بخشی از مقاله

خلاصه

این پژوهش با هدف بررسی تأثیر هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان با نقش میانجی تعهد سازمانی انجام گرفت. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، یک تحقیق کاربردی بوده و بر مبنای روش انجام تحقیق به لحاظ بیان وضعیت فعلی متغیرهای تحقیق به روش نظرسنجی، توصیفی پیمایشی محسوب میشود . جامعه آماری پژوهش را کارکنان اداری دانشگاه تبریز تشکیل دادهاند که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، 247 نفر جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد بوده که روایی آن از طریق روایی محتوا CVR - و - CVI و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید گردید. برای تجزیهوتحلیل دادههای گردآوریشده از روش مدلیابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS 23 و Smart PLS 3 استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که هوش عاطفی بر عملکرد شغلی و تعهد سازمانی کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارند. همچنین تعهد سازمانی بر عملکرد شغلی کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. نهایتاً تأثیر غیرمستقیم هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان از طریق متغیر میانجی تعهد سازمانی مورد تأیید قرار گرفت.

-1 مقدمه

منابع انسانی، مهمترین عامل تعیینکننده در حرکت صحیح سازمان به سمت اهداف سازمانی است. یکی از عمدهترین دغدغههای مدیران در سطوح مختلف سازمان، چگونگی ایجاد بستر مناسب برای کارکنان است تا آنها با مسئولیتپذیری و احساس تعهد وظایف خود را بهدرستی انجام دهند و عملکرد بهینه داشته باشند .[1] از دیدگاه اجتماعی، سازمانها به دنبال کارکنانی هستند که بتوانند در مشاغل خویش خوب عمل کنند. عملکرد خوب، بهرهوری سازمانی را افزایش میدهد و این نیز اقتصاد ملی جامعه را ارتقا میبخشد. عملکرد شغلی یکی از متغیرهایی است که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته موردتوجه زیادی قرار گرفته است .[2] عملکرد شغلی پدیدهای است که شاید سادهترین تعبیر برای آن را بتوان مجموعه فعالیتهای معطوف به دستیابی سازمانی دانست .[3] محققان بر این موضوع اتفاقنظر دارند که عملکرد شغلی مفهوم چندگانه دارد؛ بدینصورت که هم مفهوم فعالیت برای انجام کار و هم مفهوم نتیجه کار را یکجا باهم در بر دارد. بدین ترتیب عملکرد شغلی هم مفهوم رفتار کاری و هم مفهوم رسیدن به اهداف را در بر میگیرد .[4] اهمیت عملکرد شغلی بهعنوان یکی از مهمترین متغیرهای ملاک، هم برای سازمانها و هم برای کارکنان، کاملاً واضح است. سازمانها بهمنظور حفظ بقا و پیشرفت خود، به بهبود مستمر عملکرد خود نیاز دارند. عملکرد شغلی ارزش کلی مورد انتظار سازمان از تکههای مجزای رفتاری است که هر فرد در طول دورهای مشخص از زمان انجام میدهد . همچنین، عملکرد شغلی را میتوان مجموعهای از رفتارها و اعمالی دانست که تحت کنترل فرد بوده و در دستیابی به اهداف سازمانی نقش دارند .[5] یکی از عواملی که به نظر میرسد میتواند بر عملکرد شغلی تأثیر به سزایی داشته باشد، تعهد سازمانی است. تعهد سازمانی نوعی وابستگی عاطفی به سازمان است بهگونهای که کارکنان بهشدت متعهد، هویت خود را از سازمان میگیرند، در سازمان مشارکت دارند و از عضویت در سازمان لذت میبرند .[6] تعهد سازمانی شامل قبول ارزشها و اهداف سازمان، تمایل تلاش برای سازمان و دارا بودن میل قوی برای پیوسته ماندن به سازمان است. تعهد سازمانی مقوله مهم و حیاتی در سازمانهابوده که عمر نسبتاً کوتاهی از آن در مدیریت سازمانی سپری شده است. کارکنان هر سازمان بازوی توانمند و یاریدهنده مدیران آن سازمان هستند که با افزایش تعهد سازمانی، بهرهوری سازمانی را افزایش میدهند. تعهد سازمانی میتواند در کیفیت و چگونگی عملکرد شغلی کارکنان یک سازمان تأثیر داشته باشد .[7] تحقیقات بسیاری به بررسی رابطه بین این دو موضوع پرداخته و نشان دادهاند که نگرش مثبت و علاقهمندی به سازمان - تعهد سازمانی - سبب تلاش و کوشش کاری بیشتر و در نتیجه افزایش عملکرد خواهد شد .[8] متغیر دیگری که میتواند عملکرد شغلی را تحت تأثیر قرار دهد، هوش عاطفی است. بر طبق نظر هیگز و جویلز 1، هوش عاطفی عبارت است از دستیابی به اهداف از طریق توانایی مدیریت نمودن احساسات و هیجانات خود، حساس بودن و تحت تأثیر قرار دادن احساسات و عواطف دیگران بهواسطه رفتارهای اخلاقی است. مایر و همکاران - 1991 - هوش عاطفی را نوعی توانایی میدانند که مربوط به شناخت مفهوم عواطف، تلفیق احساسات مربوط به عواطف، درک اطلاعات این عواطف و مدیریت آنها است .[9] هوش عاطفی میتواند نقش مهمی در محیط کار داشته باشد .[10] اشخاصی که از هوش عاطفی بالایی برخوردار هستند در زمینه شناخت هیجانات خود و دیگران و کنترل این هیجانات نسبت به دیگران در سطح بالایی قرار دارند. حال اگر این اشخاص کارکنان سازمانها باشند با استفاده از این مزیت میتوانند در جهت کسب اهداف سازمان و مدیریت هر چه بهتر آن و در نتیجه ارائه عملکرد بالا نقش تعیینکنندهای ایفا کنند .[11] با یکپارچهسازی این یافتهها، در این پژوهش به دنبال بررسی این مسئله هستیم که آیا هوش عاطفی تأثیری در بهبود عملکرد شغلی کارکنان دانشگاه تبریز دارد؟ یا خیر.

-2 پیشینه نظری پژوهش
1؛-2 هوش عاطفی

هوش عاطفی بهعنوان آرایه چندمنظوره از تواناییهای شخصی و اجتماعی که بهطور فعال و مؤثر در مقابل فشارها و خواستهها است، تعریف شده است. مدیر موفق امروز بهدرستی خود و دیگران را رهبری میکند و این رهبری مدیون مهارت فنی و خصوصیات شخصی از قبیل خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط است . رهبران امروز برای انطباق با تغییر باید انعطافپذیر باشند. از مجموعه تواناییهای بشر برای مدیرت موفق، هوش عاطفی از اهمیت زیادی برخوردار است .[12] مایر و سالووی، هوش عاطفی را بهعنوان شناخت هیجانات خود و دیگران و تمییز آنها از یکدیگر و استفاده از آنها در جهت هدایت تفکرات و اعمال تعریف میکنند .[13] دانیل گولمن در کتاب خود بنام نیاز به هوش عاطفی در محیط کار - محیطی که اغلب به عقل توجه میشود تا قلب و احساسات تمرکز میکند - معتقد است نهتنها مدیران و رؤسای سازمانها نیازمند هوش عاطفی هستند، بلکه هرکسی که در سازمان کار میکند نیازمند هوش عاطفی است. اما هرچه در سازمان به سطوح بالاتر میرویم، اهمیت هوش عاطفی در مقایسه با هوش عقلی افزایش مییابد. به همین علت هوش عاطفی از اهمیت زیادی برای یک رهبر برخوردار است .[14] مهارتهای هوش عاطفی به فرد اجازه میدهد تحت شرایط سخت، بهتر فکر کند و از هدر رفتن زمان بهواسطه احساساتی همچون خشم، اضطراب و ترس جلوگیری نماید. افرادی که دارای هوش عاطفی بالایی هستند، بهتر با دیگران کنار میآیند و اجازه نمیدهند اضطراب و پریشانی آنان را از حل موفقیتآمیز مشکل باز دارد. چنین افرادی نسبت به دیگران توجهی خالصانه و صادقانه دارند. بهسرعت و سهولت ذهن خود را آرام و شفاف میسازند و بهاینترتیب راه را برای بصیرت و بینش درونی و ایدههای خلاق به روی خود میگشایند .[15]

2؛-2 عملکرد شغلی

موفقیت و شکست یک سازمان بستگی به عملکرد شغلی کارکنان آن سازمان دارد. عملکرد شغلی، درجهای از انجام وظایف محول شده به فرد در شغل وی محسوب میشود. در سادهترین تعریف، عملکرد شغلی مبین سهم کارکنان در سازمانی است که در آن کار میکنند .[1] رتمن و همکاران - 2002 - عملکرد شغلی را بهعنوان یک سازه چندبعدی که نشاندهنده چگونگی عملکرد کارکنان در شغل، میزان ابتکار و تدابیر حل مسئله آنها و روشهای استفاده از منابع موجود خود و همچنین استفاده از وقت و انرژی در انجام وظایف شغلی است، تعریف میکند. به عبارتی عملکرد شغلی مجموعهای از الگوهای رفتاری و عملکردی شامل دانش، مهارتها، شایستگی مدیریت، وجدان و توانایی ادراکی در محیط شغلی است .[16] عملکرد شغلی در حوزه مدیریت عامل مهمی در توسعه و پیشبرد اهداف سازمانی است و شناختی است که چگونگی تحقق اهداف یک سازمان یا موسسه را اندازهگیری میکند .[17]

3؛-2 تعهد سازمانی

تعهد سازمانی به تعهد کارکنان در دستیابی به اهداف سازمانی اشاره دارد .[18] تعهد سازمانی نوعی وابستگی عاطفی به سازمان است، بهگونهای که کارکنان بهشدت متعهد، هویت خود را از سازمان میگیرند، در سازمان مشارکت دارند و از عضویت در سازمان لذت میبرند. پورتر و همکارانش - 1974 - تعهد سازمانی را پذیرش ارزشهای سازمان و درگیر شدن در سازمان تعریف کردهاند .[19] مورهد و گریفن تعهد سازمانی را احساس هویت و وابستگی فرد به سازمان دانستهاند. از نظر آنان تعهد و پایبندی بر رفتارهای مهمی مانند جابجایی و غیبت اثر میگذارد و میتواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشد. کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان میمانند و بیشتر کار میکنند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید