بخشی از مقاله

چکیده

اخلاق به منزله آییننامهای است که انسان موظف است به لحاظ انسان بودن، آن را رعایت کند؛ چرا که انسان برای بازگشت به کرامت واقعی و حقیقی خود به اخلاق نیازمند است. اصول اخلاقی به قوانین کمال انسان و تحقق بخشیدن خیر مربوط است و در نتیجه در هر جامعه ای به مجموعه احکام ارزشی ناظر بر آن جامعه اطلاق می شود.

لفظ جامعه از لحاظ لغوی، اسم فاعل مؤنث از مصدر جَ»مع« به معنایگِرد کردن، گروهی آوردن، فراهم آوردن است این واژه در عرف به معنای »گروهی از انسانها« به کار میرود، خواه آن گروه از مردم در یک روستا یا دهکده یا شهر یا استان یا کشور... زندگی کنند. »جامعه واحد« هم مجموعهای از انسانهایی میباشد که با هم زندگی میکنند و کارهایشان مستقل و مجزای از یکدیگر نیست، بلکه تحت یک نظام »تقسیم کار« با هم مرتبط است و آنچه از کار جمعی شان حاصل میآید در میان همه شان توزیع میشود.

ارزشها معیارهای قضاوت اخلاقی ما، در باره کنشهای انسانی و نیز مهمترین بخش فرهنگ جامعه را تشکیل میدهند. بخشی که هم به عنوان تعیین کننده هدفها و هم به عنوان راهنمای رفتار اعضای جامعه عمل میکنند. ارزشهای مشترک جامعه به دلیل احساس تعلق به یک گروه، پایه وحدت، همبستگی و نظم ا جتماعی و یکی از مهمترین مولفههای هویت افراد محسوب میشوند. درباره ارزشهای اخلاقی مناسب برای جامعه و چگونگی دستیابی به آن، در کتابها، مجلهها و نوشتههای زیادی از نویسندگان و محققان زیادی صحبت شده است. همچنین بعضی ازمحقّقان و مؤلفان به بیان ارتباط بین ایندو، پرداخته و جوابهایی نیز برای اینها عرضه کردهاند. در این مقاله، ضمن تعریف ارزش واخلاقیات، باروش تحلیلی وتوصیفی به را بطه آ ن با جامعه و... پرداخته شده است.

کلیدواژه : ارزش، اخلاق، زندگی، جامعه.

مقدمه:

قال رسول االله - ص - :انّی» بُعثتُلاتمﱢمَمکارمَالاخلاقِ" « طبرسی، 1370،ص »"8همانا برانگیخته شدم تا والاییهای اخلاق را کمال بخشم.«

یکی از معضلات برزگ جامعه بشری عدم روی آورد حقیقی به اخلاق و اخلاقیات است . ظلم و بی عدالتی، فساد، فقر، کشتار انسانهای بیگناه، اعتیاد، بزه کاریها و بسیاری از پدیدههای زشت جوامع بشری ناشی از کم لطفی به این ساحت معنوی در حیات بشری است.
 
رعایت اخلاق در هر زمانی، صفتی نیکو و پسندیده است که فارغ از گرایشهای دینی، انسانیت آدمی، آنرا اقتضا مینماید . از دیگر سو بر کسی پوشیده نیست که اخلاق از مسائلی است که مورد اهتمام و توجه تمامی ادیان آسمانی از جمله اسلام نیز میباشد که تمسک به آن، شرط اساسی برای دستیابی به سعادت و نزدیکی و قرب به خدای عزوجل است.

یکپارچگی و وحدت، نشان از ارتباط افراد یک جامعه با هم دارد و یکی از شروط ارتباط و ادامه آن، پایبندی به اخلاق و سیره نیکو و دوری از رذایل و آلودگیها و خطرهای موجود در این وادی است. انسان اگر قبل از هر چیز، اخلاق را رعایت نماید، در معاشرتهای اجتماعی و روابط با دیگران نیز تحت تأثیر آن خواهد بود و دچار بداخلاقی نمیگردد.

در مبحث اخلاق اجتماعی، نخستین پرسش درباره ارزش،خودِ اجتماعی است. آیا اجتماعی زیستن، بار ارزشی دارد تا در محدوده اخلاق قرار گیرد و آیا میتوان زندگی کردن به صورت جمعی را هم، جزء اخلاق اجتماعی برشمرد؟ در پاسخ باید گفت که قضاوت کردن درباره این موضوع به این بستگی دارد که اجتماعی زیستن را یک فعل اختیاری برای انسان تلقی کنیم یا این که آن را جبری و غیر اختیاری بدانیم. اگر اجتماعی زیستن در اختیار انسان باشد، در این صورت خود زندگی جمعی نیز یک موضوع اخلاقی خواهد بود و اگر زندگی اجتماعی، جبری است و هیچ کس قادر نیست به طوری انفرادی و منعزل از جمع زندگی کند، در این صورت موضوع زندگی جمعی، خارج از محدوده و موضوع اخلاق خواهد بود.

زندگی اجتماعی، در همانحدّ که اختیاری است، اخلاقی نیز میباشد. ممکن است کسی تصمیم بگیرد در گوشه ای دور از دیگران، در غاری یا جنگلی، تنها زندگی کند و... این گونه زندگی دور از جامعه، هم برای فرد ممکن است، اتفاق بیفتد. عواملی وجود دارد که گرایش به زندگی اجتماعی در انسان را بر میانگیزد و موجب همبستگی در زندگی اجتماعی میشود که می-توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد: عوامل طبیعی، عوامل عاطفی، عوامل عقلانی.

الف - عوامل طبیعی: همان غریزه جنسی است که باعث نزدیک شدن دو انسان به یکدیگر و تشکیل خانواده میشود و بنابراین، غریزه جنسی، زمینه ساز اجتماعات کوچک است که این اجتماعات با گسترش تدریجی، به صورت عشیره، طایفه و قبیله در میآیند.

ب - عوامل عاطفی: موجب گرایش به اجتماع و پیوند دادن زندگی یک فرد با افراد دیگر میشوند. همچنین سبب ارتباط افراد خانواده شده، از پراکندگی و از همگسستگیِاجتماعِ خانوادگی، پیشگیری میکند.

ج - عواملی عقلانی: انسان را به اندیشه و تأمل وا میدارد تا برای تأمین مصالح مادی معنویِ خود، نیاز به انسانهای دیگر را احساس کند و از این رو است که به انسان حکم میکند که برای تأمیننیازهایِ زندگی خود، روابط مشترکی با انسانهای دیگر برقرار سازد. این عوامل، مهمترین عواملی هستند که انسان را به انتخاب زندگی اجتماعی وادار میکنند؛ اما نقش این عوامل، در همه افراد یکسان نیست. بر اساس آن چه که از آیات و روایات برداشت میشود،نیّت و انگیزه را، که از عوامل عمده انجام کار است، نباید در ارزش گذاری رفتارهای اجتماعی، نادیده گرفتالبتّه. عامل مؤثر در ارزش کار، منحصر درنیّت نیست. ممکن است کسی هدف و نیتش خوب باشد، اما راه تحقق بخشیدن به آن را نداند و کار را به گونه ای انجام دهد که حتی موجبضررِ مادی و معنوی خودش یا دیگران شود، پس صرف حسن نست به تنهایی ملاک ارزش گذاری نیست، ولی نادیده گرفتن آن نیز در ارزشگذاریِ کار، درست نیست و انسان را از حقیقت دور میسازد.

بیان مسأله : اعتقاد به ارزشهای اخلاقی یکی از ویژگیهای فطری انسانها می باشد و مسأله ای است که انسان بر اساس تفکر منطقی بدان اتقاد پیدا کرده است.

معتقد بودن به ارزشهای اخلاقی، یک هنجار فرهنگی است که به انجام کار مناسب در جامعه، ارزش معنوی مثبت میدهد. انگیزههای درون آدمی، نقطه آغاز اعتقاد به ارزشهای اخلاقی محسوب میشوند؛ اما چگونگی تقویت و نگهداشت این
 
انگیزهها، محرک اصلی مفهوم ارزشهای اخلاقی است. ارزشهای اخلاقی برجامعه ، تأثیر فراوان دارد. سؤال این است که ارزشهای اخلاقی چه تاثیری بر جامعه دارد؟

روش تحقیق:این پژوهش از نوع »توصیفی تحلیلی« است. پس از مطالعه و مرور تحقیقهای پیشین، شاخصهای کلی جامعه در ارتباط با ارزشهای اخلاقی استخراج شده است.

فرضیه تحقیق: بین » جامعه در ارتباط با ارزشهای اخلاقی « ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.

سوال تحقیق: آیا بین » جامعه در ارتباط با ارزشهای اخلاقی « ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد؟

هدف تحقیق: تعیین تأثیر ارزشهای اخلاقی برجامعه.

پیشینه پژوهش : تحقیقات متعددی برای تأثیر ارزشهای اخلاقی برجامعه  صورت گرفته است که هر کدام از زاویه ای به

مو ضوع پر داخته اند، ما هم در صدد تبیین زوایه ای از زوایای متعدد این مسأله میباشیم.

تبیین واژهها: مفهوم اخلاق:

اخلاق، معادل دو اصطلاح شمرده شده است. نخست اینکه این واژه، ریشه یونانی دارد و از اصطلاح Ethic گرفته شده است و دیگر اینکه، این واژه ریشه لاتینی دارد و ازMoral اخذ شده است. به گفته محمد عابد الجابری، پارهای از نویسندگان عرب، واژه اخلاق را در معنایMoral و اخلاقیات را در معنای Ethic به کار بردهاند. از سوی دیگر و در تفکیکی که میان این دو انجام شده است میتوان گفت Moral اشاره به رفتار فردی دارد. در این معنا اخلاق، فضای فضیلت فردی را سامان می بخشد. از دیگر سوی Ethic اشاره به ارزشهای خاص جامعه دارد و در این معنا اخلاقیات، فضای ارزشهای اجتماعی را سامان میدهد. - عابد الجابری، سال چهارم، شماره 13 14، زمستان و بهار 1376 1377، ص - 102 طبیعی است که در مقاله حاضر هر دو معنا مراد مراد و منظور است و از این رو اخلاق هم در حوزه فردی و هم در حوزه جمعی دارای تأثیر وتأثّر خواهد بود.

مفهوم ارزش: کلمه ارزش از مصدر ارزیدن، در لغت یعنی قیمت، بها، شایستگی، استحقاق، و در عربی به آن»القیمه« و در انگلیسی «Value» میگویند - صانعی، 1372 ، ص - .3در واقع میتوان گفت که ارزش از بنیادیترین عوامل در تبیین اندیشه، عمل یا اعمال فرد و هم چنین شکل گیری حیات اجتماعی است. همین ارزشها معیارهایی هستند که به فرهنگ کلی و جامعه معنا میدهد - نیک گوهر، 1369، ص - 280 بنابراین در یک تعریف کلی میتوان گفت: ارزشها : یعنی بها دادن و اعتقاد داشتن به یکسری اصول و خطوط قرمز که نباید از آنها عدول کرد مثل - سنتها، اخلاق در جامعه، قوانین حاکم بر جامعه، دین و مذهب و مرام و . . .

عناصر ارزش اخلاقی: قبل از پرداختن به منشأ ارزشهای اخلاقی باید ببینیم ارزشهای اخلاقی چه ویژگی هایی دارند:

- 1 مطلوبیت: این ویژگی در ذات معنای ارزش نهفته است. هر جا از ارزش صحبت میکنیم چه در اخلاق و چه در اقتصاد و... در واقع میخواهیم اشاره به این نکته داشته باشیم که این شیء دارای مطلوبیت است. بنابراین مطلوبیت، یکی از ویژگیهایعامِتمامِ معانی ارزش به حساب میآید. - مصباح یزدی،1373، ص - 46

.2اختیار: از آن رو که موضوع ارزشهای اخلاقی رفتار اختیاری انسان است. پس زمانی می توان سخن از ارزشهای اخلاقی گفت که امور مطلوب -که از عناصر عمومی ارزشمندی است- از روی اختیار کسب شود. یعنی انسان از روی اختیار و اراده خود راست بگوید. - همان -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید