بخشی از مقاله

چکيده:

در اين تحقيق  فراواني  و ترکيب پلانکتوني  تالاب  شادگان در ٥ ايستگاه در سال ٨٧-١٣٨٦ مطالعه شد و شناسايي جنس ها و ترکيب آنها بصورت کيفي و  فراواني (اندازه گيري ميزان کلروفيل خ براي فيتوپلانکتونها) ازجنبه کمي، بررسي گرديد. مجموعا ٤٢ جنس فيتوپلانکتوني در ٤ رده باسيلاريوفيسه (دياتومه )، سيانوفيسه ، کلروفيسه و دينوفيسه به ترتيب با در صد فراواني ٦٩ ، ٢٢.٢٢ ،١٠.١٥و ٥.١٦ حضور داشته که غالب ترين آنها دياتومه ها و فراوانترين جنس از دياتومه ها جنس هاي  Cyclotella وNitzschia  بوده اند. در اين مطالعه  ٢٤ جنس زئوپلانکتوني در ٤ گروه روتيفرآ، کوپه پودآ ، پروتوزوآ و کلادوسرآ  به ترتيب با درصد فراواني ٨٠.٤٧ ، ١٧.٣٠، ٢ و  ٢٣. ٠ در صد حضور داشته و روتيفرها غالب ترين گروه بوده اند. فيتو پلانکتونها داراي دو پيک  فراواني به ترتيب در تابستان و سپس با مقدار کمتر در اوايل پاييز بوده اند. بيشترين تنوع زيستي در ايستگاههاي رگبه و عطيش مشاهده شده است . ميانگين سالانه توليد اوليه  d.gC.m٢  ١.٦٧ به ترتيب با حداکثر و حداقل ٤.٦٧ و ٠.٥٠ بوده است . عدم حضور گونه هايي که شاخص درياچه هاي يوتروف بوده همچون جنس هاي  Peridinium و Ceratium، همچنين عدم مشاهده شکوفايي سيانوفيسه ها، وجود شرايط يوتروفي را نفي مي کند. ازجمله شواهد ديگر عدم وجود يوتروفي، حضور ماکروفيت ها، کدورت پايين آب  وبالا بودن تنوع پلانکتوني است که همگي شاخصي از کيفيت نسبتا طبيعي تالاب مي باشند. ورود پساب هاي کشاورزي  به تالاب  مي تواند در وهله اول  با افزايش مواد مغذي سبب افزايش توليد اوليه گردد و طبق فرضيه هاي وقوع آشوب و استرس هاي محيطي، عوامل استرس زا، ابتدا سبب افزايش تنوع گونه اي مي گردند و درصورت ادامه و افزايش فشار استرس، وضعيت تنوع کاهش مي يابد.

واژه هاي کليدي : تنوع زيستي، تروفي، پلانکتون، تالاب شادگان

 مقدمه :

فيتوپلانکتونها بزرگترين توليد کنندگان اوليه در منابع آبي هستند که منبع مهم غذايي براي موجودات ديگر به شمار مي آيند. ترکيب جنس ها و تغييرات فصلي آنها به فاکتورهاي فيزيکي و شيميايي وابسته است (  Naz and ٢٠٠٥ ,Turkmen) . قابليت دست يابي به مواد مغذي در سطح بسيار زياد مي تواند تعيين کننده تنوع در توليد کنندگان اوليه باشد (٢٠٠٣ , Raghukumar  and Anil ). تغيير در ترکيب جنس ها و غالبيت فيتوپلانکتونها مي تواند توسط مکانيزمهاي متفاوتي مانند محدوديت دمايي، ميزان نور، مواد مغذي، ته نشيني آنها و مصرف توسط زئو پلانکتونها و غيره رخ دهد( ٢٠٠٣ ,.Ortega-Mayagoitia et al).

يوتروفيکاسيون به دليل ورود و اضافه شدن مواد مغذي مخصوصا فسفر و نيتروژن به اکوسيستم هاي با  طبيعت کم حاصلخيز يا حاصلخيزي متوسط ايجاد مي شود. اين عامل سبب از بين رفتن و ناپديدي گياهان طبيعي و اجتماعات جانوري مي شود. آبهاي کم عمق و نسبتا راکد مانند درياچه ها و استخرها  در برابر يوتروفيکاسيون آسيب پذيرترند. با شروع اين پديده، از بين رفتن ماکروفيت ها، اجتماعات جلبک ها، بي مهرگان و ماهيها کم شده و شکوفايي سيانوباکتري، کدورت بالا و کاهش تنوع زيستي رخ مي دهد (٢٠٠٥ ,Janse).

تالاب شادگان در انتهاي جنوب غربي ايران بين ́٢٠-o ٤٨ تا ́٢٠-o٤٩  درجه  طول شرقي و ́٥٠ -o ٣٠ تا o٣١ درجه عرض شمالي واقع شده است . اين تالاب در اراضي بسيار مسطح و کم شيب دشت خوزستان و در دلتاي رودخانه جراحي قرار دارد. در واقع اين تالاب رابطي بين رودخانه جراحي در شمال و خليج فارس در جنوب است . در اين مطالعه از يک طرف به ساختار جمعيتي فيتوپلاتکتونها و زئو پلانکتونهاي تالاب شادگان و تغييرات زماني و مکاني آنها در طول يکسال تاکيد و از طرف ديگر به تنوع آنها و مقايسه شان با مطالعات قبلي و پايداري اين جمعيت با تاکيد بر اثرات شرايط محيطي و احتمالا روند پديده پرغذايي پرداخته شده است .

مواد و روشها :

نمونه برداري ماهانه از شهريور ١٣٨٦ تا مردادماه ١٣٨٧ با سه تکرار در ٥ ايستگاه که عمق آنها بين ١تا٣ متردر نوسان بود، انجام گرديد(شکل ١). هدف از اين مطالعه ، بررسي کمي و کيفي پلانکتوني به منظور حضور فراواني و شناسايي ترکيب گونه ها بوده است . جهت شناسايي ترکيب گونه هاي فيتوپلانکتون، در هر ايستگاه يک ليتر آب توسط بطري نمونه بردار نانسن از عمق مياني هر ايستگاه در ظروف پلاستيکي جمع آوري و توسط فرمالين ٤% فيکس گرديد. در آزمايشگاه پس از تکان دادن و همگن کردن نمونه ، سه تکرار هر بار٥ سي سي از نمونه در لام حفره دار در زير ميکروسکوپ اينورت بررسي و شناسايي گرديد. نمونه ها با بزرگنمايي١٠٠ در حد جنس و در صورت امکان گونه ، شناسايي شدند . سپس جهت محاسبه فراواني آنها در يک ليتر آب منبع مورد نظر از فرمول زير استفاده شده است (١٩٨٩ ,Clesceri et al).

D= تعداد گونه درليتر

N = تعداد ارگانيسم هاي شمارش شده در نمونه ميکروسکوپي(cc٥)

 v = حجم آب تغليظ شده از يک ليترنمونه (سانتي متر مکعب )

V= حجم نمونه مورد مشاهده ميکروسکپي (سانتي متر مکعب ) (cc٥)

جهت اندازه گيري کلروفيل a، با استفاده از بطري نمونه بردار، يک ليتر آب به صورت مخلوطي از  لايه سطحي و نزديک به کف در ايستگاه مورد نظر تهيه و در محيط تاريک و خنک نگهداري شد. نمونه آب در آزمايشگاه با فيلترهاي ٠.٤٥ ميکرون ميلي پور تحت فشار پمپ خلاء فيلتر و سپس جهت استخراج کلروفيل a به آن استون ٩٠% اضافه گرديد و يک شبانه روز در يخچال نگهداري و پس از هم زدن نمونه در سانتريفوژ با دور  rpm  ٣٠٠٠  قرار داده شد و ميزان جذب  محلول شفاف آن در طول موجهاي ٧٥٠ ، ٦٦٤  و ٦٣٠  نانومتر قرائت گرديد.  سپس با اعمال تصحيحات لازم ميزان کلروفيل a  بر حسب ميلي گرم در متر مکعب محاسبه گرديد (١٩٩٢ ,.Parson et al) .

v= حجم استون ٩٠%  افزوده شده برحسب ميلي ليتر

V = حجم نمونه آب فيلتر شده توسط فيلترهاي ميلي پور بر حسب ليتر

C  = ميزان جذب قرائت شده پس از انجام تصحيحات ( سل ١ سانتي متر)

L = قطر سل اسپکتر وفتومتر بر حسب سانتي متر

روش محاسبه توليد اوليه بر اساس رابطه آن با  کلروفيل a به دست آمده است (١٩٧٦,Kerbs).

P= ميزان فتوسنتز فيتوپلانکتونها بر حسب گرم کربن در متر مربع در روز

R= ميزان فتوسنتز نسبي ناشي از مقدار نوري که به منبع آبي تابش مي کند

K= ضريب extinction coeficient بر حسب متر

C= ميزان کلروفيل در متر مکعب در ستون آب

ميزان ٣.٧ در معادله بالا در واقع بر حسب گرم کربن فيکس شده در عمل فتوسنتز در هر گرم کلروفيل a در يک ساعت مي باشد.

جهت نمونه برداري زئوپلانکتونها ١٠٠ ليتر آب تالاب توسط ظرف ده ليتري از عمق مياني ايستگاه مورد نظر برداشت و از تور با چشمه ٦٠ ميکرون عبور داده شد. در نهايت محتويات موجود در جمع کننده تور، در ظروف يک ليتري تخليه و نمونه با فرمالين ٤%  فيکس گرديد. در آزمايشگاه مانند روش مشاهده فيتوپلانکتونها، زئوپلانکتونها نيز شناسايي و شمارش گرديدند. داده هاي بدست آمده توسط نرم افزار excel پردازش و تنوع زيستي توسط شاخص Shannon-Wiener مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید