك علمي ديدوك در كره جنوبي ، مراكز تكنولوژي در آلمان غربي .
يكي از مشكلاتي كه در نحوة استقرار اين پاركها با توجه به تعداد محدودي كه دولت امكانات ايجاد آن را دارد به وجود ميآيد رقابتهاي منطقهاي است مثلاَ فرض كنيد اگر در ايران در منطقه كيلان
بخواهيد چنين پاركي درست كنيد احتمالاَ كرمانيها يا خراسانيها يا مناطق ديگر اعتراض كنند بنابراين نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد( كاري كه در ژاپن به تدريج انجام شد) تخصصي كردن پاركها با توجه به امتيازات منطقه است مثلاَ اگر در گيلان بخواهيد چنين پاركي را به وجود آوريد چون تكيه برنامه منطقهاي آن به كشاورزي است و خدمات توريسم بنابراين بهترين كار ايجاد پارك تكنولوژي زيستي
است مثلاَ اگر منطقهاي باشد كه تكيهاش الكترونيك است تكيه پارك بايد روي آن تخصص باشد بايد توجه داشت كه در برنامهريزيهاي كشورهاي جهان سوم پاركهاي صنعتي استفادهاي به مناطق فقير نميرسانند يعني اگر فكر كنند يكي از راههاي كمك به مناطق فقير ايجاد پاركهاي علمي در آنهاست اشتباه ميكنيد چون نميتوانيد آنرا ادامه دهيد اگر چه در تحليل نهايي اين عكسست يكي از راهحلها باشد.
در اينجا سه نكته لازم به يادآوري است 1- در ايجاد اين پاركها حالا به هر دليل كه ساخته شدهاند يكي نقش دولت خيلي عمده است و هر روز عمدهتر ميشود 2- مكانهاي اين پاركها كه خيلي اهميت دارد اين مكانيابيها براساس امتيازهاي منطقه، امكانات موجود دانشگاهي كه كنارش هست و متخصصاني كه بايد در آن حوالي باشند صورت گيرد و مسأله آخر بازاريابي پاركهاست مخصوص در ايران اين بازاريابي نبايد بخش بازار و بخش تاجر بخش بزرگي سرمايهداران را نايده بگيرد و اين مسأله بسيار اساسي است.
1-9 پژوهش در ايران
1-9- 1 واحدهاي تحقيقاتي در ايران در عصر حاضر
براساس اطلاعات و آمار سال 63 واحدهاي تحقيقاتي كه صورت زير دستهبندي شدهاند اين دستهبندي توسط وزارت برنامه و بودجه و براساس تفكيك بودجه كشور صورت گرفته است تا سال 1360 كلاَ 422 واحد تحقيقاتي در بخش عمومي شناسايي شده است كه از اين مقدار 362 واحد متعلق به دانشگاهها و موسسات آموزش عالي است و تحت عناوين گروه، مركز، موسسه، انسيتو، بخش، قسمت، مزرعه آزمايشي، آزمايشگاه، تحقيقات و غيره در حال فعاليتند.
در زمينه امر پژوهش صنعتي خود كفائي نيز تقسيمبندي ديگري صورت گرفتهاست كه در آن تشكيلات متعددي وجود ندارد و هر يك از آنها بنا به تناسب كار خود گريزي به امر هماهنگي امور پژوهشي صنعتي و خودكفائي دارند برخي از آنها عبارتند از:
سازمان پژوهشهاي علمي و صنعتي ايران
حوزه معاونت تحقيق و آموزش وزارتخانهها
حوزه معاونت خودكفائي وزارت خانهها
حوزه معاونت پژوهشي دانشگاهها
حوزه معاونت جنگ دانشگاهها
شوراي عالي تحقيقات
شوراي عالي صنايع
1-10 نتيجهگيري
پژوهش نياز به فرهنگي ويژه دارد كه بايد بگونهاي همساز با فرهنگ كلي پيوند داشته باشند.به بيان ديگر براي انجام پژوهش بايد يك فرهنگ پژوهشي ايجاد گردد. در يك فضاي مساعد است كه استعداد شكوفا شده پژوهشهاي مفيد اصيل انجام ميگيرد و سنت پژوهش پاگرفته و استمرار خواهد يافت در ايجاد انگيزه مناسب براي پژوهش فضاي مناسب، شرايط اجتماعي ساخت تشكيلاتي جامعه و عناصر فكري نقش عمدهاي را ميتوانند ايجاد كنند تجهيزات و تشكيلاتي
از قبيل كتابخانهها و سايل ارتباطي، موزهها، مراكز اسناد، رايانهها ، ايستگاههاي تحقيقاتي و از همه مهمتر وجود يك تشكيلات انديشمند جزء زيربناهاي پژوهشي محسوب ميگردد تا بر اساس آنها فرهنگ پژوهشي انسجام يابذ برنامهها و اولويتها مشخص گردد و مسائل و تنگناهها شناخته شده و براي حل آنها راهيابي شود.
فصل دوم : پژوهش در معماري
امروز ما چه داريم؟ هيچ… واقعاَ چه بايد كرد؟ امروز اگر بخواهيم يك خانه بسازيم يك اطاق و حتي صندلي راحتي و يا يك مركز محله چگونه و از كجا بايد شروع كنيم؟ سالهاست كه مافصل پدر
زندگي كردهايم! واقعيت اين است كه هميشه به صنعت به همين ديدگاه نگاه ميشود و بس و اين نشانه تحرك كم معماري ايران در صده اخير است و ما غافل نشستهايم.
معمار كيست؟ خانه ساز كيست؟ بيمارستان ساز كيست؟ اصلاَ سازنده كيست؟ يا …چه بايد كند؟ براي كه بسازد؟ براي همه از بالا گرفته تا پائين؟ اصول ساختمان و شهرسازي چيست؟
چگونه جايي است؟ معمار سازنده كيست؟ آيا معمار بايد در وهلة اول منظور را بداند؟ منظور چه كسي را؟ منظور استفاده كننده را؟ آيا استفاده كننده در مرتبهاي قرار دارد كه بتواند منظور خود را بيان كند؟ و اگر منظور خود را بيان كرد واقعاَ در درك و توضيح و توجيه مسأله موفق بودهاست؟ سپس معمار يك روانشناس است. جامعه شناس است. آيا يك معمار بايد روانشناسي و
جامعهشناسي بداند؟ آيا همينقدر كافي است؟ اصولاَ روحيات استفاده كننده از بنا چگونه و به چه شكل شناخته ميشود؟ شايد يكي از وسايل شناسايي آن تاريخ باشد؟ و ديگري شرايط محيطي مشخص استفاده كننده و ديگري…
حال اين شخص در چه شرايطي از زندگي خود گذركردهاست؟ در يك فضاي خاص كه براي منظوري خاص ساخته ميشود چه مسائلي بايد در نظرگرفته شود؟يك فرد كه وارد فضا ميشود چه انتظاراتي از آن دارد؟ قدر مسلم اينكه فضائي ميخواهد كه مطابق با روحيات و اخلاق وي باشد
و او در آن فضا احساس راحتي كند. حال سؤال اين است كه ملاك اين راحتي چيست؟ اين راحتي براي افراذ مختلف چگونه تعريف ميشود؟ يك معمار بايد بداند از چه نقطهاي بايد شروع كند اگر اين مبحث را وارد يك فضاي خاص كنيم و اگر يك كلاس درس را يك خانه را يك شهر را ملاك تعريفهاي فوق قرار دهيم. او بايد به بررسي و شناخت كامل موضوعات فوق رسيده باشد. انسان امروز در چه محيطي زندگي ميكند؟ چگونه و در كجا زندگي ميكند؟ . از محيط چه انتظاراتي دارد؟ و يك سلسله سؤالات بحثانگيز كه سالها مورد بحث انسانها زمانهاي مختلف است. قدر مسلم اينكه هر چيز گذشتهاي دارد و آينده و زندگي آنان نيز چنين هست پس به تاريخ ميرسيم و به تاريخ برميگرديم و از تاريخ ميپرسيم و در عين حال به آينده مينگريم و در اين فكريم كه در آينده چگونه بايد باشيم؟
شايد تعريف زندگي همين باشد، حركتي از گذشته به آينده كه ضمن توجه به گذشته آينده را نيز در نظر دارد. پس آنكه بخواهد زندگي كند و خوب زندگي كند بايد:
1- گذشته را بداند
2- آينده را در نظر داشته باشد
پس امروز چه ميشود؟ . همين حال كه داريم زندگي ميكنيم. امروز چيست؟ آيا يك لحظه از ديروز به فردا است؟ يا خود بحثي جداگانه دارد؟
در عين اين مطالب امروز روزمره يعني همين بحث خورد و خوراك و خواب و… كه ضميمة زندگي است كه جزء ضمائم زندگي است خود به هر حال جزئي از اين زندگي روزمره ميباشد.
1-2 معماري، انسان، شناخت، سبك
شناخت چون معلول تصادم ارگانيسم و محيط است. ناگزير از هر دو نقشي برميگيرد هم از انگيزههاي بروني خبر ميدهد و هم متضمن حالات دروني است ادراك انعكاس واقعيت خارجي است . هر ادراك و عاطفهاي مبين رابطة ارگانيسم و محيط است و اين دو همواره وابسته به
يكديگرند. ادراك يعني انعكاس انگيزههاي محيط، پيوسته با عاطفه يعني واكنشي كه انگيزههاي محيط و ارگانيسم پديد ميآورد.باري چون شناخت ناشي از برخورد انسان و محيط است ، پس چگونه شناخت هر كس در هر مورد بسته به چگونگي برخورد او با محيط است. براي سنجش شناخت از اين ديدگاه ميزاني بكار بردهاند كه حقيقت تعريف شده است كه عبارت است از تطابق شناخت با واقعيت.
شناخت فلسفي در زندگي انسان اهميت بسيار دارد و شناسائي فلسفي همچون روشي است كه هم مسير زندگي آدم عادي را معين ميكند و هم هنرمند و دانشمند را در جستجوي مجهولات و پركردن شناختهاي علمي و هنري سوق ميدهد و علم و هنر را به پيش ميبرد.
انسان در جريان تاريخ خود پيوسته به قصد تأمين خود كوشيده است تا طبيعت را رام و موافق حال خود سازد كوشيده است تا طغيان بيبندو بارو آشفتگي بازار طبيعت را فرو نشاند و به حياتي
بسامان و سنجيده و قابل اطمينان دست يابد. تاريخ زندگي انسان سراسر كوشش مداومي است براي اصول نظم و هماهنگي. شناخت منظم در تاريخ بشري كه به دو صورت اصلي نمايان شده، شناخت علمي و شناخت هنري به عبارتي علم جنبة كمي واقعيت را مورد تأكيد قرار ميدهد. بنابراين ميتوان در تعريف علم چنين گفت:
شناخت واقعيت از طريق تجربه به اتكاي يك فلسفه، يا تأكيد بر كميت. حال اگر در مرحله اول شناخت يعني شناخت حسي درنگ كنيم و جنبه عاطفي شناخت را مورد تأكيد قرار دهيم به شناخت هنري ميرسيم. همچنانكه دانشمند با تكيه بر مفاهيم كلي انتزاعي، واقعيت بيروني را تا حد امكان از حالات ارگانيسم انتزاعي ميكند و به زبان كمي باز ميگويد هنرمند با تكيه بر تصاوير جزئي ذهن واقعيت دروني را تا اندازهاي از واقعيت بيروني تجزيه ميكند و به زباني كيفي گزارش ميدهد.
با اين وصف هنرمن مانند دانشمند جوياي شناخت منطبق با واقعيت است و همچنان هدفي جز غليه بر واقعيت ندارد. شناخت هنري مانند شناخت علمي مستلزم تجربه است و تجارب هنرمند نيز در زمينه فلسفي دو رنگ ميگيرد. در نتيجه ميتوان هنر را چنين تعريف كرد:
» نوعي شناخت واقعيت است از طريق تجربه به اتكاي يك فلسفه با تأكيد بر كيفيت« هنر و علم موافق مقتضيات زندگي انسان تحول ميپذيرند و در هر زماني از واقعيت شناخت جديدي بدست ميدهند.
انسان در عمل با تغيير دادن محيط آنرا ميسازد. و بر اثر شناسائي، خود دكرگون ميشود. چون دگرگون شده با نظري نو به پيشباز محيط ميرود و درآن تغييرات جديدي ميدهد و به شناختهاي جديدي نائل ميآيد و بار ديگر خود دگرگون ميشود.انسان برخلاف ساير جانوران، در طي زندگي علمي، واقعيت را تغيير ميدهد، با تغيير واقعيت آنرا ميشناسد و با شناسائي قوانين آن راه غلبه بر آن را مييابد.
«پس كار انسان كه ماية شناخت است وسيله كسب حديت است كار علمي انسان را با جبر بيروني و كار هنري او را با ضرورت دورني دمساز و در نتيجه بر آن چيره ميكند، در اين صورت علم بيان آزادي است و در دنياي ادراكات هنر تحفه حديت بشر است در جهان عواطف.
همه عناصر سنن در اختيار دانشمندان و هنرمندان هستند ولي هر يك به بعضي از آنها حاجت و نياز دارند مثلاَ دانشمند ميتوان بر عناصر ديني و هنري تأكيد نورزد و هنرمند قادر است عناصر علمي سنتي را مورد تأييد قرار دهد.
هنرآفريني براي بيان انديشه خود به مدد اسلوبهاي هنري، مواد هنري را بكار ميگيرد و تصاوير يا صورتبنديهاي حسي خاص بوجود ميآورد. چون آزمايشهاي زندگي و انديشههاي هيچكس عين آزمايش و انديشههاي ديگري نيست هر هنر آفريني براي خود انديشه و صورت سازهاي نسبتاَ
مستقلي دارد به بيان ديگر سبك هر هنر آفريني مختص خود او و متناسب با شخصيت اوست، لذا بايد ديد كه شخصيت چيست؟
شخصيت مجموعه اختصاصاتي است كه فردي را از افراد ديگر مشخص ميسازد. شخصيت نظامي است كه در جريان تداخل و تأثير متقابل فرد و جامعه در خود فرد به وجود ميآيد.
شخصيت فرد سالم وابسته به عوامل خارجي و محيطي است.
0
عوامل خارجي بر دو دستهاند: عوامل طبيعي و عوامل اجتماعي. به اعتقاد اكثر جامعهشناسان تأثير عوامل طبيعي( آب و هوا و خاك تغذيه و…) در تبلور شخصيت انسان نقش بسيارسطحي و ناچيزي را ايفا ميكند.
پس ميتوان چنين نتيجه گرفت كه شخصيت و شيوه انديشه و سلوك و سبك هر كس عمدتاَ موافق شرايط اجتماعي او تعييين ميشود. جامعه شخصيت او را ميسازد و شخصيت جهت و متهيت فعاليتهاي افراد و از آن جمله سبك هنرمند را مشخص ميسازد.
لذا در ارتباط با عوامل مطرح شده فوق دو سؤال در اينجا در پژوهش معماري مطرح ميشود :
1- درباره چه مطالبي بايد تحقيق و بررسي شود؟
2- اين تحقيق و بررسي چگونه بايد انحام شود؟
يك معمار واقعاَ چه اطلاعاتي بايد داشته باشد؟ مسائل عمدهاي كه او بايد در ارتباط با حرفه بداند چيست و كدام در اولويت قراردارد؟
مردمشناسي: مردم كيست؟ در اين ارتباط فرهنگ و هنر، شيوه زندگي، آداب و رسوم و… مطرح ميشود كه بدون شك غير از محيط زندگي مردم محل مناسب ديگري براي آموزش آن وجود ندارد.
بطور كلي اگر بخواهيم با توجه به تعريف معمار و وظايف وي دانش و اطلاعات مورد لزوم يك معمار را موئرد بررسي قرار دهيم بايد از دو زاويه شناخت حسي و شناخت ادراكي و يا به بيان ديگر از دو محور علمي و هنري مسأله را مورد بررسي قرار داد.
علم يك معمار در چيست؟ او بايد ضوابط و اطلاعات فني مربوط به ايستايي ساختمان را بداند. مسائل و مشكلات اجرايي مربوط به طرح را بداند مصالح و نيروهاي كار علمي محلي را بشناسد آمار و ارقام و اطلاعات مربوط به افراد استفاده كننده از فضاهاي مورد طرح را در دست داشته
باشد. اقليم منطقه و شرايط جوي و آب و هوايي محل را بشناسد. اطلاعات و آمار مورد استفاده در فونكسيون فضاهاي مورد طرح را در دست داشته باشد و كيفيت و نوع رابطه فضاهاغي مختلف در داخل مجموعه مورد طرح را بداند. وضعيت اقتصادي و توانايي مالي افراد استفاده كننده و صاحب كار را بداند. مديريت و برنامهريزي را بداند. به مشكلات و مسائل شهرسازي و شهرنشيني آگاه باشد هميشه از آخرين تكنيك و روشهاي كار ساختماني اطلاع داشته باشد.
تاريخ اجتماع و روند رشد آنرا در جامعه بداند بر جريانهاي اصلاحي و ا نحرافي حاكم بر جامعه در طول تاريخ اشراف داشته باشد. فلسفه و سبك زندگي مردم را بايد بداند. اهداف و اميال كوتاه مدت و بلند مدت جامعه را بداند و فصلها و مراحل صعود نزول جامعه را در طول تاريخ بداند. هنر و تاريخ جامعه خود را بشناسد و بخصوص در اين قسمت بر هنر عامه و مردمي اشراف داشته باشد. معمار بايد تمامي اين اطلاعات و اندوختههاي خود را در تركيبي مناسب و آنچنان بكارگيرد تا نتيجه كار او مطابق با واقعيت زندگي مردم و آرامش دهنده روح انسان باشد. معمار بايد تمامي
اندوختههاي خود را بنحوي بكار گيرد كه نتيجة آن را كه كار او ميباشد سالها و سالها باقي ميماند و پس از او دوام دارد. داراي مشخصات انساني باشد. فضاي خلق شده توسط او بايستي با محتوي انساني و پرورش دهنده روح انسان باشد درست مانند نقاش كه تركيب رنگها و ترسيم زواياي نوع و كيفيت و نحوه كار با وسائل نقاشي را به عنوان علم نقاش ميداند و آنگاه با تركيبي
هنرمندانه نقش را ميآفريند و شور و هيجان و تحرك خود را با قلم به تصوير ميكشد. درست مانند شاعري كه نوشتن و خواندن و علم كلام و ادبيات و دستور زبان را به عنوان علم شاعر ميداند و آنگاه با ذوق خود و با شيوايي سخن خود آنرا آنچنان ميپروراند كه قرنها باقي ميماند و باب تفأل ملتي ميگردد.
پس علم نقاشي براي نقاش لازم است ولي كافي نيست. در مورد معمار همچنين است و اصولاَ هنري و اثر هنري همين است. علم را بايد داشته باشد و هنر ذوق را با علم بياميزد و بكارگيرد.
بطور كلي اگر بخواهيم اطلاعات مورد نياز يك معمار را دستهبندي كنيم به موارد زير ميتوان اشاره كرد:
1- آگاهي از امكانات موجود( كتب و ا نتشارات در رابطه با موضوع، سازمانهاي فعال در رابطه با موضوع، محققين و صاحبنظران، عكسها و نقشههايي كه احتمالاَ قبلاَ توسط ديگران در اين رابطه تهيه شده)
2- شناخت تاريخي( اجتماعي و سياسي تاريخ هنر جهان و ايران و منطقه مورد نظر، تازيخ هنر و فلسفه هنر و شناخت هنر بومي منطقه)
3- شناخت محيط طيبعي( جغرافياي طبيعي، جغرافياي سياسي و تقسيمات كشوري، اقليم و شرايط جوي منطقه مورد طراحي)
ي منطقه وضعيت فرهنگي و مذهبي)
5- شناخت محيط معماري( بافت منطقه، سنتهاي معماري و طراحي فضاها، شيوة فني و هنري معماري، اجزاء عناصر محيط سكونت و كار، تأثير عوامل فرهنگي بر معماري، تفاوت معماري در اقشار مختلف، تزئين در معماري و ريشه و فلسفه آن)
6- بررسي نمونههاي مشابه در ساير كشورها و در ايران.
7- وضعيت امكانات دولتي( بودجه عمراني) در رابطه با طرح.
2-2 لزوم ايجاد مركز اطلاعات در زمينه معماري و شهرسازي
همهگير شدن فعاليتهاي تحقيقاتي و مطالعاتي در بخش عمران و سياست، توجه به برنامهريزيهاي اصولي و زيربنايي، طي چند ساله اخير بيانگر اين واقعيت است كه پايه و اساس اوليه هر حركتي را اطلاعات و اتباطات تشكيل ميدهد. لذا نحوه كسب آن نيز بايد به گونهاي صورت پذيرد كه منجر به ايجاد تحول د رسيستم صحيح برنامهريزي و مطالعات پايهاي در نظام عمران ملي و منطقهاي و توسعه امور شهري و كالبدي در كشور گردد.
فقدان يك مركز و يك منبع اطلاعاتي در كشور در زمينههاي معماري و شهرسازي و ديگر رشتههائي كه به نحوي به برنامهريزيها و طراحيهاي ارتباط مييابند بوضوح مشهود بوده و احساس ميشود. ناكافي بودن اطلاعات از وضعيت اقليمي، جغرافيايي و حتي از آخرين تحولات و رهآوردهاي منطقهاي و كالبدي و نظم بخشيدن به فضاهاي مسكوني شهرها فاقد جامعيت و كارائيهاي لازم بوده و بعضاَ در راه اجراء آنها اثرات منفي بر جا ميگذارد. در حقيقت اگر موقعيتي در اين خصوص حاصل
نميشود و يا در پارهاي موارد مسؤلين اجرائي را در برخورد يا پياده نمودن طرحها دچار مشكل ميسازد، به خاطر آن است كه در تهيه اطلاعات و بدست آوردن اعداد و ارقام در تعيين سرانهها و پشبينيها از فاكتورهاي لازم سود نبرده و نميبرند.
از آنجا كه اكثر مؤسسات تحقيقاتي و مشاورهاي با مطالعات و پژوهشهاي اوليه براي تهيه طرح در ارتباط ميباشند وجود يك مركز و به تعبيري( بانك اطلاعات) در زمينه معماري و شهرسازي كه در برگيرنده تمامي دادهها و برآوردهاي ارقامي و آخرين اطلاعات جغرافيايي و اقليمي باشد، ضروري به نظر ميرسد. گرچه برخي سازمانها و وزارتخانهها از مراكز محدودي براي ارائه خدمتشان البته بصورتي ناقص سود ميبرند اما پراكندگي اين منابع اطلاعات، خود مشكلات عديده و چندگانهاي را براي محقق و پژوهشگران به وجود ميآورد كه نهايتاَ در تنظيم گزارشات دچار اشكال ميكند.
امروزه با روشن شدن افقهاي تازه در نظام برنامهريزي و توجه به امر مطالعات و تحقيقات پايهاي ددر كشور در جهت اجراء صحيح پرژههاي عمراني و صنعتي، ظرفيت بالقوهاي جهت تشكيل چنين مركزي وجود دارد. و از آنجائيكه اين مركز عهدهدار وظيفه انتقال دانش معماري و شهرسازي و نيازهاي اطلاعاتي و آماري و مؤسسات و مشاوران در حوزه تحصصي خود ميباشد اين امكان را فراهم ميسازد تا تحقيقات در مجموعهاي كاملاَ تخصصي گردآوري شده و پس از پردازش به سهولت در دسترس دانشپژوهان و طراحان قرار گيرد.
اگر اين واقعيت را بپذيريم كه ارتباطات و تبادل اطلاعات در دنياي امروز حرف اول را در نظام يكپارچه جهاني ميزند، هرچه بيشتر بر اين كمبود مالي در نظام تخصصي و علمي كشور واقف ميشويم و بيترديد از موضوعاتي كه در آينده نه چندان دور با آن مواجه خواهيم شد، مشاركت در تكنولوژي با ساير كشورهاي جهان اعم از در حال توسعه و پيشرفته ميباشد. با سياستهاي رفورم و ايجاد تحول در سيستم ساختار كشور، اين مشاركت ميتواند از جهات دريافت نظريهها در اصلاح سيستهاي برنامهريزي و حتي اجراء و برخورداري از نقاط قوي تكنيكي و تخصصي قابل اهميت بوده و به ايجاد يك بانك اطلاعات واحدي منجر ميگردد. اين روند هم اكنون در كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه از حالت ملي عبور نموده و وارد دوران مشاركتهاي منطقهاي و جهاني شدهاست. بنابراين تحقق اين امر ميبايد از يكسو با سيستهاي حمايتي از سوي سازمانها، جامعه مشاوران و وزارتخانههاي زيربط همراه شده و از سوي ديگر با ترغيب محققان و پژوهشگران علمي در كشور با تكميل اين مركز امكان ديدگاههاي جديدي را در مطالعه و تحقيقات بوجود آورد. در اين راه ميتوان با ايفاي نقش متولي و با اختصاص بودجه و حمايتهاي دولتي در ايجاد آن همت گماشته و زمينه را براي بهبود طرحهاي جامع و عمراني با اجرا درآوردن آنها فراهم نمايد.
اهداف موضوع فوق ميتواند گوشهاي از بيان نياز مبرم نظامي تحقيقاتي، مطالعاتي مادر طرحريزيهاي كالبدي، برنامهريزيهاي ملي و منطقهاي و طرحهاي جامع و شهرسازي باشد. با عنايت بر اين واقعيت، بانك اطلاعات معماري و شهرسازي در كشور شكل گرفته و جايگاه واقعي خود را بدست خواهد آورد .
فصل سوم : معرفي چند مركز تحقيقاتي در زمينه ساختمان
3-1-مركز تحقيقات ساختمان و مسكن
1-1-3 مقدمه و معرفي
اتكا روزافزون بر دانش و حركت به سمت اقتصاد دانش محور، دو رويكرد مهم جهان امروز است. اين رويكردها در راستاي توسعه جوامع منجر به توليد انبوه دانش و اطلاعات گرديدهاست.اما آنچه ميتوان بشر را به سر منزل مقصود برساند همانا كاربرد اين دانش در كليه بخشها و زمينهها است.بخش ساختمان به عنوان سهامدار عمده توليد ناخالص ملي از اين قاعده مستثني نيست.
در اين راستا بازنگري زير ساخت اطلاعاتي بخش و استفاده بجا و و اصولي از فناوري اطلاعات ضرورت و اهميت فراوان دارد و همچنين بكارگيري اصول فناوري اطلاعات علاوه بر ايجاد دگرگوني مثبت در بخش مارا به عرصه رقابتهاي اقتصادي هدايت خواهد كرد. از اين رو مركز اطلاعت ساختمان و مسكن به منظور گسترش منابع دانش افزايش كارايي بخش ساختمان در سال 1375 تأسيس گرديد. هدف از تشكيل اين مركز در اساسنامه:
- ارتقاي كيفيت فعاليتهاي پژوهشي مرتبط.
- توسعه و گسترش پژوهش در فناوري اطلاعات.
- فراهم آوردن زمينه لازم براي ايجاد نظام اطلاعاتي مناسب در مورد ساخت و ساز فيزيكي عنوان شده و در اين راستا مركز كوشيدهاست به وظايف زير عمل نمايد:
- گردآوري، توليد و ارائه نظام يافته داده و اطلاعات.
- پژوهش و تحقيق در زمينه كاربرد علمي فناوري اطلاعات.
- بررسي و طراحي نظامهاي كاربردي اطلاعات براي مديران، برنامهريزان و سازندگان فعال بخش ساختمان.
محورهاي عمده اطلاعاتي كه مركز بر اساس آنها كار گردآوري توليد و ارائه اطلاعات را انجام ميدهد عبارتند از: نيروي انساني، سرمايهگذاري، ماشينآلات، زمين، مصالح ساختماني، شاخصهاي بخش و كليه مواردي كه صنعت ساختمان به آنها نياز دراد اين اطلاعات از طريق وبسايت، نشريات و … در اختيار استفاده كنندگان بخش دولتي و خصوصي قرار ميگيرد. مجموعههاي مختلفي كه در مركز عهدهدار انجام اين وظايف هستند عبارتند از:
3-1-2 بخش پژوهش و اطلاعرساني
توسعه و صنعت گسترش پژوهش اولين هدف تأسيس مركز مطابق بند اول ماده(1) اساسنامه ميباشد و در اين راستا از شوراي پژوهشي و معاون پژوهشي به عنوان يكي از اركان اصلي مركز ياد شده است.
همانگونه كه منشور توسعه علمي ايران مصوب چهل و چهارمين نشست رؤساي دانشگاهها و مراكز علمي و تحقيقاتي كشور در سال 80 اشاره كرده است بقاي كشور با توجه به تحولات پيچيده سياسي، علمي و صتنعتي جهان در گرو توشعه علم و فناوري و سرمايهگذاري در علم و پژوهش است و فناوري نه به معني هزينه بلكه به معني توجه به آينده كشور و توسعه پايدار و مطلوب آن است. به هر حال استقلال، امنيت و پيشرفت كشور بيش از هر چيز در گرو توسعه علمي است. در اين راستا و براي تحقق مأموريتها اين مركز سه گروه پژوهشي با عنوان گروه
پژوهشهاي كاربردي فناوري اطلاعات ساختمان و مسكن، گروه آمارهاي پايهاي بخش ساختمان و مسكن، گروه آموزش و اطلاعرساني را زير نظر معاونت پژوهشي و آموزشي خود تشكيل داده است و با تكيه بر توانمنديهاي علمي متخصصان اساتيد دانشگاهي وظايف خود را عمدتاَ حول محور اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي كاربردي متمركز است انجام داده و پروژههاي مختلفي اجرا نموده است.
3-1-3 گروه پژوهشهاي كاربردي فناوري اطلاعات
مطالعه و پژوهش در زمينه توسعه فناوري اطلاعات(IT) و تأثير بر بخش ساختمان و
مسكن وظيفه بسيار مهمي است كه در قسمتهاي مختلف اساسنامه مركز به آن اشاره شده است. توسعه فناوري اطلاعات مشتقيماَ نظامات شغلي و زندگي روزمره را متأثر ميسازد. براي نمونه موضوع كاز از خانه
(TeleWorking) و ساختمان هوشمند Smart Building از جمله محورهايي است كه مستلزم انجام كار پژوهش جهت تطيبق الگوهاي ساخت و ساز و … ميباشد. در اين راستا اغلب مطالعات مركز به صورت مطالعه تطبيقي صورت ميگيرد.
3-1-4 گروه پژوهشهاي آمارهاي پايهاي
يكي از وظايف مركز گردآوري داده و اطلاعات موجود در زمينه ساختمان و مسكن از طريق شناسايي و ايجاد ارتباط نظام يافته با سازمانها و مؤسسات توليد كنده داده و اطلاعت كشو و ارائه اين اطلاعات به دستاندركاران اجرايي، آموزشي و پژوهشي بخش ساختمان و مسكن كشور ميباشد.گروه پژوهشي آمار و اطلاعات كه براي انجام اين وظيفه تشكبل شدهاست فعاليتهاي زير را در راستاي رسيدن به اهداف مركز پيگيري ميكند :
- شناسايي تعريف مجدد نيازهاي اطلاعاتي دستاندركاران بخش.
- جمعآوري و پردازش دادهها جهت توليد اطلاعات كاربردي.
- تهيه طرحهاي پژوهشي كاربردي در زمينه آمار اطلاعت ساختمان و مسكن.
3-1-5 گروه اطلاعرساني و آموزش
اين گروه كه وظيفه اطلاعرساني و آموزش را به عهده دارد از سه واحد زير تشكيل شده است :
3-1-6- واحد انتشارات
اين واحد داراي دو قسمت كتابخانه و بولتن داخلي است. در قسمت كتابخانه كتابهاي
فارسي و لاتين در موضوعات ريانه، شبكههاي اطلاعرساني، معماري، شهرسازي و عمران، ساختمان و مسكن، اقتصاد و مديريت و نيز منابع آماري و مرجع در دسترس پژوهشگران قرار ميگيرد. سيديهايي در موضوعات ياد شده بصورت آموزشي و نرمافزار موجود ميباشد.از ديگر منابع كتابخانه ميتوان به نشريات اين واحد اشاره كردكه بيش از 200 عنوان نشريه در حوزه
ساختمان مسكن، تأسيسات، معماري، شهرسازي، رايانه را در بر ميگيرد. اين واحد اقدام به تهيه و نگهداري بانك اطلاعات نمايه نيز كردهاست كه شامل متن مقالات مندرج در نشريات علمي و فرهنگي كشور ميباشد و در اختيار پژوهندگان قرار ميگيرد. بولتن داخلي مركز نيز شامل فنآروي اطلاعات موضوعات اخبار ساختمان و مسكن چكيده مقالات، تازههاي نشر و نمايه مقالات منتشره در حوزه ساختمان و مسكن و فناوري اطلاعات ميباشد.
3-1-7 بخش انفورماتيك
3-1-7-1 واحد وب: پايگاه اطلاعاتي مركز با هدف اطلاعرساني درزمينه ساختمان و مسكن و موارد مرتبط با آن راهاندازي گرديده است.اين پايگاه علاوه بر ارائه خدماتي كه در خصوص آموزش مجازي و پست الكترونيكي، داراي اطلاعات متنوعي در خصوص قوانين مرتبط با بخش ساختمان و مسكن بانكهاي اطلاعاتي متعدد اخبار ساختمان و مسكن كليه جرايد، طرحهاي عمده وزارت مسكن و شهرسازي معرفي پايگاهها از جمله پايگاههاي بخش ساختمان و ساير پايگاههاي مفيد و … ميباشد. علاقمندان ميتوانند با مراجعه به آدرس زير از اطلاعات مفيد و گسترده در زمينه ساختمان و مسكن استفاده نمايند.
http://www.icic.gov.ir
3-1-7-2 واحد آموزش: اين واحد با سابقهاي طولاني، سعي در بسط و گسترش دانش انفورماتيك و ارتقاء دانش فني متخصصان بخش ساختمان و مسكن در جهت بالا بردن كارايي اين افراد دارد و در اين راه به برگزاري مداوم دورههاي آموزشي زير اقدام مينمايد:
- سواد ديجيتالي مانند مهارتهاي ICDL .MIS و…
- زبان انگليسي.
- برگزاري سمينارهاي مرتبط با فناوري اطلاعات.
3-1-7-3 بخش IT و توسعه سيستمهاي كاربردي
در اساسنامه مركز، توسعه نظامهاي اطلاعاتي كاربردي به عنوان يكي از وظايف اصلي قيد شده است كه با هدف سيال نمودن گردش اطلاعات در بخش صورت گرفته و در برگيرنده فعاليتهاي تعريف، ساخت و اجراي سيستمهاي كاربردي ميباشد. در راستاي انجام وظيفه فوق تهيه و پشتيباني سيستمهاي بانك اطلاعاتي زمين، سيستم استعلام و يارانه و راهاندازي و تكميل
پايگاههاي اطلاعاتي مركز اطلاعات ساختمان و مسكن، وزارت مسكن و شهرسازي و… را ميتوان به عنوان نمونه برشمرد.
3-1-7-4 گروه تحليل و طراحي سيستمها
ا ين گروه به منظور شناسايي و ارائه راهكارهاي مناسب در توسعه سيستمهاي كاربردي تشكيل گرديده است. اهم فعاليتهاي اين گروه عبارتند از:
- مطالعه و برنامهريزي استراتژيك اطلاعاتي
- بررسي سازمان و اصلاح ساختار سازماني جهت IT محور كردن آنها.
- مهندسي مجدد فرآيندهاي كاري جهت بهرهور نمودن سرمايهگذاريها روي IT .
- طراحي و توليد سيستمهاي اطلاعاتي عملياتي كاربردي.
- شناسايي نيازهاي آموزشي و ارائه برنامه آموزشي.
- تعريف دورههاي تخصصي فناوري اطلاعات براي مديران ارشد، مديران و كارشناسان.
3-1-7-5 گروه برنامهنويسي
اين گروه با بهرهگيري از نيروهاي متخصص در زمينههاي برنامهنويسي، به طراحي، پيادهسازي و پشتيباني فرآوردههاي فناوري اطلاعات ميپردازد كه از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
- سيستمهاي نرمافزاري تحت شبكه و تك كاربره.
- سيستمهاي تحت وب.
- وبسايت، مانند سايت وزارت مسكن و شهرسازي: www.mhud.gov.ir
- چند رسانهايMultimedia .
- سيستم آموزشي مجازي.
- پروژه تحقيقاتي GIS .
3-1-7-6 گروه پشتيباني
گروه پشتيباني مركز كه مسؤليت امجام كليه امور پشتيباني و ارائه خدمات ايتنرنت را بعهده دارد از دو واحد تشكيل گرديده است:
3-1-7-7 واحد پشتيباني سختافزاري و نرمافزاري
اين واحد عهدهدار امر پشتيباني سازمان ملي زمين و مسكن و وزارت مسكن و شهرسازي ميباشد اهم فعاليتهاي اين واحد عبارت است از:
- نصب و راهاندازي شبكه.
- بازبيني، نگهداري و تعميرات سختافزاري شبكه،
- بازيبني، نگهداري و تعميرات سختافزاري ايستگاههاي كاري،
- نصب و راهاندازي كليه سيستمهاي عامل(OS)،
- نصب آنتيويروسها و پشتيباني و بروز نمودن آنها.
3-1-7-8 واحد شبكه و اينترنت
اين واحد به ارائه خدمات اينترنت،بهينهسازي و بروز رساني شبكه محلي وزارت مسكن و شهرسازي و سازمان ملي زمين و مسكن ميپردازد.
از فعاليتهاي اين گروه ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
- ميزباني، وب و پست الكترونيك،
- ثبت نام دامنه،
- توزيع دسترسي به اينترنت :
- internet
- Leased Leased Line
- Remote Access
- Multimedia Server
- Wireless Communication
3-2 دانشكده معماري و شهرسازي ميشيگان
Cillege Of Architecturc + Urban Planning
دانشگاه ميشيگان يكي از برجستهترين مؤسسات آكادميك جهان است و به عنوان يك مركز براي آموزش، تدريس، تحقيق و پژوهش و خدمات داراي شهرت وسيعي در سطح جهان ميباشد. اين دانشگاه به خاطر موقعيت قرار گيريش نزديك ديترويت(Detroit) يكي از بزرگترين مراكز صنعتي در آمريكا منفعت زيادي را نصيب خود ميكند بخصوص از ميراث هنرمنداني چون آلبرت كان (Albret
Kahn) فرانك لويدرايت(Frank Luyd Wright ) ميس ون دروهه(Mies Van der Rohe). و كرن بروك(Cranbrook) و سرينن(Saarinenes).
تقريباَ 3600 كارمند و 35000 دانشآموز در 19 مدرسه و كالج در دانشگاه آن آربور
مشغول به مطالعه، تدريس و يا هدايت تحقيقات ميباشند. كيفيت برنامههاي آكادميك در دانشكده ميشيگان باعث قرار گرفتن اين دانشكده جزء دو دانشكده و كالج اول جهان شدهاست.
3-2-1 اهداف كلي مجموعه
هدف اصلي اين مجموعه تهيه يك برنامه جانع و كامل جهت پيشبرد حرفه معماري و شهرسازي ميباشد. براي رسيدن به اين هدف دو نظر مشخصاَ وجود دارد، اول برنامههايي كه جهت پيشبرد علم نوين در زمينه معماري و شهرسازي است دوم برنامههايي كه مشخصاَ مربوط به دورههاي آموزشي از دورههاي قبل از حرفهاي تا دكتراهاي تخصصي ميباشد، در زمينههاي تحقيق و يا بورسهاي دانشجويي.
به اين منظور و براي گسترش ارتباط بين برنامه هاي آموزشي و مسأله تحقيق و پژوهش دانشكده از فعاليهاي دانشجويي و تحقيقات آنها پشتيباني مينمايند. اهداف دانشكده در جهت تحصيل محيطي مسئول و انساني هدفگيري شدهاند.
3-2-2 تاريخچه دانشكده ميشيگان
واحدهاي رشته معماري در دانشكده ميشيگان براي اولين بار در سال 1876 توسط ويليام جني(William Le Baron Jenney) ارائه شد. در سال 1906 تحت برنامهاي كه در دپارتمان مهندسي به رياست اميللورچ(Emil Lorch) تأسيس شد معماري به عنوان يك دوره آموزشي رسمي شناخته شد. در سال 1939 نام كالج به كالج معماري و طراحي تغيير يافت. برنامه آموزشي معماري به يك دوره 5 ساله گسترش يافت و معماري چشم انداز(Land Scape) اضافه شد. در ميانه دهه 1940 ميشيگان يكي از محدود مدارسي بودكه به مسأله تحقيق پژوهش به عنوان بخشي ضروري از آموزش معماري مينگريست.
در سال 1946 دوره پاياني شهرسازي كه بوسيله آن مدرك كارشناسي ارشد شهرسازي
داده ميشد معرفي شد. اين دوره اولين دوره از نوع خود در كشور بود. در سال 1948 بوسيله تأسيس آزمايشگاه مخصوص تحقيقات معماري اين كالج اولين قدم را در مجموع كردن طراحي، ساختمان و تكنولوژي، نقشه كشي و تحقيق برداشت. در سال 1945 دانشجويان و كاركنان اين آزمايشگاه يك قاب فضايي مخصوصي را براي حياط ساختمان قديمي معماري طراحي و برپا كردند كه(اكنونLorch Hall ناميده ميشود) و به مدت دو دهه در بر گيرنده تمام فعاليتهاي تحقيقاتي دركالج شد.
افزايش دانشجويان در رشتههاي تجسمي منجر به پيدايش دو مجموعه مجزاي هنر و معماري شد در سال 1954 ا ين كالج اين دو مجموعه و مجموعه كوچكتر معماري چشمانداز را به مدت يك دهه ديگر در ساختمان خود جاي داد. براي دهه بعدي مجموعه معماري چشمانداز در سال 1965 به داشكده منابع طبيعي به علت گسترش ارتباط آن با علوم زميني منتتقل شد.
در سال 1967 دوره 5 ساله معماري به 6 سال افزايش يافت و در سال 1968 سازمان يا مجموعه شهرءسازي نيز در دانشكده معماري و هنر ايجاد شد. در همان سال يك برنامه دانشگاهي در سطح دكترا در زمينه طراحي شهري و محلي دردفتر نايب رئيس دانشكده ايجاد شد با شركت متخصصاني از 12 مدرسه و كالج معماري و به اين ترتيب دانشكده معماري و هنر ميشيگان تبديل شد به دانشكده معماري و شهرسازي و مدرسه هنر( 1974).
3-2-3 سخنرانيها، نمايشگاهها، انتشارات و كنفرانسها:
در چند سال گذشته دانشكده يك برنامه غني از سخنرانيها و نمايشگاههاترتيب دادند كه شامل اتفاقات زير ميباشد:
1- سخنراني Raul Wallenberg
2- سخنرني يادبود John Dinkeloo
3- نمايشگاه و سخنراني Guido A.Binda
معماران و منتقدان معروف در سطح جهاني كه دردانشكده سخنراني يا نمايشگاه داشتهاند عبارتند از:
از برلن Daniel Lhbeskind
Michael Rotondi
- بنيانگذار جايزه كارخانه ميلروهاوكينسون در نيويورك
Laurie Hawkinson
از مورفوسيس(Morphosis) Thom Mayne
Zaha Hadid / Denis Scolt Brown / Rafect Vinoly
معماري ساختمان سخنراني تازه اتمام يافته درتوكيو
نويسنده معمار و محقق در تاريخ اجتماعي Witold Rybczyvski
معماران فرانسوي Jourda / Perraudin و Alexander Garvin معمار، مربي و عضو كميسيون طراحي شهر نيويورك.
- نمايش كارهاي حرفهاي برحستگان معماري در گالريهاي اين كالج از مهمترين برنامههاي آموزشي آن است علاوه بر نمايش كار خود دانشجويان.
3-2-4 تحقيقات و پژوهش در كالج ميشيگان
مسأله تحقيق در دانشكده ميشيگان داستان غني و پيچيدهاي دارد از سالهاي 1940 كه كارهاي تحقيقاتي در زمينه پيشساختگي صورت ميگرفت فعاليتهاي تضمين شده تحقيقاتي يكي از مهمترين برنامههاي كالج ميباشد. آزمايشگاه معماري و نقشهكشي(APRL) نوعي حمايت پايهاي يا اوليه براي همه تحقيقات در كالج انجام ميدهد و علاوه بر اين هر برنامه درسي به تحقيقاتي كه در زمينه همان موضوع مربوط ميشود به دانشجويان خود كمك و حمايت ميكند.
وقتي كه كالج به ساختمان هنر و معماري در سال 1974 تبديل شد امكانات تحقيقاتي مفصلي در آن بوجود آمد كه هنوز يكي از برجستهترين در نوع خود در كشور ميباشد. آزمايشگاه تكنولوژي ساختمان، آزمايشگاه رايانهاي، شبيهسازي با مقياس بزرگ شبيه سازي نورپردازي، تحقيقات گروه امنيت شهري(SUSG) آزماشگاه اطلاعات رساني جغرافيايي(GIS ) همگي امكانات و فضاي متناسب را جهت تحقيق و آموزش جهت پيشبرد و علوم معماري و طراحي فراهم آوردهاند.
هدف اين آزمايشگاهها گسترش تحقيقات در زمينه علوم جديد و روشهاي تحقيقاتي ميباشد.
فضاهاي عمومي طراحي شده جهت تحقيق شامل كارهايي در زمينه: تحقيقات طراحي محيط تكنولوژي ساختمان، مديريت انرژي و مصالح رفتار انسان و محيط او طراحي به كمك كامپيوتر. تقويم ساختمان طراحي امنيتي و خط مشي طراحي مسكن و امكانات براي افراد خاص سيستمهاي اطلاعات جغرافيايي، مطالعه جغرافيايي مطالعه فرم ساختار و استفاده از زمين و طراحي شهري و همسايگي ميباشد.
3-2-5 مديريت و اصول كار كالج
هزينه و درآمد مورد نياز براي انجام پروژههاي تحقيقاتي مركز از مسؤلان دولتي و مراكز عمومي تأمين ميشود كه شامل تجارت و صنعت دانشگاه گروههاي مخصوص استفاده كننده شركتهايي با مسؤليت محدود و يا توليدكنندگان به همان اندازه كه معماران حرفهاي و يا شركتهايي كه براي تحقيق در زمينههاي خاصي تأسيس شده ميباشند.
كالج ميشيگان سعي كرده كه يك محيط غني براي تحقيق دانشجوياني كه بوسيله ان فعاليتهاي عقلاني و دانشجويان و كارمندان خود را ميپروراند به وجود بياورد و همچنين به جامعه و حرفه معماري كمك كند مهمترين مشكلات زمانه را بيابد نيازهاي آتي جامعه را پيشبيني كند و براي آيندگان رويا پردازي و نوآوري نمايد.
كالج ميشيگان دامنه وسيعي از امكانات را در اختيار دارد كه شامل فضاي مجهز كارگاهي نمايشگاهها، كلاسهاي درس، آزمايشگاههاي مجهز و كارگاهها ي وسيع است. ارتباطات كامپيوتري به راحتي در اختيار متقاضيان است و يك سالن كامپيوتري جديد كه بوسيله خود دانشجويان و اساتيد طراحي و اجرا شده( در مجله ريويوreview آپريل 1996)