بخشی از مقاله
چه تعدادي از ما واقعاً هر روز مشتاقانه به سر كار ميرويم و از گذراندن زمان در محيط كار خود احساس رضايت ميكنيم؟
شغل رضايتبخش چيست؟
بسياري از ما كه كار مي كنيم حداقل ۵۰ درصد ساعت بيداريمان را در حال كاركردن هستيم. هر روز كه از خواب بيدار ميشويم همان كارهاي روزمره را انجام ميدهيم اما چه تعدادي از ما صادقانه از كارمان راضي هستيم؟
وجود هركدام از موارد زير به رضايتمندي شغلي كمك ميكنند:
• شما احساس ميكنيد آنچه كه انجام ميدهيد ارزشمند و متفاوت از ساير كارهاست.
• به نظرات و پيشنهادات شما توجه ميشود.
• شما با افرادي كه دوستشان داريد كار ميكنيد (در يك محيط خوب و صميمي)
• از اينكه به سر كار ميرويد خوشحال و راضي هستيد.
• تعادلي بين كار و زندگي در منزلتان برقرار است.
• كارهاي روزانه شما و وظيفهتان متنوع است.
• ارزش كار كارفرماي شما به ارزش كار شما نزديك است
• شما احساس زيركي و باهوشي هنگام كار ميكنيد.
• آيا روابطتان با موسسهاي كه در آن كار ميكنيد خوب است؟
• آيا وضعيت كاري خوبي داريد و حقوق خوبي نيز دريافت ميكنيد؟
• با فرصتهاي آموزشي راهي براي رشد و پيشرفت كردن داريد.
• شغل شما در درازمدت باعث رسيدن به اهدافتان ميشود.
زمانهايي وجود دارد كه ما از كارهايمان كمتر احساس رضايت ميكنيم. و اين به معني لذت نبردن از كارمان نيست. تأثيرات محيط بيرون نقش مهمي دارند. اما گاهي مسئله خيلي جديتر است. ما ميتوانيم احساس كنيم كه در امتداد يك سرازيري افتادهايم و منتظر وقوع يك حادثه هستيم و يا منتظر چيزي هستيم كه مطابق استاندارد و توقع ما باشد. كار ما ممكن است بسيار آسان و آشنا باشد بدون هيچ بحث و گفتگو و بدون هيچ محركي.
شغل و وظيفه ما و خط مشي ما ميتواند در هر زمان تغيير كند. بسياري از افراد زندگي خود را بازبيني ميكنند مخصوصاً بعد از يك حادثهاي كه برايشان اتفاق ميافتد. مثل داغديدگي و يا بيماري وخيم. بنابراين اگر شما چنين مشكلاتي داريد مسئله را سبك و سنگين كنيد. اگر روز به روز نسبت به شغلتان در شما علاقهاي ايجاد نميشود و احساس رضايت هم نميكنيد، زمان آن است قبل از اينكه از آن روحيهتان خراب شود فكر اساسي كنيد.
رشد و تكامل
براي اطمينان از ميزان رضايتمندي از كار ميتوانيد خودتان شرايط تحت كنترل داشته باشيد. در مورد اينكه چه توقعي از كار خود داريد فكر كنيد. در يك دوره ۱۰ ساله خودتان را در كجا ميبينيد؟ اگر عدم رضايتمندي از شغل روي احساس عاطفي شما اثر گذاشته است. شما نياز به واكنش مثبت داريد. شما نياز داريد در مورد سمتي كه دوست داريد فكر كنيد. آيا اين قابل دسترسي است.
از خودتان بپرسيد چه چيزي در كارتان مقدمتر است. در مورد زمانهايي كه احساس رضايت ميكنيد، فكر كنيد و نيز در مورد چيزهايي بيارزش است نيز فكر كنيد و اينكه چگونه ميتوانيد از تكرار شدن آنها جلوگيري كنيد.
آيا شهرت و جايگاه براي شما خيلي مهم است؟ آيا ميخواهيد مسئوليت چيزي را داشته باشيد و يا اختيار انجام كاري را داشته باشيد؟
آيا ايده جديدي داريد كه ميخواهيد آن را امتحان كنيد و يا وظايف اضافه ديگري را نيز ميتوانيد به عهده بگيريد؟ اينها چيزهايي هستند كه بايد به آنها توجه كنيد.
رضايت شغلي
اغلب گفته مي شود كه "كارمند خوشحال يك كارمند كاراست" و يك كارمندخوشحال بايستي با شغلش ارضا شود. اهميت رضايت شغلي از آنجا ناشي مي شود كه بيشتر افراد تقريبا نيمي ا زساعات بيداري خود را در محيط كاري مي گذرانند.
رضايت شغلي عبارت است از حدي از احساسات و نگرشهاي مثبت كه افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتي يك شخص مي گويد داراي رضايت شغلي بالايي است، اين بدان مفهوم است كه او واقعا شغلش را دوست دارد، احساسات خوبي درباره كارش دارد و براي شغلش ارزش زيادي قائل است. نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه كاركنان با رضايت شغلي بالاتر، از نظر فيزيك بدني و توان ذهني در وضعيت خوبي قرار دارند.
رضايت شغلي نتيجه ادراك كاركنان است كه محتوا و زمينه شغل آنچيزي را كه براي كارمند ارزشمند است فراهم مي كند. رضايت شغلي يك حالت احساسي مثبت يا مطبوع است كه پيامد ارزيابي شغلي يا تجربه فرد است. اين حالت احساسي مثبت، كمك زيادي به سلامت فيزيكي و رواني افراد مي كند. از نظر سازماني، سطح بالاي رضايت شغلي منعكس كننده جو سازماني بسيار مطلوب است كه منجر به جذب و بقاء كاركنان مي شود.
عوامل موثر بر رضايت شغلي
مطالعات مختلف در زمينه رضايت شغلي نشان مي دهد كه متغيرهاي زيادي با رضايت شغلي مرتبط است كه اين متغيرها در چهار گروه قابل طبقه بندي است:
1- عوامل سازماني
2- عوامل محيطي
3- ماهيت كار
4- عوامل فردي
-1 عوامل سازماني: بعضي از عوامل سازماني كه منبع رضايت شغلي هستند عبارتند از:
الف) حقوق و دستمزد: مطالعات "لاك" نشان مي دهد كه حقوق و دستمزد يك عامل تعيين كننده رضايت شغلي است. بويژه زمانيكه از ديدگاه كارمند اين پرداخت منصفانه و عادلانه باشد.
ب) ترفيعات:ترفيعات شامل تغيير مثبت در حقوق (حقوق بالاتر)، كمتر مورد سرپرستي قرار گرفتن، چالش كاري بيشتر، مسئوليت بيشتر و آزادي در تصميم گيري است. بعلت اينكه ارتقاء ميزان ارزش فرد را براي سازمان نشان مي دهد (بويژه در سطوح عالي تر)، ترفيع فرد منجر به افزايش روحيه وي مي گردد.
ج) خط مشي هاي سازماني: ساختار ديوانسالارانه براي فردي كه داراي سبك رهبري دموكراسي است، مناسب نيست. علاوه بر آن خط مشي هاي سازماني نيز در رضايت شغلي تاثير مي گذارد. خط مشي هاي غيرمنعطف باعث برانگيختن احساسات منفي شغلي مي شود و خط مشي منعطف باعث رضايت شغلي مي شود.
2-عوامل محيطي:عوامل محيطي كار شامل موارد زير است:
الف) سبك سرپرستي: هر جا كه سرپرستان با كاركنان رفتاري حمايتي و دوستانه داشته اند، رضايت شغلي نيز زياد بوده است.
ب) گروه كاري:اندازه گروه و كيفيت ارتباطات متقابل شخصي در گروه، نقش مهمي در خشنودي كاركنان دارد. هر چه گروه كاري بزرگتر باشد رضايت شغلي نيز كاهش مي يابد. زيرا ارتباطات متقابل شخصي ضعيف تر شده و احساس همبستگي كم رنگ تر و نهايتا شناخت تمامي افراد مشكل مي شود
. همچنين گروه كاري بعنوان يك اجتماع، سيستم حمايتي- احساسي و روحيه اي براي كاركنان محسوب مي شود. اگر افراد در گروه داراري ويژگيهاي اجتماعي مشابهي (نگرشها و باورهاي مشابه) باشند، جوي را بوجود مي آورند كه در سايه آن رضايت شغلي فراهم مي گردد.
ج)هر چه شرايط كاري مطلوب تر باشد باعث رضايت شغلي مي شود، چراكه در شرايط كاري مطلوب، آرامش فيزيكي و رواني بهتري براي فرد فراهم مي شود.
3- ماهيت كار: كار به خودي خود نقش مهمي در تعيين سطح رضايت شغلي دارد. محتواي شغل داراي دو جنبه است: يكي محدوده شغل است كه شامل ميزان مسئوليت، اقدامات كاري و بازخور است.
هر چه اين عوامل وسيعتر باشد باعث افزايش حيطه شغلي مي شود كه آن نيز به نوبه خود رضايت شغلي را فراهم مي آورد. دومين جنبه عبارتست از تنوع كاري. تحقيقات نشان مي دهد كه تنوع كاري متوسط موثرتر است. تنوع وسيع باعث ابهام و استرس مي شود
و از طرف ديگر تنوع كم نيز باعث يكنواختي و خستگي مي شود كه نهايتا منجر به عدم رضايت شغلي مي گردد. ابهام در نقش و تضاد در نقش همواره از سوي كاركنان مورد اجتناب قرار گرفته است. زيرا اگر كاركنان كاري كه انجام مي دهند و انتظاري كه از آنها مي رود را نشناسند، موجبات ناخشنودي آنها فراهم مي گردد.