بخشی از مقاله


تاثير عوامل انگيزشي نيروي انساني در بهره وري کارخانجات پوشاک

چکيده
رشد بهره وري نقش اساسي در بهبود عملکرد هر سازماني دارد. بهره وري متأثر از عوامل مختلفي ميباشد که بهره وري نيرويکار، معيار و شاخص اصلي عملکرد هر سازماني است . اعتقاد بر اين است که بهره وري نيروي کار به ميزان انگيزش کارکنان بستگي دارد. لذا براي دستيابي و بهبود بهره وري نيرويکار، مديران و کارفرمايان ميبايستي بر روي انگيزش و راههايي که مي تواند باعث تقويت و بالابردن انگيزش نيروي انساني شود، تمرکز کنند. مشکل اساسي که کارفرمايان و مديران در اين فرآيند با آن مواجه هستند عدم اطلاع از روشها و عواملي است که به ايجاد انگيزه کافي در کارکنان هر سازماني کمک مي کند. تحقيق حاضر به بررسي و تعيين پارامترهاي انگيزشي موثر بر نيروي انساني پرداخته است . اين تحقيق از نوع توصيفي بوده که به روش ميداني و با استفاده از پرسشنامه به مقايسه اطلاعات فردي درخصوص شاخصهاي افزايش انگيزش در صنعت پوشاک پرداخته است . در اين راستا پرسشنامه هاي تکميل شده به انضمام مصاحبه هاي تکميلي، توسط نرم افزار SPSS و تکنيکهاي آماري مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است . نتايج اين تحقيق شيوه و سبک مديريت را مهمترين عامل انگيزشي دانسته و شرايط محيط کار، فعاليتهاي گروهي و تشکيل تيم ، رضايت شغلي و پاداش را در اولويت هاي بعدي قرار داده است .
واژه هاي کليدي : بهره وري ، انگيزش ، نيروي انساني ، رضايت شغلي
١- مقدمه
در دنياي پرتحول امروز که سازمانها، واحدهاي توليدي و تجاري براي جذب سهم بيشتري از بازار و کسب سـود بيشـتر بـه رقابـت مشغولند، شرط بقا و ادامه حيات هماهنگي با تحولات جهاني است . بدون شک يکي از مهمترين تحـولات مـديريت منـابع انسـاني است که که به دليل روند پرشتاب تغييرات تکنولوژي و فرهنگ در عرصه جهاني ايجاد شده است . اين پيچيدگي مستلزم استفاده و بکارگيري فناوريهاي نوين درمديريت منابع از جمله نيروي انساني است . امروزه سازمانها قادر نخواهند بود با اسـتفاده از روشـهاي سنتي به حيات خود ادامه دهند و لازمست به نيازهاي سرمايه انساني توجهي ويژه اعمال کنند. از آنجاکه سرمايه اصلي هر سازمان منابع انساني و بويژه منابع ماهر و متخصص آن مي باشد لذا نقش اين منابع در سازمان ضمن حياتي بودن ، نقشي خلاق ، سازنده و پويا است . مطمئنا خلاقيت و نوآوري در سايه توجه به بهره وري نيروي انساني امکان پذير است . بهـره وري نيـروي کـار تنهـا شـامل فعاليت هاي کارگري نميباشد بلکه همه فعاليت هاي انساني بکار رفتـه در عمليـات توليـد اعـم از فعاليـت مـديران ، متخصصـين و کارگران در معيار بهره وري نيروي کار ملحوظ ميگردد. از طرفي افزايش بهره وري که محصول توامـان کـارايي و اثربخشـي نيـروي

انساني است مستلزم آشنايي با تکنيکها و ابزارهايجديدي است که بتواند نيازهاي انگيزشي اين سرمايه عظيم را تامين نمايد[١].
با توجه به نگرش فوق ، مقاله حاضر به شناسايي و تجزيه و تحليل ابزار مورد نياز تقويـت انگيـزه نيـروي انسـاني پرداختـه اسـت . از
طرفي با توجه به گستردگي صنعت نساجي، اين مطالعه بر صنعت پوشاک متمرکز شده است . بدين منظور بخـش اول در ادامـه بـه

طرح کليات تحقيق شامل ضرورت انجام تحقيق ، اهداف و متدولوژي تحقيق ميپردازد. از آنجا که تقويت انگيزه به افزايش بهره وري منجر ميشود، بخش دوم به اختصار تعريفي از بهره وري و تکنيکهاي افزايش آن را ارائه مي نمايـد. بخـش سـوم تعريـف انگيـزش ، مدلهاي مختلف انگيزشي و پارامترهاي انگيزشي و بخش چهارم پيشينه تحقيق را مورد بررسي قرار ميدهد. روند انجام و يافته هاي حاصل از پژوهش در بخش پنجم مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد. بخش پاياني به تشريح نتايج تحقيق ميپردازد.
١-١-ضرورت انجام تحقيق
با توجه به وضعيت پيچيده صنعت نساجي ايران و اهميت آن به عنوان صنعت مادر، يکي از مهمترين فاکتورهاي بقا و پيشـرفت در عرصه رقابت جهاني ارتقاء بهره وري ميباشد، به منظور ارتقاء بهره وري شاخصهاي متعددي وجود دارد که موثرين و مهمتـرين آنهـا نيروي انساني است . نيروي انساني پايه اصلي هر سازماني را تشـکيل مـيدهـد و عامـل مهمـي در بـالابردن بهـره وري، عملکـرد و سوددهي سازمان ميباشد. زماني ميتوان نيروي انساني را به بالابردن عملکرد سازمان تشويق نمود که نيازهاي او برطرف و انگيـزه لازم در او ايجاد گردد. انجام اين امر مهم بيشتر متوجه مديران هر سازمان است ، لذا مـدير موفـق کسـي اسـت کـه بتوانـد عوامـل انگيزشي افراد را شناخته و با استفاده از فنون و ابزار لازم و محرکهاي مناسب به ايجاد انگيزش کمک نمايد. بررسيهـ نشـان داد که تحقيقات کمي در اين زمينه در صنعت نساجي صورت گرفته است و انجام تحقيق و بررسي راهکارهاي تقويت انگيـزه ، ضـروري به نظر ميرسد. به همين منظور تحقيق حاضر در نظر دارد راهکارهاي ايجاد انگيزه در صنعت پوشاک را دنبال نمايد و بـا بررسـي، شناسايي و تجزيه و تحليل شاخصهاي تقويت انگيزه ، ابزار لازم را در اختيار مديران اين صنعت قرار دهد.
١-٢-اهداف تحقيق
با بررسي دقيق مطالعات صورت گرفته بر روي انگيزش ميتوان عوامل پاداش ، فعاليتهاي گروهي و کارتيمي، شـرايط محـيط کـار، رضايت شغلي و شيوه و سبک مديريت را ازاصلي ترين عوامل دانست . در اين تحقيق به بررسي تاثير اين عوامل در صنعت پوشـاک پرداخته شده است . صنعت پوشاک به دليل ايجاد ارزش افزوده بالا، توليد محصول نهـايي بـراي مصـرف کننـده و همچنـين تـاثير بسزاي افزايش انگيزش کارکنان در امر توليد محصول باکميت و کيفيت و در نهايت ارتقا بهره روي مورد توجـه قـرار گرفتـه اسـت .
پژوهش حاضر اهدافي را دنبال مي کند که در نهايت ، توجه و عمل به آنها به افزايش بهره وري صنعت پوشاک منجر ميگردد.
١-٣-متدلوژي تحقيق
اين تحقيق از نوع کاربردي ميباشد و جامعه آماري آن را کارمندان و مديران شرکتهاي توليدکننده پوشاک تشکيل مـي دهنـد. بـا توجه به هدف تحقيق و شناسائي مهمترين متغيرهاي تأثيرگذار بر انگيزش ، پرسشـنامه اي بـر اسـاس نظريـه انگيزشـي هرزبـرگ و خصوصيات فردي همچون جنسيت ، وضعيت تاهل ، تحصيلات ، رشته تحصيلي، سابقه کار، رضايت از حقوق ، رضايت شـغلي و محـل خدمت ، طراحي گرديد که پاسخ دهنده نظر خود را با اسـتفاده از معيـار ليکـرت ٥ امتيـازي اعـلام نمـود. مقـدار آلفـاي کرونبـاخ پرسشنامه مذکور، برابر با ٠.٩٣است که پايايي بالايي را نشان ميدهد. جهت تحليل داده ها از نرم افزار SPSS به همراه بکارگيري آزمون هاي آماري ضريب همبستگي اسپيرمن ، جدول توافقي و کاي دو استفاده گرديد.

٢-بهره وري ١
واژه بهره وري، امروزه کاربرد زيادي دارد و در صنايع و سازمانهاي مختلف مورد استفاده واقع ميشود. محدوديت منابع در دسترس ،
افزايش جمعيت و رشد نيازها و خواسته هاي بشر باعث شده مديريت سازمانها و صنايع ، افزايش بهره وري را در اولويـت برنامـه هـاي

خود قرار دهند. تعاريف متعددي از اين واژه وجود دارد که در اينجا به مهمترين آنها اشاره ميگردد:
بهره وري عبارتست از نسبت ستاده (کالا يا خدمت و يا مجموعه اي از کالاها يا خدمات ) به داده (عامل يا عوامل توليدکننده ). تعريف ديگر آن استفاده بهينه از منابع گوناگون ، از جمله نيروي انساني است . بهره وري ترکيبي از دو مؤلفه کارايي و اثربخشي است . کارايي عبارت از نسبت توليد کالاها يا خدمات نهايي به منابع به کار رفته در آن است . درحقيقت کارايي با استفاده مفيد از منـابع ارتبـاط دارد و مفهوم بدست آوردن ستاده بيشتر از داده کمتر (خوب کار کـردن ) را بيـان مـيکنـد. اثربخشـي چگـونگي تحقـق اهـداف را ميسنجد و مشخص مي کند که آيا از نهاده ها يا منابع بکار رفته استفاده مفيد شده است يا نه . به تعبير ديگر اثربخشي کـار خـوب انجام دادن را تبيين ميدهد[٢،٣].
شاخص هاي بهره وري غالباً براي سنجش پيشرفت و کاميابي سازمانها و تعيين نقاط قوت و ضعف آنها بکار ميروند. اين شاخص ها به دو دسته بيروني و دروني تقسيم ميشوند. عواملي بيروني به عواملي گفته ميشود که از محيط خارج بر فعاليت هاي داخـل محـيط کار، مانند قوانين وضع شده توسط دولتها، تأثير ميگذارند درحاليکه عوامل دروني از درون سازمان ، نهاد يا هـر واحـد ديگـري بـر بهره وري تأثير ميگذارند. اين عوامل را ميتوان به دو گروه عوامل سخت و عوامل نرم طبقه بندي نمود. عوامل سخت همچون کـالا، کارخانه و تجهيزات آن ، نوع تکنولوژي و مواد و انرژي ميباشند. عوامل نرم عواملي هستند که تا حد زيـادي کنتـرل آن بـه دسـت مدير ميباشد و با تغيير آن ميتوان به بهبود بهره وري کمک نمود. عـواملي ماننـد نيـروي انسـاني، انگيـزش ، آمـوزش ، مـديريت و روشهاي کار در اين دسته جاي ميگيرند[٤,٣].
با توجه به اهميت بالاي عوامل دروني، مطالعات و تحقيقات زيادي در بخشهاي مختلف آن صورت گرفته است . يکـي از محورهـاي اصلي که مطالعات گسترده اي روي آن شکل گرفته است عامل انگيزش نيروي انساني است . با شناخت انگيزش ميتـوان رفتارهـا را در سازمان در جهت تامين اهداف فردي و سازماني هدايت کرد.
براي استفاده مطلوب و بهينه از نيروي انساني به سه اصل نياز داريم :
٢-١- تکنيکهاي افزايش بهره وري نيروي انساني
- اصل آگاهي (دانش ، تجربه و تخصص ، پژوهش و تحقيقات )
- اصل انگيزه
- اصل مديريت (مديريت و سازمان دهي منابع طبيعي و انساني )
افزايش بهره وري از ترکيب و تلفيق منابع مختلف ، سازمان دهي و برنامه ريزي صحيح و جامع تحقق پذير است . انتخاب مناسب افراد، تقسيم کار، ارزيابي، پرداخت حقوق و دستمزد متناسب با کار انجـام شده ، پشتوانه و ارکان بهره وري محسوب ميشوند[١].
به منظور بهبود بهره وري ابتدا ميتوان مجموعه اي از تکنيکهاي افزايش بهره وري نيروي انساني را ذکر کرد کـه عبارتنـد از: توسـعه شغلي، مشارکت نيرويکار، ارتقاء مهارتها، مديريت بر مبناي هدفها، ارتباطات ، بهبود شرايط کاري، آموزش حين خـدمت ، تعلـيم و تربيت ، نقش آفريني، کيفيت نظارت ، قدرداني، تنبيه ، دواير کيفيت ، مديريت زمان ، زمان قابل انعطاف ، هفته کاري فشرده ، هماهنگي، کار در منزل . از تعداد بيشمار تکنيکهاي در دسترس ، هر شرکتي بايد تعداد معدودي از اين روشها را انتخاب کنـد. بـه طـوري کـه
1 Productivity

مجموعاً بتواند سازمان را به هدف کلي آن که بهره وري است ، سوق دهد. روش انتخابي بستگي بـه نـوع سـازمان ، انـدازه شـرکت و
بسياري عوامل ديگر دارد[٤، ٥].

٢-٢-اصل انگيزه
مهمترين عامل موثر بر بهره وري، ايجاد و تقويت انگيزش نيروي انساني است . عواملي که بر روي انگيزه نيرويکار تاثير دارند به دو دسته کلي مادي و غيرمادي تقسيم ميشوند. عوامل مادي به ميزان حقوق و دستمزد افراد در مقايسه با سطح قيمتها در جامعه و برآوردن نيازهاي اوليه افراد(نيازهاي مازلو) ارتباط دارد و عوامل غيرمادي مانند نوع کار، ارتباط نيروي کار با مديريت ، تشويق و تمجيد، علاقه مندي افراد به سازمان ، وحدت شغل و مشاغل ، امنيت شغلي، مساوات در سازمان است که ميتواند نقش مهمتري نسبت به جنبه هاي مادي داشته باشد. اما اگر هر دو جنبه مادي و غيرمادي به طور متناسب با هم تلفيق شوند ميتوانند تأثير زيادي در افزايش بهره وري داشته باشند[٢، ٦].
٣-تعريف انگيزش
تعاريف مختلفي در خصوص انگيزه بيان شده است . اتکينسون [٧] انگيزه را تأثيرهاي همزمان (بلافاصله ) در هدايت ، شدت و تـداوم کنش مي شناسد. لوتان [٨] انگيزه را فرآيندي توصيف ميکند که با کمبودها يا نيازهاي فيزيکي شروع ميشود و رفتار يا حرکتي را فعال مي کند که باعث ميشود فرد به هدف مورد نظر دست يابد. انگيزش عبارتست از نيروي روانشناختي فعال دروني که فـرد در آن قرار ميگيرد يا به تعبير ديگر ميل به مشارکت بيشتر در جهت تامين اهداف سازمان را منجر ميگردد[٩].
انگيزش از ديدگاه مديريت منابع انساني بر انگيختن کارکنان بکار و سوق دادن آنها در جهت عملکرد بالا و رضـايت بخشـي شـغلي ميباشد. لذا در يک جمع بندي کوتاه ميتوان گفت که انگيزش فرآيند پيچيده اي اسـت کـه از نيازهـاي فيزيکـي، روان شـناختي، اجتماعي و فرهنگي تشکيل ميشود و بطور فردي و تکاملي در جهت انرژي بخشيدن به انسان بـراي رفتـار مناسـب تـر و عملکـرد مفيدتر عمل ميکند[١٠].
٣-١- اهميت درک انگيزش
عوامل متعددي را ميتوان براي نشان دادن اهميت درک صحيح از انگيزش برشمرد که در ادامه به برخـي از مهمتـرين آنهـا اشـاره
ميشود:
. مديران و پژوهشگران سازماني نميتوانند ضرورت هاي رفتاري يک سازمان را ناديده انگارند. افزون بر لزوم بدست آوردن منابع مالي و مادي، هر سازماني براي ايفاي وظايف خود نياز به نيروي انساني دارد. اين واقعيت بايد در سازمان ها پذيرفته شود که انسان عامل بنيادي حرکت و تحول است و پايه توسعه و فزوني توان اقتصادي شرکت ها و کشورها در سايه توجه به اين منبع استراتژيک و حساس است . لذا مديريت سازمان ها بايد با به کارگيري صحيح اين استعدادها و سعي در پرورش هر چه بهتر آن ، راه تکاملي سازمان را بپيمايند.
. انگيزش بر عوامل بسياري در محيط سازمان اثر ميگذارد و از آنها متأثر ميشود. درک کامل و بهتر عواملي همچون رهبري، برنامه ريزي دوباره شغل و نظام هاي حقوق و دستمزد همگن با عملکرد کارکنان ، خشنودي از کار و مانند آن به انگيزش بستگي دارد.

. محدوديت هاي روزافزون ايجاد شده بوسيله مقررات دولتي، رقابت هاي رو به افزايش داخلي و خارجي، قانون هاي جديد سبب ميشود تا مديريت ناچار به دنبال راهکار تازه اي براي افزودن و گاهاً ثابت نگاه داشتن تراز اثربخشي سازماني و
کارايي باشد[١١].

٣-٢- طبقه بندي نظريات انگيزشي
از اوايل دهه ١٩٠٠ علوم سازماني و رفتاري مطالعاتي را درخصوص اينکه چگونه ميتوان بهره وري کارکنان را بهبود بخشيد، انجـام داد. در طول دوران صنعتي شدن (اوايل دهه ١٩٠٠) تيلور با ارائه تئوري مديريت علمي و اثبات ايده هاي خود در عرصه عمل ، فصل جديدي را در ادبيات مديريت باز نمود. هرچند او انسان را مشابه يک ماشين تصور مينمود لکن تئوري او در آن زمـان بـه تقويـت انگيزه کارکنان کمک شاياني کرد و ايده ها و اصول پيشنهادي او در بخشها و سازمانهاي زيادي از جمله دولت آمريکا کاربرد زيادي پيدا کرد[١٢].
الف - مدل سنتي
اين مدل به مديريت علمي نسبت داده ميشود که مبتني بر انگيزش مادي است و بر اساس آن پرداخت حقوق و دسـتمزد در ازاي توليد بيشتر افزايش مييابد طبق اين نظريه تنها پول و عوامل اقتصادي ميتواند منجـر بـه توليـد بيشـتر گـردد لـذا مـدل انسـان اقتصادي از اين نظريه حاصل ميگردد[١٣].
ب - مدل روابط انساني
در اين مدل هاثورن کارهاي تکراري و کسالت آور را موجب کاهش انگيزه کارکنان و رفتارهاي اجتماعي را موجب افزايش انگيـزه و در نتيجه کارائي ميداند لذا مدل انسان اجتماعي از اين نظريه حاصل شده است .
در الگوي سنتي دستمزد عامل افزايش کارائي و در مدل روابط انساني، ارضاي نياز اجتماعي، احترام به کارکنان ، مشاوره و مشارکت در تصميم گيري موجب اثربخشي است [١٣].
٣-٢-١- نظريات معاصر انگيزشي
در ديدگاههاي کنوني در خصوص انگيزش به عوامل زيادي توجه شده که موجب تحريک افراد ميشود. در يـک دسـته بنـدي کلـي
نظريه هاي انگيزش به شرح زير طبقه بندي مي شود:
نظريه هاي محتوايي ؛ نيازها يا انگيزه هاي خاص اعم از نياز مادي و معنوي، جسمي يا روحي، ذاتي يا اکتسابي کـه در درون انسـان ايجاد تنش و التهاب و نيرو مي کند را مورد مطالعه قرار ميدهد و تمرکز اصلي آنها بر شناخت نيازهاي افراد و چگونگي ارضاي اين نيازهاست . نظريه هاي سلسله مراتب نيازها، نظريه E.R.G، نيازهاي اکتسابي و نظريه بهداشـتي _ انگيزشـي هرزبـرگ ، جـزء ايـن دسته محسوب ميشوند.
نظريه هاي فرآيندي بر خلاف نظريه هاي محتوايي بر قدرت نيازهاي دروني در انگيزش رفتار تاکيد دارد. نظريه هاي برابـري، انتظـار، تعيين هدف جزء اين طبقه محسوب ميشوند[٦,٢].

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید