بخشی از مقاله

چکیده
زیربنای همه ارزشهادرسازمان،ارزشهای اخلاقی میباشد.این ارزشهابه استقراروحفظ استانداردهایی کمک میکندکه میتواندبرهدایت افرادبه سوی اقداماتی که برای سازمان مطلوب هستندتأثیربگذارد و موجب ارتقای عملکرد سازمانی گردد. بنابراین ازآنجایی که مدیریت دانش به دنبال محیطی امن، توأم با خلاقیت و نوآوری است،پرورش فرهنگی که در آن رشد ارزشهای اخلاقی حائز اهمیت میباشد،اولین گام در جهت تعالی سازمان محسوب میگردد.فرهنگی که عدالت سازمانی در آن سر لوحه کار مدیران میباشدزیرا ایجاد تعهد در کارکنان تنها در سایه رضایت شغلی آنان حاصل میشود. بنابراین ایجاد فرهنگ عدالت و ارزشهای اخلاقی در سازمان مهمترین راه جهت رسیدن به اهداف سازمان است . به همین خاطر در این مقاله با توجه به ماهیت تحلیلی-پژوهشی آن پس از بیان مسئله و اهمیت و ضرورت آن به بررسی مفهوم مدیریت دانش،اهداف و ویژگی های مدیریت دانش ،نقش فرهنگ درمدیریت دانش ، نقش مدیریت دانش در ایجاد ارزش ها درسازمان، موانع رشد اخلاق درسازمان ، راههای ایجاد ارزش های اخلاقی درسازمان،تعهد سازمانی، رضایت شغلی،ارزش های اخلاقی سازمان وعدالت سازمانی، تعهدسازمانی ورفتاراخلاقی پرداختیم و در نهایت به این سؤال پاسخ دادیم که: چگونه مدیریت دانش میتواند در ایجاد ارزشهای اخلاقی در سازمان تأثیر داشته باشد؟

واژه های کلیدی:
مدیریت دانش، اخلاق، ارزش های اخلاقی، تعهد سازمانی، عدالت سازمانی

مقدمه
دنیای پویاو متغیرامروزی،درحال ورودبه اقتصاددانش محوراست. دراین اقتصاد،دانش و سرمایههای فکری سازمان،جزءمهمترین داراییهای سازمانی محسوب شده ویکی ازمنابع حیاتی برای کسب مزیت رقابتی درسازمانهامیباشند.علاوه براین،دانش که به عنوان برترین ووالاترین شکل اطلاعات شناخته میشودمیبایست به شیوهای مناسب مدیریت شده تاسازمان بتواندبرای خود مزیت رقابتی پایدارایجادکند - لاکشمن1، - 2009 .سازمانهای موفق وکامیاب امروزی،سازمانهایی هستندکه دانش جدیدراخلق ویاکسب کرده وآنرابه شیوههای کاربردی برای بهبودفعالیتهای خود بدل کردهاند.آنهاازشیوههایی نووخلاق برای اصلاح ساختاروعملکردشان بهره بردهاندودرنتیجه توانستهانددانش خودرابه گونهای مناسب ومؤثرمدیریت کنند.ازاین رومیتوانندبرای ماسرمشق والگوباشند. امادراین بین،یکی ازعوامل اصلی برای رسیدن به چنین سازمانهای موفقی درنظرگرفتن ارزشهای اخلاقی است که دامنهآن به تمام حوزهها از جمله مدیریت دانش وعملکردسازمانی کشیده شده است - الوانی و نقوی،. - 1381
مارکو وآرت - 2009 - 2 معتقدندکه خلق وانتقال مؤثردانش مستلزم وجودساختارخاصی درسازمان است . ساختاردرونی سازمان میتواندمشوق یامانع مدیریت دانش باشد .انتقال وخلق دانش مستلزم وجودفرهنگ سازمانی است که درآن افرادوگروههاتمایل داشته باشندبایکدیگرهمکاری نموده ودرراستای منافع متقابلی که دارند،دانش خودرا با یکدیگرتقسیم نمایند. دانپورت و پروسات - 2009 - 3اعتقاددارندکه مدیریت دانش درسازمانهای پیشروبه ایجادفرهنگ اشتراک دانش میان کارکنان کمک میکندوباتبدیل سرمایههای انسانی به داراییهای فکری سازمان یافته برای سازمان، ایجادارزش میکند.به همین جهت داشتن کارکنانی وفادار و سختکوش از شاخصترین منابع سازمانی است که برای دسترسی به آن باید سرمایهگذاری و تلاش کرد. ایجاد حس وفاداری در گرو شفافیت و اعتمادسازی است. در واقع میتوان وفاداری را مرحله سوم پس از ایجاد شفافیت و اعتماد دانست؛ با این توضیح، دسترسی به چنین مرحلهای در ارتباطات با کارکنان، نیازمند برنامهریزی و کنترل در اجرای صحیح آن است.از طرفی وفاداری را به عنوان پیش شرط و زیرساخت سختکوشی میتوان به حساب آورد. کارکنانی از انگیزه کافی برای سختکوشی برخوردار خواهند بود که در فضایی شفاف و قابل اعتماد خود را در فرآیند فعالیت و بازدهی سازمان به عنوان یکی از سه رأس مثلثی که در بالا بدان اشاره شد، سهیم بدانند - سالاری،. - 1393 و در این صورت است که تعهد سازمانی به عنوان یکی از ارزشهای اخلاقی میسر میگردد.در واقع کارکنانی که در فضایی کاملاً عادلانه قرار میگیرند از کارکرد خود در سازمان احساس رضایت نموده و خود را در قبال سازمان و پیشرفت آن مسئول میدانند و در جهت پیشبرد اهداف سازمان قدم برمیدارند، در این صورت است که میتوانیم به حاکمیت ارزشهای اخلاقی در سازمان اذعان داشته باشیم .

بیان مسئله

اخلاق هرسازمان نشاندهنده ارزشهاوباورهای آن سازمان،ودرمجموع،گویای فرهنگ سازمانی حاکم برآن است.شناسایی تئوری اخلاقی موردپذیرش افرادسازمان ازسویی حافظ بقاوبالندگی سازمان است وازسوی دیگرراهنمای مدیران درزمینه سیاستگذاریهاوخطمشیهای مربوط به توسعه وبهبودمنابع انسانی خواهدبود.اخلاق، این قدرت رابرای فردویایک سازمان فراهم مینمایدکه خودکنترل وخودبهبودگرباشد.اخلاق درنظام اجتماعی که براساس فردبناشده است،هم قادراست احترام فردراافزایش دهدوهم استقلال اورادرجهت نوآوری افزون نماید.اولین قدم برای توسعه اخلاق،اجتناب ازاحساس محرومیت،احساس بیعدالتی وتناقض میباشد. ایجادفضایی براساس شایستهسالاری وانجام کارهای تیمی واحترام،سازمانهاوجوامع رادرایجاداخلاق رهنمون خواهدکرد. درک این موضوع که چه رفتارهایی به خودکنترلی وخودبهبودگری تبدیل میشود،ازنکات مهم این توسعه است - رینای و ایسلی4،. - 2005 در این صورت است که چنین مدیریتی نیازمند دید وسیع، صبر، پشتکار و تمایل به سهیم شدن با پرسنل است. ازنظر بسیاری ازمدیران و کارفرمایان طرزفکرسهیم شدن با پرسنل غیرقابل قبول است اما برای کسانی که به دنبال یک سیستم مدیریتی جدید براساس سهیم شدن برابری و قدرت هستند، بسیار سودمند است .این نوع از مدیریت ارزش اخلاقی جدیدی را برای افزایش وجهه و کیفیت زندگی پرسنل ارائه میکند و درعین حال کارایی را بالا برده و عدالت را درجامعه و سازمان برقرار میسازد.

به همین منظورتعهد نسبت به واگذاری قدرت مشارکت واقعی در سازمان وجود سیستمی را ضروری میسازد که احترام و ارتقا هر فرد را به صورت هدفمند درنظر داشته باشد. چنین سیستمی برای همه پرسنل امکان مشارکت را مهیا میسازد و سازمان را طوری سازماندهی میکند که به مشتری حداکثربها رامیدهد.ضمن اینکه به هرکارمندبه خاطرارزش مشارکتش پاداش میدهد.هدف نهایی این است که هر شخص را به عنوان یک مالک و یک کارمند، قدرت اقتصادی ببخشدوهزینههای سازمان وجامعه راکاهش دهد - ماهنامه تدبیر،. - 1394

بنابراین وظیفه مدیریت دانش آن است که در سایه عدالت ،فرهنگی را در سازمان حاکم نماید که همه افراد به ارزشهای اخلاقی مانند:تعهد نسبت به وظایف خویش بدون توجه به نظارت دیگران،وفاداری به اهداف سازمان،سختکوشی و.....متعهد باشند.به همین منظور در این مقاله بر آن شدیم تا به بررسی تأثیر مدیریت دانش در ایجاد ارزشهای اخلاقی در سازمان بپردازیم.

اهمیت و ضرورت مسئله

سازمان درنیل به موفقیت وبرای پاسخگوبودن،راههای فراوانی داردوهمچنین بابیراهههاوچالههای زیادی نیزمواجه است .

مدیریت،چیزی جزشناخت راههای موفقیت سازمان وبرنامهریزی جهت ایجاد فرصتها،افزایش عوامل تسهیلکننده وبرطرف کردن موانع ومهار،کاهش ویارفع تهدیدها نیست.برخی ازعوامل اصلی ومؤثردرموفقیت سازمان عبارتند از:منابع انسانی درست وکارآمد،دانش فنی وتوان فناوری،منابع مالی اعتباری،انگیزش درونی نیروی انسانی،رضایت مشتری،سهم وجایگاه مطلوب دربازار،مشارکت سازمان،مزیت رقابتی وتوان فناوری .نقش این عوامل درموفقیت سازمان ها،همیشه یکسان نیست؛بلکه وزن واهمیت هریک ازآنها باهویت ووضعیت سازمان - آرمان،اهداف،حرفه،صنعت،محیط و ...  - همبستگی دارد .این عوامل به طورکلی نقش تسهیلکننده دارند . به عنوان مثال،افزایش مزیت رقابتی یک سازمان،توان رقابت آن را افزایش می دهدواین امر درنهایت موفقیت سازمان راتسهیل میکند

.بنابراین موفقیت درسازمان ناشی ازایجادوبهکارگیری مدیریت اخلاق درسازمان است. اخلاق سازمانی ازاعتمادآفرینی شروع میشود،هرچه اعتمادبه سازمان،برنامههاومدیران - ارشد، میانی و پایه - بیشترباشد، میزان تعهدبه سازمان ووظایف بیشترخواهدشد - لویز5،2007 - .در واقع اعتمادآفرینی،منجربه افزایش توان سازمانی درپاسخدهی به نیازهای محیطی خواهد گردید ودرتوان سازمان همافزایی ایجاد مینماید. .به زعم فوکویاما - 1992 - 6 اعتمادتوقعی است که درجامعهای ازرفتارهای منظم،صادقانه ورفتارمبتنی برهمکاری،براساس هنجارهای مشترک بین اعضاءآن پدید میآید - لاوتن7،. - 1381

از طرف دیگرموانع موفقیت نیزمتعدداست. تنشهای درون سازمانی،ضایعات،انرژی منفی وتهدیدهای محیط ازمهمترین آنهااست .هرچه سازمان گرفتارتنشهای درونی باشدورفتارهای ارتباطی درسازمان،تنشآفرین گردد،به همان نسبت سازمان راازنیل به موفقیت بازخواهدداشت. بنابراین ازآن جایی که مدیریت دانش در صدد استفاده خلاقانه و کارآمد از کلیه دانشها و اطلاعات در جهت رشد سازمان و پیشبرد اهداف سازمانی و ایجاد خلاقیت در سازمان میباشد،حاکمیت ارزشهای اخلاقی درسازمان،قادراست به میزان چشمگیری سازمان رادرجهت کاهش تنشهاوموفقیت درتحقق اثربخش بودن اهدف یاری نمایدکه البته این مهم میسر نمیگردد مگر در سایه عدالت سازمانی و در این صورت است که میتوانیم شاهد رضایت کارکنان واحساس امنیت شغلی آنان باشیم.پس توجه به فرهنگ غنی سازمانی که سازمان را به سوی حاکمیت ارزشهای اخلاقی سوق میدهد از مهمترین وظایف مدیریت دانش میباشدزیرا امروزه داشتن اخلاق حرفه ای،به عنوان یکمزّت رقابتی درسازمان مطرح است .فرد.آر.دیوید - 2012 - 8میگوید :درسازمان،اصول اخلاقی خوب ازپیش شرطهای یک مدیریت خوب است،اصول اخلاقی خوب،یعنی سازمان خوب - قراملکی، . - 1385

مدیریت دانش چیست؟
مدیریت دانش یک مدل کسب و کار نظام یافته داخلی است که به تازگی در حیطه علوم و سازمانها پدیدار شده و یک طیف وسیع علمی را با تمام منظرهای آن مورد رسیدگی قرار میدهد . این طیف وسیع میتواند، تولید دانش، تدوین قوانین علمی و مشارکت علمی را شامل شده و نهایتاً به ارتقاء فراگیری و نوآوری منجر شود - محمد لو ، - 1383 .مدیریت دانش ناظر بر کیفیت و چگونگی به کارگیری اطلاعات توسط افراد برای حل مسائل، منابع اطلاعاتی مناسب برای تبدیل به دانش و چگونگی ذخیره دانش برای استفاده توسط کاربران خاص میباشد . سازمانهای امروزی در حال تلاش برای یافتن روشهایی هستند که به آنها در تحصیل، سازماندهی، انتقال و بهکارگیری مؤثر دانش در کل سازمان کمک کند - واعظی وحبیبی،. - 1393
تعاریف زیادی از مدیریت دانش ارائه شده است از جمله : مک دانلد - 1381 - 9 معتقد است که مدیریت دانش استفاده خلاق و مؤثر و کارآمد از کلیه دانشها و اطلاعات در دسترس سازمان به نفع مشتری و در نتیجه به سود خود سازمان است.

مالهوترا - 2014 - 10 در تعریف مدیریت دانش بیان میکند : مدیریت دانش ، فرایندی است که به واسطه آن سازمانها در زمینه یادگیری - درونی کردن دانش - کدگذاری دانش - بیرونی کردن دانش - ، و توزیع و انتقال دانش، مهارتهایی را کسب میکنند - ابطحی ، صلواتی ،. - 1385

همچنین تعریف اسوان - 2001 - 11 از مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف قلمداد میشود ، چرا که این تعریف اهداف را تشریح و مدیریت دانش را در جایگاه سازمانی مناسب قرار میدهد :"مدیریت دانش هر گونه فرایند یا عمل تولید ، کسب،تسخیر،ترویج و جامعهپذیری و کاربرد آن است - واعظی، حبیبی،. - 1393

ارزش
زیربنای همه ارزشهادرسازمان،ارزشهای اخلاقی میباشد .این ارزشهابه استقراروحفظ استانداردهایی کمک میکندکه میتواندبرهدایت افرادبه سوی اقداماتی که برای سازمان مطلوب است،تأثیربگذارد .به طورویژه،هنگامی که استانداردها یاارزشهای اخلاقی سازمان به طورگستردهای میان اعضارایج شود،موفقیت سازمانی افزایش مییابد.
ارزشهاپایه واساس فرهنگ هرسازمانی میباشند.هماننداصل فلسفه سازمان برای رسیدن بهموفقّیت،ارزشهانیزمسیروجهت مشترکی برای همه کارکنان وخطمشیهاودستورالعملهایی برای رفتارروزانه آنان ارائه میکنند .باشناخت اهمیت ارزشهاورابطه آنهابافرهنگ،نیازاست که ارزشهای اساسی راکه ریشه سیستمهای ارزشی فردوسازمان است،مشخص نمود.درهرحال،زیربنای همه این ارزشهای خاص،مجموعهای ازارزشهای پذیرفته شده است که همه افرادباآنهااحساس هویت میکنند - میشل اسکی12،. - 2005

اخلاق
اخلاق رامجموعهای ازصفات روحی وباطنی انسان تعریف کردهاندکه به صورت اعمال ورفتاری کهازخُلقیات درونی انسان ناشی میشود،بروزظاهری پیدامیکندوبدین سبب گفته میشودکه اخلاق راازراه آثارش میتوان تعریف کرد .استمراریک نوع رفتارخاص،دلیل برآن است که این رفتاریک ریشه درونی وباطنی درعمق جان وروح فردیافته است که آن ریشه راخلق واخلاق مینامند.دامنه اخلاق رادرحدرفتارهای فردی تلقی میکنند،امارفتارهای فردی وقتی که درسطح جامعه یانهادهای اجتماعی تسری پیدامیکندوشیوع می یابد،به نوعی به اخلاق جمعی تبدیل میشودکه ریشه درفرهنگ جامعه می دواندوخودنوعی وجه غالب می یابدکه جامعه رابا آن میتوان شناخت - قراملکی و فلاح. - 1387 امروزدرتجزیه وتحلیل رفتارسازمانها،پرداختن به اخلاق وارزشهای اخلاقی یکی ازالزامات است .نمادبیرونی سازمانهارارفتارهای اخلاقی آنهاتشکیل میدهدکه خودحاصل جمع ارزشهای گوناگون اخلاقی است که درآن سازمانها،ظهوروبروزیافته است. درشرایط کنونی رعایت نشدن برخی معیارهای اخلاقی،نگرانی های زیادی رادربخشهای دولتی وغیردولتی به وجودآورده است .سقوط معیارهای رفتاری دربخش دولتی،پژوهشگران راواداشته تادرجستجوی مبناهای نظری دراین رابطه بوده تابتوانندمسیرمناسب اجرایی آن رافراهم سازند.بنابراین یکی ازعمدهترین دغدغههای مدیران کارآمددرسطوح مختلف،چگونگی ایجادبسترهای مناسب برای عوامل انسانی شاغل درتمام حرفههااست تاآنهاباحس مسئولیت وتعهدکامل به مسائل درجامعه وحرفه خودبه کاربپردازندواصول اخلاقی حاکم برشغل وحرفه خودرارعایت کنند .اولین گام دردستیابی به این اهداف درک صحیح ازمفهوم اخلاق وشناسایی عوامل تأثیرگذاربررفتاراخلاقی کارکنان درسازمان میباشد.اخلاقیات درسازمان به عنوان سیستمی ازارزشهاوبایدهاونبایدهاتعریف میشودکه براساس آن نیک وبدهای سازمان مشخص وعمل بدازخوب متمایزمیشود .به طورکلی انسانهادربعدفردی وشخصیتی دارای ویژگیهای خاص اخلاقی هستندکه پندار،گفتارورفتارآنهاراشکل میدهد .ممکن است همین افرادوقتی دریک جایگاه وپست سازمانی قرارمیگیرندعواملی موجب شودکه پندار،گفتارورفتارمتفاوتی ازبعدفردی سربزندکه این ویژگیهای انسانی برروی میزان کارایی واثربخشی سازمان تأثیربگذارد .رفتارهای متفاوت اخلاقی افرادبه عنوان کارکنان سازمان دریک طیف خطی که یک سرآن سلامت اداری و سردیگرطیف فساداداری میباشد،قابل تحلیل است ومیزان سلامت اداری درمیزان موفقیت سازمان درانجام مأموریتها،اجرای

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید