بخشی از مقاله
بررسی فقهی-حقوقی تغلیظ دیه
مذکور در ماده 555قانون مجازات اسلامی
چکیده
یکی از احکام امضایی دین مبین اسلام، پرداخت دیه می باشد که کتاب چهارم قـانون مجـازات اسـلامی جدیدالتصـویب تحت عنوان»کتاب دیات« به آن اختصاص یافته است. ماده 555قانون فوق الذکر بیان می دارد:» هرگاه رفتـار مرتکـب و فوتمجنیٌعلیه هر دو در ماههای حرام »محرم، رجب، ذی القعده وذی الحجه« یا در محدوده حرم مکه، واقع شود خواه جنایت عمدی خواه غیرعمدی باشد، علاوه بر دیه نفس، یک سوم دیه نیز افزوده میگردد. سایر مکانها و زمانهای مقدس و متبرک مشمول حکم تغلیظ دیه نیست. «با توجه به قیود عمدی و غیرعمدی بودن جنایت در ماده مذکور، مبانی فقهی-حقوقی این حکم قابل بررسی است. در نوشتار حاضر نگارندگان برآنند تا بابررسی ادله حکم تغلیظ دیه، ثابت نماینـد کـه خروج قتل خطای محض از تحت حکم مذکور در ماده 555ق.م.ا مناسب بنظر می رسد.
پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و به روش کتابخانه ای صورت گرفته است.
واژگان کلیدی: دیه ، قتل ، تغلیظ دیه ، ماه حرام
1
مقدمه
دیه یکی ازاحکام جزایی مسلم وقطعی دین مبین اسلام است که در شرایط مکـانی و زمـانی خـاص تشـدید شـده و ثلـث دیـه منتخب به آن افزوده می گردد.نکته قابل توجه اینکه قانون مجازات اسلامی جدیدالتصویب در ماده 555 خود، هرگونه قتلـی را مشمول حکم تغلیظ دیه دانسته است که بنظر می رسد با توجه به دلایل عقلی و نقلی و نیز نظرات برخی از فقهاء، حکـم فـوق شامل قتل خطای محض نمی شود زیرا مهمترین دلیلی که برای تغلیظ دیه از قـرآن کـریم اسـتنباط مـی گـردد جلـوگیری از جنگ و خونریزی در ماههای حرام و حرم مکه است بنابراین قتل خطـای محـض کـه درآن فـرد فاقـد قصـد و سـوءنیت اسـت مشمول حکم تغلیظ دیه نمی باشد. از سؤالات اصلی این که: فلسفه تغلیظ دیه چیست؟و باتوجه بـه ادلـه تغلـیظ دیـه آیـا قتـل خطای محض مشمول حکم مذکور خواهد شد یا خیر؟
دیه در لغت
دیه مفرد کلمه دیات و از ریشه (ودی) به معنای رد کردن و راندن است و در کتب قاموس به معنای خون بهاست که به معنـای حق کشته شده(قتیل)می باشد. همچنین بنا به شهادت لغویون معنای لغوی دیه در مقابل قتل است از آن جمله زبیدی در تاج العروس (شرح قاموس فیروزآبادی) چنین میگوید: الدﱢیه»بالکسرحقّالقتیل« (فیروز آبادی ، تاج العروس، ص (386 ابـن اثیـر در نهایه (ابن اثیر، نهایه ص ( 202 ، ابن منظور در لسان العرب(ابن منظور، لسان العرب،ص(383 می گویند: »ودیحقّالقتیـل و قد ودیته ودیا«، دیه مقتول را که حق او است پرداخت و من دیه او را دادم. (علامه جعفری، رسائل فقهی، ص(252
گاهی برای دیه اصطلاح عقل را به کار می برند و به همین جهت پرداخت کنندگان دیه قتـل خطـایی را عاقلـه گوینـد و وجـه تسمیه آن این است که در میان اعراب وقتی کسی مرتکب قتل می شد اهل عشیره او شترانی فراهم می کردند و آن را به سـرا و خانه اولیای مقتول می آوردند و آن شتران را آنجا می بستند بدین جهت به دیه عقل گفته می شود.(گرجی ، دیـات ، ص(15 همچنین راغب اصفهانی در تعریف دیه گفته است:یقال لما یعطی فی الدم.آنچه که در مقابل خون پرداخت می شود دیـه گفتـه میشود(راغب اصفهانی، المفردات،ص(518
دیه در اصطلاح
درمورد معنای اصطلاحی دیه نظرات و اقوال مختلفی وجود دارد:
دیه مالی است که پرداخت آن به سبب قتل یا جنایت بر نفس یا عضو بر عهده جانی و یا قائم مقام اوست و باید آن را به مجنـی علیه یا ولی او ادا کند ( گرجی ، دیات ، ص(15
دیه کیفری است نقدی که در هر یک از سه مورد زیر ازمجرم به نفع مجنی علیه یا قائم مقام قانونی ارش گرفته میشود:
در صورت تراضی مجنی علیه یا (قائم مقام قانونی او) ومجرم که به جای قصاص دیه داده میشود در صورت رعایت مجازات مناسب با مجرم مقدور نباشد چنان که اگر ر اثر جرم استخوان جابجا شود قصاص مقدور نیست.
در موردی که قانون حکم به دیه کند مانند قتل فرزند به دست پدر( جعفری لنگرودی،ترمینولوژی حقوق،ص(322
دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو واجب می شود و فرق نمی کند از طرف شارع میزان آن معین شده باشد یـا معین نشده باشد و گاهی دیه فقط بر آنچه معین شده اطلاق می شـود و آنچـه معـین نشـده ارش یـا حکومـت میگوینـد.(امام خمینی ، تحریر الوسیله ، ص553، ج(2
2
صاحب جواهر در مود معنای اصطلاحی دیه می نویسد: کلمه دیه از ودی اخذ شده است که به معنای پرداخت خـون بهاسـت و در این جا مقصود از دیه مالی است که پرداخت آن به سبب جنایت بر انسان حر در نفسش یا پایین تر از نفس اعضا اعم از ایـن که مقدر باشد یا غیر مقدر واجب می شود هر چند که دیه را در مـورد اولش(نفـس) بـه کـار مـی برنـد ودر مـورد دوم (اعضـا) اصطلاح ارش و حکومت را به کار می برند و این از قبیل تسمیه به مصدر است .(نجفی ، جواهر الکلام ، ص2 ، ج( 43
ودر مواد قانونی در ماده 17و 448 قانون مجازات اسلامی جدید دیه را تعریف نموده اند ماده 17 قـانون مجـازات اسـلامی مـی گوید:دیه اعم از مقدر و غیر مقدر مالی است که در شرع مقدس برای ایراد جنایت غیرعمدی برنفس اعضـا منـافع و یـا جنایـت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد به موجب قانون مقرر میگردد.
و ماده 448 همان قانون می گوید دیه مقدر مال معینی است که در شرع مقدس به سبب جنایت غیر عمدی بر نفـس عضـو یـا منفعت یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد مقرر شده است.
ودر قرآن کریم لفظ دیه دو بار تکرار شده به صورت نکره امده اسـت و مـن قتـل مومنـا خطـا فتحریـر رقبـه مومنـه ربـه الـی اهله(نسا،أَنْزَلَ(92و من السما ماء فسالت او دیه بقدرها (رعد، (17
ماهیت دیه:
حال میخواهیم ببنیم آیا ماهیت دیه جنبه مجازات و تادیب برای مجرم را دارد؟ که با پرداخت دیه احساس رنج و درد نماید یـا به منظور جبران خسارت و ضرر و زیان هایی که قبل از عمل مرتکب مجنی علیه یا اولیای وی وارد کرده است می باشد.
برخی از حقوق دانان از جمله ابوالقاسم گرجی در کتاب دیات خود و سید منصور میر سعیدی در کتاب ماهیت حقوقی دیات و ایت االله مکارم شیرازی و ایت االله مرعشی در کتاب دیدگاههای نو در حقوق کیفری اسلام قائل به دین بودن و جبران خسـارت اتفاق نظر اختیار نموده اند ودلایلی بشرح ذیل ارائه نموده اند:
بر اس اس اصل شخصی بودن مجازات ها کیفر به عهده مرتکب است و چـون در مـواردی بـر خـلاف ایـن اصـل عاقلـه مسـئول پرداخت دیه می باشد پس دیه نمی تواند کیفر باشد.
عفو ولی دم یا مجنی علیه موجب سقوط دیه است پس نتیجه می گیریم که دیه حق است نه حکم وبا مجـازات و کیفـر فاصـله دارد.
به طور کلی دیه به نفع مجنی عله پرداخت می شود ولی کیفر ومجازات این چنین نیست.
در مقابل این گروه عده ای دیگر از حقوق دانان ماهیت دیه را مجازات می دانند طبق نظریه این گروه دیـه عبـارت اسـت از :از یک نوع مجازات مالی مانند جزای نقدی که قانون گذار خود راسا آن را وضع نموده است بر مبنای این نظریه کـه ماهیـت دیـه مجازات مالی می باشد لذا مصدوم می تواند علاوه بر دریافت دیه، خواهان جبران زیان های مـالی ناشـی از صـدمان و جراحـات وارده خود باشد. ( باریکلو، مسولیت مدنی ، ص( 226 و از دلایلی که این گروه اعتقاد به مجازات دانستن ماهیت دیه دارند به اختصار موارد ذیل است:
چون مبحث مربوط به دیات در ادامه ابواب حدود و قصاص اوارده شده لذا با توجه به این که این ابـواب مجـازات و کیفـر مـی باشد دیه نیز همانند این ابواب در زمره مجازات ها و کیفر می باشد. ( سلطانی نژاد ، خسارت معنوی ، ص( 185 طبق بند پ از ماده 14 قانون مجازات اسلامی صراحتا دیه را در زمره مجازات ها شمرده زیرا ماده 14 این قانون مقرر مـی دارد مجازات های مقرر در این قانون عبارتند از:حدود. قصاص. دیات و تعزیر رویه قضایی موید آن است که در برخی آرا دیه به عنوان مجازات و کیفر تلقی شده است.
3
میزان پرداخت دیه در ماه های حرام یا در محل حرم ، یک سوم افزایش می یابد و این نشانگر آنست که دیـه ماننـد کفـارات و سایر مجازات های دنیوی بواسطه حرمت شکنی ها وضع شده است.
از آنجا که دیه برای جنایت بر اعضا ونفس مقرر شده این خود نشانه ای دیگر بر مجازات بودن دیه می باشد.
در خصوص دکترین نیز باید تصریح داشت ، از جمله اساتید بر جسته حقوق ایران نیز بر این اعتقادند که : دیه باید از مجـازات های اصلی جانشین محسوب شود زیرا در مواردی که قصاص حسب قانون منتفی شـده اسـت ، دیـه جانشـین قصـاص بـوده و دادگاه ملزم به تعیین آن می باشد. ( اقایی نیا ، جرایم علیه اشخاص ، ص( 145
آیه جزاء» سیئه سیّئه مثلها« (شوری،(40 به مجازات بودن دیه اشاره دارد.البته دیه به عنوان مجازاتی خفیف تـر پـیش بینـی شده است واگر مجازات را تنبیه بدانیم پس دیه هم به نوعی مجازات فرد را در پی دارد.
و عده ای دیگر از حقوق دانان قائل به ماهیت دو گانه دیه می باشند و از دلایل این گروه می توان به موارد ذیل اشاره نمود : .1ماهیت دوگانه در نظر مشورتی 2991/7 مورخ 1365/5/21 اداره حقوقی قوه قضائی مورد تایید قرار گرفته است و مطابق ایـن نظریه هرچند دیه مانند جزای نقدی مجازات مالی است ولی در عین حال یک دین و حق مالی برای اولیای دم و بر ذمـه جـانی است . ( میر محمد صادقی ، جرایم علیه اشخاص ،ص( 197 .2از برخی مواد قانونی قانون مجازات اسلامی می توان استنباط نمود که قانون گذارخود برای دیه مـاهیتی دوگانـه قائـل شـده
است از آنجا که در ماده 555 قانون مجازات سلامی تصریح شده است هرگاه رفتار مرتکب و فوت مجنی علیه هر دو در ماههای حرام یا در محدوده حرم واقع شده باشد خواه جنایت عمدی باشد و خواه غیر عمدی باشد علاوه بر دیه نفس، یک سوم دیه نیـز افزوده می گردد این ماده به وضوح بر مجازات وکیفر بودن ماهیت دیه اشاره دارد ولی در عین حال در ماده 466 قانون مجازات اسلامی احراز داشته است که عاقله فقط عهده دار پرداخت دیه خطای محض است نه ضامن اتلاف مالی که به طور خطائی تلف شده است که در این ماده دیه در مقابل خسارت و صدمات وارده پرداخت می شود.
بنابراین می توان طبق این دو ماده و رویه قضایی نتیجه گرفت که مقنن برای دیه ماهیتی دو گانه و مختلط در نظر گرفتـه، در مواردی به عنوان کیفر و مجازات و در موارد دیگری به عنوان دین و خسارات قائل شده است ولی به نظر می رسد بـا توجـه بـه مواردی که ذکر شد جنبه مجازات وکیفر دیه بیشتر باشد زیرا پرداخت دیه به نوعی مجازات وکیفر است که فرد جـانی بایـد آن را بپردازد بنابراین در قتل خطای محض که دیه را عاقله پرداخت می کند تشدید مجازات و کیفر معنا ندارد.
قتل
قتل در لغت به معنای ازاله روح از بدن (راغب اصفهانی ،المفردات فی غریب القـرآن ، ص( 655 ودر اصـطلاحی فقهـی عبـارت است از» هو ازهاق النفس المعصومه و اخراجها من التعلق بالبدن المکافئه والمسـاویه لـنفس المزهـق فـی الاسـلام و الحریـه و غیرها من الشرائط الاتیه والاعلی (عمدا عدوانا)). « المعجم ، فقه الجواهر ، ص698 ، ج( 4
همچنین به عملی گفته می شود که ادامه زندگی وحیات را از انسان گرفته وبه مـرگ شـخص منجـر مـی شـود.( مصـطفوی ، التحقیق فی الکلمات القران ،ص193 ، ج ( 4
اما با توجه به تعاریف مختلفی که ذکر شده این تعریف بنظر گویاتر می باشد: »سلب حیات از انسان زنده محقون الـدم بـه نحـو عدوان «
4
انواع قتل
بطور کلی انواع قتل بدین شرح است: 1قتل عمد 2قتل شبه عمد 3 قتل خطای محض 4 قتل در حکم عمد 5 قتل درحکم شبه عمد
مرحوم محقق در کتاب شرائع تعریف جامع و مانعی از این تقسیم دارد که می فرماید:ضابطه ان یکون عامدا فی فعله و قصده و شبیه العمد ان یکون عامدا فی فعله و مخطئا فی قصدئه و خطا المحض ان یکون مخطئا فیهما. ( صالحی ، دیه یا مجازات مـالی ،ص( 48
در قتل عمد: معیار این است که جانی در زمان وقوع جنایت در زدن تعمد داشته باشد و قصد کشتن هم داشته باشد .
در شبه عمد: معیار و ظابطه این است که جانی عمدا بزند ولی قصد کشتن نداشته باشد .
وخطای محض: آن است که جانی نه عمدا می زند و نه قصد کشتن دارد .
تعریف قتل عمدی آمده است :رفتار بدون مجوز قانونی عمدی و آگاهانه یک انسان به نحوی که منتهی به مرگ انسـان دیگـری شود. ( گلدوزیان ، جرایم علیه ماهیت جسمانی ، ص193 ، ج( 9
صاحب جواهر در مورد قتل شبه عمد گفته شبیه العمد ان یکوئن عامدا فی فعله و هو اضرب للتادیب و المزاج و نحوهمـا ممـا لم یرد به القتل یعنی شبه عمد این است که قاتل عمد در فعل دارد ولی آن زدن برای تادیب یا شخی و مانند این هاست که بر آن قتلی اتفاق می افتد.( نجفی ، جواهر الکلام ، ج ( 3
قتل در حکم عمد عبارت است ازاینکه رکس عمداً به دیگری جرح یا ضربی وارد آورده که منتهی به موت مجنی علیه گـردد بدون اینکه مرتکب، قصد کشتن را داشته باشد،مشروط به این که آلتی که استعمال شده است قتاله باشد.
قتل در حکم شبه عمد: عبارت است از سلب غیرعمدی حیات انسان دیگر در نتیجه خطای جزایی مرتکب می باشد چون عمل از روی بیاحتیاطی و بیمبالاتی و با سوء قصد به جان شخصی انجام گرفته است که معمولا قتـل در حکـم شـبه عمـد بـا ایـن عناصر اتفاق می افتد.
به عبارت دیگر در قتل عمد قاتل هم سوء نیت عام دارد هم سوء نیت خاص ولی در قتل شبه عمد فقط سوء نیت عـام دارد نـه خاص و در قتل خطای محض نه سوء نیت عام وجود دارد و نه سوء نیت خاص.
انواع دیه:
دیه اصلی: دیه ای است که اصالتا برای قتل شبه عمد و خطای محض ثابت مشود .
دیه بدلی: دیه ای است بدل از قصاص به شمار می رود که با توافق جانی و اولیای دم پرداخت می شود .
دیه بدلی خود به دوقسم تقسیم می شود:1دیه بدلی اختیاری 2دیه بدلی قهری .
دیه بدلی اختیاری: در مواردی ثابت می شود که اولیای دم از قصاص صرف نظر کرده و با جانی توافق می کنند .