بخشی از مقاله

خلاصه

در اکثر پروژههاي ساختوساز، موفقیت در پروژه از جنبههاي مختلف به عنوان هدف نهایی در نظر گرفته میشود و از اهمیت ویژهاي برخوردار است. با توجه به انواع پروژههاي ساخت و ساز و دیدگاههاي مختلف، موفقیت در پروژهها معنی و مفهوم متفاوتی دارد. بنابراین ضروري است که انتخاب فاکتورهاي کلیدي براي سنجش عملکرد از لحاظ کمی و کیفی، متناسب با نوع پروژه باشد. در پژوهش حاضر، شاخصهاي کلیدي براي اندازهگیري عملکرد پروژه به هر دو صورت کمی و کیفی گردآوري    شده است. با استفاده از پرسشنامه و تحلیل آماري، شاخصهاي کلیدي عملکرد جهت ارزیابی موفقیت انواع مختلف پروژههاي ساخت و ساز، انتخاب و الویتبندي میگردند.

-1 مقدمه

ارتقا در صنعت ساختوساز امري حیاتی براي هر کشور است. در هر جامعه، رشد اقتصادي با میزان توسعهي زیر ساختهاي فیزیکی مانند ساختمانها، راهها و پلها سنجیده میشود. بنابراین نتیجهي موفقیتآمیز براي هر پروژه، اصلی ترین هدف در توسعهي صنعت ساختوساز میباشد.

بسیاري از محققان زمان، هزینه و کیفیت را به عنوان فاکتورهاي اصلی در موفقیت عنوان میکنند در حالی که عدهاي دیگر موفقیت در پروژههاي ساخت را پیچیدهتر میدانند. عملکرد پروژههاي ساخت تحت تاثیر عوامل کوتاه مدت و بلند مدت متعددي قرار دارد و کاملا وابسته به کیفیت در اجرا، مدیریت، تامین مالی، مشخصات فنی، سطح انتظارات سازمان و مشتریان، محیط عملیاتی و پایداري سیاسی و اقتصادي کشور می باشد.

با توجه به گستردگی و انواع مختلف پروژههاي عمرانی، موفقیت میتواند براي هر پروژه معنی و مفهوم متفاوتی داشته باشد. بنابراین، الویت بندي و انتخاب فاکتورهایی که متناسب با نوع پروژه، میزان عملکرد را از لحاظ کمی و کیفی اندازهگیري نمایند، امري ضروري است.

این مقاله بر پایهي تحقیقات انجام شده توسط چان در سالهاي 1996 و 2]1997،[3 و چان و همکاران در سال [4]2002 با هدف انتخاب و الویتبندي فاکتورهاي کلیدي متناسب با نوع پروژه، براي سنجش عملکرد و موفقیت پروژه از هر دو بعد کمی و کیفی انجام شده است.

در ابتدا شاخصهاي کلیدي عملکرد - KPIs - با بررسی ادبیات موجود در این زمینه، تعریف و بررسی میشوند. با استفاده از پرسشنامهي تهیه شده، اطلاعات جهت الویتبندي شاخصها براي هر نوع از پروژههاي ساخت جمع آوري میشوند. با بررسی و تحلیل اطلاعات به دست آمده، شاخصهاي مناسب براي سنجش عملکرد و ارزیابی موفقیت هر پروژه انتخاب میگردد و پیرامون نتایج نهایی بحث خواهد شد.

-2 ارزیابی موفقیت پروژه

در فرهنگ لغت آکسفورد موفقیت، رسیدن به نتیجهي مطلوب یا به دست آوردن سربلندي و کامیابی تعریف شده است. اما موفقیت در هر پروژه و براي هر فرد میتواند متفاوت باشد. معیارهاي موفقیت در پروژه را میتوان به عنوان مجموعهاي از اصول و استانداردهایی که منجر به نتایج مطلوب میشوند، تعریف نمود. [5] باتوجه به نوع پروژه، اندازه و پیچیدگی پروژه، تجربهي سهامداران و مالکان و ... جنبههاي مختلفی را جهت ارزیابی موفقیت پروژه میتوان در نظر گرفت. همچنین افراد مختلف از جمله کارفرما، پیمانکار، مشاور، طراح و ... با توجه به نقش و اهدافشان، معیارهاي مختص به خود را براي ارزیابی موفقیت پروژه دارند.

چان2]،[3 در اواخر سال 1980 و اوایل سال 1990 به بررسی جامعی از اندازهگیري و ارزیابی موفقیت پروژه پرداخته است. بعد از بررسی وي، محققان بیشتري به پژوهش در این زمینه علاقه نشان دادند. ناوار و ساشن[6] طی پژوهش خود در سال 1990 ذکر کردند که موفقیت در سطح پروژهها، با ارزیابی زمان، هزینههاي نقدي و عملکرد پروژه اندازه گیري میشود . در اکثر پژوهشهاي مرتبط با موفقیت پروژه از جمله بلاسی و تکل در سال [7] 1997، هاتاش و اسکیتمور در سال [8]1997 و والکر درسال [9]1996 زمان، هزینه و کیفیت به عنوان معیارهاي اساسی موفقیت پروژه معرفی شده است. با اینکه تعاریف گوناگونی در ارتباط با ارزیابی و معیارهاي موفقیت پروژه در حال توسعه بود، اما در تمامی تعاریف زمان، هزینه و کیفیت وجود داشت.

پینتو و پینتو[10] طی پژوهش خود در سال 1991 پیشنهاد کردند که علاوه بر این سه معیار اساسی، نتایج مربوط به رضایت تیم پروژه از روابط بین فردي در روند ساخت و ساز نیز در اندازهگیري موفقیت پروژه در نظر گرفته شود.

همچنین در پژوهشی که در سال 1990 توسط ویولنر[11] انجام گرفته است، پیشنهاد شده است که رضایت به عنوان معیار موفقیت پروژه در نظر گرفته شود. همچنین عدم وجود دعاوي قانونی نیز به عنوان معیار موفقیت در سال 1996 توسط پکوك و همکاران[12] معرفی شد.

از آنجایی که اگر در پروژه حادثهاي اتفاق بیافتد، پیمانکار و کارفرما علاوه بر متحمل شدن تاخیر در روند پروژه و هزینه، دچار مشکلات و دعاوي قانونی نیز میشوند، بنابراین منطقی است که ایمنی نیز به عنوان فاکتور موفقیت در پروژه در نظر گرفته شود.

کمتا و همکاران[13] طی پژوهش خود در سال 1995 رویکرد جامعی را در ارزیابی موفقیت پروژه در نظر گرفتند و از معیارهاي ایمنی، اقتصادي - هزینه ساخت - ، هزینه تعمیر و نگهداري، زمان و انعطاف پذیري براي کاربر استفاده کردند. سانگر و مولنار در سال [14]1997 عنوان کردند که اگر پروژهاي در بودجهي تعیین شده، مطابق با برنامه، مطابق با انتظارات کاربر، طبق مشخصات، داراي کیفیت و با کمترین مشکل به اتمام برسد، موفق خواهد بود.

کوماراسوامی و تورپ[15] در پژوهش خود معیارهایی از جمله بودجه، برنامه، کیفیت ساخت، رضایت کارفرما و مدیر پروژه، مطابق تکنولوژي، دوستدار محیط زیست، بهداشت و ایمنی را در ارزیابی پروژهها در نظر گرفتند.

شنهار و همکاران[16] موفقیت پروژه را در 4 بعد وابسته به زمان بررسی کردند. بعد اول در طول ساخت و دقیقا بعد از اتمام پروژه است و کارآمدي را در کوتاه مدت و از جهت زمان و هزینه بررسی مینماید . بعد دوم مربوط به زمانی است که پروژه به مشتري تحویل میشود و اثرات پروژه بر مشتري در نظر گرفته میشود. بعد سوم مربوط به 1 تا 2 سال بعد از اتمام پروژه است و موفقیت کسبوکار مورد ارزیابی قرار میگیرد. بعد چهارم ارزیابی جنبههاي بلند مدت پروژه است و حدودا 3 تا 4 سال بعد از اتمام پروژه است.

لیم و محمد[17] اعتقاد دارند که موفقیت پروژه باید از دیدگاه افراد مختلف در پروژه مانند پیمانکار، مالک، کاربر و ... مورد بررسی قرار گیرد. آنها موفقیت پروژه را در مقیاس بزرگ و از جهت زمان، رضایت، سود و عملکرد و در مقیاس کوچک و از جهت زمان، هزینه، کیفیت، کارایی و ایمنی مورد بررسی قرار دادند.

موفقیت پروژه را از 4 جنبه مورد بررسی قرار دادند. این 4 جنبه عبارتند از: اهداف طراحی، مزایا براي کاربر نهایی، مزایا براي توسعهي سازمان و زیرساختهاي تکنولوژیکی.

شکل :1 چارچوب تلفیقی از ارزیابی موفقیت پروژه

همانطور که ذکر شد در طول سالهاي گذشته پژوهشگران معیارهاي متفاوتی را براي ارزیابی موفقیت پروژه بررسی و پیشنهاد نموده اند.چارچوب تلفیقی از معیارهاي متفاوتی که در ارزیابی موفقیت پروژههاي ساختوساز    استفاده میشود، در شکل 1 نشان داده شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید