بخشی از مقاله
بررسي ميزان آمادگي دانش آموزان دوره ي متوسطه براي بکارگيري آموزش الکترونيکي -مطالعه موردي - شهرستان اسلام آباد غرب
چکيده
اين تحقيق با هدف کلي زمينه يابي امکان کاربردآموزش الکترونيکي در فرايند ياددهي- يادگيري دانش آموزان دبيرستانهاي شهرستان اسلام آبادغرب انجام گرديد. نمونه آماري مورد مطالعه شامل ١٧٦نفر از دانش آموزان شهرستان اسلام آباد غرب بودکه با روش نمونه گيري تصادفي منظم انتخاب گرديدند.ابزار جمع آوري اطلاعات تحقيق يک پرسشنامه بود که پايايي مقياس هاي به کار گرفته در آن با استفاده از ضريب آلفاي کرونباخ قابل قبول برآوردگرديد.برايتجزيه وتحليل داده هاي تحقيق علاوه برآمار توصيفي ازآزمون هايt وتجزيه و تحليل يک طرفه واريانس استفاده گرديد.
نتايج نشان مي دهد که ميزان کاربرد محيط هاي آموزش الکترونيکي توسط دانش آموزان کاملا پايين ، ميزان دانش آنها براي کار با اين محيط هاوميزان دسترسي آنها به اين محيط هامتوسط ، ميزان مهارت آنها براي کار با اين محيط هاپايين و ميزان اعتقاد و نگرش آنها به ثمربخشي کار برد آموزش الکترونيکي در فرآيند ياددهي -يادگيري بالامي باشد.تحليل فرضيات تحقيق نشان داد که اگر چه متغير جنسيت در ميزان دانش ، مهارت ، دسترسي و اعتقاد دانش آموزان به آموزش الکترونيکي تأثير نداشته ولي متغيرهاي سواد پدر، سواد مادر، استفاده پدر از رايانه ، استفاده مادر از رايانه ، در آن اثرگذار بوده اند.
واژه هاي کليدي
آموزش الکترونيکي –فرايند ياددهي يادگيري –آموزش مبتني بر رايانه - يادگيري الکترونيکي- تکنولوژي آموزشي
١. مقدمه
نيازهاي روزافزون مردم به آموزش با کيفيت وتوان بالاي محيط هاي مبتني بر فناوري هاي نوين براي ارتقاء فرآيند يادگيري متخصصان رابرآن داشت که روش هايجديديبراي آموزش ابداع نمايندکه هم اقتصاديوهم باکيفيت باشندوهم بتوان بااستفاده ازآن ،به طورهمزمان جمعيت کثيري از فراگيران راتحت آموزش قرارداد.از اوايل دهه ١٩٩٠آموزش تحت وب ارائه گرديد و به سرعت خود را به عنوان روش موفق يادگيري در عصر دانش و آگاهي معرفي نمود (جها نگرد، ١٣٨٧).يکي ازاهداف آموزش الکترونيکي فراهم نمودن امکان دسترسييکسان ،رايگان وجستجو پذيردردوره هاي درسي و ايجاد فضاي آموزشي يکنواخت براي اقشار مختلف درهرنقطه وبهينه سازي شيوه هاي ارائه مطالب درسي به منظور يادگيري عميق تر و جديتراست .درچنين فضاي آموزشيبرخلاف آموزش سنتي،افرادبه اندازه توانايي خود از موضوعات بهره مندميگردند (فرهادي، ١٣٨٤).
آموزش الکترونيکي مجموعه وسيعي از نرم افزارهاي کاربردي و روشهاي آموزشي شامل آموزش مبتني بر رايانه ، آموزش مبتني بر وب ، کلاسهاي درس مجازيوغيره است ؛ اما در اين مقاله آموزش الکترونيکي به استفاده درست و مناسب از رايانه (کامپيوتر)، اينترنت ، انواع نرم افزارهاي آموزشي و غيرآموزشي، انواع CD ها و DVD هاي آموزشي و غير آموزشي و رسانه هاي نون آموزشي (وب سايت و وبلاگ ، ويديو کنفرانس ، بحث مجازي، Podcast(فايل صوتي)، چت و Power point
گفته مي شود.
وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولي آموزش شاگردان و با وجود خيل عظيم نيروي انساني آموزشگران و فراگيران ناگزير ازبه کار بردن روش هاي نوين در انجام وظيفه خطير خود يعني فرايند ياددهي - يادگيري مي باشد.با در نظر گرفتن اين نکته که روز به روز در اکثر منازل ، ادارات ، بانک ها، مراکز درماني، مراکز رفاهي، دانشگاه ها و مراکز علمي پژوهشي فناوري اطلاعات و ارتباطات بيشتر رسوخ کرده و به نوعي خود را بر اين مراکز تحميل نموده ميتوان ادعا کردکه بررسي و زمينه يابي کاربرد اين تکنولوژيهاي نوين که آموزش الکترونيکي ناميده مي شود،در فرايند ياددهي - يادگيري از اهميت بسزايي برخوردار باشد و بهتر است که با تحقيقات بيشتر راه هاي گسترش و کاربرد اين فناوري ها را پيدا نمود.
امروزه پس از راه توسعه شبکه فيبر نوري در سراسر کشور و افزايش پهناي باند اينترنتي در کشورو کاهش نسبي قيمت اينترنت ، اگرچه هنوز با قيمت جهاني فاصله دارد و کاهش نسبي قيمت کامپيوتر و laptop، ايجاد وب سايت هاي متعدد آموزشي و کمک آموزشي به زبان فارسي و انگليسي، انقلاب وب لاگ ها، عرضه نرم افزارهاي قدرتمندي همچون پاورپوينت و مالتي مديا بيلدر، اجراي طرح تکفا، راه اندازي شبکه علمي کشور و طرح وزارت آموزش و پرورش در خصوص اتصال کليه دبيرستان هاي ايران به اينترنت پرسرعت ،توجيه گر انجام اين مطالعات مي باشد.
از طرفيمي توان گفت تمامي امکانات و تجهيزات و نيروي انساني بکار گرفته شده درفرآيند يادگيري معطوف به دانش آموز ميباشد که هم عنصر فعال فرآيند يادگيري بوده وهم يادگيري اوهدف اصلي وزارت آموزش و پرورش مي باشدوبراين مبنا ميتوان گفت پيش زمينه هر گونه تغييري درنظام آموزشي مطالعه ميزان آمادگي دانش آموزان براي مواجهه با آن تغيير مي باشد. براي پياده سازي آموزش الکترونيکي در فرايند ياددهي - يادگيري، دانش آموزان بايد از لحاظ ذهني، نگرش ، دانش ، مهارت ، دسترسي و ميزان کاربرد آموزش الکترونيکي آمادگي داشته باشند. به عبارت ديگر صرف نظر از فراهم بودن تجهيزات و پهناي باند، دانش آموزان به عنوان فراگيران و اصليترين جزء فرايند ياددهي- يادگيري، مي بايد آماده استفاده از محيط هاي آموزش الکترونيکي باشند. اين آمادگي ميتواند ميزان دانش و مهارت آنان بوده ، نگرش و باور آنان به سودمندي اين محيط ها بوده و همچنين سطح دسترسي و کاربرد آنها در شرايط فعلي از اين محيط ها را شامل گردد.با توجه به اين موارد سعي شده
است که در مقاله حاضر پاسخي براي سوالات ذيل ارايه گردد:
١-ميزان دانش دانش آموزان دبيرستانهاي شهرستان اسلام آبادغرب در خصوص کاربرد آموزش الکترونيکي در فرايند ياددهي - يادگيري دانش آموزان چقدر است ؟
٢- وضعيت اعتقاد و نگرش دانش آموزان دبيرستانهاي شهرستان
اسلام آباد غرب به اثر بخشي کاربرد آموزش الکترونيکي در فرايند ياددهي - يادگيري دانش آموزان چگونه مي باشد؟
٣- ميزان کاربرد آموزش الکترونيکي در فرايند ياددهي - يادگيري دانش آموزان مقطع دبيرستانهاي شهرستان اسلام آبادغرب چقدر است ؟
٤- ميزان مهارت دانش آموزان دبيرستانهاي شهرستان اسلام آبادغرب در استفاده از محيط هاي آموزش الکترونيکي چقدر است ؟
٥- ميزان دسترسي دانش آموزان دبيرستانهاي شهرستان اسلام آبادغرب به محيط هاي آموزش الکترونيکي چقدر است ؟
٢. مواد و روش ها
اين مقاله بخشي از نتايج يک تحقيق مي باشد که با استفاده ازروش توصيفي از نوع پيمايشي انجام گرفته است و به بررسي وضعيت فعلي کاربرد آموزش الکترونيکي در دبيرستان ها و پيش دانشگاهي هاي شهرستان اسلام آباد غرب در زمينه دانش ، نگرش و اعتقاد،کاربرد، مهارت ، ميزان آمادگي دانش آموزان و دسترسي، دانش آموزان مي پردازد. جامعه آماري اين تحقيق شامل کليه دانش آموزان مقطع دبيرستان هاي شهرستان اسلام آباد غرب و حومه و همچنين مقطع پيش دانشگاهي، اعم از دبيرستان هاي دولتي، غير انتفاعي، نمونه دولتي، شاهد، فني و حرفه اي، بزرگسالان و هنرستان ها، در سال تحصيلي ٨٨-٨٧مي شود.که تعداد آن ها
١١٧٤٢نفرميباشدکه در قالب يک روش نمونه گيري چند مرحله اي طبقه ايي١٧٦نفرانتخاب و از آنها خواسته شد که اطلاعات مورد نياز تحقيق را در قالب يک پرسشنامه که بر اساس ترکيبي از پرسشنامه هاي پيشين (مهدي زاده و همکاران ، ٢٠٠٨؛چو و ليو،
٢٠٠٥؛گوديار و همکاران ٢٠٠٥؛ ورور،٢٠٠٥)تدوين گرديده بود پاسخ دهند.گويه هاي اين پرسشنامه با ميزان آلفاي کرونباخ آنها به قرار زير بوده است . ١-ميزان دانش دانش آموزان در خصوص کاربرد آموزش الکترونيکي در فرايند ياددهي - يادگيري با ٣گويه و ميزان آلفاي کرونباخ ٢٠.٨٥٩- وضعيت اعتقاد و نگرش دانش آموزان به اثر بخشي کاربرد آموزش الکترونيکي در فرايند ياددهي - يادگيريبا
٥گويه و ميزان آلفاي کرونباخ ٣٠.٧٥٣- ميزان کاربرد آموزش الکترونيکي در فرايند ياددهي- يادگيري دانش آموزان با ٦گويه و ميزان آلفاي کرونباخ ٤٠.٨٨٨- ميزان مهارت دانش آموزان در استفاده از محيط هاي آموزش الکترونيکي با ٢٩گويه و ميزان آلفاي کرونباخ ٥٠.٩٤٧-ميزان دسترسي دانش آموزان به محيط هاي آموزش الکترونيکي با ٤گويه که به صورت بله و خير بوده است .
کليه مراحل اعتبار سنجي با استفاده از راهنمايي صاحب نظران و پايايي سنجي بر اساس ضريب آلفاي کرونباخ انجام گرديد.نتايج با توجه به ماهيت داده ها و سؤالات و فرضيات تحقيق و سطوح سنجش متغيرها پس از آزمون پيش فرض هاي نرمال بودن توزيع داده ها و آمار پارامتريک ،از شاخص هاي آمار توصيفي شامل جدول توزيع فراواني، نمودار، شاخص هاي مرکزي و شاخص هاي پراکندگي به منظور دسته بندي و خلاصه کردن داده ها استفاده گرديده است و براي تحليل فرضيات در حوزه آمار استنباطي از آزمون Tبراي مقايسه دو گروه مستقل و آزمون تجزيه و تحليل يک سويه واريانس استفاده گرديده است .
ميزان ضريب پايايي متغيرهاي وابسته در اين مقاله در جدول ١ بيان گرديده است .
پدر، سواد مادر، شغل پدر، شغل مادر، استفاده پدر از رايانه ، استفاده مادر از رايانه در متغيرهاي وابسته تأثير دارد يا نه ، مورد مطالعه قرار گرفته اند(جداول شماره ٨و٩).
٣. نتايج تحقيق
همان گونه که درجدول شماره ٢ديده مي شود٥٤ درصداز دانش آموزان نمونه آماري مورد مطالعه دختر و ٤٦درصد آنها پسر بوده اندودر حالي که ٣٧.٥درصدآنهادر پايه سوم مشغول به تحصيل بوده اند،١١.٩درصدآنهادر پيش دانشگاهي مشغول به تحصيل بوده اند.
همانطور که داده هاي جدول شماره ٣نشان مي دهد، ميزان دانش حدود ٥١.١درصداز دانش آموزان نمونه آماري در خصوص کامپيوتر (رايانه ) و اينترنت در حد متوسط مي باشد و ميزان دانش ٤٢درصداز آنها نيز در حد کم ، خيلي کم و هيچ ، مي باشد. حدود ٦.٩درصد، از آنان نيز دانشي در حدزياد و خيلي زياد داشته اند.
جدول شماره ٣. توزيع دانش آموزان نمونه آماري بر اساس دانش آنها در
همانطور که داده هاي جدول شماره ٤نشان مي دهد، حدود
٤٧.٧درصد، از دانش آموزان نمونه آماري تاحدودي واجد مهارت کار با کامپيوتر (رايانه ) و اينترنت بودند و حدود ١٣.١درصد، از آنان به اين مهارت مسلط بودند. به طور کلي ٨٦.٦درصد، از پاسخگويان يافاقد مهارت هاي مطالعه شده بوده و ياتا حدودي آن مهارت را دارا بودند. جدول شماره ٤. توزيع دانش آموزان نمونه آماري بر اساس ميزان مهارت آنها دراستفاده از محيط هاي آموزش الکترونيکي (ميانگين از ٢= ٠.٧٨ و انحراف معيار= ٠.٥٩)
همانطور که داده هاي جدول شماره ٥نشان مي دهد حدود ٥٤ درصد، از دانش آموزان نمونه آماري در مدرسه به محيط هاي آموزش الکترونيکي دسترسي نداشته و در مجموع ٨٧.٥درصد از آنها به ميزان کم ، خيلي کم و هيچ در مدرسه به اين محيط هادسترسي داشته و فقط ٣.٩درصد از پاسخگويان به ميزان زياد به آنهادسترسي دارند.
حدود ٢٤.٤درصداز دانش آموزان نمونه آماري به ميزان کم ودر مجموع ٦٣.٦درصد، از آنها به ميزان کم ، خيلي کم و هيچ در منزل به اين محيط هادسترسي دارند.