بخشی از مقاله

بوم هاي بياباني و ساختار پايدار

چکيده
زيست و توسعه پايدار امروزه در محافل علمي جهان همواره مر بحث ـ و کاـوش بوده و نظريات مختلفي از ابعاد گونـاگون ارئـه گرديـده است . قطعا حفظ منابع طبيعـي خدادادي ، عدم آلودگي محيط زيست ، حداقل مصرف انرژي هاي فسيلي و هم زيستي با شرايط طبيعي و اقليمي از طريق تدابير شهرسازي و معماري از موارد مهم در طراحـي و سـاخت مجتمع هاي زيستي بوده و بايد مورد توجه و اجرا توسط ـ طراحـان و مجريـان قـرار گر.
معماري بوم هاي بياباني و کويري ايران حاوي بسياري ويژگي هاي منحصر به فرد است که ضمن توجه به نيازهاي زيبا شناختي ، با ظرفيت هاي طبيعي و اکولوژيک بسـتر خو زينـ منطبـق است . در واقع اين معماري نه تنها از کيفيت هاي محيط طبيعي خود نکاسته بلکه ماهيت آن را نيز ارتقاء بخشيده است .تکنيک هاي به کار رفته در اين معماري در واقع بسياري از مفاهيم نوين در عرصه معماري پايدار را در بر مي گيرد .که در اين مقاله به آن پرداخته شده است .
کلمات کليدي : معماري پايدار ، بوم هاي بياباني و معماري ، معماري کويري ، طراحي اکولوژيک

۱- مقدمه
نظريه توسعه پايدار و در پي آن معماري پايدار، امروزه جزء يکي از بحث برانگيز ترين موضوعات عرصه معماري است . اينکه هر ساختماني بايد بتواند با محيط طبيعي که در آن واقع شده رابطه برقرار کند جاي بحث ندارد .آنچه چالش محسوب مي گردد نوع و چگونگي اين رابطه است .ايده معماري پايدار امروزه براي پاسخگويي به اين پرسش مطرح گرديده است .
در جهت ايجاد محيطي پايدار و مناسب زندگي انسان ، معماري بياباني ايران به اصول و روشهايي دست يافته است که نه تنها تخريب و ضايعه اي را بر محيط تحميل نمي کند، بلکه فراتر از آن به عنوان عامل کمال بخشيدن به ماده نيز ايفاي نقش مي نمايد.
در اين مقاله نخست مروري اجمالي در مفهوم پايداري و به تبع آن معماري پايدار ارائه مي گردد و پس از شرح ويژگي هاي اقليمي و جغرافياي مناطق بياباني به عنوان بستر اصلي مطالعه ، به بيان مهمترين الگوهاي کهن پايداري در قياس با مفاهيم نوين عصر حاضر پرداخته خواهد شد.
۲- پايداري در لغت
فعل sustain از ريشه لاتين Sustinere و از دو جزء sub ( به معناي از پايين به بالا ) و Tenere(به معناي نگه داشتن ، حفظ کردن ) تشکيل شده واز سـال ١٩٢٠ مـيلادي در زبان انگليسي به کار گرفته شـده اسـت [١٢] . ايـن فعـل بـا مفـاهيمي از قبيـل " حمايـت ، پشتيباني و تداوم " آميخته است و صفت Sustainable در توصيف " شرايط ، حالت ويا چيزي " بکارمي رود که مورد پشتيباني قرار گرفته يا به واسطه کمک يا تأمين معاش ، همچنان تداوم يافته است [١٢] .
دهخدا پايداري را به معناي بـا دوام ومانـدني آورده اسـت ١. در فرهنـگ سـخن و فرهنگ فارسي معين نيز پايداري به مفهوم پايدار بودن و مقاومت ، از مصـدر" پـايش " بـه معناي پايداري کردن و از خود استقامت نشان دادن آمده است . براي صفت پايداري نيز ايـن معاني بيان شده است : داراي ثبات ، هميشگي و مقاومت کننده ٢.
بنابراين واژه پايداري که به عنوان معادل Sustainability انتخاب شده است فاقد معناي امروزي آن بوده و برحفظ و ثبات تکيه دارد .معناي واژه پايداري که در اين بحث نيز مد نظر مي باشد عبارتست از: "آنچه که مي تواند در آينده تداوم يابد " [١] .
۳- پايداري به عنوان رويکرد انسان به جهان زيستي
پايداري نگرشي است که از تغيير نگاه انسان به جهان متولد شده است . بـه دنبـال طرح مسائل جدي زيست محيطي ، نظير آلودگي ها، افزايش دماي کره زمين و نابودي منابع طبيعي ، بحث توسعه پايدار (Sustainable Development) در سال ١٩٨٧ ، از طريق گزارش برونتلند تحت عنوان " آينده مشترک ما " توسـط کمسـيون جهـاني محـيط و توسـعه در دستور کار قرار گرفت . همچنين در سال ١٩٩٢ نيز دستور کار٢١ (٢١ Agenda) انتشار يافـت .
بر طبق سند مزبور سيستم برنامه ريزي و طراحي شهري به عنوان يکي از مکانيزمهاي مهم براي پيگيري توسعه پايدار معرفي مي گردد و در همين راسـتا معمـاران و طراحـان شـهري مبحث شهر و معماري پايدار را در دستور کار خويش قرار داده اند ٢]. بدين ترتيب ادبيات گسترده اي در عرصه معماري و شهر سازي شکل مي گيرد که فرصت پرداختن بـه آن در چهارچوب اين نوشتار اجمالي نيست . علاوه براين در تعريف توسعه پايدار نيز هيچ توافق نظري وجود ندارد. با اين وجود بيشترين و کاربردي ترين تعريف را مي تـوان تعريـف برونتلنـد بـه حساب آورد:
"شيوه اي از توسعه که در عين رفع نيازهاي جامعه کنوني ، از توانايي نسلهاي آينده در برآوردن نيازهايش نمي کاهد." بدين ترتيب شناخت پايداري به عنوان يک نگرش اخلاقي ، به منظور تعبير و شناخت صحيح از معماري مبتني بر اين نگارش ، حايز اهميت فراوان است ، چراکه معماري به عنوان مقوله اي که درباره رابطه " انسان " و" محيط " تصميم گيري مي کند، براي پايدار بودن مي بايست از جايگاه ارزشي - اخلاقي مبتني بر تفکر پايداري تبيين شود .از طرف ديگر شرط اساسي درنيل به پايداري محيطي ، برقراري تعادل پويا ميان نظامهاي مختلف محيط است . تعادل ميان نظامهاي بوم شناختي ، نظامهاي اجتماعي -فرهنگي و نظامهاي اقتصادي .
بر اين اساس " معماري پايدار " به عنوان رويکرد ايجاد محيط پايدار بر« معماري حساس به محيط » مبتني است . تعابير متفاوت از" حساسيت محيطي "و عدم وفاق بر يک مفهوم واحد از پايداري در ادبيات معماري پايدار، که خود ناشي ازمواضع اخلاقي متفاوت و شرايط سياسي ، اقتصادي وزيست محيطي مختلف مي باشد، به برداشت هاي متنوعي از مفهوم معماري پايدار منجر شده است . به طوري که امروزه اصطلاح معماري پايدار براي طيف وسيع و متنوعي از رويکردهاي حساس به محيط به کار گرفته مي شود :
از معماري سنتي که همواره به عنوان معماري با گرايش به سمت پايداري بوم شناختي و اجتماعي شناخته مي شود، تا گرايشهايي که با ادعاي پايدارتر کردن معماري موجود، معتقد به حفظ يک سبک خاص و وارد نمودن جنبه اي از حساسيت هاي محيطي در ظاهر طرح يا کارکردهاي محيطي آن هستند.
بر اين مبنا ارائه يک تعريف جامع و مرجع براي رويکرد معماري پايدار، امري دشوار به نظر مي رسد . از اين رو در ادامه برخي از تعاريف و تعابيرارائه شده که از اعتبار و
مرجعيت بيشتري برخوردارند، مطرح مي گردد :
• « خلق محيط انسان ساخت و مديريت متعهدانه آن بر مبناي اصول بوم سازگاري و بازدهي منابع ، اين اصول عبارتند از: کمينه کردن مصرف منابع تجديد ناپذير، ارتقاء و بهبود شرايط محيط طبيعي و کمينه آسيب هاي بوم شناختي بر محيط »
• « تبيين رابطه متعادل تر و همزيستانه اثر معماري با محيط که بر کنش مندي خودآگاه اثر معماري نسبت به شرايط محيطي پي ريزي شده است »
با توجه به اين تعاريف و بسياري موارد مشابه مي توان معماري پايدار را معماري دانست که
، نسبت به ويژگي ها و شرايط محيطي و مکاني پاسخگو و کنش مند است و از قابليت هاي بستر بوم شناختي خود در راستاي ايجاد شرايط محيطي مطلوب استفاده بهينه مي نمايد.
بدين ترتيب از تعادل بوم شناختي برخوردار خواهد بود، يعني کمينه صدمات را بر محيط زيست دارد .علاوه بر اين نسبت به تغييرات ، شرايط و نيازها، انطباق پذير و در نتيجه تداوم پذير است و به واسطه برخورداري از ويژگي هاي مکاني ، متمايز و قابل تفکيک مي باشد.
معماري پايدار در بردارنده آميزه اي از ارزشهاي زيبا شناختي ، محيطي ، اجتماعي و سياسي و اخلاقي است .
طراحي پايدار به يک مفهوم دروني و اساسي از مکان منتج خواهد شد . فرآيندي که به احيا شدن بيش از تحليل بردن مي انجامد .در واقع علم و هنر برقراري ارتباطي مناسب بين محيط انساني و جهان طبيعت است [١٣] .
تأمل بيشتري در موضوع ، حاکي از آن است که مفهوم پايداري در عرفهاي قديمي و فرهنگهاي کهن بشر هم ريشه داشته و در زندگي سنتي ، در قالب تکريم و حرمت گذاري به طبيعت و منابع طبيعي جلوه گر شده است .از اين رو مي توان فعاليت هاي دهه هاي آخر قرن بيستم را به مثابه تلاشي براي احيا شدن اين مفاهيم کهن دانست ؛ تلاشي که در قالبي جامع تر، علمي تر و کاربردي تر انجام مي گردد ٣] .
٤- ويژگي هاي محيطي ، جغرافيايي و اقليمي بوم هاي بياباني و حاشيه کويري ايران
بزرگترين حوزه آب ريز ايران ، از دشت کويري مرکزي و حوزه بيابان لوت تشکيل شده است .دشت کوير مرکزي ايران از طرف شمال توسط رشته جبال البرز و از طرف شرق با کوه زاگرس محصور شده است .رشته جبال هاي مذکور باعث جلوگيري از جريان بادهاي باران آور به داخل حوزه آب ريز شده اند .حوزه آب ريز مرکزي ، ارتفاع متوسطي حدود يک هزار متر ازسطح دريا را داراست و در مجموع از تنوع قابل توجهي از نظر ارتفاع از سطح دريا، جهات جغرافيايي و بادهاي غالب برخوردار است [٤] .
ميزان بارندگي در دشت کوير مرکزي ايران بسيار کم (حدود هفتاد ميليمتر در سال ) برآورد شده است .پوشش گياهي فقير، زمين شوره زار و تراکم بسيار کم جمعيت از ويژگي هاي منطقه کويري مرکزي و بوم هاي بياباني محسوب مي گردند[٤] .
رطوبت کم و نبودن ابر در آسمان باعث مي گردد دامنه تغييرات دماي هوا در اين مناطق بسيار زياد شود .درجه حرارت بالا در روزهاي فصول گرم ، اختلاف زياد بين شب و روز، تابش شديد نور خورشيد (٨٠٠،٧٠٠ کيلوکالري در هر ساعت در متر مربع ) ، از ويژگي هاي اقليمي مناطق حاشيه کويري محسوب مي گردند .درجه حرارت حوزه هاي مختلف اين مناطق به موقعيت جغرافيايي ، سطح دريا، جهت وخصوصيات باد بستگي دارند .اکثر شهرهاي حوزه مرکزي ايران در حاشيه کوير واقع شده اند[٤] .
مکان جغرافيايي ، اندازه آبادي ها و فاصله آنها از يکديگر مستقيماَ تحت تأثير عوامل محيطي و پتانسيل هاي طبيعي مناطق بوده است .
٥- ويژگي هاي معماري و شهرسازي بوم هاي بياباني
اگرچه در بسياري نقاط بياباني ايران ، شرايط ظاهري اقليمي براي بنياد کردن شهر و يکجا نشيني فراهم نيست ، لکن با اختراع قنات که ابداع آن توسط ايرانيان محرز است ، آب از فاصله هاي ٢٠ و ٣٠ و٤٠ کيلومتري به روي زمين آورده شده و به عنوان عامل تداوم حيات شهرها و روستاها ايفاي نقش نموده [٥] و ساکنين آنها با بهره گيري از يکي از اقتصادي ترين ، سالمترين ، پايدارترين و مهندسي ترين روشها، آبهاي تحت الارضي را به سطح زمين آورده و در دل بياباني خشک و لم يزرع شرايط حيات را به نحو احسن فراهم نموده اند .استقلال و خودکفايي ، عدم نياز به انرژي فسيلي ، بهره برداري متعادل از آبهاي تحت الارضي وحفاظت از محيط زيست را مي توان به عنوان ويژگي ها و فوائد قنات در جهت توسعه پايدار ذکر نمود ٦] .
استفاده از قنات به عنوان تکنيک استخراج آبهاي زير زميني ، روش هدايت آن ها به بافت ها به صورت سلسله مراتبي از مظهر قنات تا زمين کشاورزي از نهرهاي اصلي ، يا جوي هاي فرعي اساس شکل گيري شبکه راه ها در بافت هاي سنتي را تشکيل داده است [٤] .
به همين دليل اصلي ترين بنياد شهر(Infrastructure) پديده اي است که از ديده ها پنهان است و آن شبکه آبرساني زيرزميني است . با توجه به ويژگي هاي زمين از نظر جنس ، حاصلخيزي و همچنين شيب و توپوگرافي که عامل مؤثر در جهت گيري قنات ها براي استخراج و هدايت آب به سوي زمين هاي قابل کشت است ، مي توان نوع تکامل يافته اي ازطراحي و برنامه ريزي اکولوژيک را در نظام سنتي ملاحظه نمود [٤] .
بسياري از خانه ها، مدارس علميه ، بازارها و مساجد نيز از طريق جوب و پاکنه ، بريده و پاياب و گودال باغچه به قنات مربوط مي شوند .اندازه مجتمع هاي زيستي نيز در کل بستگي مستقيمي با ميزان آب قنات ها داشته است .
شهرهاي سنتي مناطق بياباني ايران عمدتا از يک بافت فشرده
و به هم پيوسته (Compact Settlements)
ساخته شده است . تحقيقات جديد نشان داده است ، ميان مفهوم شهر« پايدار» و مفاهيم تراکم و فشردگي روابط معني داري ، وجود دارد. تأمين آسايش اقليمي و صرفه جويي در مصرف انرژي به واسطه تقليل سطوح در معرض تابش خورشيدي ابنيه وبافت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید