بخشی از مقاله
چکیده
توسعه به مثابه مقولهاي کاملاً ارزشی، داراي جریانی پیچیده، و چند بعدي است که یکی از ابعاد مهم آن، توسعه فرهنگی است. در تعریف کلی، توسعه فرهنگی به معنی گسترش امکانات فرهنگی براي همه افراد جامعه است. با توسعه فرهنگی، مشارکت افراد جامعه تا حد زیادي افزایش می یابد و در نتیجه زمینه شناسایی نیازهاي جامعه نیز فراهم می شود.
با توجه به اهمیت توسعه فرهنگی و نقش مهم آن در پیشبرد اهداف جامعه، در این مقاله تلاش شده تا فضاي مفهومی هر یک از مفاهیم فرهنگ، توسعه و توسعه فرهنگی را علی رغم تنوع برداشت ها و تعاریفی که در خصوص هر یک از آنها وجود دارد؛ روشن و مشخص کنیم.
مقدمه
از آنجایی که نظام هستی در تحول و پویایی دائمی بسر میبرد؛ تمام پدیدههاي اجتماعی نیز بر اساس مقتضیات زمان در حال تغییر و تحول هستند. اما تغییر و تحول در عناصر فرهنگی بسیار کند صورت می گیرد و درك این تحول، تنها زمانی ممکن است که فرهنگ فعلی را با فرهنگ گذشته مورد مقایسه و ارزیابی قرار دهیم.
یا زمانی که فرهنگی نتواند نیازهاي مادي و معنوي مردم جامعه خود را بر آورد و یا زمانی که جامعهاي با مسائل خاصی مواجه می شود که مستلزم تدابیر تازه باشد و با تفکرات ذهنی و کوشش هاي عملی به رفع آن و یا به مبارزه با آن برخیزد، در نتیجه، تغییراتی در آن فرهنگ به وجود می آید. عوامل دیگري نیز مانند نسل هاي جدید، توسعه و پیشرفت تمدن، گسترش روابط بینالمللی، برخورد فرهنگ ها، رشد وسایل ارتباط جمعی، توسعه وسایل حمل و نقل، تحرك و مهاجرت اشخاص، ابتکارات، اختراعات، ابزارهاي جدید، قوانین مدنی و همه پدیده هاي جدید، تغییراتی در فرهنگ به وجود می آورند
فرهنگ هر قوم مجموعه عوامل مرتبطی است که نحوه زندگی آن قوم را تعیین می نماید. این عوامل عبارتاند از: زبان، رسوم، عادات، دانسته ها، عقاید، مذهب، پذیرفته هاي اخلاقی، محرمات، قوانین، روشهاي مواظبت از بچه و تربیت آن، اصول مالکیت، هنر، صنایع و خلاصه، مجموعه اعمال و افکار مردم یک قوم یا یک ملت که در اثر زندگی افراد، آن هم در طول سالها به وجود آمده، شکل گرفته، از طریق آموزش و پرورش آموخته شده و از نسلی به نسل بعد منتقل می گردد
در مقاله حاضر جهت درك صحیح تر از مفهوم توسعه فرهنگی که بسیاري از اندیشمندان، آن را پیش نیاز توسعه اقتصادي، اجتماعی و سیاسی جوامع دانسته اند؛ ابتدا به بررسی مفاهیم توسعه، فرهنگ و نیز شاخص هاي کلی فرهنگ می پردازیم و سپس فضاي مفهومی توسعه فرهنگی را مورد بررسی و کنکاش دقیق قرار خواهیم داد.
الف- توسعه
واژه توسعه1 در سالهاي اخیر در جامعه ما، تبدیل به یکی از اصطلاحات مناقشه انگیز شده است و به رغم کاربرد بسیار گسترده این واژه در سطح جامعه، هنوز پیرامون معانی و مصادیق آن، اجماع نظر چندانی حاصل نشده است و هر کسی به بعدي از ابعاد آن اشاره دارد. اما براي رسیدن به تعریفی جامع از مفهوم توسعه باید سه نکته اساسی را مدنظر قرار دهیم: »اولاً، توسعه را مقوله ارزشی تلقی کنیم، ثانیاً آن را جریانی چند بعدي و پیچیده بدانیم و ثالثاً، به ارتباط و نزدیکی آن با مفهوم بهبود2 توجه داشته باشیم«
اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی تعاریف متعددي را از مفهوم توسعه ارائه کرده اند که در زیر به تعدادي از آنها اشاره می کنیم:
مایکل تودارو3 معتقد است که توسعه را باید جریانی چند بعدي دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهاي ملی و نیز تسریع رشد اقتصادي، کاهش نابرابري و ریشه کن کردن فقر مطلق است. توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهاي متنوع اساسی و خواسته هاي افراد و گروههاي اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوي وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادي و معنوي بهتر است، سوق مییابد
پیتر دونالدسن 4 در تعریف توسعه میگوید: توسعه به وجود آوردن تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، گرایش ها و نهادها براي تحقق کمال هدف هاي جامعه است و در این استحاله مهم اگر توده مردم درگیر باشند ممکن است میوه رشد فوراً نصیب آنها نشود؛ زیرا که فرآیند توسعه اغلب فرآیند رنج آور و دشواري است، تا همه مردم با آگاهی همگانی از تغییرات و نیاز مطابقت با آن در امر توسعه مشارکت اصیل نداشته باشند ادامه توسعه ممکن نخواهد بود
در مواردي هم توسعه به عنوان نوعی حرکت تاریخی و گذر از یک مرحله تاریخی به مرحلهاي دیگر تعریف شده است. در این بین توسعه عبارت است از حرکت جامعه از یک مرحله تاریخی و توفیق آن در ورود همه جانبه به مرحلهاي دیگر از تاریخ. به عبارتی دیگر توسعه به مفهوم علمی آن عبارت است از مرگ تدریجی نظام کهن و تولد و رشد تدریجی نظام تازه از زندگی؛ که این نظام جدید خود مرحله و شرایط تاریخی تازهاي براي جامعه خواهد بود
به طور کلی توسعه نوعی فرآیند مشارکت مردمی عامگر است؛ که در جهت به حداکثر رساندن انرژي مهار شده به منظور پاسخگویی به نیازهاي جسمانی، روانی و اجتماعی مردم و براي رشد شکوفایی استعدادهاي آنان، در جامعه سازماندهی می شود
ب- فرهنگ
در ابتدا لازم است به تعریف لغوي و اصطلاحی فرهنگ بپردازیم. در زبان فارسی فرهنگ کلمهاي است که در قدیم و در زبان اوستایی از دو جزء »فر« و »هنگ« ترکیب یافته است. »فر« به معنی پیشاوند است و »هنگ« از ریشه اوستایی »ثنک« به معنی کشیدن می باشد. فرهختن و فرهنگ هر دو مطابق ریشه ادوکا و ادور در لایتن به معنی کشیدن و نیز به معنی تعلیم و تربیت است.
فرهنگ یا فرهنج همان علم، دانش و ادب است
مفهوم فرهنگ به جهت گستردگی و پیچیدگی خاصی که دارد؛ تعاریف گوناگونی را در بر می گیرد. به همین دلیل ارائه تعریفی یگانه از فرهنگ کار نسبتاً دشواري است.
از دیدگاه ادوراد بارنت تایلر5 مردم شناس بزرگ انگلیسی »فرهنگ مجموعه پیچیدهاي است که شامل مجموعه علوم و دانش ها، اعتقادات، هنرها، افکار و عقاید، صنایع، تکنیک، قوانین و مقررات، سخن، عادات و رسوم و رفتار و ضوابطی است که انسان به عنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرا می گیرد و در قبال آن تعهداتی به عهده دارد«
همچنین فرهنگ از نگاه گیرتز »سلسله مراتبی از ساختارهاي معانی است که شامل اعمال، نمادها و علامتهاي ناشی از حرکات، پلک زدنهاي عادي و مصنوعی، ادا در آوردنها، اظهار کردن، بیان داشتن، مکالمه کردن و تک گویی می شود«
و به بیان واضحتر »فرهنگ الگویی از معانی است که در اشکال نمادین متبلور شده و شامل اعمال، بیانات و واقعیاتی معنادار است که در اثر ارتباط افراد با یکدیگر به وجود می آیند، بنابراین افراد در تجربیات، مفاهیم و باورهاي یکدیگر مشارکت می جویند اما آنتونی گیدنز با رویکردي جامعه شناختی، فرهنگ را »مجموعهاي از ارزش هایی که اعضاي یک گروه معین دارند« تعریف مینماید.