بخشی از مقاله

چکیده:

هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین اجتناب مالیاتی، نوسانپذیری قیمت سهام بر ارزش شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه آماری پژوهش حاضر، شامل 118 شرکت برای دوره زمانی 1384 تا 1393 است.

روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع پژوهشهای توصیفی- همبستگی میباشد. در این پژوهش برای آزمون فرضیهها از مدل رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده است. برای آزمون مدلها ابتدا آزمون چاو به کار رفت و مشخص شد که باید از روش پانل استفاده کرد و در ادامه از آزمون هاسمن برای استفاده از روش پانل آثار تصادفی یا ثابت استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که نوسانات قیمت سهام باعث افزایش ارزش شرکت میشود. اما رابطه معناداری میان اجتناب از مالیات و ارزش شرکت یافت نشد.

مقدمه
در اکثر کشورها، بخش عمدهای از منابع درآمدی دولت از طریق مالیات تأمین میشود. سهم از کل درآمدهای عمومی در میان کشورها متفاوت است. در این میان، اجتناب و فرار مالیاتی در کشورها باعث شده است تا درآمدهای مالیاتی کشورها همواره ازآنچه برآورد شده است کمتر باشد. از دیدگاه نظری، منظور از اجتناب مالیاتی، تلاش در جهت کاهش مالیاتهای پرداختی است. فرار مالیاتی نوعی تخلف قانونی، اما اجتناب از مالیات، درواقع نوعی استفاده از خلأهای قانونی در قوانین مالیاتی در جهت کاهش مالیات است

در سال های اخیر، افزایش پدیده اجتناب مالیاتی، توجه جهانی را به خود معطوف کرده است و بسیاری از محققین پیامدهای اقتصادی ناشی از آن را مورد بررسی قرار دادند. در اتحادیه اروپا شرکت های متعددی دچار جریمه مالیاتی سنگین شدند و نتیجتا، قیمت سهام آنها نیز کاهش یافت، که منجر به آن شد که بسیاری از کشورها تدابیری در جهت مقابله با اجتناب مالیاتی اتخاذ نمایند. زیرا به نظر میرسد بسیاری از شرکتها درگیر اجتناب مالیاتی باشند

در مالی سنتی، اجتناب مالیاتی شکلی از انتقال ثروت پرداخت نشده - مالیاتی که از نظر قانونی از پرداخت آن اجتناب شده - به دولت است، اما به جای آن این ثروت در اختیار سهامداران می باشد. بنابراین، به طور منطقی، منجر به افزایش ارزش شرکت برای سهامداران می شود، اما اعتبار مالکان و مدیران - به عنوان نمایندگان مالکان - را ، خدشه دارمی کند. با این حال، بر اساس تئوری نمایندگی، سلب مالکیت بالقوه توسط مدیریت در پس رفتارهای اجتناب مالیاتی وجود دارد. بنابراین، اجتناب مالیاتی میتواند انعکاسی از نظریه مسئله نمایندگی باشد. به عنوان مثال مواردی همچون پاداش مدیریت می تواند انگیزه ای برای مدیران در جهت پنهان نمودن اخبار منفی به نفع مقاصدشان باشد.

تئوری نمایندگی منجر به تصمیمات مالیاتی می شود که منافع شخصی مدیر را دنبال می کند. مدیران ممکن است اجتناب مالیاتی را به عنوان یک ماسک مورد استفاده قرار دهند و انواع روشها مانند ترکیب و ادغام، صدور سهام ، ارزیابی مجدد دارایی و قیمت گذاری انتقالی، در واقع، تنها جهت منافع مدیریت صورت گیرد. دسای و همکاران - - 2007 نیز معتقدند مدیرانی که به دنبال منافع شخصی خود هستند ساختار شرکت را پیچیدهتر کرده و معاملاتی را که باعث کاهش مالیات میشود، انجام میدهند و از این طریق منابع شرکت را در جهت منافع شخصی خود به کار میگیرند. سپس تکنیک های برنامه ریزی مالیاتی پیچیده به منظور پوشش هر خبر بد ناشی از این موارد را به کار می گیرند - خانی و ایمانی،. - 1393 رسلنگ - 1997 - نشان داد که اجتناب مالیاتی یکی از اهداف بیثباتی سود است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید