بخشی از مقاله

چکیده

تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوره طاغوت تلاش دولتمردان در جهت ترویج فرهنگ و مولفه های غربی و غربی شدن شیوه و سبک زندگی ایرانیان بود، اما با پیروزی انقلاب اسلامی گرچه سناریوی غربی سازی متوقف شد، اما دشمنان اسلام و انقلاب آرام ننشستند و تهاجم فرهنگی به انحنای مختلف صورت گرفت که تجمل گرایی، مصرف زدگی و فردگرایی برخی از مظاهر آن محسوب می شود.با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، مقام معظم موضوع - سبک زندگی اسلامی ایرانی - را مطرح نموده و ابعاد مختلف آن را تشریح نمودند.

با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق ضمن تبیین سبک زندگی در جوامع مختلف، دیدگاههای مقام معظم رهبری پیرامون سبک زندگی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مهندسی فرهنگ عمومی در سبک زندگی به تنهایی کفایت نمی کند، بلکه بر اساس آموزه های اسلامی وبا محوریت قرآن می بایست افزون بر تبیین مفاتیح الحیات و چگونگی زیست، چگونگی رفتارهای جزیی که در قالب آداب تعریف شده آموزش داده شود. برای دستیابی به این مهم لازم است که مهندسی هایی در فرهنگ اقشار مختلف جامعه مبتنی بر سبک زندگی کلی و شیوه زندگی انجام گیرد.

مقدمه

سبک زندگی دررشته مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتارها، مدلها و الگوهای کنش های هر فرد اطلاق می شود که معطوف به ابعاد هنجاری، رفتاری و معنایی زندگی اجتماعی او باشد و نشان دهنده کم و کیف نظام باورها و کنش ها و واکنش های فرد و جامعه می باشد. به عبارتی سبک زندگی دلالت بر ماهیت و محتوای روابط، تعاملات و کنش های اشخاص و آحاد مردم در هرجامعه دارد.

سبک زندگی “مفهومی بسیار مهم است که اغلب برای بیان” روش زندگی مردم توأم با طیف کاملی از ارزش ها،عقاید وفعالیت های اجنماعی است می توان گفت سبک زندگی ازالگو های فرهنگی، رفتاری وعاداتی شکل می گیرد وافراد به طور روزمره آنها رادر زندگی فردی واجتماعی خود به کار می گیرند افراد به واسطه کنش های اجتماعی متقابل خود با والدین، دوستان همسالان، آشنایان و رسانه های جمعی الگوهای رفتاری را می آموزند. به عبارتی سبک زندگی شامل فعالیت های معمول و روزانه است که شخص آنها را در زندگی خود بکار می گیرد. این البته معنای عام و کلی این مفهوم است.

سبک زندگی

سبک زندگی مجموعه ای از ذائقه ها، باورها و کردارهای نظام مندی است که یک طبقه یا بخشی از یک طبقه ی معین را مشخص می کند. در این راستا، برای مثال سبک زندگی شامل عقاید سیاسی، باورهای فلسفی، اعتقادات اخلاقی، ترجیحات زیبایی شناختی و نیز اعمال جنسی، غذایی، پوشاکی و فرهنگی و غیره می شود. برخلاف سطح زندگی که با کمیت کالاها و خدمات مطابق است که یک فرد یا یک گروه می تواند در اختیار داشته باشد، بنابراین در یک سطح زندگی واحد، سبک های زندگی بسیار متفاوتی می توانند وجود داشته باشند - نصیریان، 1383، ج 1، ص . - 83 سبک های زندگی مجموعه ای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوه های رفتار، حالت ها و سلیقه ها در هر چیزی را در بر می گیرد.

موسیقی عامه، تلویزیون ، آگهی ها همه و همه تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فرباهم می کنند. سبک زندگی فرد، اجزای رفتار شخصی او نیست، لذا غیر معمول نیستند. بیشتر مردم معتقدند که باید سبک زندگی شان را آزادانه انتخاب کنند. در بیشتر مواقع مجموعه عناصر سبک زندگی در یک جا جمع می شوند و افراد در یک سبک زندگی مشترک می شوند. به نوعی گروه های اجتماعی اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده و یک سبک خاص را تشکیل می دهند. سبکی شدن زندگی با شکل گیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک دارد.

مثلاً می توان شناخت لازم از افراد جامعه را از سبک زندگی افراد آن جامعه بدست آورد - نجم آبادی، 1388، ج 1، ص . - 264 نسبت میان شیوه زندگی و سبک زندگی، نسبت عموم و خصوص من وجه است؛ چرا که سبک زندگی از دل شیوه زندگی بیرون آمده و تولید می شود سبک زندگی همان شیوه ی زندگی در هنگامی است که در مدل، فرم و صورت های خاص و ویژه ای منجمد و متجسد و قالب بندی شود. به عنوان نمونه در شیوه زندگی غربی ها می توان انواع سبک های زندگی چون سبک زندگی فرانسوی، سبک زندگی انگلیسی و سبک زندگی آمریکایی را یافت. عناصر خاصی در ایجاد سبک زندگی نقش دارد.

از جمله مهمترین عناصر می توان به طبقه مدرن اجتماعی، قدرت و پشتوانه اقتصادی طبقه جدید، گفتمان اجتماعی جدید، زندگی روزمره و روزمرگی ، فن آوری های جدید، عادت مصرف بدون نیاز، ظهور جامعه سرمایه داری و حاکمیت مطلق مناسبات سرمایه داری بر جامعه، ظهور مفهوم اوقات فراغت در دوره جدید، رسانه ها و مانند آن اشاره کرد.  در سبک زندگی آمریکایی بر اموری چون فردگرایی، آزادی های فردی، خانواده گریزی، بلکه حتی خانواده ستیزی، مصرف گرایی شدید، سرعت شتاب زده و سرسام آور، اضطراب زمان، غذاهای آماده، تنوع طلبی شدید و مانند آن را شناسایی و ردگیری کرد شیوه زندگی یا سبک زیستن منعکس کننده گرایش ها، تمایلات، رفتارها، عقاید و ارزش های یک فرد یا جامعه است و مجموعه ای از طرز تلقی ها، عادت ها، نگرش ها، سلیقه ها، معیارهای اخلاقی و سطح اقتصادی، در کنار یکدیگر طرز زندگی کردن فرد یا گروهی را می سازند.

با عنایت به تعریف دقیق چند سال گذشته رهبر حکیم انقلاب از واژه - فرهنگ - که آن را - باورها - و - رفتارهای برخاسته از باورها - تعریف نمودند. مشخص می شود که چرا ایشان دو واژه فرهنگ و سبک زندگی را در کنار هم استفاده می نمایند. بی شک مواجهه فرهنگ و جامعه ایرانی با فرهنگ و نگرش غربی و مدرن، سبب تحول در سبک زندگی ایرانی شده است و یک زندگی شبه مدرن را که بارقه هایی از سنت نیز در آن وجود دارد، برای جامعه ایرانی رقم زده است.

سبک زندگی در ایران

از پایان دوره صفویه مخصوصاً از دوران قاجاریه تابه امروز، مسأله مواجهه با عالمی جدید و ساحتی نوین به نام غرب و مدرنیته، کم کم درایران رخ نموده است. غالباً این مواجهه چند جانبه بوده است اما در هر دوره وجهی ازآن بر وجوه دیگر غلبه داشته است: این مواجهه ابتدا به صورت سلطه جغرافیایی محدودبود. مانند حضور پرتغالی ها در جنوب ایران. پس از قوت صفویه، این مواجهه، به عرصه کلام قدم می گذارد و این مسیونرهای مسیحی هستند که حامل پیام غرب نوین و اروپای متجدد در ایران هستند.

اولین مدارس جدید را همین مسیونرها بنا می کنند. - به ویژه دردوره قاجار - پس از این، از دوران پس از صفویه تا استقرار قاجار و حتی تا زمانه تحریم تنباکو، مواجهه ما بیشتر شکل اقتصادی استعماری دارد.  جنگ های ایران وروس و حضور استعماری انگلیس در ایران و منطقه، سخن از مواجهه نظامی را مطرح ساخت.  از اواسط دوره قاجار غرب و غرب زدگی و مواجهه ما با این پدیده، شکلی جدید به خودگرفت. این نحوه مواجهه جدید، در حوزه اندیشه و تفکر و علم و فرهنگ بوده و غرب زدگی گسترده فرهنگی و علمی را پدیدار کرد.

بدین سبب طبقه روشنفکران غیر دینی وفراماسونرها در این دوره آن هم تحت نظارت و حمایت و هدایت انگلیس و روسیه و بعدهاآمریکا شکل گرفت و براساس این شیوه مواجهه است که کم کم سبک زندگی ایرانی دستخوش تغییرات می شود؛ تغییراتی که هرچه زمان برایش جلوتر می رفت، سرعت این تغییرات نیزسریع تر می شد و واکنش آگاهان، روشنفکران دینی، خواص سیاسی و علما را باعث میگشت. این در حالی بود که سبک زندگی سنتی -دینی با مایه ها وجوهره شیعی وگرایشات اهل بیتی مردم ایران از استحکام دیرینه و با پشتوانه ای برخوردار بود وجامعه ایرانی را به چاره واداشت که چگونه نه این را وانهد و نه آن را رد نماید .پرسشی که هنوز در دوران گذار برای پاسخ به آن هستیم و به سؤال »چه باید کرد« دربرابر هجوم اندیشه غربی صدها پاسخ داده شده است.

هر چند همگان متفقند جوهره شیعی واسلامی مردم و جوانان ایران اسلامی لیبرالیزه نمی شود اما سبک زندگی در صد سال اخیردچار تحولات عمیق و ریشه داری شده است و همواره مسأله تماس، برخورد، پذیرش، طرد،مقابله و یا همزیستی میان فرهنگ سنتی-اسلامی ایرانی وورود فرهنگ غربی واروپایی که حامل تجدد و مدرنیته به معنای دقیق کلمه است، مطرح بوده و هنوز هم این موضوع درقلب تحولات فکری فرهنگی جامعه قرار دارد. این مسأله برای آگاهان و خواص، آشکار، وبرای عموم مردم، مسأله رایج و مبتلابهی است که عامه مردم نسبت به آن تا کنون غفلتمعرفتی را ترجیح داده اند و رهبر انقلاب اخیراً اهتمام ویژه ای به غفلت زدائی دراین ساحت نموده اند.

سبک زندگی اسلامی

غرب فرهنگی و فلسفی با تفکری که در آن انسان می خواهد جای خدا را بگیرد و به صورت موجودی صاحب علم و اراده و قدرت و در جایگاه تشریع ظاهر شود و می بایست همه چیز را در تصرف و تملک خود درآورد، پدید آمد. غرب آن چنان که بسیاری از متفکران غربی نیز به آن اذعان کرده اند، کوشیده است تاریخی جدید با نگرش و هویتی جدید را برای انسان رقم بزند. امثال نیچه، هایدگر، هانری کربن، رنه گنون، شوان و فوکو هرکدام به نحوی به این تعارض اشاره داشته اند.

از آن جا که جامعه ایران یک جامعه دین دار، دین محور و خدامحور است و در آن پایبندی به دین و سنت تا حدود زیادی یافت می شود با ورود نگرش ها و اندیشه های غربی و جلوه های مدرنیته توسط افرادی چون میرزا ملکم خان، میرزا آقاخان کرمانی و آخوندزاده که از پیشروان آشنایی با تجدد بودند،این تضاد و چالش بین این دو فرهنگ کاملاً متفاوت، بروز پیدا کرد و هنوز این چالش ادامه یافته است.

عده ای که به جریان روشنفکری غیر دینی شهرت یافته اند با نام پیشرفت و توسعه و نفی عقب ماندگی تاریخی سعی در القای اندیشه های غربی و تجدد حاصل از رشد و گسترش بینش غربی بودند. عده ای دیگر کوشیدند راه های میانه را مطرح کنند و عده ای دیگر به نفی مدرنیته و نقد آن روی آوردند .البته هیچ کدام از ایشان به راهکار و راهبردی در خور برای این دوران گذار، دست نیافتند و به مقام پرسش و انتقاد اکتفا کردند.

- در مقاله کدام غرب، کدام علم، کدام نرم افزار؟ در ویژه نامه انقلاب ناتمام 9دی به تفصیل در این باره سخن گفتیم - تاریخ و سنت اسلامی ایرانی ما سودایی دیگر و نگاهی متفاوت و معترض نسبت به غرب دارد. مشکل این است که در عصر حاضر، تاریخ غربی تمام تاریخ بشر را پوشانده و در همه جا درباره گذشته بشر به طور کلی با موازین غربی حکم می شود. اکنون در نگاه غربزدگان عالم دو بخش دارد: یک بخش متجدد و یک بخش درگیر شده با سودای تجدد. متأسفانه جامعه ایرانی علی رغم مقاومتهای آگاهانه روحانیت اصیل و مردم دین مدار با بسیاری از سنن خویش و امور هویتی و اشکال و قالبهای سبک زندگی دینی اش وداع کرد و عرصه را برای غرب زدگی فراهم نمود که منجر به تعریف جدیدی از هویت، زندگی، عالم، علم و دین و دینداری گشت.

باید این نظریه انتقادی رهبر شجاع انقلاب را درک کنیم که مواجهه تمدن ایرانی اسلامی با فرهنگ و تمدن غرب که امروزه بر تمام جهان سیطره یافته است، سبب تحولات بسیاری در تمام شئونات جامعه ایرانی شد و »چرا«هایی که ایشان مطرح می کنند نیاز به ریشه یابی معرفتی دارد. ایرانیان همان طور که در برخی هویت و ارزش ها، دچار بحران شده اند، در سبک زندگی نیز در 100 ساله اخیر به ویژه از دوران روی کار آمدن رضاخان و تجدد آمرانه اش، دچار تشتت و تذبذب بسیار در نگرش ها و گرایش ها، آداب و رسوم، نظامات و سنن اجتماعی، باورها و حتی باورهای دینی خود گشته و سبک زندگی اسلامی ایرانی دچار تضادها و تناقض های بسیار شده است، به نحوی که از جامعه ما یک جامعه شبه مدرن ساخته است که نه می توان آن را سنتی و اسلامی نامید و نه می توان بر آن نام مدرن نهاد .باید از این تذبذب هویتی نگران بود. نگرانی در کلام انتقادی ولی امر مسلمین کاملاً قابل درک است. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید