بخشی از مقاله

نظامهای آموزشی به لحاظ جایگاه و مأموریتهای خود از پیچیدگی خاصی برخوردار هستند. آنها بایستی بتوانند اهداف تربیتی نسل نوخاسته جامعه را محقق ساخته و شهروندانی آگاه، مسئول و پاسخگو به جامعه تحویل دهند. مدیریت آموزشی به عنوان عاملی تأثیرگذار و کلیدی در هدایت سازمانهای آموزشی، نقش مهمی را در تحقق اهداف متعالی این نظامها ایفا میکند. اما آنچه مد نظر مقاله حاضر است، تلقی و توجه به مدیریت آموزشی به عنوان یک رشته علمی است. در عین حال، تلقی مدیریت آموزشی به عنوان یک علم، مستلزم رعایت شاخصهای علم بودن در آن است. از این رو، در مقاله حاضر، سعی بر آن است تا با نگاهی دوباره به مدیریت آموزشی، ابعاد مختلف آن از نظر شاخص های یک رشته علمی مورد بررسی قرار گیرد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات مورد نیاز از طریق بررسی کتابخانهای و مطالعه مدارک علمی موجود گردآوری شده است. در خاتمه نیز مباحث مربوط به لزوم توجه به شاخصهای مطرح شده و نیز فراکنشی عملنمودن این رشته علمی، ارائه شده است.

ممکن است بیدرنگ گفته شود که همانندی نزدیکی میان دلایل تربیتی و دلایل پزشکی وجود دارد. اکنون در طبابت بر پیشگیری تأکید بیشتری میشود، پزشک اساساً به بهبودی یا معالجه مردم توجه دارد. معالجه شامل مجموعه فرایندهایی مانند جراحی، تجویز دارو و غیره میشود که اصل وحدت بخش آنها کمک به غایت بهبودی از لحاظ بهداشت جسمی و روانی است، همچنان که تغییر دادن و اصلاح رفتار افراد شامل مجموعه فرایندهایی میشود که در تهذیب اخلاق آنان سهیم هستند. به همین ترتیب، آموزش و پرورش افراد شامل مجموعه فرایندهایی میشود که اصل وحدتبخش آنها رشد کیفیات مطلوب در آنان است. بنابراین، دلایل تربیتی با رشد کیفیات مطلوب، که غایت در نظر گرفته میشود، ارتباط پیدا میکنند - تقیپورظهیر، . - 1384 ضرورت آمادهسازی نسلهای جدید جامعه برای برآوردهساختن نیازهای فعلی و ساختن فردای جامعه، جایگاه منحصر به فردی به نظامهای آموزشی داده است. نقش انکارناپذیر مدیریت در راهبرد و هدایت امور سازمانها از دیرباز امر مدیریت را به عنوان موضوعی قابل بحث در کانون توجه بسیاری از محققان و صاحبنظران اندیشه قرار داده است. اگر چه در توفیق یا ناکامی یک مجموعه یا سازمان، عوامل فراوانی یافت میشوند، اما همه این عوامل به گونهای تحت تأثیر عامل مدیریت قرار دارند. با این وجود، مدیریت به عنوان یک رشته علمی، بایستی از شاخصهای علم بودن برخوردار باشد.

چرا که، تلقی هر یک از حوزههای دانش بشری به عنوان یک زمینه علمی، مستلزم وجود شرایط حاکم بر علم میباشد. با این وجود، هنوز آن طور که باید و شاید به مدیریت آموزشی به عنوان یک رشته علمی پرداخته نشده و این امر مدیریت آموزش و پرورش را با مسائل و چالشهای زیادی مواجه نموده است. لذا مقاله حاضر بر مبنای شاخصهای معرف علم، که در بررسیها و مطالعات پژوهشی دکتر میرکمالی - 1387 -   استخراج شده است، به بررسی مدیریت آموزشی به عنوان یک علم پرداخته است.

استفاده از روشهای علمی

مدیریت آموزشی به عنوان علم، ناگزیر از به کارگیری روشهای علمی است. روش علمی با مشاهده شروع میشود و به سمت ابداع نظریه پیش می رود و سرانجام به مدد توانایی پیشبینی به یک تعمیم - یا گزاره کلی - خاتمه میپذیرد تاریخچه تحول فلسفه مدیریت نشان میدهد که تحول مذکور در دو جهت بوده است؛ یکی تحول در لزوم ایجاد سیستمها و الگوهای ثابت رهبری مؤثر با توجه به آنچه شرایط موجود ایجاب میکند و دیگری، تحول در پیدا کردن عوامل و عناصری که برای تمام موقعیتهای مدیریت قابل تعمیم بوده و مورد استفاده میباشد. یافتن عوامل مشترک اداره سازمانها نیاز به روشی دارد که آن را روش علمی می نامند. تئوری مدیریت نیز بر این اساس پایهگذاری میشود  لذا میتوانیم مدیریت آموزشی را به عنوان یک علم قلمداد کنیم. چرا که از نظریهها، دانشها و اصول علمی بهره میگیرد. ضمن اینکه مدیریت مانند بسیاری از رشتههای علوم دیگر، دارای مجموعه اطلاعات، اصول و قانونمندیهایی است که هر فرد میتواند آنها را بیاموزد

استفاده از علوم دیگر

علوم دیگر در مدیریت آموزشی، در دو معنا مورد استفاده قرار گرفتهاند. در معنای نخست، با تأکید بر ماهیت میانرشتهای بودن علم مدیریت، استفاده از علوم دیگر مورد توجه قرار گرفته است. در اینجا ارتباط مدیریت با سایر حوزههای علمی به عنوان مزیت مدیریت آموزشی مورد ملاحظه قرار میگیرد. نظریات مربوط به معنای نخست علم مدیریت در ذیل ارائه شده است. علم مدیریت در تقسیمبندی و طبقهبندی علوم مختلف، بیش از آنچه تاکنون مطرح شده، رابطه تنگاتنگ با علوم انسانی، تجربی و حتی علوم دیگر دارد به عبارت دیگر، از نتایج و دستاوردهای این علوم، استفاده نموده و از نوعی ارتباط میانرشتهای با آنها برخوردار میباشد. به عبارت دیگر، مباحث نظری مطرح در مدیریت، مجموعهای جدا از دیگر مباحث فلسفی نیستند که در جزیرهای مستقل، مباحث خود را پیگیری کنند، بلکه کاملاً تحت تأثیر مباحث مطرح در سایر حوزههای فلسفی هستند؛ در عین حال، میتوانند بر آن مباحث نیز تأثیرات قابل ملاحظهای را بر جای گذارند. بنابراین، برای درک عمیقتر این نظریات لازم است حداقل آشنایی اجمالی با اصول و مبانی فلسفی حاکم بر این نظریات وجود داشته باشد تا بتوان با تکیه بر آن اصول و مبانی و تفاوتها و شباهتهای میان آنها، نظریات مدیریت را بررسی و فهم نمود افزون بر این، گستره فرهنگ اجتماعی به عنوان یک عامل در بررسیهای مربوط به برنامهدرسی، تدریس و یادگیری، رهبری و مدیریت آموزشی در مدرسه، برای توسعه آتی رهبری آموزشی به عنوان حوزه پژوهشی و عملی نیز ضروری میباشد.

مدیریت آموزشی از جنبه آموزشی آن نیز به عنوان یک علم مورد توجه است. آموزش و پرورش، یک سیستم تغییر رفتار است که میخواهد دانشآموزان یا دانشجویان را از وضع و رفتار موجودی که دارند به موقعیت یا رفتار جدیدی که وضع مطلوب نام دارد، برساند. در این راه، آموزشهای مختلف، تمرینات و ارزشیابیهای مداوم، موضوع مهم آموزش و تغییر رفتار هستند. یک مدیر باید از علوم تربیتی، همچون فلسفه تعلیم و تربیت، اصول آموزش و پرورش، روانشناسی تربیتی و روانشناسی یادگیری آگاهی داشته باشد تا بتواند بر پایه آنها آموزش مطلوب را پیادهکند. دستیافتن و احاطه به هر یک از مباحث فوق، نیاز به داشتن یک روح فلسفی و علمی دارد و بدون به کارگیری علوم مختلف، موفقیت در مدیریت آموزشی امکانپذیر نیست.
حوزههای تجاری و صنعتی نیز از جمله زمینههای تأثیرگذار در مدیریت آموزشی محسوب میشوند. به عبارت دیگر، بسیاری از نتایج پژوهشی این حوزهها به مدیریت سازمانهای آموزشی نیز تسری یافته است. با این حال، برخی دیگر از نظریهپردازان مدیریت آموزشی، اقتباس مفاهیم و نظریات مربوط به صنعت را مورد انتقاد قرار داده و از آن به عنوان نقطه ضعف مدیریت آموزشی یاد نمودهاند. چنین است که گفته میشود: همه نظریههای مورد استفاده در مدیریت آموزشی از نظریات تدوین شده در سایر حوزهها اقتباس شدهاند ما هنوز تقصیر قرضگرفتن دیدگاهها، مدلها، مفاهیم و حتی نظریهها از دنیای صنعت و کسب و کار را به گردن داریم. درک ما از مدیریت آموزشی، بیشتر از چارچوبهای غیرآموزشی نشأت گرفته و این امر هم از جنبه تجزیه و تحلیل مفهومی و هم از نظر اعتبار ما در مقابل کارورزان مدارس و کالجها، نقطه ضعف محسوب میشودضمن اذعان به اینکه مفاهیم و چارچوبهای اولیه نظریهپردازی در مدیریت آموزشی تا حد زیادی منتج از تحقیقات صنعتی صورت گرفته میباشد، با این حال، نمیتوان نقش نظریهپردازان کنونی علم مدیریت را نادیده گرفت. با توجه به اهمیت روزافزون سازمانهای آموزشی به لحاظ کارکردهای مختلف آموزشی، پژوهشی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... آنها، صاحبنظران مختلفی در صدد برآمدهاند تا ابعاد و زوایای این نظامها و مدیریت آنها را مورد بررسی قرار دهند. لذا پارادایمها و مفاهیم مدیریت به طور فزایندهای در حال تغییر و تکامل بوده و این امر میتواند مدیریت آموزشی را به علمی فراکنشی مبدل نماید. به این معنا که بتواند به لحاظ نظریات منحصر به فرد خود در جایگاه حوزههای بنیادین علوم تربیتی قرار گیرد.

داشتن حوزه عمل

قرن بیست و یکم را قرن مدیریت می خوانند و عقیده دارند برترین علم جهان در قرن جاری، علم مدیریت است؛ زیرا با کمک تکنیکهای این علم میتوان از تمام علوم دیگر بهرهمند شد تکنیکها اساساً روش انجام کارها و شیوه اجرای یک برنامه بوده و در تمام شغلها از جمله مدیریت آموزشی حائز اهمیت است. به طوری که برای مدیران، تکنیکهای کمی از قبیل نوشتن بودجه حسابداری، ارزیابی، برنامهریزی، شبکه ارتباطی و تکنیکهای کنترل، نظیر تکامل برنامه، تکنیک دوره ابداع شده است. تکنیکها به طور طبیعی انعکاس تئوری و نیز وسیلهای به منظور کمک به مدیران جهت انجام مؤثرتر فعالیتهایشان میباشند به طور کلی، مدیریت شامل مجموعه فعالیتهایی در زمینهای خاص است. در اینجا، تأکید بر کسب روشهای مدیریت و مدلهای عملیاتی است و نتیجه حاصل از عمل به نظریه منتهی میشود. محتوای آموزش بر اساس گروهبندی مسائل مدیریت و انجام عملیات برای

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید