بخشی از مقاله
خلاصه
امروزه در پروژه های انبوهسازی وبلند مرتبه سازی شاهد ارتقای کیفیت سازه ای و معماری هستیم،از سوی دیگر در مقابل، برخی معیارهای مهم محیط مسکونی مورد غفلت واقع شده, عدم رضایت ساکنین آن را فراهم ساخته است. موفقیت هر پروژه مسکونی علاوه بر ایجاد سازه ای مدرن و مقاوم در برابر نیروهای مخرب، با فهم رضایتمندی ساکنان و سایر افرادی که از آن بهره برداری میکنند مقدور خواهد بود.
ارزیابی های ساکنان از میزان رضایت از زندگی شان را می توان به عنوان یکی از مهمترین معیارهای سنجش دست یابی به این هدف دانست. مقاله حاضر، پزوهشی کیفی و کمی است و در آن کوشش شده است ضمن تبیین نیاز ها و هدف های کلی مسکن، رضایت ساکنین در مجتمع های مسکونی بازگو و یادآوری گردد. در تحلیل موضوع مطروحه عوامل موثر در مطلوبیت مجتمع مسکونی عنوان شد.
پیرو بررسی های صورت گرفته، متغیرهای تاثیر گذار بر رضایتمندی سکونتی در 4 شاخه، عوامل شخصی، عوامل اجتماعی، عوامل معماری- محیطی و عوامل فرهنگی تقسیم شد. در نهایت عنوان شد، هرقدر میزان احساس رضایت نسبت به یک محیط بیشتر شود، افراد احساس تعلق خاطر بیشتری نسبت به آن محیط نموده و از بودن در آن محیط احساس آرامش بیشتر می کنند.
.1 مقدمه
در سال های اخیر، با توجه به رشد جمعیت و افزایش نیاز به مجتمع های مسکونی در شهرها، تغییر ویژگی های جمعیتی، اجتماعی و فرهنگی انسان ها تاثیر زیادی در شکل گیری مسکن داشته است. در گذشته مقتضیات و روح حاکم بر زندگی ایرانیان - اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی - ، همان روحی بود که بر معماری آنان نیز حاکم بوده و هماهنگی کامل بین ساختار معماری و زیربنای زندگی اجتماعی و اقتصادی خانوارها وجود داشت. در واقع دلچسب بودن فضاهای مسکونی و معماری در بافتهای کهن بواسطه شناخت دقیق نیازهای جمعی و پاسخگویی به آن بوده است. یعنی فضاها علاوه بر پاسخگویی به عملکرد مادی نیازهای روحی و روانی آنان را نیز پاسخگو بود.
مفهوم رضایتمندی که به عنوان تابعی از میزان کامروایی وارضای نیازهای جسمی و روانی فرد تعریف می شود، مفهومی برخاسته از نظریه های انگیزش و نیازها در روان شناسی است که همه زمینه ها و ابعاد زندگی را در بر میگیرد. مسکن امروزی گذشته از حفظ و حراست انسان از سرما و گرما، وظایف دیگری نیز بر عهده دارد. مسکن امروزی علاوه بر اینکه مکانی برای آسایش و فراغت انسان است، بلکه باید در جهت اعتلای فکری و روحی انسان موثر واقع شود و موجبات رضایت ساکنان را فراهم آورد.
مجموعه های مسکونی باید محلی برای آسایش ساکنین در ابعاد عینی و ذهنی باشد، جایی که تن و جان و روح در آن آرام بگیرد. بنابراین ضروری است با پیدا کردن معیارهای رضایتمندی ساکنان از مجتمع های مسکونی و پیاده کردن آن در طرح آتی موجبات آسایش و رضایت ساکنان را فراهم کرد. در این راستا ساختار این پژوهش مبتنی بر برآورد رضایت مجتمعهای مسکونی و کشف معیارهای اثرگذار بر آن است. بر این اساس ، با مرور ادبیات موجود در این زمینه، عوامل تاثیر گذار بر رضایتمندی ساکنین مجتمع های مسکونی تبیین میگردد.
.2 بیان مساله
با گسترش شهرنشینی و سرعت در ساخت و سازهای جدید که خود منبعث از پیشرفت فن آوری و اعتلای سطح زندگی انسان بوده است، شاهد دو نکته متقابل هستیم. از طرفی گسترش بی رویه و سرعت در ساخت و سازها تا حدودی جوابگوی نیازهای کمی و مادی زندگی انسان بوده است و از طرف دیگر باعث نزول جنبه های کیفی و بعضاً بی توجهی به عرصه های معنایی، فرهنگی و روانی در زندگی انسان گردیده، تا آنجا که در دوران معاصر مجدداً جنبه های متعالی و معنائی در مقام بازبینی قرار گرفته است.
اما یکی از بزرگترین اهداف اجتماعی و انسانی، ارتقای کیفیت زندگی است. رضایتمندی از زندگی زمینه ساز تسرّی رضایت به حوزه های گوناگون اقتصادی،اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و برعکس کاهش رضایت از زندگی، آثار فراوانی در سطح خرد، میانه و کلان خواهد داشت. افزایش تنش ها و مشکلات رفتاری، ناامیدی، اضطراب، افسردگی و... از جمله آثار منفی نارضایتی از زندگی در سطج خرد است که درسطح میانه و کلان نیز پیامدهایی چون کاهش روحیه مشارکت جویی، تعاون، اعتمادکنندگی، عام گرایی و... خواهد داشت. با توجه به نیاز بشر به حفظ امنیت و توانایی بیشتر برای برقراری امنیت توسط نیروهای جمعی به نسبت نیروهای فردی، انسان ها زندگی به صورت گروهی را تا آنجا که به حریم خصوصی شان لطمه وارد نکند دوست دارند.
وجود مجتمع های مسکونی این امکان را به مخاطبان میدهد تا از امکانات بیشتر و بهتری بهره بگیرند. از این رو توجه به رضایتمندی سکونتی امری تامل برانگیز است.درواقع رضایت مندی میزان دستیابی افراد به اهداف مطلوب و موردنظربوده و مبین شکاف بین کیفیت خدمات موردانتظار و خدمات دریافت شده میباشد. شناسایی عوامل مؤثر در میزان رضایت و نارضایتی سکونتی ساکنان، می تواند برای تحلیل وضع موجود سکونتی، تصمیمات آتی به منظور ارتقای سطح کیفی محدوده های سکونتی افراد و جلوگیری از تکرار نواقص در سایر مکان ها مؤثر واقع گردد
بسیاری از مجتمع های مسکونی ساخته شده، با اینکه در زمان ها وبا انگیزه های مختلف و در الگوهای متفاوت ایجاد شده اند اما با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه و بخش مسکن لزوما از تمامی معیارهای ایجاد محیط مسکونی مطلوب برخوردار نیستند که در پی آن نارضایتی ساکنان را به دنبال دارد که آسیب های زیادی به جسم و روح انسان وارد می کند ، آرامش را از آنها سلب می کند و به دنبال آن سبب ناهنجاری های اجتماعی می شود.
رضایتمندی شاخصی مناسب به منظور ارزیابی نوع رفتار افراد نسبت به مسکن و محیط اطراف آن است. یعنی نشان می دهد ساکنان تا چه مقدار از محیط اطراف خود آگاه هستند و تا چه اندازه نسبت به آن واکنش نشان می دهند و در نهایت عاملی تاثیرگذار بر جا به جایی افراد از یک واحد به واحد دیگر است که حتی در برخی از موارد باعث جا به جایی در مقیاس بالاتر مانند جابه جایی ساکنان از شهری به شهر دیگر میشود.
در این راستا، شناخت عوامل موثر در بهبود کیفیت مسکن و به دنبال آن معیارهای رضایتمندی ساکنان، یکی از مسائلی است که باید به آن پرداخته شود چرا که تاثیرات آن به طرز غیرقابل انکاری در روحیه افراد و نیز روحیه عمومی جامعه متجلی میگردد. بنابراین در روند مطالعات به مساله مسکن و کیفیت محیط، تاثیرات آن بر انسان و معیارهای رضایتمندی ساکنین مجتمع های مسکونی پرداخته می شود.
.3 روش تحقیق
از اصول راهبردی یک پژوهش، انتخاب روش تحقیق مناسب و تداوم و پیوستگی آن در تمام فرآیند و مسیر پروژه است. پژوهش حاضر، پزوهشی کیفی و کمی با جمع آوری داده های کتابخانه ای بوده و تبیین کننده عوامل تاثیر گذار بر رضایتمندی ساکنین مجتمع های مسکونی است. که نشان دهنده عوامل موثر در بهبود کیفیت مسکن و به دنبال آن معیارهای رضایتمندی ساکنان میباشد. در این راستا برمبنای نیاز پژوهش، امکانات موجود از قبیل منابع چاپی و کتابخانه ای، دیجیتال و اسنادی، مشاهدات عینی مورد استفاده قرار گرفته است. در نهایت مطالب به دست آمده را تحلیل و تکمیل نموده و به جمع بندی نهایی رسانده شده است.
.4 تعریف مسکن
در سال های اخیر، به اهمیت و نقش مسکن در توسعه اقتصادی و اجتماعی توجه بیشتری شده و جای مناسب آن در برنامه های ملی روشن تر گشته است. از این رو لازم است که تعریف مسکن در قالب هدف های کلی اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. در هدف های کلی اجتماعی، غالبا مسکن به صورت تامین یا فراهم آوردن زمینه پاسخ به نیاز های مردم تعریف میشود. چنین تعریف کلی و عمومی از مسکن، نیاز های سکونتی خانوارها را دریک برنامه ویا دوره ی معیینی از توسعه در بر می گیرد: در حالی که تامین مسکن ابعاد وسیعتری دارد. گاه به صورت بیان نیاز ها و هدف های کلی ساکنان تعریف میشود.
این تعریف به ابعاد مسکن و حدود نیاز های افراد اشاره نمی کند. مسکن حافظ کیان خانواده و روابط بین اعضای آن است - ارتباط خصوصی - و محیط مسکونی، روابط همسایگی و ارتباط بین خانواده ها را در بر میگیرد - ارتباط عمومی - . محیط مسکونی جایی است که زمینه ی انطباق کودک را با اجتماع پیرامون وی فراهم میسازد و او را برای ورود به جامعه اماده میکند. از این رو ماهیت و سازمان دهی محیط مسکونی نباید بر خلاف فطرت انسان باشد و به علاوه این محیط تامین کننده نیاز های مادی ، بهداشتی، روانی و اجتماعی افراد باشد.محیط مسکونی باید بر آورنده نیاز هایی چون محافظت، داشتن ثبات و استقلال، احساس پیوستگی با طبیعت، تمایل به ابراز وجود، نیاز به زیبایی و هماهنگی اشکال و رنگها، بهره مندی از مناظر و چشم اندازهای دلپذیر باشد.
. خانه جایی است که ساکنان آن احساس ناراحتی نکنند و اندرون خانه یا جایی که زن و بچه زندگی می کنند می بایست تنوع زیادی داشته باشد تا خستگی احساس نشود
. خانه پوششی است که در تطابق با برخی از شرایط رابطه ی محیطی را بین محیط خارج و پدیده های زیستی انسان برقرار می سازد . در خانه باید یک فرد یا یک خانواده زندگی کند. یعنی اینکه بخوابد، راه برود، دراز بکشد، ببیند و فکر کند
. خانه در وهله اول یک نهاد است و نه یک سازه و این نهاد برای مقاصد بسیار پیچیده ای به وجود آمده است. از آنجا که احداث یک خانه پدیده ای فرهنگی است، شکل و سازمان فضایی آن به شدت تحت تاثیر فرهنگی است که بدان تعلق دارد. حتی در آن زمان نیز که خانه برای بشر اولیه به عنوان سرپناه مطرح بود مفهوم عملکرد ها در فایده صرف و یا فایده عملکردی محض خلاصه نمی شد. وجه سرپناهی خانه به عنوان وظیفه ی ضروری و انفعالی مطرح بود و جنبه مثبت مفهوم خانه ایجاد محیطی مطلوب برای زندگی خانواده به منظور واحد اجتماعی بود.
.5 نیاز ها و هدف های کلی مسکن
جوامع انسانی به ویژه در عصر کنونی سرشار از استرس های گوناگون هستند. مسکن مناسب میتواند محلی برای آرامش و تجدید قوا، آرمش اعصاب و فکر در فرد باشد و خستگی های فکری و جسمی ناشی از کار روزانه را از وی زدوده یا او را از جنبه ی روانی آماده ی فعالیت ها کند. فقدان مسکنی مناسب عامل موثری در پیدایش افسردگی و اختلالات رفتاری،شخصیتی و همچنین کاهش مقاومت فرد در برابر مشکلات است - نیازخانی، معصومه،1373،ص. - 642 بطور اجمال نیاز ها و اهداف کلی مسکن را میتوان به شرح ذیل برشمرد:
.1سرپناه: اولین برداشت از مفهوم مسکن، نیاز به یک سرپناه بهداشتی را مطرح می سازد .سرپناه،مانند غذا یک نیاز اساسی و زیستی است و این حق اجتماعی هر فرد و هر خانواده است.
.2مسکن و خانواده: واحد مسکونی کانون و یا محور اصلی خانواده است. واحد مسکونی باید شامل فضایی کافی برای غذا خوردن، دور هم نشستن ،خوابیدن،فعالیت هایی از قبیل انجام تکالیف کودکان و فعالیت های اساسی دیگر باشد .بحث از تاثیر مسکن بر بهره وری کار و ثبات و رشد تکامل خانواده در همین جا مطرح میگردد. احساس سازگاری و انطباق با واحد های مسکونی از عوامل ثبات خانواده و همبستگی اجتماعی است که اهمیت ویژه ای دارد.
.3مفهوم اقتصادی: مسکن در ثبات و بهزیستی خانواده نقش اساسی دارد. پس این عامل از جنبه اجتماعی بسیارقوی برخوردار است. زیرا فقر و عدم تامین اقتصادی، از وجود عمده مسائل اجتماعی و بی ثباتی به شمار میرود. فرصت های شغلی، دوری و نزدیکی مسکن به محل کار، هزینه های رفت و امد از عوامل اساسی اقتصادی تاثیر گذار بر امر مسکن هستند. مسکن بر مثابه نوعی سرمایه گذاری، دارای مفهوم اقتصادی است.
.4مشارکت: یکی از اثرات مسکن ، مشارکت خانواده در اجتماع بزرگتر است. ایجاد روابط همسایگی برای شهر نشینان اثرات متقابل مهمی به جا میگذارد و روابط اجتماعی همسایگی، یکی از جنبه های پایدار زندگی شهری است. اجتماعات منسجم و پایدار میتوانند با مشارکت خود مسئولیت پروژه های تعاونی را به عهده گرفته و شرایط بهزیستی سالمی را فراهم سازند. به طور کلی طرح های مسکن باید شکاف در بافت اجتماعی جامعه را به حداقل برسانند.
.5محیط مسکونی: نیاز به احساس برخورداری از محیط مسکونی مناسب و قرارگرفتن در فضایی مسکونی که به امکانات، تسهیلات، خدمات بهداشتی، آموزشی،خرید و فروش، مذهبی و فرهنگی دسترسی داشته باشد، از اهمیت خاصی بر خوردار است.
پس میتوان گفت به طور کلی هدف های مسکن در برنامه های توسعه ی ملی، بر نیاز ها و خواسته هایی تاکید دارد که در نهایت به بهبود کیفیت زندگی و بهزیستی اجتماعی مردم منجر میگردد. گرچه تعریف کیفیت زندگی در کشور های مختلف متفاوت است، اما به عنوان یک هدف کلی اصلی تاکید میگردد.