بخشی از مقاله

چکیده

نورپردازی در دنیای امروز به ابزاری برای تامین امنیت و آرامش بدل شده است. با توجه به نقش نورپردازی در ایجاد امنیت در محیط ها و فضاهای داخلی و خارجی متفاوت از تعامل بین نور و ایجاد حس های مختلف و کمک به تداوم این حس ها می توان در راستای حفظ سلامت افراد جامعه و بطور خاص سلامت روانی افراد بهره برد. در این میان می توان نور را واسطه ای دانست برای ایجاد درک از فضای ذهنی و عینی دنیای اطراف ما و می توان گفت فضای ادراکی تنها ازطریق دریافت کیفیات فضای واقعی تصویر میشود. فضای واقعی برای انسان ها از یک مفهوم کلی برخوردار است که در حالت طبیعی در مسیری که فرد برای رسیدن به رشد و تکامل میپیماید معنا می یابد. این مسیر برای یک انسان عادی از کودکی به گونهای معمول و بدون تلاش بیش از حد، پیموده میشود اما وجود اختلالی به صورت درونی یا بیرونی، مسیر رشد و تکامل انسان را از حالت طبیعی خارج میسازد. اُتیسم از جملهی این اختلالات است. رشد فزاینده اُتیسم در جهان و کشور ما در طی سالهای اخیر و تاکید بر نقش برجسته کمک به کاهش ناتوانیها و افزایش و حفظ امنیت روانی کودکان

اُتیستیک، دغدغه اصلی شکل گرفتن پژوهش گسترده ای بوده است که این مقاله بخش کوچکی از آن است. روش انجام تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی است. لازم به ذکر است گروه کودکانی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتهاند، کودکان گروه سنی 5-12 سال بودهاست. در این پژوهش سعی بر آن بوده که با در نظر گرفتن شرایط ویژه کودکان اُتیستیک دارای اختلال بیشکاری حواس یا کم کاری حواس از نورپردازی به عنوان عاملی برای کمک به ایجاد امنیت روانی برای این کودکان بهره گرفت.

واژههای کلیدی:اُتیسم، امنیت روانی، نور، نورپردازی

مقدمه

هر روز به جایی خیره میماند، نه دلتنگ میشود و نه احساسی به پدر و مادرش دارد. گویی در عمق رویاهایش شناور است و در فضایی لایتناهی که کسی نشانی از آن ندارد محصور شدهاست. این واژهها شرح اختلالی است که در دهههای اخیر شناخته شده و اُتیسم«1» نام گرفتهاست. از مجموع اختلالات نافذ رشد،2 اُتیسم فراگیرترین اختلال است و بیشترین ویژگیهای تشخیصی را دارد. اُتیسم اختلال عصبشناختی پیچیدهای است که بر کارکرد مغز اثر گذاشته و به بروز ناتوانی رشدی مادامالعمری منجر میگردد که مانع میشود بیمار هر آنچه را میبیند، میشنود و از دریچهی سایر حواس خود دریافت میکند، همانند دیگر افراد دریابد. در نتیجه مشکلات شدیدی را در حوزهی روابط اجتماعی، رفتار و یادگیری پدید میآورد. در حال حاضر با توجه به پژوهشهای گستردهای که در رابطه با این اختلال در سطح دنیا صورت گرفتهاست، تلاش بر ایجاد محیطهای داخلی و خارجی بهینه شده برای افرادی که دارای این اختلال هستند و بهطور خاص کودکانی که دارای این اختلال هستند امری ستودنی است. از آنجاییکه نور چه به صورت طبیعی و چه به صورت مصنوعی جزیی جداناپذیر از هر فضای داخلی و خارجی است، تاثیر این مهم با در نظر گرفتن ویژگیهای این کودکان امری قابل بررسی است که یاری رسان طراحان نورپرداز خواهد بود.
درآمدی بر بیماری اُتیسم

اُتیسم یکی از چهار اختلال اصلی رشد است که از هر ده هزار کودک به دنیا آمده، سه یا چهار کودک بدان مبتلا هستند. این اختلال در تعاملات اجتماعی و برقراری ارتباط با دیگران اثر گذاشته و واکنشهای عجیب و دور از ذهن فرد را به دنبال دارد. نشانههای اُتیسم به شکلهای گوناگون بروز مییابد و ممکن است با ناتوانیهای دیگر همراه باشد با این همه تمامی افراد مبتلا، مشکلاتی بنیادین در حوزهی زبان و ارتباط دارند که زندگی آنان را به شدت متأثر از خود میسازد. برخی از بیماران سطوح هوشی طبیعی دارند اما در بیشتر آنان درجاتی از ناتوانی هوشی دیده میشود که از خفیف تا شدید متغیر است. تمامی افراد اُتیستیک در رفتار، تعامل اجتماعی، تکلم و دریافت و بیان زبانی مشکل دارند اما وسعت و نوع مشکل در آنها تفاوت دارد؛ برخی از آنها بسیار گوشهگیراند در حالیکه برخی دیگر بیش از حد فعال بوده و به شیوهای عجیب و غریب به مردم نزدیک میشوند

میزان رواج اختلال اُتیسم بین چهار تا پنج مورد از هر 10/000 تولد است که در برخی از موارد به یک درصد از کودکان نیز افزایش مییابد. این اختلال در پسرها بیش از دختران رایج است عموماً نسبت چهار به یک دارد - همان، ص . - 10 یکی ا ز پرسش برانگیزترین موارد، تعداد مبتلایان پسر نسبت به دختران در این اختلال است. برای این موضوع دو استدلال وجود دارد، یکی اینکه روی کروموزوم ایکس، ژنی وجود دارد که احتمال ابتلاء به اُتیسم را تعدیل میکند. این واقعیت که دختران دو کروموزوم ایکس دارند که از مادر و پدر به ارث میبرند، در حالیکه پسرها تنها یک کروموزوم ایکس دارند که از مادر به آنها به ارث میرسد، فرضیه وابسته بودن اُتیسم به ژنهای وابسته به کروموزوم ایکس را ایجاد میکند. یکی دیگر از فرضیات مطرح شده در این ارتباط وجود تفاوت بین هورمونهای جنسی مردانه و زنانه است. بر اساس این فرضیه تفاوت هورمونهای پسران با دختران است که عامل ایجاد اُتیسم میشود نه تفاوتهای ژنتیکی، که برای اثبات این
باور نیز شواهد موجود کافی نیستند 

کودکان مبتلا به اُتیسم ناتوانی جسمانی خاصی نداشته و از نظر فیزیکی همانند کودکان دیگر هستند. اما دریافتهای حسی و حرکتی آنان متفاوت بوده و ویژگیها و نیازهای آنان را متمایز میسازد. در این میان کودکان ایرانی درگیرِ این اختلال نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نمودهای رفتاری که برای این کودکان در سایر نقاط جهان بر شمرده شد در ایران نیز مشاهده میشود. بسیاری از کودکان اُتیستیک مشکلاتی در متعادل نمودن حواس خود دارند؛ به این معنی که قادر نیستند حواس ورودی به بدن خود را تعدیل و تنظیم کنند. برخی از این کودکان از محیط پیرامون خویش اطلاعات کافی را دریافت نکرده و به همین دلیل در امر پردازش ذهنی دادهها و دریافت مفاهیم تاحدودی کند عمل میکنند و از این روی نیازمند تحریکات بیشتری نسبت به کودکان دیگر هستند تا بتوانند دادههایی قابل قبول از محیط بهدست آورند. رفتارهایی غیر عادی نظیر عقب و جلو رفتن و چرخیدن مداوم، راه رفتن بر پنجهی پا و کشیدن پا بر زمین، به دهان بردن و لیس زدن اشیاء، تماسهای جسمی و نزدیک شدن بیش از حد به دیگران از نمودهای این ناتوانی در آنان است. برخی دیگر نیز نسبت به محیط اطراف بسیار حساس بوده، با انبوهی از اطلاعات حسی روبهرو شده و قادر به کاهش و تعدیل آنها نیستند. دادههای حسی که برای کودکان دیگر عادی به نظر میرسد در قالب شوک، احساس درد و ناراحتی و مزاحمت بدین کودکان وارد میشود که کودک بیتردید میخواهد از آن خلاص گردد. این کودکان پیوسته در حال مبارزه یا فرار بوده و در نتیجه بسیار مضطرباند. ابراز واکنش شدید در برابر غذاها، افراد و مکان-هایی با بوی تند، داشتن حالت دفاعی نسبت به لمس، بافت خشن پارچه و لباس و مواد چسبناک، حواسپرتی با دیدن هر نوع نور، حرکت و رفت و آمد، حساسیت بیش از حد نسبت به آواهای گوناگون، رژیم غذایی محدود و غیر قابل انعطاف و کمبود وزن از ویژگیهای غالب آنان است.

خصوصیات و مشخصههای کودکان اُتیستیک

تنها نکتهی قابل پیشبینی دربارهی کودک اُتیستیک غیر قابل پیشبینی بودنش است - ناتبم، 1389، ص .9 - اُتیسم، کودک درگیر این اختلال را به عنوان یک شخص تعریف نمیکند و تنها جنبهای از شخصیت اوست. کودکان مبتلا به اُتیسم مانند سایر افراد نیاز دارند به گونهای با محیط پیرامون خویش سازگار گردند و نادیده گرفتن تواناییهای آنها در ورای برچسب این بیماری زندگی آنان را با مشکل مواجه میکند - ناتبم، 1389، ص . - 30 دشوارترین نقطهی تعامل با یک کودک اُتیستیک درک نحوهی انسجام حواس در اوست، کودکی که صداهای پیرامونش را به گونهای آزار دهنده میشنود، نور را به شکلی کور کننده میبیند، استشمام بوهای جاری در فضا برایش غیر قابل تحمل است و در جهتیابی مشکل دارد، از توان کافی برای دریافت آموزش و تعالیم اجتماعی و شناختی - آن گونه که در کودکان عادی دیده میشود - برخوردار نیست. بدین معنی که ذهن او قدرت پالایش همزمان یافتههای وارد شده را ندارد و اغلب احساس گمگشتگی و عدم تعادل میکند. در کشاکش این توفان نور، اصوات کر کننده و باران اسیدی حواس، اطرافیان نیز از او انتظاراتی دارند؛ »توجه کن«، »بیاموز« 
و »ارتباط برقرار کن،«این در حالی است که کودک اُتیستیک در سخن گفتن و استفاده از امکانات زبانی نیز مشکل دارد. به همین دلیل این نخستین خصیصهای است که در عارضهی اُتیسم باید به آن توجه شود - ناتبم، 1389، ص 35 تا . - 38 رفتار کنترلی کودک اُتیستیک نمادی از تفکر مستقل و اظهار نیاز و خواستههای اوست که با هدایت صحیح میتواند به یادگیری مهارت تصمیمگیری و افزایش تعداد انتخابها و فرصتهای کودک بیانجامد. کودکاُتیستیک عینی میاندیشد و سخنان دیگران را کاملاً تحت اللفظی میفهمد، در واقع تصویری که از شنیدهها در ذهن او نقش میبندد بر اساس معنای حقیقی هر کلمه بوده و برای مثال وقتی به کودک گفته شود هوا گرگ و میش است او قطعاً دو حیوان گرگ و میش را در آسمان تصور میکند، حال آنکه مراد از این سخن، تاریک و روشن بودن هواست. بدین ترتیب دایرهی

واژگان این کودک به شدت محدود بوده و با شنیدن ضربالمثل و اصطلاحات گوناگون سریعاً گیج میشود. در برخورد با این ناتوانی باید به این نکته توجه نمود که زبان تنها یک قابلیت سطحی برای برچسب زدن به اشیاء نبوده، بلکه بسیار فراتر از آن است. زبان با همهی پیچیدگیهای حیرتآور و آزار دهندهی خود فراگیر و جاری است، زبان همه جا و در هر زمان حضور دارد و چیزی نیست که با ساعتی گفتار درمانی در هفته فراگرفته شود. دشواریِ درک ساختار زبان، کودک اُتیستیک را دیداری محور میگرداند و نیاز عمیقی به نشانههای بصری - برای درک مسایل گوناگون - در وی پدید میآورد. ریشهی این ویژگی را در این حقیقت باید جستجو کرد که بسیاری از کودکان مبتلا به اُتیسم با تصاویر ذهنی میاندیشند نه کلمات، زبان نخست آنان تصویری است نه کلامی. آنها با تصاویر بهتر میشنوند، به همین دلیل واژههای گفتاری و نوشتاری را به صورت فیلمی تمام رنگی تجسم کرده و تنها با صدا تکمیلش میکنند. ارزش زبان بصری و تصویری کم-تر از کلام نیست و این زبانی است که در تعامل با کودک اُتیستیک باید پذیرفته شود، زیرا هر نوع ارتباطی که برای دریافت کننده معنا نداشته باشد به نتیجه نمیرسد. برای این کودکان آنجا که واژهها مفهوم ندارند تصاویر معنا مییابند، تصاویر رسانههای قدرتمندی هستند که دنیای کودک را تسخیر و تنظیم میکنند، آن را توضیح میدهند، استرس را دور کرده و به او رهنمودها و چارچوبهای قابل فهم را ارائه میدهند. آموزش در قالب تصاویر برای کودک اُتیستیک معنا دارد و با چنین آموزشی زندگی او با درگیری و جنگ کمتری پیش میرود و او

کمتر نیاز دارد تا در نقش یک جنگجو ظاهر شود 
کودک اُتیستیک دنیایی صفر و صدی دارد، یعنی همه چیز برای او سیاه و سفید است و شکستها و موفقیتها برای وی در دو مقیاس ارزیابی میشوند؛ یا خیلی بزرگند و یا اصلاً وجود ندارند. بدین ترتیب کوچکترین شکست او را دچار استرس و اضطرابی فراگیر کرده و ترس از شکست اسباب گوشهگیریاش را فراهم میکند، این در حالی است که موفقیت، ارادهی کودک را برای کار، تلاش و مبارزه افزون میکند. تمامی رفتارهای کودک اُتیستیک با هدف برقراری ارتباط است و این خواستهی قلبی او برای ایجاد رابطهی متقابل به تلاش در جهت جلب توجه اطرافیان میانجامد. این یکی از مشکلات اساسی اوست، کودک نیاز به برقراری ارتباط با دیگران دارد اما نمیداند چه زمان و چگونه باید نیازش را مطرح کند، بنابراین اگر زمانی که کودک آرام و بیصدا است و عمل مخاطره آمیزی انجام نمیدهد نادیده گرفته شود و در مقابل زمانی که تفبازی کرده و یا روی مبل بالا و پایین میپرد مورد توجه قرار گیرد، افراد پیرامونش ناخواسته رفتار و حرکت نادرست او را تشویق کردهاند. کودک اُتیستیک همواره سعی میکند محیط اطرافش را مجدداً سامان دهد و بر آن کنترل داشته باشد، این در حالی است که حق انتخاب یک ضرورت منطقی بوده و نیاز به مهارت تصمیمگیری دارد که در این کودکان بسیار محدود است. گرچه هر فرد مبتلا به اُتیسم بیمانند است اما ویژگیهایی وجود دارد که در اکثر بیماران دیده شده و در تشخیص اُتیسم اهمیت ویژهای دارند. این ویژگیها عموماً در چهار شاخهی ارتباط، تعاملات اجتماعی، ویژگیهای رفتاری و یادگیری جای میگیرند. بهطور معمول رفتار فرد اُتیستیک در سه زمینهی ارتباط، تعامل اجتماعی و انعطاف و تخیل باید مورد مشاهده قرار گیرد. این علایم تحت عنوان »مثلث نقص«

باید مورد توجه باشد. در تقسیم بندی ارایه شده در بخش ویژگیهای رفتاری به کودکانی برمیخوریم که دارای خصوصیاتی همچون بینایی تندکار3، شنوایی تندکار، بویایی تندکار 4، لامسهی تندکار5، تندکاری وستیبولار6 ، بیشکاری درک عمقی 7، بینایی کندکار8، شنوایی کندکار9، بویایی کندکار10، لامسهی کندکار11، سیستم تعادل کندکار12 ، کمکاری درک عمقی13، هستند. آنچه از این خصوصیات با این پژوهش مرتبط است بینایی تندکار و بینایی کندکار است 

بینایی کندکار

واکنش این گروه از کودکان در مقابل نور و به طور کلی محرکهای بینایی و یا حرکتی بسیار ضعیف است. این امر در روند آموزش و رشد این کودکان تاثیر بسزایی دارد. در بررسیهای انجام شده در مورد محیطهای زندگی و آموزشی گروه هدف این پژوهش، کودکان گروه سنی 5-12 سال با بینایی کندکار، با توجه به نتایج به دست آمده، موارد زیر را باید در نظر گرفت:

-    نور محیط باید زیاد باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید