بخشی از مقاله
چکیده
سلامت روانی یکی از مهم ترین مسائل روانشناسان از زمان شکل گیری روانشناسی به مثابه یک علم بوده است. در رویکرد جدید و از منظر روانشناسی مثبت نگر از حدود دهه 1960 با تغییر تمرکز از نابهنجاری و درمان به پیشگیری و مطالعه خوب بودن و رشد، سلامت روان شناختی، داشتن ویژگی های مثبت مانند روابط اجتماعی موفق، عزت نفس و احساس کارآمدی است و وظیفه روانشناس، مطالعه این ویژگیها و کمک به ارتقای آن است. اساس روانشناسی مثبت نگر بر پذیرش انسان در جایگاه موجودی توانمند و شایسته و مطالعه نیرومندیها و شادمانیهای انسان است که می تواند به شکوفایی رسد. بنابراین روانشناسی مثبت نگر، سلامت روانی را معادل کارکرد مثبت روانشناختی تلقی و آن را در قالب اصطلاح " بهزیستی روانشناختی" مفهوم سازی می کند. یکی از شیوه های مناسبی که ظرفیت انسان را در رسیدن به آرزوی همیشگی خود یعنی سالم زیستن ارتقاء می بخشد متوسل شدن به نظریات روان شناسی و مشاوره است. در این میان به نظر می رسد که نظریه انتخاب که در صدد هدایت انسانها به سوی هویت موفق و سلامت روانی است در مدل روانشناختی ریف تبلور یافته و اشتراک مفهومی زیادی با این مدل دارد. هدف مطالعه حاضر مطالعه تبلور مفاهیم نظریه انتخاب گلاسر در مدل روانشناختی ریف است. بنابراین مفاهیم مهم نظریه انتخاب از جمله روان شناسی درونی، نیاز های اساسی انسان، رفتار کلی، دنیای کیفی، مسئولیت پذیری و هویت موفق بحث می گردد. درگام بعدی بهزیستی روان شناختی شامل تعریف و تبیین و موئلفه های بهزیستی روان شناختی از نظر ریف بیان شده است.
مقدمه
سلامت روان یکی از بارزترین مسائل روان شناسان از زمان شکل گیری روان شناسی به مثابه یک علم بوده است. در رویکرد سنتی حاکم بر این حوزه، که پیشینه ی نظری و پژوهشی پرسابقه ای دارد، تأکید محققان بر ابعاد سلامت روانی بوده است. به این معنی که سلامت روانی در قالب نبود بیماری روانی، ضعف و ناکامی تعریف شده است - هوسر، اسپینگر و پادوسکار3، . - 2005 اما از حدود دهه 1960 با تغییر تمرکز از ناهنجاری و درمان به پیشگیری و مطالعه خوب بودن و رشد، دیدگاه متفاوتی به موضوع سلامت روانی شکل گرفت که براساس آن سلامت روانی داشتن ویژگی های مثبت مانند روابط اجتماعی موفق، عزت نفس و احساس کارآمدی است و وظیفه روانشناس، مطالعه این ویژگیها و کمک به ارتقای آن است - سلیگمن4، 1998؛ ریان و دسی،. - 2001 5 پس از ظهور و اوج گیری روان شناسی مثبت نگر در سالهای اخیر، اساس روانشناسی مثبت نگر بر پذیرش انسان در جایگاه موجودی توانمند و شایسته است که می تواند تواناییهای خود را شکوفا سازد. بنابراین هدف رویکرد اخیر، مطالعه نیرومندیها و شادمانیهای انسان و توجه به نقاط قوت، تقویت داشته ها و بنا نهادن ویژگیهای مثبت است - سلیگمن و ژیکسنت میهال6، . - 2000 روانشناسی مثبت نگر، سلامت روانی را معادل کارکرد مثبت روانشناختی تلقی و آن را در قالب اصطلاح "بهزیستی روانشناختی" مفهوم سازی کرده است. از این منظر بهزیستی روانشناختی به معنی کارکرد روان شناختی بهینه است - ریان و دسی،. - 2001 در این میان کاربرد نظریه های روان شناسی و مشاوره می تواند در ارتقای بهزیستی روانشناختی افراد و گروه های مختلف نقش موثری را ایفا نماید. در میان نظریه های موجود در حوزه روان شناسی و مشاوره، نظریه انتخاب با جلب توجه خاص به مفاهیمی چون آزادی فردی، واقعیت نگری و روانشناسی درونی و غیره هم جنسی و تجانس بیشتری را با مدل بهزیستی روانشناختی ریف نشان می دهد و به نظر می رسد سهم خوبی را در شکوفایی توانمندی ها و ظهور استعداد های ذاتی انسان که هدف غائی روان شناختی است داشته باشد. بنابراین هدف مطالعه مروری حاضر بررسی مطالعه تبلور مفاهیم نظریه انتخاب گلاسر در مدل روانشناختی ریف است. جای امیدواری است تا با بکار گیری این نظریه در زمینه های آموزشی، پرورشی، شغلی وغیره شاهد شکوفایی استعدادهای انسان ها و در نهایت سلامتی روانی آنها باشیم.
نظریه انتخاب و مفاهیم اصلی آن
نظریه انتخاب در سال 1998 توسط ویلیام گلاسر با بسط کار اولیه اش که کنترل درمانی است پایه ریزی گردید و تاکید کرد که تمام اعمال و افکارمان بطور غیر مستقیم و تقریبا احساسات و بخش عمده از فیزیولوژی خود را انتخاب می کنیم. هر چقدر هم که احساس بدی داشته باشیم، بخش اعظم وقایعی که هنگام درد و بیماری در درون بدن ما می گذرد نتیجه غیر مستقیم اعمال و افکاری است که انتخاب کرده و می کنیم - گلاسر، . - 2005 نظریه انتخاب مبتنی بر روان شناسی کنترل درونی است و به دنبال تبدیل درک متعارف کنونی به یک درک متعارف جدید است که در آن بر انتخاب های فرد در زندگی تاکید می کند. نظریه انتخاب به دنبال تغییر روان شناسی فعلی است که روابط را تخریب کرده و ما از هم متفرق می کند. در روانشناسی کنترل بیرونی رایج به دنبال استفاده از زور و تنبیه برای رسیدن به خواسته های خود است که منبع اصلی بد بختی های انسان هاست - گلاسر، 2004، . - 2005 نظریه انتخاب به ما می آموزد که تنها کسی که می توانیم رفتارش را کنترل کنیم خودمان هستیم و تنها روشی که به وسیله آن بتوانیم وقایع محیطی را تحت کنترل در آوریم، انتخاب رفتار و اعمالمان می باشد. ما قربانی دیگران و یا گذشته نیستیم مگر اینکه خود اینگونه انتخاب کنیم. یک اصل مهم در نظریه انتخاب این است که ممکن است گذشته در مشکل کنونی ما نقش داشته باشد. ولی گذشته هیچ گاه مشکل اصلی ما نیست. آنچه که ما اکنون به آن نیاز داریم عملکرد مناسب و برنامه ریزی در زمان حال می باشد و وظیفه ما انجام آن چیزی است که برای بهبود روابط بین فردی کنونی ما مورد نیاز است - گلاسر، . - 2005 در ادامه مفاهیم اصلی نظریه انتخاب مورد بحث قرار می گیرد.
پنج نیاز اساسی انسان
در نظریه انتخاب بر 5 نیاز اساسی انسان تاکید شده است که شامل یک نیاز فیزیولوژی به نام نیاز به بقاء و چهار نیاز روانشناختی عشق و تعلق، قدرت، آزادی و تفریح است که انگیزش تمام انسان ها از آن نشات می گیرد و هدف همه رفتار ها ارضای همین نیاز هاست - گلاسر، 2001 ، . - 2005 این نیازها سرشتی،کلی و جهانی هستند. بر اساس تئوری انتخاب همه آنچه از ما سر میزند رفتار است و همه رفتارهای ما معطوف به هدفی است. هدف کوچکترین تا بزرگترین رفتار ما، برای ارضای پنچ نیاز فطری ماست. به اعتقاد گلاسر رفتار ما همیشه وقتی بهترین انتخاب است که یک یا چند مورد از این نیاز ها را بر آورده سازد - گلاسر، . - 2005 افراد ممکن است به نیازهای اساسی و بنیادین خود آگاه و یا نا آگاه باشند و یا راهبرد هایی برای برآورده ساختن آنها داشته و یا نداشته باشند. افراد متناسب با تغییر محیط و افراد اطرافشان نحوه ی ارضای نیازهایشان را تغییر می دهند - موترن7، . - 2008 ارضای نیازها از خردسالی شروع می شود و در تمام عمر ادامه پیدا می کند. اگر راه برآورده شدن نیاز هایمان را نیاموزیم در زندگی دچار رنج و محنت خواهیم شد. هر چه زودتر در دوران جوانی آن را کامل تر بیاموزیم زندگی توأم با رضایت و خشنودی خواهیم داشت در غیر این صورت ممکن است هیچ وقت نتوانیم راه پاسخ گویی به نیاز هایمان را بیاموزیم. زندگی، جهان و موقعیت هر انسانی همیشه در حال تغییر است این مسأله ایجاب می کند بیاموزیم، بیاموزیم و باز بیاموزیم که در شرایط مختلف و فشار هار روانی متفاوت چگونه پاسخگوی نیاز های خود باشیم - گلاسر، 2000 ، . - 2005
این پنج نیاز فطری عبارتند از :