بخشی از مقاله

چکیده
یکی از انبوه معضلاتی که شهرها با آن دست به گریبانند، اثر متقابل تنزل کیفیت فضاهای شهری بر تنزل کیفیت زندگی شهری است. طرح بهسازی بافت با ارزش شهری با شناخت دقیق از وضعیت موجود شهر و تجزیه و تحلیل این اطلاعات، به دنبال برنامه ریزی و سپس طراحی فضاهای با ارزش شهری است تا از این فرآیند، توسعه شهری در آینده حاصل شود.

تحقیق حاضر به روش توصیفی-تحلیلی در پی آن است که با رویکرد ارتقاء کیفی فضاهای شهری، به ارائه راهکار در جهت بهبود فرآیند بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده در راستای حفظ هویت شهری بپردازد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که متمرکز شدن بر فضاهای شهری، بافت و تهیه طرحی به منظور ارتقاء کیفی آن ها راهکاری در جهت بهبود فرآیند بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده محسوب می شود و بدون توجه به آن ها بافت حیات شهری خود را باز نخواهد یافت

مقدمه

بافت های فرسوده، بخش قابل توجهی از پهنه بسیاری از شهر های کشورمان را تشکیل می دهند که به دلیل معضلات خاص خود از گستره حیات شهری خارج گشته و به بخش های مسأله دار شهرها تبدیل شده اند

این بافت ها علاوه بر مسائل و مشکلات کالبدی، ابعاد و کیفیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهر و فضاهای شهری را نیز دچار تنزل نموده و حضور انسان در فضاهای شهری را با معضل رو به رو و یا مختل می سازند.××از آن جا که طراحی شهری به عنوان دانشی که به کیفیات محیط مصنوع می پردازد، از حرفه ها و دانش های دخیل در فرآیند طرح بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده محسوب می شود ، این نوشتار از منظر طراحی شهری، به تبیین نقش ارتقاء کیفیت فضاهای شهری در فرآیند بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده خواهد پرداخت

وسعت بافت های فرسوده و تاریخی شهرهای ایران قابل توجه است اما سابقه پرداختن به این موضوع چندان طولانی نبوده و حتی از کشورهای در حال توسعه نیز عقبتر مانده ایم. همین امر ضرورت بازنگری و بررسی بیشتر و عمیق تر این موضوع را در همه حال نشان می دهد. در این میان بی توجهی به ارزش های کالبدی، تاریخی و هویتی برخی بافت ها از سوی بعضی شرکت های مداخله کننده در امر نوسازی و بهسازی و نیز تعلل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در تعیین محدوده های تاریخی و تدوین ضوابط و سیاست های جدید در نحوه مداخله در آنها، بیش از پیش این عناصر ارزشمند را در انزوا فرو برده است .

طبق آمار حدود 100 هزار هکتار بافت فرسوده شناسایی و ثبت شده و اگر شهرهای کوچک باقیمانده را هم در نظر بگیریم چیزی نزدیک به 150 هزار هکتار بافت فرسوده در کشور وجود داشته و لذا با تراکم خالص جمعیت در این بافت ها، تعداد 80 نفر در هر هکتار در نظر بگیریم، حدود 12 میلیون نفر در چنین بافت هایی ساکن هستند. با توجه به آمار بالای تهدید زلزله و آسیب های قهری در کشور می توان تصور نمود که در صورت بروز چنین پدیده هایی، چه فجایع جبران ناپذیری بروز می نماید. بدین سبب حتی بافت های فرسوده ای که فاقد ارزش حفاظتی هستند نیز با تجمیع پلاک هایشان، نوسازی و بهسازی شده، هر چند که از نظر شهرسازی و معماری دارای هیچگونه هویتی نباشند. وگرنه در مورد بافت های کهن و تاریخی، ضوابط به گونه ای دیگراست و دانش حفاظتی و مرمتی درباره شان اجرا می شود.

بخش هایی از بافت شهری که حاصل ساخت و سازهای قبل از سال 1300شمسی بوده و عمدتاً خودسازمان یافته هستند، بافت کهن خوانده می شوند. این بافت ها نمایانگر هویت تاریخی شهرها و لذا دارای ارزش مکانی اند و نه تنها نیازی به تخریب و بازسازی آنان نیست که بایستی با دقت، حفظ هم بشوند. اغلب بافت های کهن
 شهری را با بافت های فرسوده یا کهنه اشتباه می گیرند که گاهی هم نتایج غیرقابل جبرانی در پی دارد.

تعریف بهسازی
طرح بهسازی بافت با ارزش با شناخت دقیق از وضعیت موجود و تجزیه و تحلیل این اطلاعات، به دنبال برنامه ریزی و سپس طراحی فضاهای با ارزش است تا از این فرآیند، توسعه فضای شهری در آینده حاصل شود.

اهداف بهسازی
هدف طرح بهسازی بافت با ارزش شهری را به طور عمده می توان حفظ و احیای مجدد زندگی و کالبد شهر دانست و در قالب های جداگانه و به عنوان زیرمجموعه ای از هدف اصلی، می توان اهداف طرح را چنین برشمرد:

-1 حفاظت و مرمت بافت و کالبد شهری؛
-2 ساماندهی هسته کهن و واجد ارزش شهری؛

-3 حفاظت و احیای ارزش های فرهنگی، تاریخی، کالبدی فضایی و معماری شهری و معرفی این ارزش ها از سطح شهر به سطوح ملی و جهانی؛

-4 ایجاد زمینه توسعه گردشگری بهره مندی شهر از عواید آن - چه گردشگر داخلی و چه گردشگرخارجی - ؛

-5 هدایت توسعه کالبدی شهر به صورت هماهنگ با محیط موجود؛

-6 فراهم نمودن زمینه توسعه و عمران کالبدی شهر با توجه به شرایط، امکانات و محدودیتهای موجود؛

-7 بهبود وضعیت خدمات رفاهی زیرساختی و روساختی و توزیع

عادلانه آن در جهت بهره مندی عموم اهالی.

ویژگیها و انواع بافت فرسوده شهری
بافتهای فرسوده به علت گذشت زمان و عدم سرمایه گذاری لازم در نگهداری از آنها با ویژگیهای خاصی مواجه هستند که شامل موارد ذیل میباشد.عدم دسترسی به درون بافت، فقدان تاسیسات زیربنایی مناسب، مشکلات زیست محیطی و بالا بودن حجم آلودگی،کمبود امکانات گذران اوقات فراغت، فقر و محرومیت، آسیبپذیری در برابر زلزله، سرانه کم خدمات، جمعیت زیاد - تراکم بالای جمعیت - ، تراکم ساختمانی کم دوام، ناامنی و معضلات اجتماعی .

مراد از فرسودگی، ناکارآمدی و کاهش کارایی یک بافت نسبت به کارامدی سایر بافتهای شهری است .[2] این بافتها، به معضلی برای تصمیمگیران، مدیران و مردم شهرهای تاریخی بدل شده است. در این بافتها، ارزشهای نهفته فرهنگی و مدنی کشور، در تنگنای عدم قابلیت بافت برای انطباق با نیازهای زندگی جدید قرارگرفته است

در اردیبهشت ماه سال 1385 ، شورایعالی شهرسازی برای شناسایی این محدودهها سه شاخص با مفاهیم زیر تعریف کرد. ریزدانگی: بلوکهای شهری که بیش از 50 درصد قطعات آنها مساحتی زیر 200 متر داشته باشند. نفوذناپذیری: بلوکهای شهری که بیش از %50 معابر آنها عرض کمتر از شش متر را داشته باشند. ناپایداری: بلوکهای شهری که بیش از%50 ابنیه آنها فاقد سیستم سازهای میباشند 

با بررسی بافت فرسوده و مسئلهدار شهری و وجود اشتراک و افتراق آنها از یکدیگر چهارگونه مختلف از این نوع بافتها با ماهیت کاملا متفاوت قابل تشخیص میباشد. -1 بافت قدیمی فرسوده - ارزشمند و فاقد ارزش - -2 بافت میانی فرسوده -3 بافتجدید فرسوده -4 بافت روستایی و حاشیهای فرسوده.

انواع مداخله در بافتهای فرسوده
در اصلاح شهرسازی و برنامهریزی شهری، به منظور بهبود مراکز شهری و یا بطور دقیقتر بافتهای قدیمی و معمولاً فرسوده شهری راهکارها و مداخلات گوناگونی مطرح میشود. انواع مداخله براساس میزان وفاداری به گذشته در سه گروه بهسازی، نوسازی، بازسازی قرار میگیرند. بهسازی حداقل مداخله و دستکاری در وضعیت کالبدی موجود را به عمل میآورد 

بهسازی شامل سلسله اقداماتی است که به منظور بهبود کالبد، که در نتیجه فرسایش فعالیت تحقق یافته است، در کوتاهمدت صورت میگیرد. در واقع بهسازی زمانی صورت میگیرد که فرسودگی نسبی فضا از لحاظ عملکردی حادث شده باشد .

در این نوع مداخله اصل بر وفاداری به گذشته و حفظ آثار هویتبخش در آنهاست. فعالیت بهسازی با هدف استفاده از امکانات بالقوه و بالفعل موجود و تقویت جنبههای مثبت و تضعیف جنبههای منفی از طریق -1 حمایت، -2 مراقبت، -3 نگهداری، -4 حفاظت، -5 احیا، -6 استحکام بخشی و-7 تعمیر صورت میپذیرد . این نوع مداخله مخصوص بافتهایی است که دارای ارزش تاریخی فرهنگی بوده و دخالت در این بافتها مستلزم رعایت ضوابط و مقررات سازمان میراث فرهنگی میباشد

شهر فقط کالبد نیست "مامفورد "شهر را مجموعه ای متشکل از گروه های نخستین و اتحادهای هدفمند جمعی می داند : مورد اول را دراَشکالی چون خانواده و محله که در تمام جماعت ها دیده می شود قرار داده و مورد دوم را ویژه و خاص شهر معرفی می کند و برای شهر دو وجه متمایز قایل می شود:

-ابزار اساسی فیزیکی برای وجود شهر عبارت است از کالبد ثابت، مساکن پایدار، تأسیساتی دائم برای گرد آوردن و تبادل.

-ابزار اساسی غیر فیزیکی عبارت است از تقسیم اجتماعی کار که نه فقط زندگی اقتصادی بلکه فرایندهای فرهنگی را نیز تضمین میکند .

شهر، چیزی بیش از مجموعه افراد و تسهیلات اجتماعی است . شهر بیشتر حالتی از اندیشه ا ست، انسجامی از عادات و سنن و طرز فکرهای سازمان یافته که ذات لاینفک این عادت گردیده . به عبارت دیگر، شهرصرفاً یک مکانیزم کالبدی و یک بنای مصنوع نمی باشد . شهر درگیر روند اجتماعی مردمی است که آن را تشکیل می دهند، شهر محصول طبیعت و به خصوص طبیعت با در نظر گرفتن اینکه، حضور انسان واقعیتی به نام شهر راپدید می آورد و انسان جامعه را شکل می دهد

شهر نیز در ارتباط تنگاتنگ با جامعه است؛ جامعه مدنی که از حضور انسان مت أثر است. شهر ، حاصل مجموعه روابط میان بازیگران اجتماعی است که شکل آن از چگونگی روابط تبعیت می کند.

شهر به عنوان صورت های فضایی بیانگر فرهن گ هایی هستند که لذا شهر، به عنوان محصولی فرهنگ، به سهم خودش میتواند یک قالب فرهنگی نیز باشد. تولید کرده اند

بسیاری از برنامه ریزی ها و طرح های تهیه شده برای شهر از آن رو با مشکل روبرو می شوند که دست اندرکاران آنها درک روشنی از مقوله شهر ندارند. شهر به مثابه یک واقعیت محض فیزیکی تا کنون مورد مطالعه بسیاری قرار گرفته است، اما پاسخ هااکثراً ناکارامد هستند. پس عامل دیگری در شهر وجود دارد.

"کولوهن "واژه فضای شهری را به دوگونه تعریف می کند فضای اجتماعی و فضای ساخته شده - مصنوع - .

فضای اجتماعی "تداعی فضایی نهادهای اجتماعی " است که مورد مطالعه جامعه شناسان و جغرافی دانان قرار دارد . از سوی دیگر، فضای مصنوع ، نگاه متوجه فضای فیزیکی است، بدین ترتیب آنچه مورد توجه معماران است" مورفولوژی "فضاست.

مدرنیستی، شهرها را کالبدی می پنداشت که از طریق ناحیه بندی یا سلسله مراتب قابل کنترل بود. در سال " 1966 کریستوفر الکساندر " مقاله ای تحت عنوان" شهر درخت نیست " این نگاه را مورد انتقاد قرار داد.

شهرهای امروزی اغلب با عناصر فیزیکی شان - ساختمان ها و سایت ها - شناخته می شوند که به خوبی طراحی شده اند، اما از مجموع آنها کل های آشفته و از لحاظ روانی ناسالمی به وجود آمده است

.علت آن است که بیشتر تصمیم گیران، شهر را با استفاده از تسهیلات و طرح هایی هستند که از طریق استفاده، خود را مانند ابزاری در دست یک شخص، با نیروی حیاتی نهفته در افراد و جامعه مربوط سازند. آنچه در شهر به صورت ثابت وجود دارد، فیزیک شهر است. اما حضور انسان باعث رخ دادن اتفاقاتی در محیط می شود که ساکنین به غیر از کالبد، عامل دیگری را نیز درک کنند، عاملی که در کیفیت شهر مؤثر است . دیده ای در شهر حاضر می شود که در پی ارتباط تجربه و درک انسان تولید شده است.

هویت شهر

نگاه جدید به شهر و محیط های انسان ساخت، باعث شده" هویت " به عنوان یکی از مهم ترین عوامل ادراک شهر، نقش بسزایی را در شناخت شهروندان از شهر بر عهده گیرد. اتصال تاریخی به گذشته در قالب استفاده از فرم های آشنا، ساد ه ترین راه حلی است که در بدو طرح مسئله کاربردی می شود. ضمن در نظر داشتن جنبه های مثبت این رویکرد بایستی توجه داشت که تنها و تنها استفاده صرف از فرم های تاریخی نمی تواند بازگو کننده جنبه های مختلف هویتی در شهر باشد، زیرا اقدام مورفولوژیک یکی از راهکارهای تداوم هویت در شهر است.

مفهوم استعاره ای هویت شهر با وجود کاربرد فراوان آن در متو ن و محاورات شهرسازی، مفهومی سهل و ممتنع است، سهل از این روی که همه از آن تصویری با یادآوری پیشینه تاریخی و محوطه های قدیمی و ریشه های فرهنگ فضایی جامع در ذهن دارند؛ ممتنع از این رو که هر پرسش در خصوص چون و چرایی هویت زمان حال شهرها، بدون پاسخ مانده است.

به اعتبار آمیزش های انسان با محیط جامع زندگیش، احساس تعلق و وابستگی به این محیط تا آن اندازه قوی میشود که جدایی از آن را به شکل کمبودی جبرا ن ناپذیر نمودار می کند .آنگاه که به پدیده هایی نظر می افکنیم که در اثر مداخله عناصر تازه در محیط آشنای شخص به وجود می آیند، وی را برمی انگیزند که در برابر آنچه تازه می یابد واکنشی نشان دهد و آن وابستگی به محیط که گفتیم، در تعادلی تازه مطرح می شود و باید شکلی متفاوت به خود گیرد .

در شهرسازی معاصر، نظم خشک و مقیدی جای تنوع اجتماعی گذشته را گرفته است.

شهرها زمانی از خود شخصیت و موجودیتی داشته اند . لیکن امروزه این شخصیت و موجودیت از میان رفته است و همه آنها به توده های مشابه یکنواختی بدل گشته اند [14] "کوین لینچ " در تئوری شکل خوب شهر، هفت ارزش یا معیار را برای سنجش شکل خوب شهر مطرح می کند؛ شامل سرزندگی، معنی، تناسب، دسترسی، نظارت و اختیار، کارایی و عدالت.

وی هر یک از این معیارها را با معیارهای ریزتری توضیح داده و سنجش می کند. معیار یا سنجه معنی شامل پنج زیرعنوان است : ساختار، هویت، شفافیت، سازگاری و خوانایی . هویت و ساختار از اجزای شکل و ریخت شناسانه معنی هستند. این دو جنبه، جنبه هایی از شکل را توضیح می دهند که به ما امکان می دهند فضا و زمان را شناخته و در قالب الگوهای خود معرفی کنیم" . معنی " یعنی اینکه شهر تا چه اندازه می تواند به وضوح درک شده، از نظر ذهنی قابل شناسایی باشد و ساکنانش، آن را در زمان و مکان به تجسم درآورند و تا چه اندازه آن ساختار ذهنی با ارز ش ها واساساً هویت شهری توسط فرهنگ شهری و خرد ه فرهنگ های متعلق مفاهیم جامعه در ارتباط است.

به آن در بستر تاریخ و در دل ساختار اجتماعی وسیع تری که جامعه را دربر می گیرد، در روند تحولات اقتصادی و سیاسی آن شکل می گیرد و دگرگون می شود. بدین دلیل نگاه ایستا به مقوله های هویت و از جمله هویت شهری قادر به درک آن نیست 

به عبارت دیگر می توان هویت را معادل" معنی "دانست و در شهر آن را معادل تشخیص یک مکان و تمایز آن با مکان دیگر قلمداد نمود، که محصول" ارتباط متقابل و تجربهزندگیِ انسان " در شهر است . توجه به این نکته ضروری است که هویت شهر زمانی برای مردم معنا دارد که شهروندان احساس کنند شهر و محل سکونتشان متعلق به آنها است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید