بخشی از مقاله

بررسی تطبیق پذیری رهیافت نوزایی شهری در بازآفرینی بافت های تاریخی شهرهای ایران

چکیده

در سالهای گذار به قرن بیست و یکم، دوره ای فرا می رسد که در آن بازآفرینی شهری و فرآیند روزآمد کردن شهرها، از نظر پشتوانه های اندیشه ای و به لحاظ سرفصل های اقدام و مداخله در بافت ها، یک سویه و تک بعدی نیست. همزمان با این دوره، نوزایی شهری به عنوان آخرین روایت از چندگانه مرمت شهری، به صورت فعالیتی همه جانبه و تعاملی مطرح می شود. در این رویکرد توجه به کیفیت طراحی و پیش بینی شیوه های عملی برای احیاء هسته های شهری و بازگرداندن جمعیت به آن، هدفی مهم محسوب می شود. در همین حال، با گذشت چندین دهه از آغاز مداخله های "شهرسازانه" در بافت های تاریخی شهرهای ایران، اقداماتعمدتاً کالبدی که عناوین بهسازی و نوسازی بر آن نهاده شده است، با شیوه هایی نظیر تملک، تخریب و ایجاد توسعه های ناهمساز با زمینه، نامکانی و بی هویتی را به بافت ها تحمیل کرده و شرایط گسترش فرسودگی ها، همچنان ادامه داشته است. در این مقاله ضمن معرفی اصول و معیارهای رهیافت نوزایی شهری، تطبیق پذیری این رهیافت با شرایطبافت های تاریخیِ فرسوده در شهرهای ایران مورد بررسی قرار می گیرد، و فهرستی از اصول قابل استفاده در شرایط شهری ایران ارائه می گردد. ×

کلمات کلیدی: نوزایی شهری، بافت هایتاریخیِ فرسوده، مرمت شهری، تطبیق پذیری.


-1 مقدمه

مرمت و حفاظت شهری با گذار از بازسازی، نوسازی و بازآفرینی شهری امروزه در قرن بیست و یکم به نوزایی شهری که گونه ای تکامل یافته تر از بازآفرینی شهری می باشد رسیده است. این در حالی است که علی رغم گذشتن چندین دهه از آغاز مرمت بافت های فرسوده و تاریخی در ایران، این گذار و سیر تکاملی در کشور صورت نگرفته است و همچنان در سطوح مقدماتی که در سطح جهانی به سال های دهه ی 1930 باز می گردد، باقی مانده است. امروزه در ایران اغلب طرح های مرمت در بافت های فرسوده و تاریخی کشور به بازسازی و نوسازی محدود شده اند، در حالی که سال هاست مداخله ی صرفا فیزیکی جهت مرمت بافت ها منسوخ شده است و علاوه بر فرسودگی کالبدی، فرسودگی های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره نیز مورد توجه قرار گرفته اند. در این پژوهش سعی شده است تا ضمن معرفی نوزایی شهری به عنوان کامل ترین نوع مرمت در قرن حاضر، تلاشی در جهت تطبیق آن با وضع موجود ایران صورت گیرد.

-2 واژه شناسی و تعریف نوزایی شهری

اگر خود عنوان »نوزایی« اندکی تدقیق گردد، باید گفت واژه ی نوزایی، فارسی شده کلمه Renaissance است. این واژه در سال های اولیه ی قرن نوزدهم به فرهنگ لغات فرانسه و انگلیسی راه یافت، و برخلاف آنچه ممکن است به ذهن خطور کند، برای نامیدن مقطع تاریخی پس از قرون وسطی که از ایتالیا آغاز شده بود، به مدت بیش از سه قرن، واژه ی ایتالیایی Rinascimento به کار گرفته می شده است(لطفی، 1390، .(105

در پاره ای از اوقات نوزایی شهری به عنوان نوسازی و یا بازآفرینی شهری استفاده می شود و این به دلیل وجود وجه اشتراک بسیاری است که بین نشانه های افول یک شهر و یا برخی از نواحی مشخص آن وجود دارد و اینکه همه اقدامات مربوط به این مفاهیم به دنبال باززنده سازی محله ها و نواحی شهری از قرون و دهه های گذشته می باشند. نوزایی شهری در انگلستان عمدتا بعد از تغییر نسل صورت گرفته و فرسودگی های بخش های داخلی شهرها و حومه نشینی و مشوق های مالیاتی فراوان، محدودیت های برنامه ریزی و مداخله های دولتی برای دست یابی به بازآفرینی شهری شکل گرفته است. این در حالیست که نوزایی شهری در آمریکا شاخه های دیگری دارد و آن جنبش نوشهرسازی می باشد(.(Kong,2009,2 در واقع نوزایی شهری در تعریف به این معنی می باشد که با انجام اقداماتی در شهرها و مراکز شهری مردم را جهت زندگی در این مکان ها، که هم می توانند در آنجا کار کنند، هم خرید کنند، و هم از اوقات فراغتشان در میان فعالیت های مختلف لذت ببرند، ترغیب کند(House of Commons، 2003، .(5

-3 پیدایش نوزایی شهری

به نظر می رسد که از رهگذر افت و خیزهای دهه های گذشته، و فرآیند انباشت آموزه ای، امروز، »حفاظت و بازآفرینی شهری« به رویکردی تعادلی، و تعاملی از شهرسازی تبدیل شده، که با در نظر آوردن عوامل و انگیزه های متعددی که می تواند منشاء ضعف، زوال، و وقفه در روند نوگرایی و نوپردازی در شهر باشد، نسخه هایی را برای شهر تجویز می کند که در آن توسعه و حفظ اصالت، به میزانی هم ارز، از اهمیت برخوردارند، و شکوفایی و توسعه، صرفا مفهومی اقتصادی و مالی ندارد، و تا حد زیادی بر حفظ و احیای میراث شهری، و فرهنگی، و تبدیل آن به ثروت استوار است. (لطفی، 1390، .(106

طرح عنوان »نوزایی شهری«، در عین حالی که مبین زمانه ای است که در آن، شهر در کالبد، و محتوی خود از نو زاده می شود، و مفهوم آن دستخوش بازتولیدی اجتناب ناپذیر که با ماهیت نو گرایی نیز عجین است، می گردد؛ نوعی آغاز، شروع دوباره، و بازگشت به اصل را القاء می نماید. این اشاره تلویحا آغاز قرن بیست و یکم را، مقارن با تغییر و تبدیلی در ساختار اجتماعی، و کالبدی شهر قلمداد می کند(همان، .(107

واژه ی نوزایی شهری به مفهوم اخیر آن، اولین بار در سال 1997 توسط ریچارد راجرز مطرح شد. راجرز به طرفداری از حزب کارگر، این اصطلاح را باب، و وعده کرد که در صورت پیروزی حزب کارگر در انتخابات، چارچوبی را برای به عمل در آوردن انگاره ی »نوزایی شهری« شکل دهد. پس از انتخابات، راجرز مأمور تهیه گزارشی شد که در آن می بایست چگونگی تحقق عملی این انگاره به دقت بررسی، و سپس اعلام گردد. شکل گیری »کارگروه شهری« مربوط به همین زمان است. طی تحقیقات دامنه دار، و مفصلی که توسط این گروه به انجام رسید، علل و عوامل زوال شهرهای انگلستان، با خالی شدن هسته های شهری از جمعیت مترادف تشخیص داده شد( Urban Task .(Force, 1999 بعد از یک کار کامل و دقیق تیم کارگروه شهری گزارش به سوی یک نوزایی شهری را منتشر کردند، که در آن راجرز موضوعات نوزایی شهری را در چهار بخش بیان کرده است: کیفیت طراحی، سلامتی اجتماعی، پاسخ به مشکلات زیست محیطی و در نهایت ایجاد و تحویل چارچوب های قانونی و مالی(Kong،:2009 .(3

-4 ویژگی های انگاره »نوزایی شهری«

شهرها از یک طرف به دلیل رویارویی با مناطق ناکارآمد و بیکار که از پژمردگی و فقدان جمعیت رنج می برند و از طرف دیگر به علت فشار فزاینده ای که به حومه های شهری جهت توسعه های جدید برای رفع مشکل کمبود مسکن وارد می شود، به دنبال راه حل مناسبی برای رفع این مشکل می باشند، که به سادگی نیز نمی توان آن را از میان سیاست های جغرافیایی و برنامه ریزی پیدا نمود. این راه حل نه تنها باید از لحاظ کاربری زمین و اقتصاد مؤثر و کارآمد باشد، بلکه باید توانایی ایجاد حجم بیشتری از شغل، خدمات، اوقات فراغت و تسهیلات تفریحی لازم را داشته باشد و از به طور فزاینده ای از نظر اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی پایدار باشند. علاوه بر همه ی این موارد باید قادر به ایجاد محله ای مناسب برای زندگی نسل حاضر و آتی باشد. با توجه به اینکه نوزایی شهری در ذات خود رویکردی جهت حیات بخشیدن مجدد به شهرها و محله هایی که به بی توجهی و کم توجهی دچار شده اند دارد(Neal، (2 :2005 به نظر می رسد که می تواند راه حل مناسبی برای رفع مشکلی که شهرها با آن مواجه شده اند باشد. »کارگروه شهری« در جریان مطالعات خود، به مظاهر اصلی »زمانه« در ارتباط با شهر می پردازد، و عوامل اصلی هدایت کننده ی توسعه ی شهری را به روشنی در یک تقسیم بندی سه گانه قرار می دهد. این سه عامل عبارتند از »تغییر الگوی اجتماعی«، » اهمیت توسعه ی پایدار«، و » تأثیرات عصر اطلاعات)«شکل Urban Task ) (1-4 .(Force, 1999

الگوی
اجتماعی
شهر
توسعه ی عصر
پایدار اطلاعات
شکل -1-4 عوامل سه گانه ی تأثیر گذار بر شهر دوره نوزایی(لطفی،108،(1390

در سال 2003، »سازمان ملی بازآفرینی انگلستان« که مسئولیت نظارت بر تهیه ی طرح های »حفاظت و بازآفرینی شهری« را بر عهده دارد، »نوزایی شهری« را، فرآیند تبدیل شهرهای بزرگ و کوچک، به »مکان هایی برای ]لمس واقعی[ زندگی« تعریف کرده است(.(English Partnerships, 2003 این برداشت بسیار زیبا و معنادار نوعی نقد آگاهانه و گزنده را در خود مستتر دارد. طبق این نظر، نیازی حتمی به بازنگری در محصول رویکردهای قبلی »مرمت و حفاظت شهری« احساس شده، و تدارک مجالی برای بروز اصلی ترین دلیل وجود واقعیت شهر، یعنی »زندگی«، که گاه به نظر می رسد در گیرودار جریان خروشان نوپردازی، به موضوعی فرعی بدل می گردد، هدفی اساس قلمداد گردیده است(لطفی،1390، .(108

برنامه ی نوزایی شهری در ارائه ی مکان هایی کامل در مرکز استراتژی اقتصاد منطقه ای تمرکز دارد، که می توان فرآین آن را در چهار مفهوم زیر خلاصه کرد:

· تفکر برای مکان: رسیدن به یک چارچوب استراتژی توسعه برای هر شهر یا محله ×

· طراحی مکان: بهره گیری از استعدادهای متخصصین برای ایجاد مراکز محله ای خوب ×

· خلق مکان: ایجاد توسعه ها و تغییرات فیزیکی
· رشد و توسعه ی مکان ها: اطمینان از اینکه مداخلات صورت گرفته جامع و پایدارند × )McDonnell&Newby,2011,1)

در نهایت مطابق با نظر کارگروه شهری، اصول مطرح شده برای یک نوزایی شهری چهار اصل کلی می باشند که به قرار زیر است:

- تعالی طراحی:3 یک پیام کلیدی کارگروه شهری این می باشد که محله های شهری باید سرزنده، ایمن و با مکان های زیبا برای زندگی باشند و این علاوه بر جنبه ی زیبایی شناسی جنبه ی اقتصادی نیز دارد چرا که این ها معیارهایی هستند که شهرها بر اساس آن ها برای میزبانی رقابت های بین المللی با یکدیگر به رقابت می پردازندگزارش. کارگروه شهری قویاً استدلال می کند که مؤسسات مأمور جهت ارائه نوزایی شهری( مانند سازمان های توسعه ی منطقه ای، شرکت های بازآفرینی و مشارکت شهری) باید کیفیت محیط ساخته شده را در مرکز توجه و اقدامات خود قرار دهند(Urban task force، .(1999 معیارهایی که برای طراحی شهری یک محله در نوزایی شهری باید در نظر گرفت عبارتند از: مکان و تنظیمات آن، مقیاس و ویژگی های مکان، قلمرو عمومی مکان، دسترسی و نفوذپذیری مکان، بهینه سازی کاربری زمین و تراکم، اختلاط فعالیت ها، ترکیب انواع نحوه ی تصرف مکان، پایداری ساختمان ها و مسئولیت زیست محیطی(Rogers ، :1999 × .(42-40

- سلامت اجتماعی:4 برای به وجود آوردن و ارتقای سلامت اجتماعی، نوزایی شهری ترکیب انواع نحوه ی تصرف، گروه های درآمدی و قومی مختلف را از طریق افزایش مساکن با اجاره ی بهای مناسب و تملک مساکن در نزدیکی تسهیلات شهری و فضاهای باز در محلات مسکونی تشویق می کند. ×

- مسئولیت زیست محیطی:5 تعادل اکولوژیکی پیرامون ما به شکل شهرها و حفاظت از حومه های ارزشمن پیرامون شهرها مربوط می شود. در یک کشور با زمین و منابع محدود، می توان تنها با استفاده ی بهتر از منابع موجود این سرمایه ها را حفظ کرد. جایی که ما باید رشد پیرامونی شهرهایمان را به گونه ای کنترل کنیم که تأثیرات منفی روی تعادل اجتماعی، فیزیکی و زیست محیطی مراکز شهری موجود نداشته باشد. بنابراین این اصل به عنوان یکی از اصول نوزایی شهری به دنبال ایجاد محیطی است پایدار که علاوه بر نیاز های نسل حاضر، نیازهای نسل آینده را نیز در نظر می گیرد و این مهم را از طریق روش هایی از قبیل استفاده از زمین های قهوه ای6 قبل از استفاده از زمین های سبز و کشاورزی پیرامون شهر، بازآفرینی شهری و بازیافت و سرمایه گذاری مجدد در بافت ها و محلات موجود و ... تحقق می بخشد( Urban task force، × .(1999

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید