بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به تحولات گسترده در حوزه نظریههای اجتماعی در دهههای پایانی قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم، طرح سؤالاتی در باب منشاء و چگونگی پیدایش و تداوم هویتهای جمعی کلان چون هویت ملی و تلاش برای پاسخگویی به آنها، نه تنها یک نیاز اساسی برای ارائه دیدگاههای نوین درباره هویت است، بلکه میتواند بسیاری از شبهات و ابهامات برآمده از نوع نگرشهای نوین به مسأله هویت و ناسیونالیسم را در رابطه با جایگاه بحث هویت ملی روشن کند.

علاوه بر این پرداختن به این گونه سؤالات و پاسخ به آنها میتواند روش مناسبی برای مقابله با چالشهای سیاسی و گفتمانی نسبت به هویت ملی در آینده باشد، چرا که با توجه به گسترش روزافزون مباحث گفتمان نوین در سطح جهانی و نیز در محافل دانشگاهی و روشنفکری، ممکن است روشهای سنتی نگرش به هویت و ملیت از کارایی و جذابیت کافی برای مقابله با این گونه چالشها برخوردار نباشند. لذا در پژوهش حاضر به چیستی هویت، سطوح آن، گفتمانهای هویتی، هویت ملی و ابعاد آن، سیاستگذاری هویتی خواهیم پرداخت.

مفهوم هویت؛ تعریف و نحوه شکلگیری آن

اشتغال فکری به هویت، مشخصه اساسی زمانه ماست این امر طبیعی است چرا که هویت، مجموعهای از الگوهای فرهنگی را بر جامعه و افراد تحمیل مینماید؛ انسجام و همبستگی را در زندگی اجتماعی ممکن میسازد - - Norval, 2003:275، همچنین تجارب افراد را تفسیر و ترجیحات و جانبداریهایشان را مشخص میسازد - - Horboken,2004:109 برخی نیز با تأکید بر اینکه هویت، فرایند بازشناسی خود است آن را چونان تنفس کردن هوا، ضرورت زندگی جمعی دانسته-اند - . - harper,2006:1 در اصطلاح نیز شاهد ارائه تعاریف متفاوت هویت از سوی اندیشمندان علوم انسانی هستیم.

برخی آن را با تاکید بر وجه تشخص تعریف کردهاند: هویت مبین مجموعه خصایصی است که امکان تعریف صریح یک شیء یا یک شخص را فراهم میآورد - شیخاوندی، - 23:1380 برخی دیگر هویت را معناداری جامعه دانستهاند، یعنی جامعه معنایی برای خودش قائل باشد و در چارچوب آن عمل کند و درصورت از دست دادن این معنا یا به هر دلیل گسستگی در معناداری با بحران هویت مواجه خواهد شد - رجایی،. - 15:1382 برخی دیگر مقوله هویت را با دید جدلی و تقابلی آن تعریف نمودهاند. در نگاه این گروهاساساً هویت در مقابل » غیر« قابل طرح است. اگر فضا یکدست باشد، عنصر هویت خود را نشان نمیدهد.

از این منظر هویت به معنی هستی و وجود است، چیزی که وسیله شناسایی فرد باشد تا او را از دیگران متمایز کند. انسانها هویت خویش را در حذف چیزی یا در برابر چیزی تعریف میکنند - زاهد،. - 131:1388 در واقع هویت به طور همزمان میان افراد، دو نسبت محتمل برقرار میکند. از یک طرف، مفهوم شباهت؛ و از طرف دیگر تفاوت. هویت همان معناداری در دو سطح فردی و اجتماعی است که کنشگران اجتماعی را قادر میسازد تا به پرسشهای بنیادی "من کیستم" و "به کجا تعلق دارم" - - Oyserman,2004:5 "چه چیزی برایم مهم است" - Giddens,2001:21 - با درک نوعی خودآگاهی درباره خود پاسخی مناسب و قانع کننده بدهند.

هویت خویشتن، قابلیت و توانایی قوام بخشیدن به شخصیت فردی و اجتماعی خویش را مییابند و با طرح نوعی الگوی معنابخش فکری رفتاری به ترسیم گفتمانهای خاص هویتی میپردازند . - Carrithers & Others,1985:8 - اما در ریشه شناسی هویت میتوان گفت که هویت1 از کلمه لاتین idem گرفته شده است و به معنی مشابه و یکسان میباشد. جنکیز در کتاب هویت اجتماعی خود هویت را اینگونه تعریف میکند " هویت ریشه در زبان لاتین و دو معنای اصلی دارد. اولین معنای آن مفهوم تشابه مطلق را بیان میکند؛ معنای دوم آن تمایز است، شباهت با مای جمعی و تمایز با دیگران و غیرها - Connoly ,2002:14 - این دو به تنهای راهگشا نیست، چرا که بدون توان شناختن این شباهتها و تفاوتها هویت معنا نمییابد. پس فعل شناسایی به ضرورت لازمه هویت است.

توان شناسایی تمایزات و تشابهات به معنای دسته بندی اشیا یا افراد در دستههای معین خواهد بود که هر دسته دارای شباهت در اجزا خود و تمایز با دستههای دیگری است - جنکیز،. - 6:1381 نکته حائز اهمیت در اینجا اجتماعی بودن هویت انسانی است. یعنی همه هویتهای انسانی اجتماعی هستند. لذا هویت مجموعهای از اطلاعات بنیادین و ذاتی نیست که مستقل از اجتماع وجود داشته باشند بلکه در فرآیند ارتباط با اجتماع کسب میشود. جنکیز معتقد است اگر هویت شرط ضروری حیات اجتماعی است عکس آن نیز صادق است؛ یعنی فردی که در خویشتن تجسم یافته است، جدا از سپهر اجتماعی دیگر معنادار نیست. 

افراد یگانه و متفاوتند اما خویشتن آنها بطور کامل در اجتماع ساخته میشود. در نهایت میتوان گفت که گرچه اجماعی درباره تعریف هویت وجود ندارد و هویت در ابعاد فردی، جمعی، ملی، جنسی، نسلی و طبقه ای و … قابل مطالعه است، اما مخرج مشترک همه معرفی ها و تقسیم بندی ها در بحث هویت آن است که سبب تمایز خودی از اغیار می شود، هر فرد، جمع یا نسل و … را از دیگران منفک و متمایز می نماید و در طول تاریخ تداوم دارد و به صورت معنا برساخت می شود.

انواع و سطوح هویت:

در یک تقسیم بندی کلی هویت را میتوان به هویت فردی و جمعی تقسیم نمود.

الف - هویت فردی:1 هویت فردی شامل ویژگیهای شخصیتی اعم از خصوصیات فیزیکی، اعتقادات و تمایلات فردی است که آن را عامل تمایز خود با دیگران در مناسبات اجتماعی میداند. در حقیقت ابعاد مختلف شخصیت یک فرد هویت آن فرد را مشخص می کند. هویت فردی بیشتر در چارچوب روابط بین اشخاص صورت می پذیرد - D. Fearon ,2009:11 - ب - هویت جمعی:2 هویت جمعی عبارت است از " تعلق خاطر تعدادی از افراد به امورمشترک باعنوانی خاص چنین تعلقی موجب احساس همبستگی و شکل گیری یک واحد که با عنوان ما از ماهای دیگر جدا میشود. این حس مشترک کلید فهم هویت جمعی است - لقمانیان و خامسان، - 148:1390 به این نوع هویت، هویت اجتماعی3 نیز میگویند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید