بخشی از مقاله

چکیده
رضایت از زندگی شاخص تعیینکننده میزان سلامتی افراد جامعه بوده و هدف برتر زندگی افراد بشر و پدیده ای چند بعدی فرهنگی و اجتماعی و روانی محسوب می شود. از سویی دیگر مصرف شامل مجموعه ای از اعمال اجتماعی و اقتصادی است که برای بقا و تداوم آن سعی می شود با ایدئولوژی مصرف کننده همخوانی داشته باشد.

مسئله اساسی این است که آیا الگوهای مصرف با رضایت از زندگی رابطه ی آماری دارد ؟ بدین منظور از میان کلیه ی شهروندان شهر اصفهان تعداد 200 نفر به عنوان نمونه به شیوه ی خوشه ای تصادفی انتخاب شده که پرسشنامه رضایت از زندگی دینر و الگوهای مصرف را پاسخ دادند. به طور کلی سطح رضایت از زندگی افراد نمونه متوسط می باشدو الگوهای مصرف منزلت گرا و مدرن بیشترین توزیع را داشته اند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین رضایت از زندگی و الگوهای مصرف در سطح %95 اطمینان , رابطه معنی داری از لحاظ آماری وجود دارد .

مقدمه
یکی از خصیصه های بنیادین انسان، نیازمند بودن و بر همین اساس مصرف کننده بودن اوست. انسان، برای تداوم حیات خویش، نیازمند مصرف کالاها و خدماتی است که نیازهای اولیه ی او را برآورده کند؛ بنابراین، نیاز - 1تمایل به خواست شدید - و مصرف 2 همراهان همیشگی انسان در طول تاریخ بشر بوده اند. نظام سرمایه داری نیز با ترغیب و تحریک حس لذت گرایی افراد، نیازهای تازه ای را تولید می کند و در راستای ارضای آن نیازها، توسعه ی صنایع خاصی ضرورت می یابد تا جایی که سیستم قاعده مندی در ایجاد انگیزه برای لذت بشر - فارغ از ضرورت و احتیاجات او - ایجاد می گردد و افعالی چون خرید ولو مواد غیر ضروری را لذت آفرین جلوه داده و حس رضایت را در فرد بر می انگیزد. بنابراین،مصرف، نوعی نیاز است که با تحقق آن نیازهای ضروری و لذتهای مصرف کننده ارضا می شود.

اما امروزه مصرف و نیاز از هم فاصله گرفته اند و شکافی بین آن ها پدید آمده است؛ به نحوی که دیگر مصرف انسان مطابق با نیازهای انسانی نیست، بلکه چیزی بیش از آن است. مصرف در پایان قرن بیستم به واقعیتی چند بعدی تبدیل شده که در کنار ابعاد و الزامات اقتصادی، معانی فرهنگی و الزامات اجتماعی بسیار با خود دارد.

لی - 1993 - 3 دهه ای 80 را دهه ای می داند که مصرف به شکل جدید در می آید و وجهه کالایی و جادویی به خود می گیرد. از این دهه به بعد مصرف حالت دوگانه ای پیدا می کند و نقش اقتصادی و نقش فرهنگی آن برجسته می شود. - بهار،. - 13 :1390 انسان امروزی برای نمایش وجود خود به مصرف رو می آورد که این امر در جامعه ایران با سرعت چشمگیری در حال افزایش است.

مک کراکن - 1990 - 4 مصرف را پدیده ای کاملا فرهنگی می خواند و معتقد است که در کشورها و جوامع غربی ، فرهنگ به طور عمیق به مصرف وابسته است. بر اساس این تعاریف مصرف شامل مجموعه ای از اعمال اجتماعی و اقتصادی است که برای بقا و تداوم آن سعی می شود با ایدئولوژی مصرف کننده همخوانی داشته باشد و بنابراین باید ادعا داشت که بین مصرف و مصرف کننده رابطه وجود دارد.

مصرف یک بیان فرهنگی و اظهار عملی کالاست که در همه جا امکان تحقق آن وجود دارد. گرایش به مصرف در دو معنی سنتی و مدرن مورد توجه اندیشمندان اجتماعی بوده است. در معنای سنتی، مصرف در راستای تامین نیازهای فرد بوده و بر اساس بازار و روابط اقتصادی و نیازهای واقعی مصرف کننده شکل می گیرد اما در مفهوم مدرن، مصرف ورای منفعت و رفع نیازهای حیاتی فرد است و شامل منفعت عمومی، ابتکار و خلاقیت ، دولت و مسائل مربوط به محیط زیست و دیگر ابعاد شبیه آن می شود

بنابراین امروزه مصرف فقط مقوله ای اقتصادی نیست زیرا که اگر فقط بعد اقتصادی آن مطرح باشد در نهایت رضایت مصرف کننده را به دنبال ندارد . مصرف بایستی مفید بودن را القا کند که در این صورت رضایت روانی مصرف کننده را به دنبال دارد و به عبارتی فرد هنگام خرید و مصرف کالایی از داشتن آن احساس رضایت هم می کند.

فرد مصرف می کند تا از مصرف خود لذت برده و احساس رضایت از زندگی 5 نماید. رضایت از زندگی یکی از مباحث مشترک بین روانشناسان و جامعه شناسان میباشد. این دو گروه تلاش زیادی برای تشخیص عوامل موثر بر آن و نیز پیامدهای آن در زندگی فردی و جمعی انسان ها کرده اند. اینگلهارت مفهوم رضایت را اینگونه تعریف می نماید: احساس رضایت از بازتاب توازن میان آرزوهای شخصی و وضعیت عینی فردی به وجود می آید 

ازکمپ - 9 - در تعریف رضایت از زندگی می گوید : رضایت بر تجربه شناختی و داورانه ای دلالت دارد که به عنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت در زندگی - یعنی تحقق آرزو - تعریف می شود. این تعریف طیفی را تشکیل می دهد که از ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در برمی گیرد . این مفهوم با مفهوم خوشحالی که ناظر بر تجربه عاطفی - هیجانها و احساسات - میشود، تفاوت دارد

.بنابراین، رضایت از زندگی اگر چه تا حد زیادی بستگی به شرایط فردی دارد، اما تأثیر عوامل اجتماعی در افزایش یا کاهش آن بسیار مؤثر است. جامعه از سویی به وجود آورنده شرایطی است که می تواند فرد را به سوی تحقق اهداف و آرزوهای فردی سوق دهد و از سوی دیگر زمینه ساز تحقق فضایی است که فرد می تواند به کنش متقابل و ارتباط با همنوعانی که باعث ایجاد آرامش، امنیت و اطمینان خاطر وی برای یک زندگی مناسب باشند، مبادرت ورزد. رضایت کلی از زندگی، ترکیبی از شرایط فردی و اجتماعی است و در واقع خود نشانه ای از نگرشهای مثبت نسبت به جهان و محیطی که وی را فرا گرفته و در آن زندگی می کند، می باشد.

رضایت از زندگی می تواند سلامت فرد و جامعه را تضمین نماید و با ایجاد امید و خوشبینی و از بین بردن احساس بی قدرتی و انزوا و بی اعتمادی در بین مردم فرآیند توسعه را تسریع نموده و با ایجاد احساس تعلق و تعهد اجتماعی بقای جامعه را تضمین نماید. وجود نارضایتی، با ایجاد بدبینی در افراد در طولانی مدت موجب انزوا و بی اعتمادی اجتماعی و از بین رفتن سرمایه های اجتماعیمی شود و در صورت طولانی شدن چنین حالاتی می توان نسلهای بعد را نیز به عنوان قربانیان این واقعه در نظر گرفت.

اهمیت رضایت از زندگی به ویژه در دوران نوجوانی به حدی است که بر اساس آن می توان میزان رفتارهای انحرافی افراد را در آینده و نیز قربانی انحرافات شدن ایشان را پیش بینی کرد. آنچه مهم است این که انسان ها برای تامین نیازهای خود و دستیابی به رضایت از زندگی بر اساس الگوی خاصی عمل می کنند .در اینجا منظور از الگو ایجاد نوعی نظم در پدیده های پراکنده و منفرد است. مصرف نیز به عنوان یکی از منابع تامین کننده ی نیاز، دارای الگوی خاص می باشد. الگوی مصرف، به معنای شیوه استفاده از منابع بوده و در وهله نخست نیازمند شناخت علل محرک مصرف است .چگونگی و میزان دخالت این عوامل از ملتی به ملت دیگر و از زمانی به زمان دیگر متفاوت خواهد بود

افرد با انتخاب الگوی مصرف به دنبال کسب شادمانی و رضایت از طریق مصرف می باشند اما نکته ای که نباید از یاد برد این است که سرمایه اقتصادی فرد جهت دستیابی به انواع و اقسام کالاها و در نتیجه مصرف محدود است و اگر شخص نتواند کالای مدنظر خود را بدست آورد به طور حتم دچار نوعی سرخوردگی و افسردگی خواهد شد که علاوه بر این که وی را در ایفای نقش های اجتماعی با مشکل مواجهه می کند، دچار نوعی خشم نسبت به جامعه ای می گردد که امکانات اقتصادی، را به میزان کافی را تامین نکرده و در آینده به طور حتم این فرد و چنین جامعه ای با بحران روبرو خواهد شد.

در این وضعیت میزان رضایت از زندگی کاهش یافته که جدای از اثرات فردی، پیامدهای اجتماعی مهمی به همراه دارد. رویکردهای جامعه شناختی عمدتا عوامل رضایت از زندگی را در تعاملات نظام جامعه ای و نظام شخصیتی بررسی می کنند و با مفهوم سازی از ابعاد مختلف وجودی انسان، رضایت و خشنودی انسان ها را در حوزه های مختلف جستجو می کنند

طبق این دیدگاه در صورتی که هر کدام از چهار نظام اصلی جامعه بتواند پاسخگوی نیازهای فردی انسان ها باشد، می تواند رضایت از زندگی را برای ایشان فراهم نماید. به این صورت که نظام اقتصادی با فراهم کردن نیازهای معیشتی افراد، سلامت و احساس آسایش مادی، نظام سیاسی با تامین نیاز امنیت و عدالت، نظام اجتماعی با برآورده نمودن حس اعتماد ، هویت جمعی، ایجاد سرمایه اجتماعی ، کاهش نابرابریها و ایجاد تحرک اجتماعی و نهایتا نظام فرهنگی با تامین حس عزت نفس و ایجاد هویت فردی می توانند رضایت و خشنودی افراد را به ارمغان بیاورند .

مصرف پدیده ای فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی محسوب می شود و الگوهای آن نیز پدیده هایی فرهنگی محسوب می شوند .بنابراین پژوهش حاضر در صدد است تا با بررسی الگوهای مصرفی منزلت گرا و بی توجه به نقش و الگوی مصرف مدرن ، به در ک درستی از الگوهای مصرفی شهروندان رسیده و بتواند سطح رضایت از زندگی شهروندان را توصیف نماید و به هدف کلی تحقیق که بررسی رابطه ی الگوهای مصرف و رضایت از زندگی در بین شهروندان اصفهان می باشد، نایل آید. بنابراین فرضیه کلی تحقیق بر اساس : "بررسی رابطه معنا دار بین رضایت از زندگی و الگوهای مصرف." تدوین گردید.

بدنه اصلی مقالات
الف :پیشینه نظری پیشینه مطالعه در مورد مقوله مصرف به عنوان مقوله ای جامعه

شناختی به اواخر قرن نوزدهم میلادی و آغاز قرن بیستم باز می گردد. در این دوره است که برای اولین بار مصرف و شیوه مصرف کردن به منزله پدیده ای مرتبط با فرهنگ و جهان بینی مورد توجه ماکس وبر قرار می گیرد. مصرف در اینجا بیشتر روندی اجتماعی و فرهنگی دیده می شود که شامل نشانه ها و نمادهای فرهنگی است و صرفاً یک روند اقتصادی منفعت گرایانه نیست. مفهوم مورد نظر ما از مصرف، بیشتر مبتنی بر خواست است، نهصرفاً مبتنی بر نیاز.

دیدگاه کنش متقابل نمادین عنوان می کند که در هر مصرف، یک روند تغییر و تفسیر توسط کنش گر رخ می دهد . نحوه تفسیری که هر کنش گر در هر موقعیت کنش می کند، از عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تاثیر می پذیرد. بلومر معتقد است که کنش اجتماعی به وسیله کنشگر ساخته می شود. کنش اجتماعی صرفا عملی نیست که از طریق اعمال سازمان اجتماعی که فرد در آن است صورت گیرد، بلکه زندگی اجتماعی از طریق تعامل عاملان که رفتار خودشان را انتخاب می کنند و بر طبق آن عمل می کنند، تولیدمی شود - 1 - اما نکته مهمی که باید به آن توجه داشت دگرگونی بنیادی در شرایط زیستی انسان معاصر است.

 از نظر بوردیو مصرف تنها محصولی از ساختارهای اجتماعی نیست بلکه محصول یک تعامل است، تعامل فرد و جامعه. در جامعه امروزی کالاها به انواع و اقسام در چشم مصرف کننده جذاب جلوه داده می شوند و فرد هنگامی که دست به انتخاب می زند، بدون این که خود متوجه باشد در جریان مصرف قرار می گیرد. رسانه ها، تلویزیون ،شرکتهای تبلیغاتی و ... به گونه ای آگاهی انسان را دستکاری می کنند که بدون این که بداند مطیع نیازهای مصرفی خود می شود. امروزه خواسته ها و نیازها توسط یک سیستم یا نظام و شرایط خاص اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... طراحی می شود. در ارتباط با ارضا نیاز، از ساده تا پیچیده و از فردی تا اجتماعی چهارگمانه مطرح است :
-  نیاز طبیعی می تواند ارضا طبیعی داشته باشد.

-  نیاز طبیعی می تواند ارضا مصنوعی داشته باشد.

-   نیاز مصنوعی می تواند ارضا طبیعی داشته باشد.

-  نیاز مصنوعی می تواند ارضا مصنوعی داشته باشد. - 14 -

در گذشته کلیه نیازهای طبیعی انسان از راههای طبیعی ارضا می گردید اما با ایجاد ساختارهای نوین اجتماعی راههایی که انسان برای رفع نیازهای خود پیدا کرده متنوع شده و برای ارضا نیاز طبیعی گاه به تولید شرایط مصنوعی روی آورده و این امر سبب شده که سلایق روحی، ذهنی و رفتاری فرد و جامعه دچار تغییرات عمده شود، از جمله روابط و عواطف انسانی تغییر یافته، ابزارهای متعدد ارتباطات مجازی گسترش و همچنین نیازهای ذهنی تغییر نموده که نتیجه همه اینها خارج شدن نیازها از شکل طبیعی و ایجاد شیوه های خاص برای ارضا مصنوعی نیازهای جدید جوامع بشری است.

اندیشمندان مکتب فرانکفورت از صنعت فرهنگ صحبت کرده و هربرت مارکوزه می گوید صنعت فرهنگ، ایدئولوژی مصرف را تقویت می کند که با خودش نیازهای کاذب به همراه می آورد. این نیازها همچون ساز و کارهای کنترل اجتماعی عمل می کنند.

امروزه روح مصرف گرایی به جز مصرف مادی است. مصرف کننده های امروزی چیزهایی را می خواهند یا طرد می کنند که خودشان در اصل از خواستن و آرزو کردن آن بی خبرند. بنا به نظر کمپل، اساس تحریک و خواستن در مصرف کننده، ایجاد نوعی میل است. میلی که آنها در افکار و تخیلات خود می پرورانند و آرزوی داشتن آن را در ذهن خود دارند. بنابراین مصرف یک محصول جدید، امکان فهم این نوع خواستن را به مصرف کننده پیشنهاد می کند

به نظر باکاک، در سرمایه داری مدرن، مصرف به ارتباطها و بیان امیال مصرف کنندگانی وابسته است که کالاها را می بیند نه صرفا به نیازهای واقعی آنها - 5 - وبلن نیز کالاهای مصرفی را چون نشانه هایی برای پرستیژ اجتماعی و تثبیت موقعیت های اجتماعی فرد فرض می کند. بر این اساس فرد برای احساس رضایت از موقعیت خود به مصرف بیشتر رو می آورد. زیمل معتقد است زمانی که کلان شهرها توسعه می یابند نوعی رضایت از نیازهای اجتماعی و روان شناسی در ساکنان آن ایجاد می شود که به توسعه مصرف گرایی در بین آنها کمک می کند

در مقوله مصرف با پیوستاری از عاملیت و ساختار مواجه هستیم. از طرفی مصرف کننده به عنوان یک کنش گر دست به انتخاب زده و سبک زندگی خود را انتخاب می کند اما از طرفی الگوهای مصرفی این کنشگر به عوامل ساختاری مرتبط بوده و انتخاب های او را شکل می دهد.

از نظر بوردیو، مصرف یعنی میل و مهم این است که میلها چگونه با نمادها بر انگیخته می شود. بوردیو معتقد است انسان در درجه نخست به وسیله نیاز به باز تولید و سپس با یک الگوی جمعی از ترجیحهایی که بر اساس تمایز طبقاتی است، تحریک می شود.

مطالعات روانشناسی نشان دهنده این است که همه فعالیت های انسان از جمله خرید و مصرف بر اساس ارضا نیازهای او صورت می گیرد. اما رفتار همه افراد در مواجه با آن یکسان نبوده و بسته به محیط اطراف، سوابق گذشته و طبقه اجتماعی او می باشد. بر اساس نظر فستیگر، پس از اینکه فردی تصمیم به انجام کاری می گیرد، همواره احساس متضاد با تصمیم فوق نیز در او به وجود می آید

فستیگر بر این باور بوده که ناراحتی و ناهماهنگی همیشه بعد از خرید کالا یا خدمات بروز می نماید. - همان - نیازها محدود و مشخص نیستند و گاه با هم به رقابت بر می خیزند، برخی مکمل یکدیگرند و گاه ارضای یک نیاز به پیدایش نیاز دیگری می انجامد. در جوامع مصرفی با ترغیب مردم بر اساس ویژگی های متفاوت از جمله تفاوتهای جنسیتی و تحریک حس لذت گرایی، نیازهای جدیدی تولید می شود که برای ارضا آن نیازها توسعه صنایع خاصی ضرورت می یابد تا جایی که سیستم های قاعده مندی در ایجاد انگیزه برای لذت بشر - فارغ از ضرورت و احتیاجات او - ایجاد می گردد و افعالی چون خرید ولو موارد غیر ضروری را لذت آفرین جلوه می دهد

در این جامعه مناسبات بر اساس نیاز و ارضا نیاز مشخص می شود. برای آن که جامعه در کل بتواند از بیشترین سرعت در تحرکات و از حداکثر بازدهی مادی، یا بالاترین حد »رفاه و لذت گرایی از مصرف« بهره مند شود، برای پیدایش هر کیفیت، باید پذیرایی تحرک متناسب با آن باشد

انسان بر اساس الگوی نیاز و ارضا نیاز، خواست خود را ابراز می کند، بین نیاز و ارضا آن یک رابطه دو سویه بوجود می آید یعنی بین طلب و خواست از یک سو و رفع آن توسط افراد دیگر و جامعه یک رابطه ملاحظه می شود. نسبت نیاز و ارضا نیاز، مترادف با نسبت بین کشش و تنش دو طرف و دارای یک نقطه تعادل است

در شرایط معمولی، اگر امکانات ارضا نیاز بیش از میزان نیاز باشد، تنوع طلبی فردی و اجتماعی افزایش یافته و با تحریک ذائقه عینی و ذهنی- روحی انسان همواره نیازهای جدیدی پیدا می شود. اما همواره امکان دسترسی عموم به الگوی مصرف خاص و یا پیروی از الگوهای مد مقدور نیست. اگر میزان نیاز بیش از زمینه ارضا ان باشدو بعضی خواستها به مرحله ارضا نرسد، تحریک، تحریص و متعاقب آن تحقیر فردی و اجتماعی اقزایش می یابد که باز هم ناهنجاری در اخلاق فردی و جامعه را نتیجه میدهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید