بخشی از مقاله

چکیده :

سازمان ها برای موفقیت خود روی به مدیریت زنجیره ای تامین می آورند زیرا این رویکرد در فعالیت هایی متمرکز است که در یک زنجیره ارزش وجود دارد،در سال های اخیر، مدل های زیادی برای مدیریت زنجیره ی تامین توسعه داده شده اند. این مطالعه روی کارایی زنجیره ی تامین با توجه به اتحادهای گوناگون ما بین شرکاء ، تمرکز دارد. در این نوشتار یک متدولوژی برای بهبود عملکرد تعدادی زنجیره ی تامین در قالب اتحادهای مختلف ارائه شده است.

در این متدولوژی زنجیره ی تامین در دو سطح مورد توجه قرار گرفته است. در سطح خرد، ارتباط بین شرکاء مختلف زنجیره های تامین در قالب اتحادهای مختلف مدل می گردد. در سطح کلان، ارتباط بین عملکرد زنجیره های تامین با توجه به اتحاد بین شرکاء هر زنجیره ی تامین با شرکاء زنجیره ی تامین دیگر در سطح خرد، مدل می شود. برای ایجاد رابطه بین اتحاد در سطح خرد و اتحاد در سطح کلان از تکنیک ANP استفاده می شود.

.مزیت رقابتی به شکل مستقیم از مدیریت زنجیره تامین تاثیر میگیرد. سازمانها در خلأ نیستند. هر سازمانی، اعم از شرکتهای بزرگ، شرکتهای دولتی، یاکسب و کارهای کوچک میخواهند خواستههای مشتریان و سهامداران گوناگون را براورده سازند.

بنابراین، نیازمند مواد، تجهیزات، تسهیلات و تأمین کنندگانی از سازمانهای دیگر هستند و عملکرد یک سازمان به وسیله فعالیتهای سایر سازمانهایی که تشکیل زنجیره تأمین میدهند، تحت تأثیر قرار میگیرد .پژوهشگران دیگر در مطالعات گذشته مربوط به عملکرد زنجیره تامین کمتر عملکرد زنجیره تامین به صورت مستقل مورد بررسی قرار داده اند و عموما در مطالعه حاضر صرفا عملکرد سازمانی مدنظر نبوده و با مطالعه عملکرد زنجیره تامین، ساختار پژوهش هدفمندتر به بررسی مسائل موجود در حوزه مدیریت زنجیره تامین می پردازد.این نوشتار برای نخستین بار تلاش دارد جایگاه اقدامات مدیریت زنجیره تامین را در مزیت رقابتی و عملکردی برخی شرکت ها را مورد بررسی قرار دهد.

نتایج پژوهش نشان داد که مدیریت زنجیره تأمین بهطور مستقیم مزیت رقابتی و نیز عملکرد سازمانی را تحت تأثیر قرار میدهد . همچنین مزیت رقابتی بهعملکرد سازمانی رابطه معنیدار دارد.

 - مقدمه

امروزه با توجه به توسعه صنعتی دنیا، تنوع محصولات افزایش یافته و محصولات دارایپیچیدگیهای خاصی شدهاند .با توجه به وجود قطعات فراوان در بعضی از این محصولات،نیاز به سازماندهی تولید و ساخت قطعات احساس میشود، اما سازماندهی تأمین مواد اولیه،ماشین آلات و منابع انسانی، مشکلات زیادی دارد .تهیه و تولید کلیه قطعات در داخل شرکتمشکلات زیادی به بار میآورد که مهمترین آن نحوه سازماندهی نیروی انسانی و نیز ایجادمنابع اضافی در زمان تغییرات بازار و تقاضا است

.سازمانها دریافتند که برای سازماندهی مناسب تأمین قطعات، بهتر است از منابع تولید خارج از سازمان استفاده شود، لذا تفکر زنجیره تأمین شکل گرفت . چرا که سازمان های تولیدیدریافتند که نمیتوانند به صورت مستقل و بدون در نظر گرفتن شرایط پیرامونی خود، تنها برکارایی درونی و منافع کوتاه مدت تأکید کنید

سازمان هایکنونی نیازمند هماهنگی دقیق برای تدارک مواد اولیه و تحویل به موقع به مشتری هستند تابتوانند هزینهها را کاهش دهند، دریافت و تحویل به موقع داشته باشند و در نهایت رضایتمشتری را کسب کنند .با توجه به موارد مطرح شده، مدیریت زنجیره تأمین میتواند به عنوانراهکاری مؤثر و مفید در این زمینه مطرح شهود

مدیریت زنجیره تأمینعبارت استازفرآیندبرنامه ریزی، اجرا و کنترل عملیات مرتبط با زنجیره تأمین در بهینه ترینحالت ممکن .مدیریت زنجیره تأمین دربرگیرنده تمامی جابجایی ها و ذخیره مواد او لیه،موجودی در حین کار و محصول تمام شده از نقطه شروع اولیه تا نقطه پایان مصرف میباشد.مدیریت زنجیره تأمین یک رویکرد یکپارچهسازی برای برنامهریزی و کنترل مواد و اطلاعاتمیباشد که از تأمین کنندگان تا مشتریان جریان دارد همانگونه که در وظایف مختلف در یک سازمان جریان دارد .مدیریت زنجیره تأمین، مجموعه ای از روشهای مورد استفاده برای یکپارچگی مؤثر و کارای تأمین کنندگان، تولید کنندگان، انبارها و فروشندگان به گونهای که به منظور حداقل کردن هزینه های سیستم و تحقق نیازهای خدمات، کالاها به تعداد صحی درمکان مناسب و در زمان مناسب تولید و توزیع

به این ترتیب مدیریت زنجیره تامین دارای سه فرایند اصلی است که عبارتند از مدیریت اطلاعات :گردش مناسب و انتقال صحی اطلاعات باعث میشود تا فرایندها موثرتر و کاراترگشته و مدیریت آن آسانتر گردد .در زنجیره تامین موضوع هماهنگی در فعالیت ها بسیاراهمیت دارد .

مدیریت اطلاعات هماهنگ و مناسب میان شرکا باعث خواهد شد تا تاثیرات فزایندهای در تصمیم گیریها و سرعت، دقت، کیفیت و جنبههای دیگر وجود داشته باشد.مدیریت لجستیک :

این بخش کلیه فعالیتهای فیزیکی از مرحله تهیه مواد خام تا محصول نهایی شامل فعالیتهای حمل ونقل، انبارداری، زمانبندی تولید و ... را شامل می شود .

مدیریت روابط :این بخش از مهمترین مباحث زنجیره تامین است و تاثیر شگرفی بر همه زمینهها در زنجیره تامین و سط عملکرد آن دارد .بسیاری از شکستهای آغازین در زنجیرهتامین معلول انتقال ضعیف انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایی است که بین طرف های درگیر در زنجیره بوقوع میپیوندد .در توسعه هر زنجیره تامین یکپارچه، توسعه اطمینان واعتماد در میان شرکا و طرح قابلیت اطمینان برای آنها از عناصر بحرانی و مهم برای کسب موفقیت است

-پیشینه تحقیق

مفهوم مزیت رقابتی پایدار در 1984 توسط "دی" با پیشنهاد انواع مختلف استراتژیهای ظهور یافت که قادر به افزایش رقابت پذیری پایدار هستند. در واقع، این واژه به مفهوم کنونی توسط "پورتر" در بحث گونه شناسی استراتژیهای رقابتی عمومی شرکت پیشگامی در ارزان فروشی یا جایگاه برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار بهکاررفته است. با این وجود، "بارنی" اولین کسی است که تعریف مفهومی دارای قالبمندی مشخصی را از مزیت رقابتی پایدار ارائه کرد:

"شرکت، زمانی به مزیت رقابتی پایدار میرسد که دارای استراتژی ایجاد ارزشی باشد که بهطور همزمان توسط رقبای فعلی یا بالقوه بهکار گرفته نمیشوند و همچنین رقبا قادر به کپی کردن مزایای این استراتژی نباشند" ."هوفمن" نیز تعریف مفهومی قالبمندی از مزیت رقابتی پایدار بر مبنای تعریف بارنی ارائه کرده است: "مزیت رقابتی پایدار امتداد مزایای بهکارگیری برخی استراتژیهای ایجاد ارزش منحصر بهفرد است که بهطور همزمان توسط رقبای فعلی یا بالقوه بهکار گرفته نمیشوند ورقباقادربهکپیکردنمزایایآننباشند."

رقابت پذیری زنجیره تأمین طی سالهای اخیر، همزمان با توسعه مفهوم مدیریت زنجیره تأمین، بهطوری گسترده مورد بحث قرار گرفته است" .هاوکریشنان" مدلی ترکیبی از تکنیکهای AHP، DEAو NNبرای انتخاب تأمین کنندگان رقابتی درخصوص افزایش رقابت پذیری زنجیره تأمین ارائه کردهاند .آنها معتقدند که شرکتهای درون زنجیره تأمین ازطریق توسعه روابط نزدیکتر با شرکتهای عضو زنجیره تأمین، میتوانند به مزیت رقابتی پایدار دستیابند و زمان و هزینه را درحالیکه همزمان به نیازهای مشتریان نیز پاسخ میدهند، با توجه به مدیریت صحیح زنجیره تأمین بهطوری معنیدار کاهش دهند. در محیط رقابتی، مدیریت زنجیره تأمین موفق، برای تقویت رقابت پذیری شرکت سودمند است.

"وو" و دیگران، با استفاده از دیدگاه مبتنی بر منابع نشان دادهاند که قابلیتهای زنجیره تأمین با بهکارگیری فناوری اطلاعات، باعث تمایز شرکت نسبت به رقبا شده و غیر قابل تقلید برای آنهاست. در این مقاله، تأثیر پیشرفت ITو همراستایی آن برقابلیتهای زنجیره تأمین و عملکرد بازاریابی و مالی، مورد بررسی قرار گرفته است .

یافتههای آنها دیدگاهی جدید در ارزیابی سرمایه گذاری ITدر فرایند زنجیره تأمین فراهم کرده است. آنها نقش قابلیتهای زنجیره تأمین را بهعنوان متغیری تعدیل کننده بین پیشرفت ITو عملکرد سازمانی بررسی کرده است. آنها معتقدند که قابلیتهای زنجیره تأمین میتوانند منابع مرتبط با ITرا به سطحی بالاتر از ارزش، انتقال دهند.

"لی "و دیگران، 5 بعد معمول مدیریت زنجیره تأمین - مشارکت استراتژیک با تأمین کننده، ارتباط با مشتریان، سطح اشتراک گذاری اطلاعات، کیفیت اشتراک گذاری اطلاعات، و تعویق - و ارتباط بین ابعاد معمول زنجیره تأمین، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی را بررسی کردند. نتایج این تحقیق با استفاده از دیدگاه مبتنی بر منابع، بیانگر آن است که سطوح بالاتر از معمول SCM، میتوانند منجر به کسب مزیت رقابتی و بهبود عملکرد سازمانی شوند. همچنین مزیت رقابتی میتواند تأثیری مثبت ومستقیم برعملکردسازمانی داشته باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید