بخشی از مقاله

چکیده

وضعیت متداول در زندگی روزانه، پایه طبیعی برای سازماندهی ارتباط انسان با محیط است، در سالهای اخیر ناحیه مرکزی بدن و تمرینات مربوط به تقویت و ثبات این ناحیه علاقهمندان بسیاری را در حوزههای مختلف پیدا کرده است، ناحیه کمر لگن حرکات انسان از آنجا ناشی میشود و در واقع ثبات مرکزی تحت تأثیر سه سیستم غیرفعال، فعال و عصبی قرار دارد. اجرا و حفظ تعادل در وضعیت ایستا یا در حین فعالیت، به تولید نیروی کافی از طریق عضلات و اعمال آن به اهرمهای بدن - استخوانها - نیاز دارد که مستلزم تعامل پیچیده سیستم عضلانی اسکلتی و سیستم عصبی است. تعادل یکی از اجزای جدا ناپذیر همه فعالیتهای روزانه و بخش کلیدی برای عملکردهای ورزشکار و غیر ورزشکار میباشد. در همین راستا هدف پژوهش حاضر تأثیر 12 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل کودکان کم توان ذهنی 9 تا 11 ساله میباشد، جامعه آمار تحقیق شامل کودکان کم توان ذهنی 9 تا 11 ساله کوهدشت میباشد که به صورت داوطلبانه و هدفمند، تعداد 30 نفر از کودکان واجد شرایط را انتخاب و به صورت تصادفی، به دو گروه 15 نفری - کنترل و تجربی - تقسیم خواهیم شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که 12 هفته تمرینات ثبات مرکزی باعث بهبود 31/4 درصدی در تعادل ایستا - - P=0/0001 و بهبود 13/6 درصدی در تعادل پویا - - P=0/02 در گروه تجربی کودکان کم توان ذهنی شده است.

مقدمه

طبق اظهارات متخصصان رفتار حرکتی، مهارتهای حرکتی کودکان پیش نیاز تجربه موفقیتآمیز و عامل لذت بردن از فعالیتهای حرکتی سازمان یافته و غیر سازمان یافته میباشد - وانگ و چانگ، . - 2010 تعادل به دو نوع ایستا و پویا تقسیم میشود. اجرا و حفظ تعادل در وضعیت ایستا یا در حین فعالیت، به تولید نیروی کافی از طریق عضلات و اعمال آن به اهرمهای بدن - استخوانها - نیاز دارد که مستلزم تعامل پیچیده سیستم عضلانی اسکلتی و سیستم عصبی است - گریبل و همکاران، . - 2009 حفظ راست ایستادن به کنترل خوب وضعیت و اندازه حرکت مرکز ثقل بر روی سطح اتکای محدود نیاز دارد. انسان از طریق ترکیب اطلاعات بینایی، حسی پیکری و دهلیزی راست میایستد - گاستنر و همکاران، . - 2009 ثبات مرکزی، قابلیت مجموعه کمری- لگنی - رانی برای جلوگیری از بیثباتی ستون فقرات و بازگشت به تعادل پس از اعمال یک اغتشاش است - ویلسون و همکاران، . - 2005 نشان داده شده است که قبل از انجام حرکات در اندامها، عضلات ناحیه مرکزی فعال میشوند ثبات مرکزی را میتوان مانند یک جعبه فرض کرد که عضلات شکم در جلو، عضلات پاراسپاینال و گلوتیال در عقب، عضله دیافراگم در سقف و عضلات ران در کف آن واقع میشوند - جفری، . - 2007 ثبات مرکزی محوری برای عملکرد بیومکانیکی مؤثر اندامهاست که از طریق افزایش تولید نیرو و کاهش بارهای مفصلی در تمامی انواع فعالیتها، از دویدن تا پرتاب کردن عمل میکند. مشخص نشده است که چه عناصری - آناتومیکی و فیزیولوژیکی در ایجاد ثبات مرکزی نقش دارند، به همین دلیل ارزیابیهای فیزیکی ثبات مرکزی نیز متفاوت هستند - کیبلر و همکاران، . - 2006 عضلات ناحیه مرکزی به عنوان یک پل بین اندامهای فوقانی و تحتانی عمل می کنند و به این طریق نیرو از ناحیه مرکزی تولید و به اندامها منتقل میشود. به صورت اولیه، ثبات مستلزم حفظ وضعیت نوترال ستون مهرهها است اما باید در شرایطی که ستون فقرات از وضعیت خنثی خارج میشود نیز وجود داشته باشد - بلیس و تیپل، . - 2005 تعادل، پدیدهای پویا شامل ترکیب ثبات و حرکت است و برای نگهداری یک وضعیت در فضا یا حرکت در وضعیت هماهنگ و کنترلشده ضروری است - فابومی، . - 2008 عوامل مؤثر در حفظ تعادل شامل اطلاعات حسی است که از سیستمهای حسی پیکری، وستیبولر و بینایی به دست میآید و تحت تأثیر هماهنگی، دامنه حرکتی مفصل و قدرت عضلانی قرار دارند - پیرانی و همکاران، . - 1389 نوع ورزش و شرایط تمرینی بر روی اهمیت سیستمهای بینایی، وستیبولر و حسی پیکری برای حفظ تعادل اثرگذار است و در هر شرایط سیستم حسی کارآمد، سیستمی است که اطلاعات دقیقتری از شرایط موجود جهت حفظ تعادل فراهم آورد - ماتسودا و همکاران، . - 2008 یکی از مشکلات این کودکان، ناهماهنگی در انجام اعمال ریتمیک است. این کودکان به دلیل اینکه قادر به درک زمانبندی حرکتهای متوالی نیستند و نیز در هماهنگ کردن حرکات اندامها - هماهنگی دست و پا، دست و چشم، و... - حفظ تعادل مشکل دارند، اعمال ریتمیک را با دشواری اجرا میکنند و اغلب نمیتوانند الگوی حرکتی ویژه را که به تنظیم سرعت - دقت نیاز دارد با ضربات متوالی انگشتان خود اجرا کنند - احمدی و همکاران . - 1390 بر اساس بررسی کارملی و همکاران - - 2008 افراد کم توان ذهنی خفیف به دلیل اختلال در یکپارچگی اطلاعات حسی و حرکتی، در آزمونهای ادراکی - حرکتی نمرههای کمتری نسبت به افراد عادی دریافت میکنند و وضعیت تعادل آنها بیثباتتر از افراد سالم است - انجمن عقب ماندگان ذهنی آمریکا، . - 1997 سؤالی که در این زمینه مطرح میشود این است که آیا میتوان با فراهم کردن فعالیتها و تجربیات حسی - حرکتی و تمرینات ترکیبی برای این دسته از کودکان زمینه رشد بهنجار و بهبود وضعیت تعادل را برای آنها فراهم کرد. برخی مانند کفارت، گتمن، بارش، گزل و پیاژه معتقدند حرکت و یادگیری حرکتی مبدأ تمام ادراکات و یادگیریهاست و فرآیندهای ذهنی عالیتر، پس از رشد سیستمهای حرکتی و ادراکی و برقراری ارتباط میان یادگیری حرکات و ادراک به وجود میآیند - باردینووا و همکاران، . - 2005 عملکرد مناسب مغز انسان مستلزم این است که از طریق محرکهای محیطی تحریک شود. اهمیت این تحریکات برای رشد حسی - حرکتی دوران کودکی در تحقیقات به خوبی تأیید شده است - هریس، . - 2006 بنابراین میتوان گفت که در برنامههای آمادگی که برای ارتقای رشد حرکتی کودکان طراحی میشود، تمرین حرکات و مهارتهای حرکتی میتواند نقش تحریککنندگی را برای سیستم عصبی ایفا کند. با توجه به مطالب فوق، تحقیق حاضر به دنبال آن است که تأثیر 12 هفته تمرینات ثبات مرکزی را بر تعادل کودکان کم توان ذهنی مورد ارزیابی قرار دهد. مطالعه عوامل مؤثر در افزایش کارایی جسمانی افراد موضوعی است که همواره مورد توجه و علاقه پژوهشگران می باشد. دارا بودن شاخصهای تندرستی و قابلیتهای جسمانی میتواند نشان دهنده سلامت و توانمندی افراد در اجرای مهارتهای مختلف حرکتی باشد. با وجود اینکه تعادل ایستا و پویا در اکثر مهارتها وجود دارد لیکن تعادل پویا در بیشتر مهارتهای حرکتی به ویژه آن دسته از مهارتهایی که به عملکردهای حرکتی پیچیده نیاز دارند از اهمیت قابل توجه ای برخوردار است. با توجه به اهمیت تعادل به عنوان یک قابلیتی که فرد در حال حرکت یا سکون برای انجام فعالیتهای روزمره داشته باشد. حسینی و صادقی - - 1389 مطالعه دیگری با عنوان تأثیر هشت هفته برنامه تمرینی ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای دختران نوجوان با تأکید بر تیپ بدنی انجام دادند. به همین منظور 42 آزمودنی با میانگین سنی 9/0 13 سال، قد 99/7 61/153 سانتی متر و وزن 15/16 25/52 کیلوگرم، توسط آزمون هیث -کارتر، تیپ بدنیشان مشخص شد و سپس به سه گروه اکتومورفی - 15 نفر - ، مزومورفی - 15 نفر - و اندومورفی - 12نفر - تقسیم شدند. سپس تعادل ایستای آزمودنیها با چشمان باز و بسته توسط آزمون رومبرگ و تعادل پویای آزمودنیها بهوسیله آزمون SEBT اندازه گیری شد. هر سه گروه تمرینات ثبات مرکزی را به مدت هشت هفته انجام دادند. بعد از اتمام تمرینات، پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روشهای آماری توصیفی - میانگین و انحراف استاندارد - و آمار استنباطی - t همبسته و آنالیز واریانس یک سویه - و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 05/0 p استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بهبودی تعادل ایستا با چشمان باز و تعادل پویا، در پس آزمون، در هر سه گروه اکتومورفی، مزومورفی واندومورفی از لحاظ آماری معنی دار بود. در صورتی که این مقدار در تعادل ایستا با چشمان بسته فقط در گروههای اکتومورفی و مزومورفی معنیدار بود. همچنین با توجه به نتایج آنالیز واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی توکی مشاهده میشود که تمرین ثبات مرکزی باعث بهبودی بیشتر تعادل ایستا با چشمان بسته در گروه مزومورفی نسبت به گروه اندومورفی میشود. با توجه به نتایج تحقیق بهتر است از این تمرینات برای بهبود تعادل گروههای اکتومورفی و مزومورفی استفاده شود. و  از آنجائی که افراد کم توان ذهنی از فقدان این قابلیت رنج میبرند، آموزش و توسعه تواناییهای حرکتی مهمترین برنامه فعالیتی برای این افراد میباشد و مهمترین هدف برنامه ورزشی این است که موقعیتی را ایجاد میکند که آنها با پیشرفت قابلیتهای جسمانی بر شرایط محیطی از نظر فیزیکی غلبه کنند و وظایف روزمره خود را با تسلط بیشتر انجام دهند. با توجه به اینکه آزمودنیهای این تحقیق کودکان کم توان ذهنی هستند و از لحاظ مهارتهای حرکتی در سطح پایینتری نسبت به همسالان قرار دارند و بااینکه همه ساله حدود پنج هزار نوزاد به هنگام تولد بهعنوان کم توان ذهنی تشخیص داده میشوند و هم چنین در آمریکا بیش از هفتصد هزار نفر درجهای از کم توانی ذهنی را دارند. با توجه به وجود انعطافپذیری در سامانه عصبی مرکزی در هر سنی و تأثیر محیط و فعالیت بر این انعطافپذیری، شروع درمانهای توانبخشی در افراد بزرگسال حتی المکان بعد از فروکش علائم مرحله حاد و در کودکان کم توان ذهنی در دو سال اول زندگی توصیه میشود و هرگونه تأخیر در آن ممکن است باعث کاهش میزان اصلاحات در سامانه قشر حرکتی شود. شناخت و درک بهتر سامانه عصبی و نوع انعطاف پذیری آن، درمانگران تیم توانبخشی را در انجام درمانهای متناسب با ضایعه، تواناتر میسازد. کودکان ناتوان باید در ورزشها و تفریحهایی که هم سن و سالان توانمندشان شرکت میکنند، نیز شرکت کنند. ورزشها و سرگرمی باید بخشی از برنامه توانبخشی کودک باشد. فعالیتهای فیزیکی بخش مهمی در تکامل فیزیکی و تناسب کلی و سلامتی کودک دارند و این هم جذاب هست و هم یک نوع سرگرمی برای کودک محسوب میشود. کاردرمانی و فیزیوتراپی که با فعالیتهای تفریحی و یا آموزش فیزیکی متناسب ادغام شده است میتواند اثربخشی فعالیتهای توانبخشی را افزایش دهد و به کودک ناتوان کمک کند که استعدادهای بالقوهاش را به کار ببرد. زمانی که کودک ناتوان به مدرسه میرود بسیار سخت و زمانبر است که برنامه فیزیوتراپیاش را ادامه دهد و اگر هم این کار را انجام دهد از دوستانش جدا میماند. ورزش و سرگرمی برای کودک مفید است؛ چراکه باعث میشوند کودک را از رفتن به فیزیوتراپی برای ساعتهای طولانی دور نگه دارد و کودک فرصت تعامل با دوستانش را داشته باشد و از وقتش برای درس خواندن و بازی کردن بهره ببرد. در این زمان ورزش باعث میشود که کودک توانمندیهای عصبی- حرکتیاش را بهبود ببخشد و هنگامی که او در مدرسه است از بد شکلگیری اندامهایش ممانعت میکند. از طریق ورزش و سرگرمی، کودک میتواند با دنیای کودکان طبیعی آشنا شود و در آن سهیم باشد و احساس جدا ماندن از جمع را به خاطر رفتن به فیزیوتراپی تجربه نکند و وضعیت عملکردی عصبی- ماهیچهاش را بهبود ببخشد. ورزشهای تابستانه و زمستانه زیادی وجود دارد که کودک ناتوان میتواند آنها را انجام دهد. ماهیت رقابتی و درگیر شدن فعالیتهای ورزشی و بازیها، بر اساس ماهیت اصلی انسانهاست. هرچند اکثر افراد ناتوان نمیتوانند در ورزشهای مختلف، تمام جنبههای فیزیکی خود را بکار بگیرند. اکثر بازیها و ورزشهای جدید برای افراد ناتوان اصلاح شده اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید