بخشی از مقاله
باز زنده سازی بافت تاریخی ( روح نو در کالبد سنت )
چکیده
احیا و باززنده سازی بافت تاریخی مساله ای است که طی صد سال گذشته اهمیت آن دوچندان شده است. بافت تاریخی هر شهر، سند تاریخی و فرهنگی آن شهر و میراث هنری گذشتگان ماست.در روند توسعه شهری جدید، بافت تاریخی به حاشیه رانده شده است . با دور شدن شریان زندگی از بنا، بنا نیز قدم به قدم به پایان عمر خود نزدیک می شود. بی توجهی به از بین رفتن و فرسودگی این آثار، کم لطفی در صیانت از میراث ملی ماست. به این ترتیب بر ماست که با اتخاذ تدابیری عاقلانه این میراث را تبدیل به سرمایه و ثروت ملی کنیم. . باز زنده سازی فرآیندی ورای کالبد و عملکرد بناست . طی این فرآیند بنا به گونه ای معاصر سازی می شودکه درهمان کالبد سنتی خود پاسخگوی نیازهای نوی روز باشد. این همان چیزی است که پیش تر با عنوان "دمیدن روح نو در کالبد سنت "از آن یاد شد.
این پژوهش که با عنوان " باز زنده سازی بافت تاریخی " ارائه خواهد شد ، با هدف دمیدن روحی نو در کالبد سنت ، سعی در جانمایی مجددبافت تاریخی در توسعه شهری وتزریق مجدد حافظه فرهنگی- تاریخی به شهر و شهروندان دارد.در این نوشتار سعی خواهد شد تا چگونگی و چارچوب کلی مداخلات لازم و معقول در بافت یا بناهای تاریخی شرح داده شود. اساس کار بازطراحی،خود بناست و هر تغییری تا زمانی که تاکید بر ارزش های اثر باشد و یا متناسب با روح بنا شکل گرفته باشد، مطلوب خواهد بود . رویکردپیشنهادی این پژوهش در شناخت و بازطراحی بافت تاریخی، "رویکرد پدیدارشناسانه" خواهد بود. چرا که از بین چندین وچند روش تفسیر و شناخت هنر اسلامی،این روش جامع تر می نماید و به شناخت واقعی و درست از هنر این مرز و بوم می انجامد و زوایای پنهان و اسرار این بناها را بازگو می کند.
واژه
مقدمه
مساله آثار و ابنیه تاریخی و چگونگی رویارویی و برخورد با آن ها در یک قرن اخیر از اهمیت روز افزونی برخوردار شده است. بر همین اساس و با توجه به شرایط جامعه و نیاز های روز در بهره برداری از بناهای تاریخی ، مساله باز زنده سازی آنها مطرح می شود. معماری و منظر شهری معاصر در نتیجه ی بی توجهی به بناها و بافت تاریخی و فرسودگی آنان ، دچار اغتشاش و آشفتگی شده است. این بافت ها توسط کاربران و ساکنان گذشته ی خود ، طرد و ترک شده اند. جهت جلوگیری از انزوا و نابودی حتمی آنها باید زندگی دوباره به آنها تزریق شود و این مهم ، میسر نمی شود مگر با ایجاد گفتمانی نو بین شهروندان و کاربران امروزی با کالبدی سنتی بنای تاریخی . بعبارتی معاصر سازی بنا یا مجموعه ی تاریخی امری ضروری قلمداد می شود. . معاصر سازی به این معناست که در بخش های مختلف اثر به گونه ای دخل و تصرف شود که بین ارزش های والای معاصر و ارزش های پایدار کهن، گفت و گوی خلاقانه شکل گیرد.
طرح مساله
از موثرترین اقدامات جهت حفظ هویت ایرانی وانتقال فرهنگ از ورای تاریخ دیرباز و کهن به آیندگان ، حفظ و احیای میراث فرهنگی است. فرهنگ مرمت و احیاء مرثیه در میراث تاریخی کشور دارد و نشانه های آن را در زنده بودن و کاربرد بنا ها در چندین دوره تاریخی می توان دید. داشته های بومی ایران، حاصل سال ها آزمون ، خطا و دستیابی به اصول ناب مهندسی ایرانی می باشد. فراموشی و تخریب تخریب بناهای بومی، کم لطفی در صیانت از این میراث گرانبها است و نتیجه آن از بین رفتن سند تاریخی و فرهنگی معماری این مرز و بوم است .این نوشتار در تلاش است تا با ارائه ی راهکارهایی همچون احیا و تزریق کاربری نو به بنا، بنا را از انزوا نجات دهد. چراکه احیای معماری گذشته بعنوان یک منظر فرهنگی تاریخی در بافت شهر، از یک سو منجر به بازشناسی فرهنگ و شیوه ی زندگی اجدادمان می شود و از سوی دیگر با مطالعه راهکارهای بکار رفته در این آثار ، می توان به مهارت هایی جهت رفع ایرادات معماری کنونی شهر نیز دست یافت .از این گذشته ، بافت تاریخی فرسوده دارای ویژگی های منفی همچون آشفتگی سیما و منظر، عدم دسترسی مناسب، کمبود تاسیسات و تجهیزات شهری، آشفتگی در ساختار اقتصادی اجتماعی و فرسودگی کالبدی-سازه ای می باشد که منجر به تخلیه ی جمعیت زیادی از این بافت شده است. بافت و بناهای تاریخی ، برداشت هایی را در ذهن هر بیننده ای ایجاد می کنند که حافظه ی فرهنگی شهروندان را شکل می دهد و این امر اهمیت احیا و باز زنده سازی را دو چندان می کند .
مرور ادبیات و سوابق مربوطه
آقای مهندس شهاب عباس زاده در مقاله ای تحت عنوان (باززنده سازی بافت با ارزش معماری سنتی ایران) در دانشگاه حکیم سبزواری در سال 92 به موضوع احیا و باززنده سازی پرداخته است.از دید ایشان آثار تاریخی حکم میراث ملی را دارند که با صیانت این میراث ،داشته های ناب ایرانی حفظ و ادامه خواهد یافت.نوشته ی ایشان ما را به این راستا سوق میدهد که با احیای بناهای تاریخی ،سند تاریخی این مرز و بوم حفظ خواهد شد و راهکارهای پیشنهادی برای رسیدن به وضعیت مطلوب،تزریق کاربردی نو در لباس تاریخی بناست.
آقای مهندس انصاری در مقاله ای تحت عنوان ( واسازی راهکارهای تعاملی با سنت در راستای تداوم حیات بنای تاریخی ) در دانشگاه تهران در سال 92 با رویکردی کاملا نو و متجددانه به بحث احیا پرداخته است.انتخاب رویکرد واسازی برای احیای یک بنای تاریخی سنتی، تلفیق چالش برانگیزی از سنت و مدرینته است که ظرافت و حساسیت بسیار بالایی را می طلبد تا ارزش و اهمیت هیچ یک بر دیگری اولیت نیابد و در تعاملی سازگار زیست کنند.
خانم نوشین ضیاشهابی و منا آذرنوش در مقاله ای تحت عنوان ( جایگاه طراحی داخلی در باززنده سازی بناهای تاریخی ) به بررسی اقدامات مناسب و مطلوب جهت باز طراحی داخلی بنا پرداخته اند.با مطالعه و بررسی این مقاله به این نکته میرسیم که الگوو اساس در طراحی خود بناست.تمامی اجزا با توجه به ارزش های اثر تاریخی و اصل حفظ اصالت بنا و قابلیت برگشت، شکل می گیرند.و طراحی داخلی باید بر مبنای ویژگی ها و ارزش های همان اثر متناسب با روح بنا صورت گیرد.
مهندس عباس یزدانفر در مقاله ای تحت عنوان ( مردم و احیای بافت تاریخی ) با راهنمایی دکتر ندیمی و دکتر مرادی، بر تا6ثیر بافت و ترمیم آن بر مردم و کیفیت زندگی پرداخته است.این نکته در نوشته او حایز اهمیت است که بافت فرسوده،تعادل شهر را دچار اغتشاش کرده و واجب است که با جانمایی مجدد این بافت فرسوده در فرآیند
توسعه ی شهری،حیاتی دوباره به آن ببخشیم.
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
مساله آثار و ابنیه تاریخی و چگونگی رویارویی و برخورد با آن ها در یک قرن اخیر از اهمیت روز افزونی برخوردار شده است. بر همین اساس و با توجه به شرایط جامعه و نیاز های روز در بهره برداری از بناهای تاریخی ، مساله باز زنده سازی آنها مطرح می شود. معماری و منظر شهری معاصر در نتیجه ی بی توجهی به بناها و بافت تاریخی و فرسودگی آنان ، دچار اغتشاش و آشفتگی شده است. این بافت ها توسط کاربران و ساکنان گذشته ی خود ، طرد و ترک شده اند. جهت جلوگیری از انزوا و نابودی حتمی آنها باید زندگی دوباره به
آنها تزریق شود و این مهم ، میسر نمی باشد. مگر با ایجاد گفتمانی نو بین شهروندان و کاربران امروزی با کالبدی سنتی بنای تاریخی. بعبارتی معاصر سازی بنا یا مجموعه ی تاریخی امری ضروری قلمداد می شود. . معاصر سازی به این معناست که در بخش های مختلف اثر به گونه ای دخل و تصرف شود که بین ارزش های والای معاصر و ارزش های پایدار کهن ، گفت و گوی خلاقانه شکل گیرد.
تبیین اهداف
بنابر آنچه مطرح شد هدف از طرح این مساله ارائه راهکاری برای آن،بررسی این دیدگاه بود که "میتوان با تزریق کاربری نو به بناهای بومی،شهر را توانایی دوباره بخشید ." این ایده که با ایجاد گفتمان نو بین کاربران امروزی با بنای دیروز، به پیوندی قوی میان شهروندان و هویتتاریخی شهر دست یابیم تا بن از طرد شدن و زوال، نجات یابد و حیات دوباره یابد .
o بهره گیری از رویکرد پدیدارشناسی در احیای بناهای تاریخی
o بازگرداندن حافظه تاریخی فرهنگی شهر به شهروندان o نجات بافت فرسوده از نابودی و انزوا
o ایجاد کاربری نو در بافت تاریخی جهت باززنده سازی o ایجاد پیوندی عمیق میان بافت تاریخی با آینده و حال
مبانی نظری
مختصری از روانشناسی محیط:
در پی افول نهضت معماری مدرن و وارد شدن انتقاداتی به طراحان این نهضت، رشته ای با عنوان روانشناسی محیط تاسیس شد و کم کم پا گرفت. در روانشناسی محیط تاکید همواره بر این بوده که چگونه رفتار ، احساسات و حس آرامش و آسایش انسان متاثر از محیط فیزیکی اوست.
محیط کالبدی محیط اجتماعی
محیط روانشناختی محیط رفتاری
نکته ی اصلی این طبقه بندی ها، تمایز بین جهان واقعی،حقیقی و عینی اطراف انسان با جهان پدیدارشناختی است که خود آگاه یا ناخودآگاه الگوهای رفتاری انسان را تحت تاثیر قرار می دهد.
در شکل زیر نیز سلسله مراتب محیط را از دیدگاه سانفلد می بینیم.
نوع دیگر دسته بندی از دیدگاه گیبسون شامل سه محیط زیر می شود.
o محیط زمینی و جغرافیایی o محیط فرهنگی
o محیط زنده
روانشناسی محیط روابط را در سه دسته مورد ارزیابی قرار می دهد : o روابط بین اشیا با اشیا ( محیط طبیعی )
o روابط بین انسان و اشیا ( محیط مصنوع-محیط انسان ساخت )
o روابط بین انسان با انسان ( محیط تعاملات انسانی )
نظریه پردازان علم روانشناسی محیط ، پروسه واکنش انسان به محرک های روانشناسی محیط پیرامون او را در یک دیاگرام کلی به تصویر کشیده اند که در شکل زیر آن را مشاهده می کنید.