بخشی از مقاله

بررسی نقش رسانه ها در جامعه پذیری سیاسی جوانان
چکیده
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش رسانه ها در جامعه پـذیری سیاسـی جوانـان انجـام پـذیرفت. روش تحقیـق بـه صورت اسنادی بود. به گونه ای که ابتدا با استفاده از کتب، مقالات فارسی و لاتین به مطالعات ابتدایی پرداختـه و پس از تعیین اهداف و سوال های تحقیق؛ چهار بعد سیاسی ـ فرهنگی و اجتماعی ـ تبلیغاتی و اطلاع رسـانی بـه عنوان نقش کارکردهای رسانه ها در جامعه پذیری سیاسی جوانان تعیین و شناسایی شد. سپس با شاخص سازی های بدست آمده و طراحی مدل مفهومی ابعاد عملیاتی شدند و با توجه به نظریـه هـا و پیشـینه موضـوع؛ چنـین نتیجه گرفته شد که رسانه ها یکی از مهمترین عوامل در جامعه پذیری سیاسی جوانان می باشـند. بـا توجـه بـه گسترش تکنولوژی و هجوم فن اوری های نوین ارتباطی واستفاده گسترده جوانان ازآنها،نقش رسانه ها درجامعـه پذیری جوانان پررنگ تر از گذشته شده است. ابعاد تبلیغاتی؛ سیاسی؛ فرهنگی ـ اجتمـاعی رسـانه هـا همگـی در جامعه پذیری سیاسی جوانان نقش دارند.

بیان مسأله:
وسایل ارتباط جمعی یا رسانه های گروهی به عنوان ابزاری که به وسیله ی آنها اخبار و نظرات و اطلاعات گوناگون انعکاس یا انتشار می یابند، از گستردگی بسیاری برخوردارند. تاریخ امروز، گواه این امر است که در قرون گذشته، استفاده از وسایل ارتباط جمعی محدود به برگزیدگان و نخبگان جوامع بوده است. اما امروزه فناوری پیشرفت این گونه وسایل این امکان را برای تمامی انسانها بوجود آورده که بدون واسطه با دیگران ارتباط برقرار کنند، از افکار و دیدگاههای یکدیگر آگاه شوند و بر یکدیگر تأثیر بگذارند. بنابراین، شاید به جرأت بتوان گفت که امروزه وسایل ارتباط جمعی از جمله نیازهای اساسی و روزمره مردم سراسر جهان به شمار می روند. در جهان امروز، مردمی که در مناطق صنعتی شهری زندگی می کنند، به طور وسیعی از برنامه های وسایل ارتباط جمعی بهره می برند. آنها روزنامه ها، مجلات و کتابها را می خوانند، به سینما می روند، تلویزیون تماشا می کنند، نوارهای ویدئویی کرایه می کنند و به رادیو گوش می دهند و از اینترنت و گوشی همراه استفاده می کنند. از محتوای برنامه های رسانه های گروهی، راضی اند و از درک آنها لذت می برند. در جوامع جدید، اگر مردم برای دستیابی به هر گونه اطلاعاتی از منابع خاص دچار مشکل بشوند به وسایل ارتباط جمعی روی می آورند و به درستی اطلاعاتی که دریافت می کنند، اطمینان دارند. آنها با مراجعه به رسانه ها در می یابند که از کجا می توانند کالاهای مورد نیاز خود را با بهترین قیمت تهیه کنند، محل مناسبی برای مسکن بیابند، در جستجوی کار باشند و یا چگونه به سرویس های متنوع و مورد نیاز خود دسترسی بیابند (دفلور و اورت1،.(1383 رسانه های ارتباط جمعی در جوامع کنونی، به عنوان یکی از مهمترین مظاهر فرهنگی ملتها محسوب می شوند و نقش موثری در انتقال، ارتقاء و یا تخریب هویت فرهنگی و نحوه جامعه پذیری سایسی جوامع به عهده دارند. این رسانه ها با شیوه های گوناگون، همانند صدا و سیما، تصویر و عکس، برای رسیدن به اهداف خود تلاش می کنند (اخترشهر،.(105 :1386 در حقیقت، رسانهها در زندگی روزمره ما نفوذ میکنند و محیطی را به وجود میآورند که در آن

هویّتها شکل میگیرند. تجربه شخصی با تجربه رسانه ها ترکیب می شود و ما زندگی فردی خود را تحت نفوذ هدایتکننده نهادهای قدرتمند بنا میکنیم. رسانهها زندگی شخصی و فعالیتهای عمومی را به یکدیگر پیوند می زنند و آگاهی ما را شکل میدهند. رسانهها بهطور مستقیم و غیرمستقیم، بر افراد، خانواده، دوستان و حتی رهبران سیاسی و اجتماعی تاثیر می گذارد. رسانها معمولاً در به وجود آوردن الگوهای رفتاری بسیار مؤثرنداز. سوی دیگر، هویّت گروهی همچنین با تأیید رسانهها شکل میگیرد و یا ناپدید می شود. رسانههای ارتباطجمعی در جوامع کنونی، به عنوان یکی از مهمترین مظاهر فرهنگی ملتها محسوب میشوند و نقش مؤثری در انتقال، ارتقا و یا تخریب هویّت فرهنگی جوامع به عهده دارند (ساروخانی،.(1385 اگر خانواده، گروه همالان، مدرسه و رسانه ها را مجرا های عمومی اجتماعی شدن بدانیم که مسائل عمومی اجتماعی، سیاسی، دینی و... را می آموزاند. احزاب سیاسی و نهاد های جامعه مدنی را باید مجرا های خاص جامعه پذیری سیاسی بدانیم زیرا در آنها تا مسائل سیاسی در اولویت قرار دارد و انسان ها در درون آن رفتار های سیاسی از خود بروز می دهد (قادری، به نقل از روزنامه افغانستان،.(1392

به نظر لوسین پای2 رسانههای جمعی مناسبترین روش موجود برای جامعهپذیری هستند و عامل قاطع نوسازی به شمار میروند. به گفته هوستن رانی3، رسانهها در شکل دادن به سمتگیریهای اصلی و نیز افکار مردم، نقش مستقیمی دارند (عالم،.(122 :1375 هر سازمانی که در متن جامعه پدید میآید، باید دارای کارکردهایی در خدمت جمع و جامعه باشد و چنان تنظیم گردد که بتواند همانند یک تن به صورتی هماهنگ، خدمات خود را به جامعه که منشأ و موجد آن است، عرضه کند. سازمانهای ارتباطی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همه محققان و دستاندرکاران مسائل و نیازهای جامعه، بهویژه صاحبنظران ارتباطی بدان اندیشیده اند و با توجه به نیازهای روزافزون گروههای وسیع انسانی به استفاده از این وسایل، برای آنها وظایف و کارکردهای متعددی در نظر گرفتهاند (ساروخانی،.(1385 وسایل ارتباطات همگانی در بسیاری از جنبه های فعالیت های اجتماعی ما دخالت دارند (گیدنز،.(483 :1384 رسانه های گروهی در صورت رشد و توسعه مناسب و متناسب از توان بالایی در فرهنگ سازی، شکل دهی به عقاید و باورها و تغییر عادات افراد جامعه بهره مند هستند. و از طرفی نیز وابستگی انسان امروزی به رسانه ها و نفوذ فزاینده و تعیین کننده رسانه های مدرن در ابعاد گوناگون زندگی شخصی و اجتماعی همگان را به اذعان این نکته واداشته که پیام های رسانه ای محرک های پر قدرتی می باشند و اگر با خصوصیات فرهنگی و شخصیتی مخاطبان تطابق یابند بیشترین و ماندگارترین اثرات را به همراه خواهند داشت (حکیمی،.(1380 در نتیجه توجه به امر جامعه پذیری سیاسی در جوانان وابسته به اهداف رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی در بطن جامعه می باشد. زیرا با توجه به نقش اساسی رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی روز که با گسترش تکنولوژی و فناوری های نوین ارتباطی به صورت همه گیر و سراسری در اختیار عموم مردم جامعه بدون هیچگونه فیلتر و سانسوری قرار می گیرد؛ در نتیجه اهداف رسانه ها در ابعاد اطلاع رسانی صرف ـ تبلیغاتی ـ سیاسی ـ فرهنگی و اجتماعی در میزان جامعه پذیری سایسی جوانان مورد توجه و مطالعه در این تحقیق می باشد. در نتیجه اهداف تحقیق عبارتند از:

هدف کلی:
تعیین نقش رسانه ها در میزان جامعه پذیری سیاسی جوانان.

اهداف اختصاصی:
1ـ تعیین نقش اطلاع رسانی صرف رسانه ها در میزان جامعه پذیری سیاسی جوانان.
2ـ تعیین نقش تبلیغاتی رسانه ها در میزان جامعه پذیری سیاسی جوانان.
3ـ تعیین نقش سیاسی رسانه ها در میزان جامعه پذیری سیاسی جوانان.
4ـ تعیین نقش فرهنگی- اجتماعی رسانه ها در میزان جامعه پذیری سیاسی جوانان.

سوال های تحقیق: سوال اصلی:
آیا رسانه ها در میزان جامعه پذیری سیاسی جوانان نقش دارند؟

سوال های اختصاصی:
1ـ آیا کارکرد اطلاع رسانی صرف رسانه ها در میزان جامعه پذیری سیاسی جوانان نقش دارد؟
2ـ آیا کارکرد تبلیغاتی رسانه ها در میزان جامعه پذیری سیاسی جوانان نقش دارد؟
3ـ آیا کارکرد سیاسی رسانه ها در میزان جامعه پذیری سیاسی جوانان نقش دارد؟
4ـ آیا کارکرد فرهنگی- اجتماعی رسانه ها در میزان جامعه پذیری سیاسی جوانان نقش دارد؟

تعاریف و مبانی نظری: جامعه پذیری سیاسی:
جامعهپذیری سیاسی فرایندی است که طی آن مردم چگونگی انطباق با هنجارها، ارزش ها، نگرش ها و رفتارهای پذیرفته شده نظام جاری جامعه خویش را می آموزند. جامعه پذیری نوعی فرایند کنش متقابل اجتماعی است که در خلال آن فرد
هنجارها، ارزش ها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فرا گرفته، درونی کرده و آن را با شخصیت خود یگانه می سازد (کروتون، به نقل از اسکندری،.(4 :1392 مایکل راش(1383) 1 معتقد است اجتماعی شدن در مشارکت سیاسی تأثیر دارد، اما نباید اجتماعی شدن سیاسی و مشارکت سیاسی را تنها در امتداد یکدیگر در نظر گرفت. اجتماعی شدن ممکن است هم متضمن بازاجتماعی شدن و هم تعدیل کننده ی آن باشد . از این طریق، فرد ممکن است نسبت به پدیده ها و انگیزه های سیاسی خارجی ـ مثل امنیت و تهدید امنیت ـ واکنش های متفاوتی نشان دهد. روشن است که در این زمینه، رفتار مناسب ممکن است حتی شرکت نکردن در فعالیت سیاسی باشد؛ زیرا احتمال دارد افراد با توجه به شناختی که از شرایط دارند و با بررسی وضعیت های سیاسی واقعی یا بالقوه، تصمیم بگیرند مشارکت کنند یا نکنند.

دیدگاه های موجود در جامعه پذیری سیاسی
1ـ نظریه ارتقا شناختی2 این نظریه اول بار توسط »ژان پیاژه3« ـ و سپس در مطالعه روانشناسان آمریکایی مانند »لورنس کوهلیرگ4«ـ دنبال شد. او معتقد بود که تطور نظم شناختی فرد بر پایه جامعه ای است که در خلال دوران های زندگی اش (طفولیت ـ بلوغ ـ رشد و عقانی شدن) در آن سیر می کند. در مرحله اول اشیاء محسوس پیرامون خود را احساس می کند، اما از مرحله دوم است که تفکر را به ماورای محسوات گسترش داده و در مرحله سوم توانایی ادراک همه اشیاء محسوس و مجرد (مابعدالطبیعی) فراهم می گردد. نظیر این را در اکتساب شناخت پیرامون نظام سیاسی و چگونگی تطور شناختی فردی و به کارگیری آن در صدور احکام ارزشی و اخلاقی در زمینه این نظام و یا به طور کلی فرهنگ شناخت سیاسی مشاهده می شود.

2ـ نظریه تعلیم اجتماعی5 بنابر این دیدگاه، کسب جامعهپذیری سیاسی مهمترین مرحله از مراحل زندگی فرد است. در نظریه پیشین مشاهده گردید که ایشان جامعه پذیری سیاسی را در طی همه مراحل زندگی در نظر گرفته بودند اما در نظریه تعلیم اجتماعی تاکید اصلی بر مرحله آغازین زندگی فرد میباشد که از حیث استقرار و رشد معلومات و آگاهیها بیشترین نقش را ایفا مینماید. این نظریه در آثار »سیزر«6 و »باندارا«7 بویژه در مطالعه اخیر وی درخصوص »شخصیت سیاسی« مشهود استاز. نظر باندارا شخصیت سیاسی فرد خصوصاً از طریق آموزش والدین و خانواده و بویژه در دوران طفولیت کسب میگردد.

3ـ نظریه های تحلیل روانی8 ریشههای پیدایش نظریه های تحلیل روانی به »زیگموند فروید9« و نیز »اریک اریکسون10« باز میگردد. این نظریه بر ساختار شخصیت فرد و بویژه چگونگی ایجاد آن در خلال شیوه های رفتاری از دوران کودکی میپردازد. در تحلیل اریکسون از جامعه پذیری سیاسی ضمن تاکید بر افکار فروید پیرامون تحلیل روانی فرد در مرحله طفولیت به مطالعهی عملی »فرایند خویشتن1« و کیفیت تکوین آن در خلال اولین مرحلهی زندگی (آغازین) میپردازد. او تاکید میکند که شناخت بدست آمده فرد از فرهنگ و سیاست در دوران فوق در دیگر مراحل زندگی قابل بازسازی است.

-4 نظریهی نقش اجتماعی2 ریشه فکری این نظریه به افرادی چون »چارلز کولی3« و »جورج مید4« باز گردیده که در ابتدای قرن بیستم بر یادگیری و اکتساب نقش های اجتماعی و انتقال معیارها، گرایشات، ارزشها و امیال تأکید میکنند. این یادگیری در مؤسسات جامعه پذیری اجتماعی به ویژه خانواده شکل میگیرد و این به خاطر آن است که بیشترین نقش را بر سازگاری فرد با محیط خارجی داراست. این شیوه تحلیل با نظریات »رابرت مرتن5« ادامه یافت. وی به مطالعه جامعهپذیری سیاسی در میان دانشجویان مدارس و دانشگاههای آمریکا پرداخت (عبدالرحمن،.(5 :2001

-5 تالکوت پارسنز جامعه را به یک پیکر موجود زنده (سیستم) تشبیه میکند که مدام در حال مبادلهی دائم با محیط اطراف خویش است، که برای زنده ماندن موجودات زنده ضروری می باشد، هم مبادلهی مرتبط و دایمی در درون خود پیکر جاری است، هم تبادلات درونی بین اعضای مختلف برقرار است. پارسنز سیستمهای درونی سیستم را »خردهسیستم« پیکر نامیده که وظیفه دارند با همکاری یکدیگر حیات کل سیستم را که همان ارگانیزم موجود زنده میباشند، ممکن سازد. از دیدگاه پارسنز، مهمترین خرده سیستمهایی که در درون یک جامعه وجود دارد، عبارتند از: خرده سیستمهای سیاسی، اقتصادی و جامعه پذیری، که هر کدام دارای کارکرد6 یا وظیفهای میباشند (حدادزاده، .(4 :1372 وی اعتقاد دارد، هر نظام برای اینکه بتواند، در عملکرد خود توفیق یابد، به لوازم کارکردی بخصوصی نیاز دارد، که شرط اساسی تداوم یک جامعه، محسوب میشوند، چهار تکلیف کارکردی پارسنز عبارتند از: انطباق و سازگاری با محیط، هدفجویی یا دست یافتن به هدف، وحدت و هماهنگی، موجودیت الگویی.

حفظ موجودیت الگویی (حفظ الگو)7؛ در مورد کارکر د حفظ الگو، پارسنز معتقد است، هر نظامی باید انگیزشهای افراد و الگوهای فرهنگی آفریننده و نگهدارنده این انگیزش را ایجاد، نگهداری و تجدید کند. به اعتقاد او، مجموعه فرایندهایی که به مدد آنها اجتماعی شدن افراد تحقق مییابد، در حکم کارکرد حفظ الگو، در جامعه است و از این طریق است، که فرهنگ به عاملان انتقال مییابد و عامل مهمی در انگیزش رفتار اجتماعی آنان بحساب میآید. پارسنز نظام آموزش و پرورش و خانواده را مهمترین نهادهایی میداند که بطور مستقیم یا غیرمستقیم این کارکرد را بر عهده دارند (ریتزر،.(80 :1379

-ریتزر، پیرامون اندیشه کارکردگرایی چنین میگوید: »کارکرد گرایان تاکید دارند، که هر جامعهای برای بقای اجتماعی خویش، به اجتماعی کردن اعضایش نیاز دارد، مردم جامعه باید چیزهای زیادی را یاد بگیرند از جمله: تشخیص جایگاهشان در نظام قشربندی، نظام ارزشی مشترک، جهتگیری شناختی، مشترک، هدفهای پذیرفتنی، هنجارهای تعیین کننده وسایل مناسب برای دستیابی به این هدف ها و تنظیمهای مربوط به حالتهای عاطفی« (توسلی،.(187 :1369

-نظریه ی نولی8 نولی جامعه پذیری سیاسی را تلقین اطلاعات، ایستارها نسبت به این اطلاعات، و الگوهای معین رفتار با توجه به دولت و فعالیت های گوناگون در مردم یک جامعه می داند. در دیدگاه وی، جامعه پذیری سیاسی ترکیبی از مکانیسم ها و روندها و نهادهایی است که براساس آنها مردم و فعالان سیاسی نسبت به قدرت حاکم آگاهی می یابند و الگوهایی را برای برخورد با آن انتخاب می کنند. او آورده است؛ »جامعه پذیری سیاسی روندی مربوط به سراسر زندگی است. با تولد آغاز می شود و با مرگ پایان می یابد« (قوام،.(1390

- نظریه ی راش راش یک مدل تحلیلی برای اجتماعی شدن سیاسی ارائه می کند. در این مدل موضوعات گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. دسته اول؛ عوامل موثر در اجتماعی شدن می باشد. این عوامل که همه ی آنها از عوامل و زمینه های اجتماعی می باشد، بطور خلاصه شامل خانواده، نظام آموزشی، گروههای کاری، گروههای فراغت، گروههای مذهبی، گروههای سیاسی و رسانه های جمعی می باشند. دسته دوم موضوعات؛ مکانیسم های اجتماعی شدن سیاسی می باشد که عوامل اجتماعی مذکور از طریق این سه مجرا یعنی تقلید، آموزش و انگیزش اعمال می شود (راش،.(107 :1389

وسایل ارتباط جمعی1 (رسانه ها):
در جهان امروز، وسایل ارتباط جمعی اعم از مطبوعات، سینما، رادیو، تلویزیون و فناوری های نوین ارتباطات و اطلاعات بویژه اینترنت، با انتقال اطلاعات و معلومات جدید و تبادل افکار عمومی سهم بسزایی در پیشرفت فرهنگ و تمدن بشری ایفا می کنند. نگاهی به تحولات تاریخی رسانه ها در قرن 21 نشانگر آن است که تفکر انسان تا چه حد به ابزارهای ارتباطی، از زبان به عنوان نخستین وسیله ارتباطی گرفته تا ابزارهای پیچیده انتقال اطلاعات مانند خطوط الکترونیکی و نیز ماهواره های فضایی مدیون است. جامعه پذیری فرایندی است که از طریق آن باورها، و ارزش های فرهنگی در افراد از طریق فرایند تقسیم کار درونی شده و سبب می شود که افراد همسان و همنوا با نظام اجتماعی، کنش نموده و راه های متناسب را برگزینند (تنهایی،.(190 : 1391 اجتماعی شدن یا جامعه پذیری از همان لحظه ای که انسان قدم به این جهان می گذارد، شروع می شود و خانواده اولین محیط جامعه پذیری وی محسوب می گردد. علاوه بر خانواده؛ مدرسه، گروه های دوستان یا همالان و رسانه ها نیز از دیگر کانال های جامعه پذیری هستند که انسان، در روند زندگی خود با آنها ارتباط داشته و بسیاری از مهارت هایی که در زندگی به آنها نیاز دارد را فرا می گیرد. افراد در فرایند جامعه پذیری صلاحیت و آمادگی گزینش و رد و تصاحب عناصر محیط اجتماعی را کسب می نماید. "توماس هابز" معتقد است انسان موجودی است که باید برای زندگی سیاسی، آموزش ببیند. وی معتقد است؛ انسان از طریق روند " اجتماعی شدن" آماده ی زندگی در جامعه سیاسی می شود (معینی علمداری،.(1380 رسانه های جمعی در کنار احزاب و گروه های ذی نفوذ، طبقات اجتماعی، سندیکاها و... نقش موثری در جامعه پذیری سیاسی و مشارکت سیاسی دارند و به طور مستقیم و غیرمستقیم با رسانیدن اخبار و اطلاعات سیاسی، معرفی ارزش ها و آرمان های سیاسی و تبلیغ در مورد آنها، مقایسه ی ارزش های سیاسی جامعه خودی با ارزش های جوامع دیگر، بحث و گفتگو پیرامون مواضع دولت و... جامعه پذیری سیاسی را به انجام می رسانند (حق پرست،.(3 :1388 غالباً گفته می شود که اساس سیاست، اشکال مختلف ارتباط به ویژه گفتگوست که نماد تعامل اجتماعی میان افراد است و حد ایده آل این گفتگو با رسانه صورت می گیرد. رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی از یک طرف با مردم و از سوی دیگر با حکومت در ارتباط هستند. رسانه ها فی نفسه واجد قدرت نیستند، آنچه به رسانه ها قدرت می بخشد توانایی آنها برای شکل دهی به افکار عمومی است. به طور کلی بین رسانه و سیاست می توان سه رابطه تأثیر، تأثر و تعامل را برشمرد. براساس نظریه ی تعاملی جریانی دوسویه میان پوشش رسانه های خبری و قدرت سیاسی وجود دارد (حق پرست،.(6 :1388 رسانه های همگانی به طور گسترده عامل مهم جامعه پذیری و به ویژه عامل مهم جامعه پذیری سیاسی دانسته می شوند (راش،.(115 :1389
عصر جدید را عصر انقلاب در ارتباطات نامیدهاند و روشنترین نشانه این قرن، انفجار اطلاعات است. در این قرن دانش و آگاهی معدل توانایی انسان با بزرگترین سرمایه سازگاری و تسلط او بر دنیای جدید پیرامون است. انفجار اطلاعات، به دلیل و به معنی انبوهی و حجم زیاد اطلاعات در عصر حاضر است که به واسطه استفاده از تکنولوژیهای نوین ارتباطی حاصل شده است. امروز پیشرفتهای بشر در حوزه فناوریهای نوین ارتباطی، چنان دگرگونی بنیادی در زندگی پدید آورده است که بسیاری از جامعه شناسان سخن از طلوع نوین به نام عصر اطلاعات به میان میآورند. پیامدهای تحولات تکنولوژیک، سبب پیشرفتهای عظیمی در صنایع اطلاعاتی و کمیت و کیفیت نظام اقتصادی سیاسی و فرهنگی شده است. انقلاب اطلاعات و ارتباطات به سرعت اقتصاد، فرهنگ وسیاست جهان را دستخوش دگرگونی کرده و عملاً به یک دهکده جهانی تبدیل کرده است. رخدادهایی که در هر گوشه این سیاره رخ می دهد در کمترین زمان به سراسر جهان مخابره میشود. تصمیمات و کارهای اقتصادی بیش از پیش از پیامدهای جهانی برخوردار شدند. اطلاعات و ارتباطات چنان به سرعت در درون اقتصاد و جامعه انسجام یافته است که جهانی شدن و ظهور جوامع اطلاعاتی واقعیتی اجتناب ناپذیر جلوه می کند. تغییراتی که اکنون سراسر دنیا را در می نوردد نویدبخش دنیایی آزاد خواهد بود. امروزه پیشرفت بشر در حوزه فناوری ارتباطات چنان دگرگونی بنیادی را در زندگی پدید آورده است که بسیاری از جامعه شناسان معتقد به طلوع عصر نوین یعنی عصر اطلاعات هستند. امروزه رسانهها از اعتبار بی سابقهای برخوردارند و به عنوان رویکردی نهادینه برای ایجاد آگاهی و اطلاع رسانی به توده مردم پایه گذاری شدهاند و حتی مبدل به ابزاری برای تسلط بر زندگی ما شدهاند و به جای اینکه وسیلهای برای بیان خصوصیات و ارزشهای فرهنگی باشند خود تبدیل به یک فرهنگ شدهاند (سایت خبرگزاری مهر،.(1393 رسانه به هر گونه ارتباط (به هر شکلی که باشد) گفته می شود. با این تعریف، رسانه ها مشتمل بر نظام های نمادی هستند که دامنه ی آنها از چاپ، عکس، انیمیشن تا صدا و تصویر متحرک، متفاوت است (بیابانگرد،.(21 :1387

»هارولد لاسول1« در مقاله ای تحت عنوان "ساخت و کارکرد ارتباطات در جامعه" چهار نقش مشخص را تعریف کرد: 1ـ نظارت بر محیط (نقش خبری): ضرورت هماهنگی افراد با دگرگونیهای جامعه و لزوم انتشار در جامعه را توجیه می کند. برای آنکه انسان بهتر بتواند به زندگی جمعی ادامه دهد و در صحنه ی فعالیتهای اجتماعی راه مناسب تر برگزیند و مسئولیتهای خود را با آگاهی کامل به عهده گیرد باید همیشه در جریان حوادث و اتفاقاتی که هر لحظه در محیط اطراف و در دنیای بزرگ اطراف او رخ می دهند قرار داشته باشد. 2 ـ ایجاد و توسعه همبستگی های اجتماعی افراد ( نقش راهنمایی): در ضرورت تکمیل اخبار و تجزیه، تحلیل و تغییر خبری و به طور کلی راهنمایی افکار عمومی مطرح می شود. در این مورد تفسیرها از زمینه کلی سیاست های خبری جدا نیستند. نقش رهبری کننده وسایل ارتباطی و تأثیر آنها در بیداری و ارشاد افکار عمومی، اکنون بر هیچ کس پوشیده نیست و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود. 3ـ انتقال میراث فرهنگی (نقش آموزشی): در این نقش معیارهای خاصی برای انتقال میراث فرهنگی مورد توجه قرار می گیرد. این معیارها و ارزشها علاوه بر جوامع محل انتقال به جوامع دیگر هم انتقال می یابند. وسایل ارتباط جمعی، عقاید مربوط به دموکراسی، آزادی فردی، حقوق بشر و غیره را به عنوان بهترین معیارهای نظام حاکم در غرب پابرجا نگه می دارند و در دنیا ترویج می کنند. و 4ـ نقش تفریحی: نقش سرگرم کننده وسایل ارتباط جمعی بیش از پیش مورد توجه گردانندگان وسایل ارتباط جمعی غربی است، با وجود همه جاذبه های آن ب غیرسیاسی کردن جوامع و بی اعتنا ساختن مردم به امور عمومی بیشترین آثار منفی را بوجود می آورند. البته باید توجه داشت که وسایل ارتباط جمعی در این زمینه همیشه نقش مثبت ندارند و در اوضاع و احوال گوناگون ـ به تناسب شرایط
اقتصادی و اجتماعی زندگی افراد یک جامعه و سطح آگاهی و فرهنگ آنها ـ ممکن است آثار نامطلوب اجتماعی پدید آورند. چنین نتایج نامطلوبی را می توان مخصوصاً در بین نوجوانان و جوانان اکثر کشورها مشاهده کرد (قاسمی،.(27 :1386 کارکردهای رسانهها شامل: الف) کارکرد نظارتی، ب) کارکرد آموزشی یا انتقال فرهنگ، ج) کارکرد سرگرم سازی و پرکردن اوقات فراغت، د ) کارکرد نوگرایی و توسعه، هـ) کارکرد همگنسازی، و) کارکرد راهنمایی و رهبری، ز) کارکرد، بحرانزدایی، ح) کارکرد آگاهسازی، ط) اعطای پایگاه اجتماعی، ی) حمایت از هنجارهای اجتماعی، ک) انتقال میراثهای فرهنگی و اجتماعی از نسلی به نسل دیگر، ل) نقش و کارکرد بیان عقاید، م) ایجاد همبستگی میان اجزای جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی، و ن) کارکرد تبلیغی می باشد (معتمدنژاد،.(1369 در یک نگاه کلی، می توان تاثیرات رسانه ای جمعی را چنین تقسیم بندی نمود:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید