بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عناصر ساختار سازمانی با فرهنگ کار آفرینی درواحد های دانشگاه آزاد اسلامی استان گیلان است. پژوهش به روش همبستگی انجام شده و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان واحد های دانشگاه آزاد اسلامی استان گیلان - واحد های بسیار بزرگ و بزرگ - به تعداد 1086 نفر میباشد. نمونه آماری براساس جدول کرجسی و مورگان و با توجه به حجم جامعه 286 نفر تعیین شد. نمونه گیری به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام شده و ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات شامل دو پرسشنامه : - 1 عناصرساختار سازمانی با 20 سؤال پنج گزینه ای از طیف لیکرت که محقق ساخته است و سه عنصر پیچیدگی ، رسمیت و تمرکز را مورد سنجش و برسی قرار می دهد و- 2 پرسشنامه فرهنگ کار آفرینی با 40 سوال که براساس طیف لیکرت تنظیم شده و هفت مؤلفه - درک تغییر ، کشف فرصتها ، مشارکت ، خلاقیت فردی ، استقلال طلبی ، قبول مسئولیت و ریسک پذیری - را مورد سنجش و بررسی قرار می دهد . داده ها و اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمونهای تحلیل رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته های به دست آمده از پژوهش نشان داد که : اولابین عناصر ساختار سازمانی و فرهنگ کارآفرینی رابطه معنادار وجود دارد .ثانیا بین پیچیدگی و رسمیت با فرهنگ کار آفرینی رابطه منفی اما معنادار وجود دارد و این دو متغیر توان پیش بینی فرهنگ کار آفرینی را دارند . همچنین بین تمرکز و فرهنگ کار آفرینی نیز رابطه معناداری وجود ندارد .
کلید واژه ها : فرهنگ کار آفرینی ، عناصر ساختار سازمانی ، واحد های دانشگاه آزاد اسلامی استان گیلان.
مقدمه
شتاب دگرگونی ها و تحولات و همچنین ظهور محصولات نوین فکری ،فرهنگی،صنعتی و اجتماعی برای کشورهایی نظیر کشور ما که دچار تاخر توسعه ای هستند شرایط اعجاب آور و قابل تأملی پدید آورده است،چنانکه این کشور ها دچار نوعی جبر تاریخی شده اند و چاره ای جز پیمودن مسیری که دیگران - کشورهای توسعه یافته و پیشرفته - در پیش پایشان گذاشته اند،وجود ندارد؛چرا که نه فرصت،سرمایه و منابع کافی برای ابداع شیوه و روش جدید پیشرفت و توسعه را در اختیار دارند ونه توان خارج شدن از دریای بیکران دستاوردهای دنیای تکنولوژیک ومدرن امروزی را - مظفری و همکاران ،1386،ص. - 157
روند رو به افزایش جمعیت کشور فرصت های شغلی و عواملی نظیر این ،دلایلی هستند که موجب می شوند سیاستگذاران و برنامه ریزان کلان کشور جهت حل این مشکل به طور جدی به دنبال یافتن روزنه هایی باشندو این راهکار چیزی جز مقوله کارآفرینی نیست،چرا که کار آفرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادی کشورها در عصر حاضر شناخته شده است. - کرد ناییج و مقیمی،1388،ص. - 120به زبان ساده، »کارآفرینی« همان فرآیند تاسیس یک کسبوکار - شرکت - برمبنای یک فکر و ایده نو است. یک یا گروهی از افراد که به آنها »کارآفرین« میگوییم، فرصتی نوین را کشف کرده ویا خلق میکنند و برپایه آن شرکت یا موسسهای خصوصی را بنیان نهاده و دل را به دریا زده و وارد عرصه بازار و رقابت میشوند - علیمردانی و قهرمانی ،1388،ص. - 132
کارآفرینی نیازمند وجود فرهنگ خاصی است. هر فردی نه توانایی و نه تمایل به کارآفرینی دارد. به همین علت و باتوجه به اهمیت کلیدی کارآفرینی در اقتصادهای نوین - ایجاد شرکتهای کوچک و متوسط - ، کشورهای مختلف مصممانه برنامههای مفصلی را برای بسط چنین فرهنگی در جامعه خود تدارک دیدهاند تا بتوانند همچنان مسیر رشد و پویاییشان را ادامه دهند. موفقترین کشور در این زمینه، آمریکا است. - موهاد خیرالدین و همکاران ،2004،ص. - 216متأسفانه در کشور ما، افراد بیشتر روحیه »کارمندی« دارند تا کارآفرینی و ریسکپذیری. مدیران کشور باید بکوشند برمبنای یک برنامهریزی جدی، به ارتقای فرهنگ کارآفرینی در کشور نایل آیند.کار آفرینی سازمانی به مثابه وسیله ای جهت اصلاح و بهبود سودمندی و رقابت پذیری شرکت هاست.
تأثیر پذیری ساختار از فرهنگ نیز مقوله مهمی است چرا که فرهنگ بر ساختار سازمانی تاثیر زیادی دارد.فرهنگ می تواند بر راههایی که سازمان استراتژی آینده خود را تدوین می نماید نیز تأثیر گذار باشد. - بردبار ،1387،ص. - 179”فرهنگ“ را میتوان مجموعهای از باورها، آیینها، اندیشهها، آداب و رسوم، و ارزشهای حاکم بر یک جامعه دانست. به دیگر سخن، فرهنگ مقولهای است که در سطح جامعه و گروه، و در تعامل میان آنها معنا مییابد و شیوه برقراری ارتباط و تعامل را میان افراد آن جامعه بیان میکند. برمبنای فرهنگ است که افراد تجارب، تصورات و عقاید خود را با یکدیگر مبادله میکنند - رابینز،1388،ص. - 381ارتباط میان کارآفرینی و فرهنگ، از دو سو قابل بحث است. از یک سو، نتایج کارآفرینی است که بر جامعه تأثیر میگذارد و از سوی دیگر، خود فرآیند کارآفرینی و فرهنگ حاکم بر آن است که هم متأثر از مبانی فرهنگ جامعه است و هم میتواند در آن تحولات اساسی ایجاد کند.
از یک سو، کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی و تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیشزمینهای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است. با برآوردهشدن نیازهای اولیه معیشتی، زمینه برای بروز نیازهای عالیتر انسانی فراهم میشود که اگر در مسیری درست هدایت شود، به شکوفایی و تعالی انسانها و جامعه میانجامد - موریس و همکاران، 2002، ص. - 113علاوه بر این نوآوری که از مشخصههای اساسی کارآفرینی است، منجر به تولید محصولات جدیدتر و ارایه خدمات جدیدتر و متنوعتر شده و به این ترتیب قدرت انتخاب مردم افزایش یافته و زندگی سادهتر میشود. با بالارفتن سطح رفاه و آسایش و افزایش اوقات فراغت، فرصتهای بیشتری برای فعالیتهای فرهنگی ایجاد میشود. این امر در درازمدت موجب تشکیل و گسترش تشکّلهای مردمی میشود که با