بخشی از مقاله
چکیده
ایفاي نقش فرهنگیدر آموزش عالی از جمله وظائف درخشانی است که تاریخ آن با تاریخ علم و تحولات آن عجین است . امروزه اصطلاح آموزش عالی، در بر گیرنده همان نقشی است که پدید آورندگان علم، و تحولگران این صحنه از آغاز تا به امروز در آفرینش و شکل دهی فرهنگهاي مختلف جهان داشته اند.در مفهوم کلاسیک از دانشگاه امروزین، که درسیر پیدایش و تحولات آن، تعیین محدوده اي مشخص تر از آن وظیفه عام به چشم میخورد، همچنین بهواسطه پیچیدگی ساختارهاي وسیع و عظیم اجتماعی این حد و رسمهائی که از نگاه سیستمی براي تعیین وظائف اصلی دانشگاهها صورت گرفته، در ظاهر محدودیتهائی بر آن نگاه بی حصر ایجاد کرده است. لیکن تأثیر عمیق و رسمی و غیر رسمی آموزش عالی و دانشگاه در کلیه مسائل اجتماعی و انفرادي مورد تردید نیست.
438 آسیبشناسی علوم انسانی در ایران
در این مختصر، از میان وظائف گوناگون ظاهري و باطنی دانشگاه، تنها از درون دو وظیفه کلان و بی منازعی که براي دانشگاه متصور است، یعنی تحقیق و تعلیم به نقش و تأثیر گذاري آموزش عالی بر فرهنگ پرداخته می شود. زیرا این موضوع مورد پذیرش عام است که ایجاد دانشگاه به جهت تبیین موضوعاتی است که حل آنها نیازمند تحقیق علمی و تعلیم تولیدات آن است. از آنجا که نقش دانشگاه در فرهنگ جامعه عجین با این دو وظیفه اصلی استمقدمتاً، توضیح این دو وظیفه ذاتی و ارتباط آنها با یکدیگر ضروري می نماید.
پس از تبیین این ارتباط، در این مقاله، به بررسی سیر تاریخی و تحولات تأثیر دانشگاهها در فرهنگ جامعه - بدون پرداختن به تجزیه و تحلیل عمیق دو مفهوم »فرهنگ« و »جامعه - «، در دانشگاههاي قرون معاصر، وبه تبع آن در دانشگاههاي داخلی کشور پرداخته خواهد شد. تأثیر متقابل زیربناهاي بنیادین حاکم بر فرهنگ جامعه، و وظائفی که بدین سبب بر دوش دانشگاهها گذاشته شده است نیز مسئله مهمی است که در تجزیه و تحلیل موضوع مد نظر قرار گرفته است. با چنین سیري در این مقاله، به فتح باب مقدماتی نقش دانشگاهها در فرهنگ جامعه پرداخته میشود. سیر تحولات، نقش دانشگاههارا نه تنها همواره پشتیبان و تقویت کننده فرهنگ جامعه نشان میدهد، بلکه بهعنوان مرجعیت علمی در جوامع گوناکون، نقش فعال و پیشتاز را نیز براي آن به اثبات میرساند.
البته اثبات این نقش مربوط به دانشگاههاي کشورهائی است که ساخته و پرداخته و برخاسته از سیر طبیعی نیازهاي آن جوامع هستند. در حالیکه بالعکس جوامعی نظیر ایران، که شکل گیري دانشگاههایشانغالباً با کپی برداري و انتقال از کشورهاو جوامع دیگر صورت پذیرفته، از این لحاظ با معضلاتی روبرو هستند که ریشه در مبانی، وفلسفه هاي عمیق فرهنگی آنهادارد. در این کشورها، راه حل این معضل، براي بازگشت به ایفاي نقش حقیقی دانشگاه، جز از طریق توجه به مبانی فرهنگ امکان پذیر نیست.
کلید واژه ها: دانشگاه، فرهنگ، تحقیق، تعلیم، غرب، دین، و انحراف.
مقدمه
امروزه کلمه دانشگاه با وظائفیعجین است که موارد آن متناسب با نوع دانشکدهها و پژوهشکدهها و مجموعه گروههاي علمی و سایر عوامل ساختاري و محتوائی بسیار متنوع است. این وظائف شامل موارد مستقیم و غیرمستقیم، و آشکار و پنهان است. نقش و وظیفه فرهنگی دانشگاه چیست و چه باید باشد؟ براي دست یابی به پاسخ مناسب، یک راه ایناست که از طریق واضح ترین وظائف دانشگاه به این موضوع راهی پیدا شود. آن اهدافی که هر چند وظائف گوناگون دانشگاه متناسب با تغییر زمان و مکان تغییر کند به آن وظائفتسرّي پیدا نکند. در این جهت، بهطور عام به هر شکلی که دانشگاه فرض گردد، دو وظیفه اصلی تحقیق، و تعلیم در آن مجموعه انکار ناپذیراست. تا آنجا که به قول متفکرانی چون وگنر1، با حذف این دو وظیفه تصور مفهوم دانشگاه میسر نخواهد بود - . - 1976
وظیفه دانشگاه در بعد تحقیق
معمولاً در یک تقسیم بندي بر مبناي هدف، بهطور رایج ، تحقیقات رابه سه نوع بنیادي، کاربردي، وتوسعه اي تقسیم می نمایند - سرمد، بازرگان، و حجازي، - 1376و یا براساس نوع گردآوري و تفسیر داده ها، آنها را به دونوع »کمی« و »کیفی« - مک میلان و شوماخر2، - 2001تقسیم مینمایند ودرهر حال آن را از مأموریت دیگر دانشگاه که تربیت نیروي متخصص مورد نیاز در جامعهاست و بهطور عام تعلیم و تربیت می نامند تفکیک مینمایند.قابل ذکر است که در بخش تعلیم و تربیت نیز مسئولیتهاي فراوانی بر عهده دانشگاهاست و در این زمینه مباحث گوناگونی وجود دارد. به عنوان نمونه پیترز3