بخشی از مقاله

چکیده:

صلح یکی از اصول و ارزش های زندگی است.لحظه های صادقانه و صمیمی هرانسان است که می تواند درزندگی خود ودرزندگی اجتماعی ان راتجربه کند. صلح، پیش شرط عمدهی تداوم حیات زندگی انسانی، نسل ها وملیت ها است. اهمیت این موضوع تابدانجاست که اسلام به عنوان آیین زندگی نیز به این مهم اشاره نموده است.در واقع اسلام، دین صلح وآرامش معرفی شده است.

همانطور که صلح بسیارحائزاهمیت است،آموزش های لازم دراین راستا نیزمی تواندبسیاری ازمشکلاتی همانند؛ نزاع و....را برطرف سازدیا کاهش دهد.آموزش صلح یکی از قانع کننده ترین ضرورت های اخلاقی برای تمام افرادی که درزندگی براین باورنداست.

هدف پژوهش حاضر، تبیین صلح و جایگاه آن درمتون اسلامی و ابزاراستفاده شده جهت جمع آوری داده ها، براساس تحلیل اسناد و روش مورد استفاده نیز، از نوع تحلیلی -توصیفی می باشد. براساس اطلاعات بدست آمده؛ اسلام به عنوان دین همبستگی و وحدت؛ توجه خاصی به صلح داشته است، چنانکه واژه صلح و دوستی با تمام مشتقاتش180مرتبه بکار رفته است و این نشانگر این است که در دین مبین اسلام صلح و دوستی حرف اول را می زند و مقدم بر جبهه وجنگ و جهاد است و تنها در شرایط خاص، اسلام دستور به جهاد و جنگ می دهد. بر این اساس؛ مقاله حاضر به بیان مفهوم صلح، آموزش صلح، آموزش صلح در تربیت شهروندجهانی، استانداردهای آموزش صلح می پردازد و درانتها نتیجهگیری ارائه می گردد.

مقدمه

کمتر پیامبر، فیلسوف و مصلحی را میتوان یافت که از صلح سخن به میان نیاورده باشد - مطهری، . - 1385 ازطرفی، ارزشمندترین و اصولی ترین نیازهای بشری است که در سایه آن، زندگی اجتماعی در تعادل و توازن به سر می برد و آدمیان بجای درگیری واختلافات، توان خود را جهت تأمین زندگی مناسب بکار می گیرند. به عبارتی دیگر منظور از صلح؛ سازش، تسلیم یا استلام نیست بلکه وجود روابط عادی، طبیعی و آرام بین افراد و کشورها می باشد بطوری که بتوان آن را همزیستی مسالمت آمیز، شرافتمندانه و دوستانه تعریف نمود

امروزه همزیستی مسالمت آمیز یک حق و تکلیف است و ترویج فرهنگ جهانی عدم خشونت، صلح و برابری اولویت دارد - توحیدی،. - 1380 در دین مبین اسلام نیز، صلح و دوستی حرف اول را می زند و مقدم بر جبهه و جنگ و جهاد است و تنها در شرائط خاص اسلام دستور به جهاد و جنگ می دهد

دراینجا، چیزی که نیاز است؛ گسترش یک دیدگاه جدید ویک حس همدردی بین فرهنگهای مختلف می باشد و لازم است فعالیت هایی برعلیه نابرابریها، تبعیضات در سراسر جهان صورت بگیرد

یونسکو - - 1387 نیز، به عنوان نهاد تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد برای رویارویی با چالش هایی در زمینه دستیابی به صلح، عدالت اجتماعی و امنیت انسانی راهبردهایی اتخاذ کرده است و در بند اول اساسنامه اش که در سال 1945 تصویب شده، آورده است که این سازمان باید در استقرار صلح و امنیت انسانی تلاش کرده و از طریق آموزش، علوم و فرهنگ همکاری بین ملت ها را در جهت احترام جهانی به عدالت، قانون، حقوق انسانها و آزادی های بنیادی برای همه بدون توجه به نژاد، جنسیت، زبان یا مذهب تحکیم نماید.

طبق اصول اعلام شده در منشور سازمان ملل متحد، شالوده آزادی، عدالت و صلح جهانی همانا به رسمیت شناختن منزلت ذاتی و حقوق مساوی و غیر قابل انکار همه اعضای خانواده بشری است.دربند دوم ماده بیست وشش اعلامیه جهانی حقوق بشر،کشورها موظف به آموزش صلح شده اند.

همچنین باید فعالیت های سازمان ملل متحد، را در حفظ صلح گسترش دهند. اعلامیه اصول مدارا که توسط کنفرانس عمومی یونسکو در سال1995 به تصویب رسید، در ماده یک خود در بند اول اعلام می دارد؛ انسانها حق زندگی در صلح را دارا بوده و این حق تا زنده هستند باید وجود داشته باشد - به نقل ازساعد،. - 1383 دردین اسلام نیز بسیار صلح ودعوت به آن بیان شده است؛

اعتصام - 1375، ص - 6 بیان نموده که؛ دراین مسأله نیز شکی نیست که هیچ آیین ومذهبی هماننداسلام، مردم را به صلح ودوری از شرارت ها دعوت نمی کند. ماهیچ دینی را ازقدیم وجدید سراغ نداریم که درایجاد امنیت واستقرارآن به مانند اسلام تأکید وپافشاری کند.

همچنین - 2008 - Koylu در این رابطه میافزاید؛ مضحک است که، امروز اسلام به طور گستردهای بین المللی با جنگ و ستیزه جویی شناخته شده در صورتی که؛ صلح، بخشی جدایی ناپذیر از دین اسلام است. ایده صلح تا زندگی روزمره مسلمانان نفوذ کرده، که هرگاه مسلمانان همدیگر را می بینند به یکدیگر سلام می گویند" سلام علیکم" به معنی : "صلح بر شما"،. قرآن نیز، صلح وصفا وصمیمیت را برای بشرها به خیرونیکبختی می داند:»والصلح خیر.... .« صلح وآشتی بهتراست - سوره نساء، - 128 ، ناظربراین امراست.

مردم باید به تدریج بدون از دست دادن اصالت خود، در کنار تداوم نقش خود در زندگی ملی و جامعه محلی به شهروندان جامعه جهانی تبدیل شوند. جهان معاصر اغلب دنیایی خشن است که امید برخی از مردم را درباره پیشرفت انسان به یأس تبدیل میکند. با توجه به اهمیت این موضوع، مقاله حاضر به بیان مفهوم صلح، آموزش صلح، آموزش صلح در تربیت شهروند جهانی، استانداردهای آموزش صلح وصلح درمتون اسلامی می پردازد و در انتها نتیجه گیری ارائه می گردد.

مفهوم صلح

واژه صلح1از دیدگاه مردمان وجوامع مختلف، معانی متفاوتی دارد. به عبارت روشن تر، برداشتها و تعابیر افراد از این واژه، از متغیرهای متعددی تبعیت میکند که درکانون این متغیرها، عوامل فرهنگی وسیاسی قرار دارد واین تکثر متغیرها برتکثر جوانب مفهوم گسترده و وسیع صلح دلالت دارد. طبق نظر باراش دریک بررسی تحلیلی که دیدگاهها و نظرات ارائه شده دربارهی مفهوم صلح رااز لحاظ تاریخی بررسی کرده، باراش2 عنوان نموده که؛ واژه shalom درزبان عبری به معنای عدم وجود خشونت ساختاری وعدالت است که جملگی مفاهیمی هستند که مترادف صلح به کارمی روند

به همین سان، واژه چینی ping و واژه ژاپنیHeiwa نیز بر صلح توأم باعدم خشونت وسازگاری متقابل اجتماعی دلالت دارند - . - Galtung,1985 دریک طبقه بندی کلی، میتوان حداقل دو برداشت متفاوت از صلح را در واژهها و لغات به کار رفته در جوامع مختلف، برداشت های عموم ونظرات صاحبنظران و اندیشمندان ازیکدیگر تمیز داد:

1.    صلح منفی یا حفظ صلح
2.    صلح مثبت یا ایجاد صلح

صلح منفی به معنای عدم وجود جنگ یا برخورد است وخشونت فیزیکی یا مستقیم رانفی می کند. درچنین برداشتی، حفظ صلح وجلوگیری ازکشمکش ازطریق اجرای برنامه های حل تضاد ومیانجی گری دردستورکاراست اما منظور ازصلح مثبت، تلاش برای ایجاد جامعه ای برابر وعادلانه است که درآن کرامت وشأن انسانی مورد توجه قرارگیرد، همکاری ومشارکت ترویج گردد، افراد نیازهای اجتماعی، فیزیکی، روانشناختی وذهنی خود رابه طور صلح آمیز دنبال نمایند

صلح در حقیقت، فرایندی است در برگیرندهی مجموعهای از مهارت در راستای برقراری ارتباط و رعایت قواعد اخلاقی که هیچکس از آن متضرر نمی شود

بنابر نظر - فلاح نودهی، - 1388؛ صلح یعنی از درون آرام بودن، از درون احساس خوبی داشتن، حالتی که درآن حالت همه انسان ها با همه ی تفاوت ها واختلاف هایی که دارند می توانند درکنارهم باشند و با هم زندگی کنند. صلح یعنی فکرهای مثبت وخوب برای خود ودیگران داشتن.

صلح به معنای هماهنگی در فعالیتهای انسان، جزو ارزشمندترین و اصولی ترین نیازهای بشری است که در سایه آن، زندگی اجتماعی در تعادل و توازن به سر می برد و آدمیان بجای درگیری واختلافات، توان خود را جهت تامین زندگی مناسب بکار می گیرند. همچنین، امروزه همزیستی مسالمت آمیز یک حق و تکلیف است و ترویج فرهنگ جهانی عدم خشونت، صلح و برابری اولویت دارد

خداوند متعال در سوره انفال، 1می فرمایند:»واصلَحوا ذاتَبَینکم...«، صلح را درمیانتان پیاده سازید، بیانگراین حق وتکلیف می باشد.

آموزش صلح

در دوران کنونی، جنگ و برخوردهای خشونت بار بی تردید یکی از مهم ترین چالش های جوامع معاصر به شمار می آید. آگاهی فزاینده از مخاطرات و نتایج نامطلوب چنین برخوردهایی میان انسان ها و نیز میان جوامع مختلف، تلاش ها و اقدامات گسترده ای را از سوی سازمان های متعدد بین المللی به دنبال داشته است و منابع بسیاری در راستای حل این تعارضات صرف شده است، مهم ترین عامل درجهت رفع این مسائل، آموزش می باشد.

به عبارت دیگر، تغییرات سریع شرایط اجتماعی واقتصادی دربسیاری ازکشورهای جهان باعث بی ثباتی وشکل گیری نا امیدی، بی عدالتی، بی طرفی، نابرابری ونفرت شده است. بدیهی است که عدم آموزش ومدیریت صحیح این گونه پدیده ها، تخریب قابل ملاحظه وفزاینده ای درزندگی انسان ها به همراه داشته وازخاصیت حمایتی فرهنگ های بومی، مناسبات اجتماعی، هم گرایی وهم دلی ها کاسته است وموجب درگیری وتعارض ها درصحنه های اجتماع ملی وبین المللی گردیده است.

ازاین رو سازمان ملل به عنوان راهکارپیشگیرانه، دهه ی 2000-2010 را دهه ی بین المللی فرهنگ صلح و عدم خشونت نامیده است - فتحی واجارگاه واسلامی،. - 1387به طورکلی؛ ضرورت پرداخت جدی به مسأله ی صلح از دو ناحیه است. اول آنکه در جهان معاصر، سرنوشت جوامع بشری چنان به یکدیگر تنیده است که نه تنها برای هیچ ملتی ممکن نیست جدا از دیگر ملتها باشد که عوامل حیاتی زیادی، همه ی جامعهها را به همکاری و تعاون با یکدیگر فرا میخواند و دیگر آنکه تصویری که به هر دلیل، جوامع غربی از مسلمانان در اذهان عمومی ایجاد کردهاند، تصویری خشونتطلب و ناسازگار است براین اساس آموزش هایی دراین راستا ضروری به نظر می رسد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید