بخشی از مقاله
چکیده
تاریخ پرفراز و نشیب ایران کهن که سالیان دراز تحت سیطره حکومتهای خودکامه و عرصه تاخت و تاز اقوام بیگانه بوده، جنگهای خانگی و خارجی بسیاری را در خود ثبت کردهاست. حتی در دوران معاصر نیز سه کشور ایران، تاجیکستان و افغانستان به عنوان میراث داران اصلی ایران کهن و زبان فارسی عرصه جنگها و کشمکشهای فراوان بودهاند. خصوصاً دو جنگ طولانی که میان ایران و عراق و همچنین مجاهدان افغان و اتحاد جماهیر شوروی جریان داشت موجب شکلگیری و رشد جریان شعر مقاومت در این دو کشور شدهاست. با توجه به مهاجرت کثیری از شاعران افغان و بالندگی ادبی ایشان در ایران، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی میکوشد، بخشی از تأثیرات متقابل شعر پایداری ایران و افغانستان را بررسی نماید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که ایرانبه، عنوان کانون تحولّات سیاسی و ادبی منطقه و مهد اصلی زبان فارسی در شکلگیری و رشد شعر مقاومت افغانستان سهم عمدهای داشته و از دیگرسو شاعران شاخص مهاجر نیز پس از دهه هفتاد تأثیر اندکی بر شعر جوانان ایران داشتهاند.
-1 مقدمه
سه کشور ایران، تاجیکستان و افغانستان سه عضو جدا افتاده از پیکری واحد هستند که بخش اعظم قلمرو جغرافیایی ایران قدیم را تشکیل میداد. زبان فارسی به عنوان محور اتصال اصلی این جمع پریشان همچنان در هر سه کشور رواج دارد و آثار ادبی در قالبها و مضمونهای گوناگون، بدین زبان خلق میشوند. در این میان به دلیل مرز مشترک و قرابتهای فرهنگی بیشتر میان ایران و افغانستان، تعاملات و تأثیرات متقابل ادبی بین این ود کشور خصوصاً طی چهار دهه اخیر بیشتر بوده است. از سوی دیگر تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمینها که جنگهای خانگی و خارجی متعددی را پشت سر نهاده و سالیان دراز تحت سیطره انواع مختلف حکومتهای استبدادی اعم از حزبی و فردی قرار داشتهاند، منجر به شکلگیری نوع خاصی از ادبیات، که امروزه آن را با نام ادبیات پایداری میشناسیم در این کشورها شدهاست که در ادامه با ارائه تعریف نسبتاً جامعی از ادبیات پایداری، کوشش خواهیم کرد تأثیر متقابل شاعران این دو کشور را در حوزه ادبیات پایداری بررسی نماییم.
-2 تعریف ادبیات پایداری - Opposing literature -
در بطن مفهوم ادب پایداری نوعی اعتراض نهفته است. شاعر مقاومت پیش از هر اقدامی در مقام نفی است و به چیزی »نه« میگوید. این »نفی«، »نه« و »اعتراض« میتواند متعلﱠقهای گوناگونی بپذیرد و بر اساس این متعلقها میتوان برای مفهوم ادب و هنر پایداری سطوح مختلفی را ترسیم نمود. - چهرقانی، 1383 الف - در لایه نخست از مفهوم ادب و هنر پایداری، »نه« به واقعیت موجود گفته میشود. مقصود از واقعیت موجود،طبیعت و دنیایی است که هنرمند را احاطه کرده و به دلایل متعدد مطلوب او نیست و نسبت به آن اعتراض دارد. این تعریف با مفهوم هنر در معنای اعم آن انطباق دارد که نوعی ستیز با واقعیت موجود و بازآفرینی حقیقت مفقود است. در لایه دیگر از این مفهوم، »نهبه« هر نوع انحراف، بی عدالتی و آلودگی اعمّ از اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، دینی و...گفته میشود که هنرمند در پیرامون خویش مشاهده میکند و آن را بر نمیتابد. این سطح را می توان منطبق با مفهوم هنر متعهد و اعمّ از هنر و ادب پایدرای دانست و بالأخره در سطح سوم از مفهوم هنر و ادب مقاومت، اعتراض نسبت به استبداد داخلی یا تجاوز خارجی صورت میگیرد که این سطح منطبق با مفهوم عرفی ادبیات مقاومت در نزد صاحبنظران است. برای این سطح از ادبیات پایداری تعاریف متعددی ارائه شده است. متعلﱠق اعتراض در این لایه از مفهوم ادبیات پایداری، استبداد داخلی یا هجمه و تجاوز خارجی است. مقاومت و پایداری با این مفهوم به لحاظ نظری در ردیف معانی دهگانه شعر، نظیر »مدح«، »هجا«، »مرثیه«، »غزل« و...که قدما مطرح میکردند در شعر فارسی وجود نداشته است. - شمیسا، - 36 :1376
در ادبیات عرب و یونان باستان نیز منتقدان و نظریه پردازان، علیرغم حضور مصادیقی از این مفهوم در آن دورهها نسبت به مقوله ادب پایداری بیتوجه بودهاند. - شکری، - 87 :1366 سابقه مباحث نظری جدّی در خصوص ادبیات مقاومت به جنگ جهانی دوم برمیگردد. پس از جنگ جهانی دوم در اروپا و بویژه فرانسه، متفکران و هنرمندان تحت تأثیر جنگ و نهضت مقاومت به این برداشت کلی رسیدند که باید در تحولات جامعه شرکتفعال داشته باشند. مروّجان این عقیده از جمله سارتر و کامو قائل به نوعی التزام و تعهد در هنر بودند. - سارتر، - 24 :1356 نظریّه التزام در گیر و دار نهضت الجزایر از فرانسه وارد جهان عرب شد که هنوز هم در قالب ادب پایداری فلسطین به حیات خود ادامه میدهد. اما واسطه آشنایی ایرانیان با این نظریات ترجمههایی بود که برخی مترجمان ایرانی به صورت مداوم از کتابها، مقالات، سخنرانیها و حتی مصاحبههای متفکران فرانسوی ارائه میدادند. در جریان انقلاب اسلامی نیز افکار دکتر علی شریعتی که در فرانسه تحصیل کرده و با رهبران جنبش آزادیبخش الجزایر مثل فانون و حتی خود سارتر آشنایی نزدیک داشت و طبعاً از آنها تاثیر پذیرفته بود به رواج نظریّه ادبیات ملتزم در میان شاعران انقلابی مسلمان کمک کرد.3 ناگفته نماند که ادب مقاومت از نوع مارکسیستی و سوسیالیستی آن کمی قبلتر وارد ایران شده و آثاردبیا قابل توجّهی اعمّ از شعر و داستان در این زمینه به وجود آمده بود. اکنون با آنکه سالهاست نظریّه التزام در غرب مقهور نظریات مبتنی بر »هنر محض« و »هنر برای هنر« شده است هنوز هم در تعاریفی که برای ادب پایداری ارائه میشود آن را از فروع ادب متعهد ذکر میکنند. با این حال در تعریف ادبیات پایداری، با وجود اجماعی که در مفهوم آن حاصل شدهاست اختلاف و تشتّت زیادی به چشم میخورد. در واقع هر یک از صاحب نظران بر اساس سلیقه و نوع نگاه خویش بر وجهی از وجوه این شاخه از ادبیات بیشتر تأکید میکند. به عنوان مثال دکتر صادق آئینهوند با تأکید بر جنبه سیاسی ادب پایداری از مطرحترین این شاعران در آن سالها میتوان به طاهره صفارزاده، علی موسوی گرمارودی و نعمت میرزازاده اشاره کرد که شریعتی بر یکی از کتاب-های اومقدمهای هم نوشته است.