بخشی از مقاله

چکیده

مدیریت شایستگی یکی از مباحث مهم در حوزه مدیریت دانش و مدیریت این حوزه دانش نیز زیرمجموعه مدیریت منابع انسانی است.از آنجایی که مدیریت شایستگی، تعیینکننده دانش کلیدی مورد نیاز فرد و سازمان برای تحقق اهداف است، میتواند سهم عمده ای در سطوح فردی و سازمانی ایفا کند.رویکرد شایستگی در مدیریت منابع انسانی در قلب مفاهیم کلیدی منابع انسانی مانند انتخاب و ارزیابی عملکرد، مدیریت، آموزش، توسعه و مدیریت پاداش نهفته است.مدیریت شایستگی به طور تنگاتنگی با کوششهای سازمان برای ایجاد نظام توانمندسازی کارکنان به منظور افزایش مزیت رقابتی، نوآوری و اثربخشی پیوند خورده است.

بهعلاوه مدیریت شایستگی به طور مستقیم با فعالیتهای سازمان برای تقویت دانش درونی و بهکارگیری مستمر مدیریت دانش ارتباط دارد.سرمایه انسانی از جمله مهمترین دارایی هر سازمانی است. استفاده اثربخش از سرمایه انسانی زمینه موفقیت سازمان و تحقق اهداف آن را فراهم میسازد. نویسندگان گوناگون تعاریف متفاوتی از شایستگی ارائه کردهاند.

هدف اصلی در نظام مدیریت بر مبنای شایستگی، توسعه روحیه خودگردانی و بهبود رفتار فردی و جمعی بر مبنای اثربخشی و توانمندسازی است. بر اساس همین در چنین سازمانی سبک مدیریت، مشارکتی است و فرصد رشد و بهبود به صورت گسترده و بر مبنای فرآیندهای رقابتی فراهم میشود. معیارهای ارزیابی در چنین سازمانی، کیفی، همهجانبه و مبتنی بر نتایج نهایی و فرایندهای یادگیری و رشد است و برای ارزیابی افراد از منابع چندگانه - کارکنان، مشتریان، مدیران و... - استفاده میشود.

فرآیند رشد و ارتقاء بر اساس ارشدیت، مبتنی بر شایستگی صورت خواهد گرفت.لذا شایسته سالاری بعنوان یک فرایند، تلفیقی نه گانه از فرآیندهای شایسته خواهی، شایسته شناسی، شایسته سنجی، شایسته گزینی، شایسته گیری، شایسته گماری، شایسته داری، شایسته پروری و در نهایت شایسته پردازی می باشد.

مقدمه

در هزاره سوم مزیت رقابتی سازمانها در میزان هوش، دانایی، دانش خردمندانه و شایستگی نیروی انسانی آنها نهفته است. در اقتصاد دانش بنیان عصر کنونی نیز داراییهای فکری، بهخصوص سرمایههای انسانی جز مهمترین داراییهای سازمان محسوب میشود و موفقیت نهفته سازمانها ریشه در تواناییهای فکری آنها دارد. هر جامعهای که علاقهمند باشد سهم موثری در هزاره سوم و چالشهای جهانی ایفا کند، باید راه را برای افراد علاقهمند به بسط دانایی و رشد ظرفیت هوشی خود بگشاید و اساساً احترام و علاقه به تعالی انسانی را در برنامه ریزیهای کلان خود قرار دهد.

از نگاهی دیگر بسیاری از صاحبنظران مدیریت معتقدند مزیتهای رقابتی آینده به شکل توانایی سازمانها در مدیریت دانش و اطلاعات جلوه گر خواهد شد. شایستگی عبارت است از ویژگیهای شناختی - مانند دانش و مهارت - ، احساسی - مانند نگرشها و ارزشها - ، رفتاری و انگیزشی که فرد را قادر به عملکرد موفق در شغل یا جایگاه خاص میسازد.شایستگی بیانگر ترکیبی از انگیزش، صفات، خودپنداره، نگرشها، ارزشها، محتوای دانش یا مهارتهای رفتارشناختی است که میتواند میان کارکنان متوسط و برتر تمایز ایجاد کند.زمینه های شایستگی، بیانگر فعالیتهایی است که فرد در آنها شایستگی دارد، در حالیکه شایستگیهای مبتنی بر فرد، مجموعه صفاتی است که به فرد این توانایی را میدهد که در زمینه خاصی شایستگی داشته باشد.

در واقع زمینه های شایستگی عموماً مبتنی بر شغل است. در حالیکه اساساً شایستگیها مبتنی بر فرد است.اجرای مدیریت مبتنی بر شایستگی، نیازمند نگاه رو به جلو و به کارگیری فعالانه این سبک است. از طرفی، شایستگی افراد در سازمان باعث بروز شایستگی سازمانی می شود.لازم است سازمانها فضای مناسب برای فعالیت افراد شایسته و ظهور شایستگیهای آنها ایجاد کنند.

از سوی دیگر کارکنان، شایستهسالاری در سازمانها را به دلیل حضور شایستگان و برقراری و پذیرش شایستگی، به مثابه یک ارزش، استمرار میدهند. فرد شایسته به خودی خود نمیتواند برای سازمان نقشی موثر ایفاکند و اثربخش باشد، مگر اینکه سازمانشرایط لازم را برایش فراهم کند. شایستگی کارکنان و ادغام سیاستهای منابع انسانی و راهبردهای کسب و کار، نقشی محوری در دستیابی به مزیت رقابتی پایدار ایفا میکند.

مدیریت بر مبنای شایستگی رویکردی منسجم و هماهنگ برای اداره سرمایههای انسانی در بلند مدت است که بر اساس مجموعه مشترکی از شایستگیهای مرتبط با راهبردهای کلان کشور تدوین میشود.در تحقق این امر، استقرار نظام شایستگی یکی از سیاستهای کلان و راهبردی تاکید شده کشور در سند چشم انداز بیست ساله است.مدیریت بر مبنای شایستگی، فرایندی تلفیقی است که باعث قرار گرفتن افراد در جایگاه سازمانی مناسب مطابق با تواناییها، مهارتهای کاری و موجب گسترش صلاحیتهای تخصصی و حرفهای می شود.

تحلیل مفاهیم نظری مدیریت بر مبنای شایستگی، بر اساس رهیافت نظاممند بسیار حائز اهمیت است. در نگرش نظاممند به تمام عوامل و عناصر سازمان توجه میشود و موقعیت، روابط اجزا و نقش آنها بهصورت مجموعه در تحقق اهداف سازمان مهم تلقی میشود. در این نگرش، سازمانها نظام اجتماعی باز هستند که با صدها عامل خارجی ارتباط دارند و تغییرات و پیچیدگیهای محیط کاری و محیط عمومی نقش بسیار مهمی در عملکرد سازمان دارد و عوامل موجود در لایه های محیطی منشاٌاصلی بسیاری از فعالیتها، تصمیمات و نتایج است.

شایستگی در لغت به معنای داشتن توانایی، اختیار، مهارت، دانش، لیاقت و صلاحیت است . شایستگیها مجموعهای از دانش، مهارتها، ویژگیهای شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندیها در یک شغل یا نقش خاص است که موجب میشود فرد در سطحی بالاتر از حد متوسط در انجام وظیفه و ایفای مسئولیت خویش به موفقیت دست یابد .در اصطلاح عام، شایستگی و شایستهسالاری بیشتر در انتخاب و انتصاب مدیران عالی و میانی سازمانها به کار میرود.

البته این مسئله در مورد کارکنان و مدیران عملیاتی نیز مصداق پیدا میکند.برای برخورداری از مزایای شایستهسالاری - افزایش اثربخشی فرد و سازمان، ارتقای رضایت شغلی، روحیه احساس تعلق کارکنان به سازمان، ایجاد انگیزه جهت تلاش،بهبود و ارتقای سطح عملکرد و توانایی کارکنان - ، منطقی است که سازمان، نظام شایستهسالاری را نهادینه کند و در کنار آن و به عنوان جزئی از آن، شایستهگزینی و شایستهسازی را نیز مدنظر قرار دهد.

نظام شایستهسالاری نظامی است که در آن مزایا و موقعیتهای شغلی تنها بر اساس شایستگی، و نه بر مبنای جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا ثروت به افراد داده میشود. شایستهسالاری دیدگاهی است که بر اساس آن، افراد از طریق نظام آموزشی و با تلاش فراوان استعدادهای خود را شکوفا میسازند و در نهایت، فارغ از جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا ثروت، برای تصدی مناسب یک شغل، فقط بر اساس شایستگی است

شایسته سالاری به مفهوم بکارگیری مناسبترین افراد در مناسبترین جایگاه در سازمان است. امروزه در سازمانهای رشدیافته یا در حال رشد، شایستهسالاری از اهمیت خاصی دارد. موقعیت اجتماعی افراد ترکیبی از بهره هوشی و کوشش آنهاست. نظام اجتماعی در حال حرکت بهسوی جریانی است که در آن، تودههای افراد، حاکمان و نخبگانی را از قدرت خلع میکنند که از احساسات و نیازهای عامه مردم فاصله گرفتهاند. شایستهسالاری سیستمی است که مدیر و کارکنان به واسطه شایستهبودن انتخاب میشوند.

شایسته سالاری بهرهگیری از انرژی خلاق افراد نخبه و برگزیده اجتماع است. از آنجا که مقوله شایستهسالاری با مفهوم نخبهگرایی ارتباط نزدیکی دارد، میتوان گفت نخبهگرایی و شایستهسالاری هر دو به دنبال واگذاری امور به افراد نخبه و سرآمد هستند.مبانی و اساس شایستهسالاری و مدنیت در جامعه مشترک است و سه ویژگی مشترک معرفتجویی، عدالتخواهی، عبودیت و محبت به منزله مشترکات زیربنایی برای ساماندهی نظام شایستهسالاری است.

از ویژگیهای شایسته سالاری در سطح ملی، داشتن ذهنیت راهبردی، دوری گزیدن از تفکر مقطعی و جزیرهای اندیشیدن و جاری ساختن فضای فکری در سطوح تصمیمگیری است. برای شایستگی دو بال وجود دارد؛ یک بال آن دانش، و بال دیگر بینش و نحوه برخورد با مسائل و مشکلات است. در حقیقت، داشتن دانش و بصیرت در هر سطحی لازمه کار در یک سیستم شایستهسالاری است .

ادبیات تحقیق

مفهوم شناسی شایستگی و شایسته سالاری

در بحث بررسی مفاهیم شایستگی و شایسته سالاری تعابیر و تعاریف گسترده ای بیان شده است که این دو مفهوم را از دید متخصصان بررسی کرده و به تعاریف مهم اشاره کرده و آنها را جمع بندی می کنیم.

کاتانو، نیوسام و دی شایستگی را اینگونه تعریف می کند: هر گونه دانش، مهارت، توانایی یا کیفیت شخصی است که از طریق رفتار نشان داده می شود و منجر به تعالی خدمت دهی می گردد

شایستگی یعنی: یک تشریح مکتوب از مهارت های شخصی و عادات کاری قابل سنجش که درجهت دستیابی به اهداف کار استفاده می شود

مهارتها و عاداتی که برای کارکنان ضرورت دارد تا در یک شغل موثر باشند به عنوان مفهوم شایستگی در نظر گرفته می شود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید