بخشی از مقاله
چکیده
سبک زندگی تفسیری از زندگی و چگونگی پیمایش آن است که کیفیت زندگی را رقم زده و سمت و سوی آن را تعیین می کند.در گفتمان های حوزه عمومی، موضوع جوانان همواره محوریت داشته است، زیرا در این گروه سبک زندگی و الگوهای کنشی در زمینه های مختلف از جمله گذران اوقات فراغت، متمایز از دیگر گروه های سنی است. بوردیو، الگوها و سلیقه های افراد جامعه را بر حسب تعلق طبقاتی و میزان تحصیلات آن ها، با عناوین فرهنگ بالا و فرهنگ پایین طبقه بندی می کند و بر اساس آن خطوط اصلی سبک های زندگی را با تمرکز بر محورهای سرگرمی، بازی، ورزش، روابط خانوادگی، فرهنگ و جامعه نشان می دهد.
امروزه در درون جوامع جدید، فرایند تمایز گذاری و تمیز سبک های زندگی متفاوت بین افراد و گروه ها، دیگر نه به وسیله پایگاه موروثی اجتماعی،اقتصادی،سیاسی، بلکه بیشتر بر اساس قدرت انتخاب در مصرف انواع کالاهای مادی و معنوی، صورت می گیرد . در برخی جوامع به صورت آگاهانه از رسانه های ارتباط جمعی سود می جویند و روزبه روز بر بهبود وضعیت فرهنگی و توسعه جامعه خود می افزایند و در برخی دیگر ناآگاهانه از رسانه های جمعی استفاده می شود که در این سیستم ها تأثیر رسانه ها بر جامعه ممکن است منشأ ایجاد فرهنگ نامطلوب از قبیل ورود فرهنگ و هنجارهای بیگانه شود که این عوامل سبب ضعف جوامع می گردد. در این مقاله کوشش شده است رابطه بین سبک زندگی اسلامی با اوقات فراغت و نقش رسانه ها در ارتباط با انتقال فرهنگ مطلوب به جوانان، بررسی و تحلیل شود.
واژگان کلیدی: سبک زندگی، جوانان، اوقات فراغت، رسانه ها
مقدمه
به نظر می رسد که با توجه به انتقال اغلب کارکرد های خانواده در خصوص جامعه پذیری فرزندان به سایر نهادها، به ویژه نهاد آموزش، می بایست به طور جدی تری وارد بحث فرهنگ مدرسه ای و فرهنگ دانشگاهی و تاثیر آنها بر سبک زندگی و اوقات فراغت جوانان شد. بنا به تعریف، سبک های زندگی، الگوهای کنشی هستند که افراد را از یکدیگر متمایز می سازند و جزئی از زندگی اجتماعی روزمره ی دنیای مدرن محسوب می شوند. لیکن اگرچه تعلق طبقاتی، ثروت و تحصیلات در سوگیری های سبک زندگی جوانان نقشی تعیین کننده دارند، با این حال، سبک زندگی از متغیرهای زمینه ای نظیر جنسیت، مکان زندگی و سن هم تاثیر می پذیرد. البته در کنار این متغیرها، عوامل تاریخی و ساختاری نیز قابل طرح هستند که از جمله ی آنها می توان به هویت و ارزشهایی که فرد پذیرفته و درونی می سازد اشاره کرد - ذکائی،ٌََّ: ًٌُ-ٌََ - .
اوقات فراغت یکی از پدیده هایی است که توجه بسیاری از صاحب نظران به ویژه جامعه شناسان و متخصصان علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است . جامعه شناسان، فراغت را واقعیتیکاملاً تازه تصور می کنند که در نتیجه انقلاب صنعتی و توسعه اجتماعی و اقتصادی جهان امروز پدید آمده است . امروزه فعالیت های اوقات فراغت از چنان اهمیتی برخوردار شده است که کارشناسان از آن به مثابه آیینه ی فرهنگ یاد می کنند . در این معنا، چگونگی گذران اوقات فراغت افراد یک جامعه به میزان زیادی معرف خصوصیات فرهنگی آن جامعه است . در دهه های اخیر، جامعه شناسان اوقات فراغت و صاحبنظران مطالعات فرهنگی با پیوند مؤلفه های تشکیل دهنده ی اوقات فراغت با هویت اجتماعی، افقی نوین در این عرصه ی پژوهشی گشوده اند . تحلیل نقش اوقات فراغت در فضای مدرن و رابطه ی آن با هویت، نشانگر افزایش اهمیت فراغت در جامعه ی معاصر است - گروه اجتماعی فرهنگی سازمان ملی جوانان، ٌٌَََُْ - .
در خصوص تاثیر مدرسه بر روی سبک زندگی دانش آموزان، به نظر محققین، آموزش های کلیشه ای مستقیم، عملاًنه تنها کارساز نمی شوند، بلکه نتایج معکوسی هم در پی می آورند. اندرزهای طولانی، ملال آور می شوند و به صورت ضد اندرز در می آیند. نمادها و نشانه های یکنواخت، ذهن بچه ها را خسته و شرطی می کنند، پیام های شرعی و اخلاقی سخت گیرانه، با خود، دل زدگی و پس زدگی به همراه می آورد. میل به کنترل، در برابر خود روح مقاومت بر می انگیزد. مناسک و آیین های رسمی به دلیل بیگانگی با تحولات زیست جهان واقعی نوجوانان و جوانان، از خاصیت برانگیختن و معنا دادن، تهی می شوند و در برابر آنها عملکردهای غیررسمی با خصوصیت نفوذ و اثرگذاری بالا شکل می گیرند و گسترش می یابند.
زیرا جوانان معمولا تجربیات غیر رسمی خود را از محیط های خصوصی تر همچون محیط های خانوادگی، از گروه های دوستی، ازمهمانی ها، از خرده فرهنگ های جوانی واز محله ، کوچه و خیابان، از تلفن های همراه و پیامک ها و بلوتوث ها ، از محیط های چت مجازی و مانند آنها کسب می کنند و آن را با برنامه های درسی رسمی به شدت وعمیقاً در می آمیزند - فراست خواه، ٌََُ : ٍُ - . بدین ترتیب، دانش آموزان اهداف آموزشی و تربیتی و مهم تر از همه اهداف فراغتی نظام مدرسه ای را به چالش می کشانند و آن را سمت و سوی خودخواسته ای می بخشند. ساعت ها پشت میز کامپیوتر نشستن و به بازی های رایانه ای پرداختن، تغییر پیاپی گوشی های همراه و نصب آخرین بازی ها در آن، ساعت ها چت کردن و گشت و گذار های اینترنتی، حضور در جشن تولدهای مختلف و مختلط سالم و ناسالم، استفاده از سیگار و مواد مخدر و کاهش سن مصرف، عدم رغبت به انواع ورزش های سالم، مطالعه غیردرسی ونهایتاً خواندن دروس در شب های امتحان و اخذ نمره قبولی - با توجه به توصیه های مقامات بالا مبنی بر عدم سخت گیری و افزایش آمار قبولین - ، وضعیت عده ی قابل توجهی از همین دانش آموزان، در گذران اوقات فراغت و بهره گیری از آن در ظرفیت های یادگیری و خلاقیت های آموزشی است .
شاید به همین دلیل است که وزیر آموزش و پرورش، از انتشار کتاب جدیدی با نام تفکر و سبک زندگی، خبر می دهد که برای پایه اول متوسطه تهیه و تدوین شده است. - خبرگذاری فارس، - .این بدان معناست که هنوز مهم ترین نهاد اجتماعی کننده کودکان و نوجوانان و جوانان - با همه کتاب های درسی، معلمان، برنامه ریزان، مدیران، سیاست گذاران و ... - ، نتوانسته است تا کنون در فرآیندهای آموزشی و پرورشی خود، سبک زندگی دانش آموزان را به گونه ای متحول کند کهمجدداً نیازمند انتشار کتاب تفکر و سبک زندگی و گنجانیدن آن در برنامه درسی دانش آموزان نباشد . بنابراین مقرر شده است که این امر مهم و حیاتی - یعنی حل همه بحران ها و مشکلات جوانان - با گذراندن دو واحد درس سبک زندگی در متوسطه دوره اول حل شود !
از سوی دیگر، خروجی چنین نظام آموزشی ای، وقتی به عنوان دانشجو، وارد دانشگاه می شود و با معانی، روش ها، تجارب و چالش های جدیدتر و جدی تری مواجه می شود؛ و این میراث ، فرایند کمی و کیفی یادگیری و آموزش او و نیز جامعه پذیری دانشگاهی اش را دچار مشکلات اساسی می کند. زیرا انسان های امروز - به ویژه جوانان و دانشجویان - ، دیگر مجموعه ای یک دست از ارزش های ثابت و مطمئن را در اختیار ندارند. گسترش ارتباطات و نفوذ بیش از حد رسانه ها در ابعاد مختلف فضاهای خصوصی و عمومی، موجب شده است هویت همگون و یک دست ما، کهقبلاً از طریق نفی دیگران، خویشتن را به آسانی اثبات می کرد و آسودگی خیال ناشی از همگونی و تک صدایی درونی و بیرونی را بهترین سبک و روش زندگی تصور می کرد، دیگر نتواند فضای چندگانه فرهنگی و متمایز گروه های مختلف را نادیده انگارد.
به همین دلیل، هویت امروز، هویتی چهل تکه و سیال است که لاجرم می باید درجه ی تحمل، مدارا و تساهل را در همه سطوح تصمیم سازی و تصمیم گیری افزایش دهد و با مشاهده اندک تفاوت و تمایزی، دیگران را غیرخودی نپندارد. به قول شایگان، فضاهای سازنده ی امروز ما، فضا هایی متنوع و ناهمگونند. ما دیگر، ریشه ای واحد نداریم که تک و تنها در سرزمینی خاص فرو رفته باشد؛ بلکه ما ساقه های زیرزمینی هستیم در ارتباط با دیگران، با فرهنگها و آگاهی های گوناگون ... و چنین است که هویتمان چهل تکه می شود و ما از حالتی به حالت دیگر می رسیم بی آنکه خود از این چرخش آگاه باشیم؛ لیکن پس از آنکه این گذر محقق شد، خود را دچار احساسات غریبی می بینیم که از مهار و هدایت آنهاعاجزیم . زیرا تسلط بر آنها مستلزم کلیدهای تازه ای برای تفسیر است - شایگان، ٌَََ: ٌِِ-ٌَِ - . بدون شک، یکی از منابع بسیار کارآمد دنیای مدرن برای تغییر سبک زندگی، رسانه ها هستند. برجسته تر شدن نقش رسانه ها نسبت به گذشته باعث شده اند که رسانه ها در بسیاری از سطوح فرهنگی، سیاسی و اجتماعی زندگی بشری تأثیرگذار باشند، به نحوی که در جهان امروزه، رسانه ها مهم ترین و تأثیرگذار ترین ابزار زندگی بشری و از جمله عوامل تفکیک نشدنی از زندگی روزمره هستند - معتمد نژاد، ٌََِ: ُ ،معینی فر، ٌَََ : ٌَّ - .
مبانی نظری
بوردیو با ارائه تحلیلی اجتماعی از فرهنگ، آن را به مرکز جامعه شناسی می کشاند - سیدمن، ٌََّ: ًٍٍ - و الگوها و سلیقه های افراد جامعه را بر حسب تعلق طبقاتی و میزان تحصیلات آن ها، با عناوین فرهنگ بالا و فرهنگ پایین طبقه بندی می کند و بر اساس آن خطوط اصلی سبک های زندگی را با تمرکز بر محورهای سرگرمی، بازی و ورزش، روابط خانوادگی، فرهنگ و جامعه نشان می دهد - ذکائی،ٌََّ - .او در کتاب تمایز گفته است که انجام برخی فعالیت های فرهنگی از قبیل رفتن به تئاتر، موزه، نمایشگاه عکس و نقاشی توسط افراد متعلق به طبقات مختلف اجتماعی به طوریکسان صورت نمی پذیرد. زیرا میان زیباشناسی عامیانه که بر روزمرگی و یکنواختی هنر و زندگی استواراست و رابطه ای که طبقات برتر با هنر برقرار می کنند تفاوت بسیار است .
در پشت این رابطه، مجموعه ای از نشانه ها و گفتمان ها وجود دارد که فرد مرفه در محیط اجتماعی خود و در مدرسه به طور تدریجی و غیرمحسوس با آنها آشنا شده و به آنها تسلط دارد. افراد عامی - غیرتحصیل کرده - فاقد این توانمندی ها و نیز توان کسب آنها هستند، در حالی که صاحبان مدارج و مدارک تحصیلی بالا، هر عکسی را عکس وهر نقاشی را نقاشی نمی دانند. پس در هر یک از شاخه های هنری و فرهنگی، سطوح مختلف تشخص و تمایز وجود دارد؛ به این معنا که با اندکی کوشش می توان صورت های مختلفی از موسیقی، نقاشی، ادبیات، تئاتر و سینما را مشاهده کرد که طبقات مختلف با انتخاب هر یک از آنها بر حسب سلیقه و ذوق، از هم متمایز می شوند . در این میان طبقات متوسط می کوشند از فرودست ها فاصله گیرند و به فرادست ها نزدیک شوند. ضمنا فرصت های تمایز نیز فراوانند مانند نحوه گذران اوقات فراغت، معاشرت، لباس و آرایش - شویره و فونتن - .
نتیجه آنکه می توان گفت این تمایزها وجود دارند زیرا عادت واره ها، بر حسب میدان ها و نیز سرمایه های مربوط به میدان ها، مدام در حال بازآفرینی هستند. به عنوان مثال، میدان دانشگاه از بین چهار نوع سرمایه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نمادین، بیشترین ارزش را به سرمایه فرهنگی - صلاحیت و دانش - می دهد و افراد آن با استفاده از این منبع - سرمایه - ، واجد ویژگی های خاصی هستند که صاحبان کسب و کار در میدان اقتصاد - دارندگان سرمایه اقتصادی یعنی ثروت - ، فاقد این ویژگی ها هستند. لذا طبقات و قشرهای آنها - با توجه به ترکیبی بودن سرمایه ها - ، سبک های زندگی کم و بیش همگنی را بوجود می آورند که می توان آنها را درعادت واره های گرایش و استفاده از موسیقی، تئاتر، فیلم، تزیین منزل و غیره مؤثر ارزیابی کرد - سیدمن،ٌََّ: ًًٍ-ٌَُ - . بدین ترتیب بوردیو معتقد است که منطق عمل اجتماعی ، بیشتر تابع انگیزه ی انطباق، رفع نیاز و کسب قدرت است تا درک و تبیین.
پس لازم است با عینیت بخشیدن به عادت واره دانشگاهی، به تحلیل گر اجازه دهیم خصایص متمایز کنش اجتماعی را درک کند؛ زیرا این عادت واره، بیشتر شهودی و استراتژیزه کننده است تا تابع قاعدهو محاسبات عقلانی - همان:ًٍُ - . این بدان معناست که نحوه ی گذران اوقات فراغت، به مثابه کنشی اجتماعی، می باید در طول زمان و طی فرایندهای جامعه پذیری اولیه و ثانویه بر اساس عادت واره هایی که جوانان و دانشجویان در خانه، مدرسه و دانشگاه آموخته اند و درونی ساخته اند به شکلی شهودی و بر مبنای اهداف کلی انتخاب و اجرا شود. یعنی میزان تمایل جوانان و دانشجویان به برخی از ورزش ها، فیلم های سینمایی، مطالعه کتاب های معین، موسیقی های خاص، تماشای تلویزیون و نظایر آن، تابعی از سلیقه ها یا ذائقه های آنهاست که نه تنها ویژگی فردی محسوب نمی شود؛ بلکه محصول عادت واره هایی هستند که به ویژه در میدان دانشگاهی و برای کسب سرمایه فرهنگی و سپس پرستیژ و قدرت ساختار می یابند. زیرا بوردیو اذعان می دارد که تشابه سلایق اعضای یگ گروهاجتماعی صرفاً به دلیل همگونی عادت