بخشی از مقاله
چکیده
"جنبش های اجتماعی "به هرگونه کوشش جمعی برای پیشبرد منافع یا رسیدن به هدف از طریق عملی خارج از حوزه ی نهاد رسمی اطلاق می گردد. .این رفتارهای جمعی پاسخ عده ای از مردم نسبت به یک وضعیت یا مسئله ی خاص می باشد .از سویی" حقوق شهروندی "به مجموعه ای از تکالیف ، مسئولیت و مطالبات شهروندان در قبال یکدیگر ، جامعه و دولت گفته می شود .
از مهمترین منابع متضمن و حمایت کننده ی حقوق شهروندان قوانین موجود ، بویژه قانون اساسی محسوب می گردد ؛ قوانینی که از طرف نخبگان و حاکمیت بر مبنای اصول فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی شکل گرفته است .جنبش های اجتماعی از طریق اثرگذاری در ساختار حکومت زمینه ساز ایجاد قوانینی تازه در جامعه شده و به تبع آن خاستگاهی برای شکل گیری و رعایت "حقوق شهروندی "بحساب آیند .به عنوان نمونه می توان به" جنبش مشروطه "اشاره نمود که با تغییرات گسترده در ساختار و بافت حکومت ، منجر به شکل گیری نهاد " عدالتخانه " به منظور استیفای گوشه ای از حقوق شهروندان در جامعه گردید.
کارکرد دیگر جنبش اجتماعی، افزایش مشارکت ، آگاهی سیاسی و اجتماعی در جهت مطالبه حقوق مردم از دولت ها می باشد . مقاله ی حاضر به نقش و تاثیر این جنبش ها در شکل گیری و استواری " حقوق شهروندی " می پردازد.
مقدمه
"دگرگونی اجتماعی" به تغییر در ساختار یا سازمان اجتماعی بیان می شود.این دگرگونی می تواند بر تعداد کثیری از افراد جامعه موثر باشد. یکی از کارکردهای مهم جنبش اجتماعی تغییر یا دگردیسی در جامعه بشمار می آید."
جنبش اجتماعی" به گروهی کاملا سازمان یافته از کنشگران که با توسل به شیوه های گوناگون عمل جمعی، درصدد دستیابی به یک هدف و یا تاثرگذاری بر روندهای عادی جامعه می باشند،اطلاق می گردد. - محمدی، - 12: 1385 این جنبش ها از طریق ابزار و شیوه های قدرت خود می توانند بر ساختار حکومت یک جامعه اثرگذار شده و خاستگاهی برای شکل گیری و رعایت "حقوق شهروندی" تلقی شوند. برای رعایت "حقوق شهروندی" ضروریست که آن توسط حاکمیت - دولت - به رسمیت شناخته شود و برای بقا ی همیشگی و ضمانت اجرایی در "قانون" تبلور یابند.
با وجود اینکه بسیاری از محققان ، به بسترها و زمینه های حمایتی و ایجابی " حقوق شهروندی" توجه نموده اند اما کمتر تحقیقی را می توان یافت که به نقش و ارتباط میان "حقوق شهروندی" و "جنبشهای اجتماعی" به عنوان دو متغیر تاثیرگذار بریکدیگر پرداخته باشد.دو مولفه ای که هدف هرکدام رسیدن به تکامل اجتماعی است.
با توجه به مطالب فوق ؛ سوال اصلی این پژوهش این است که چه ارتباطی میان "جنبش های اجتماعی "و "شکل گیری حقوق شهروندی "وجود دارد؟ بنابراین فرضیه تحقیق چنین است که "جنبش های اجتماعی" با توجه به کارکرد، ویژگی و ابزار های درونی خود می توانند نقشی اساسی در ایجاد ،گسترش و تثبیت "حقوق شهروندی" ایفا نماید.
سوالهای فرعی این نوشتار عبارتند از :
-1 ویژگی و توانایی جنبش های اجتماعی در ایجاد دگرگونی و تغییرات اجتماعی در جامعه چیست؟ -2 اهمیت و ویژگی متمایز جنبشهای اسلامی به عنوان گونه ای از جنبشهای اجتماعی در شکل گیری،تثبیت و همراهی "حقوق شهروندی " چیست؟
-3 چه ارتباطی میان " حقوق شهروندی " و ایجاد " جنبش های اجتماعی " وجود دارد؟
با توجه به پرسشهای فوق ، این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بهره مندی از مقالات و کتب موجود ، سعی در پاسخگویی به مسائل مطرح شده می نماید.
بخش نخست:
مفاهیم
جنبش اجتماعی - Social Movement -
"جنبش اجتماعی " را می توان کوشش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تامین هدفی یکسان از طریق عمل جمعی خارج از حوزه ی نهاده های رسمی تعریف کرد. - گیدنز، - 67 : 1376 به عبارتی دیگر آنها را "شبکه های تعاملی غیر رسمی" میان افراد ، گروه ها و یا سازمان های مختلف تلقی نمود.
"جنبش های اجتماعی هنگامی بوجود می آیند که گروه سازمان یافته ای درصدد برآید تا عناصری از جامعه را تغییر دهد یا آنها را حفظ نمایند. البته عمل آنها با شکل های ابتدایی رفتار اجتماعی از قبیل آشوب متفاوت است زیرا سازمان یافته تر و پایدار تر از رفتار اجتماعی به شمار می آیند. جنبش های آزادی بخش، طرفدار حقوق زنان و محیط زیست و ... نمونه هایی از جنبش های اجتماعی می باشند."
از سویی دیگر جنبش های اجتماعی متفاوت از احزاب سیاسی و گروه های فشار هستند. احزاب سیاسی دارای سازمان و تشکیلات کاملا بوروکراتیک و منسجم با مکانیسم های ویژه ی عضوگیری بوده که تلاش می نمایند از طریق شیوه های دموکراتیک نظیر انتخابات قدرت را بدست گیرند؛ درحالیکه جنبشهای اجتماعی در دام بوروکراسی نوین گرفتار نشده اند.آنها با محوریت قراردادن یک ایدئولوژی و تفکر خاص درصدد ایجاد حوزه عمومی مردم سالاری و زیر سوال بردن مشروعیت نظام ها و تغییر کل فضاهای زندگی هستند
اصولا آنچه جنبش های اجتماعی را مشخص می سازد، مطالبه گری و مدعی بودن آنست که سعی در شناساندن و پیروزگردانیدن ایده ها،منافع و ارزشهای معینی را دارد، برای این منظور پیوسته در افزایش اعضا و کوشش در جهت جلب توجه عامه و نیز نخبگان جامعه می نماید
ماهیت جنبشهای اجتماعی
جنبشهای اجتماعی همواره به واسطهی »تضاد« اجتماعی، یعنی به وسیلهی رقیبان آشکارا تعریف شده، مشخص میشوند. کنشگران غالبا کنشهای خود را قبل از همه بهعنوان گسست از ارزشهای فرهنگی غالب یا قواعد نهادین خلق میکنند. یک جنبش اجتماعی نمیتواند به واسطهی کثرت ]نیروهای[ خود، هیجانات خود، یا نیروی »انفجاری« خود تعریف شود