بخشی از مقاله

تبیین مفهوم و چیستی معماری اسلامی


چکیده

تعداد بسیاری از آثار معماری در ایران و جهان، امروزه با عنوان »معماری اسلامی« شناخته میشوند. اما مفهوم و چیستی معماری اسلامی تبیین نشـده است. از این رو مهمترین پرسش در پژوهش حاضر آن است که: چه تعریفهـایی در معرفـی معمـاری اسـلامی ارائـه شـدهانـد؟ و هـر یـک از ایـن تعریفها تا چه اندازه از جامعیت و مانعیت برخوردارند؟ برای پاسخگویی به سؤال اصلی تحقیق بـر اسـاس روش تحقیـق تحلیـل محتـوا و تکنیـک توصیفی- تحلیلی، اغلب کتابها، مقالات و مجموعههای تخصصی در حوزه معماری اسلامی گردآوری شده، مـتن آنهـا بـا روش تحلیـل محتـوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، تا مشخص شود که در هر یک از آن چه مفهومی از کاربرد واژهی »معماری اسلامی« منظور شده اسـت. دسـتاورد پژوهش مبین آن است که تعریفهای متنوعی از معماری اسلامی ارائه شده است که مهمترین آنها عبارتند از: -1 معماری سرزمینهای اسلامی -2 معماری مسلمانان -3 معماری مقدس -4 معماری انتزاعی و هندسی -5 معماری عربی -6 معماری با محتوای دینی و اسلامی -7 معماری کـه شـامل تمام موارد قبلی باشد. نگاه انتقادی و تحلیل منابع موجود نشان میدهد که هیچ کدام از تعریفهای هفتگانه ارائه جامع و مانع نیستند و نمـیتواننـد معرف معماری اسلامی باشند و باید تعریف جدیدی از این مفهوم ارائه گردد.

کلیدواژهها : معماری اسلامی، معماری مقدس، معماری مسلمانان، معماری عربی، معماری هندسی و انتزاعی

مقدمه

واژهی »معماری اسلامی« واژه ای آشنا و غریب است که وضوح معنا، دشواری برداشت آن را به همـراه آورده اسـت. ایـن حقیقـت را بایـد پـذیرفت کـه غربیان پیشتر و بیشتر از مسلمانان توجه خود را به هنر و معماری اسلامی و بررسی و مطالعه آن معطوف کردهاند. محققان و مجموعه داران غرب از سـده هجده به باستان شناسی جهان اسلام علاقه نشان دادند و این کار را از سکه شناسی شروع کرده و بـه شـاخه هـای دیگـر باسـتان شناسـی و هنـر و معمـاری اسلامی تعمیم دادند(آژند، .(10:1378 در حقیقت نخستین بار واژهی»معماری اسلامی« در محیطهای آکادمیک کشورهای غربی جامهی تعریف مییابـد. به عبارت دیگر انتخاب عبارت معماری اسلامی برای برخی آثاری که با این عنوان بازشناسی میشوند، به وسیلهی سـازندگان آن بـه انجـام نرسـیده؛ زیـرا برای گذشتگان و فرهیختگان این ویژگیها مشخص و واضح بودهو نیازی بـه واکـاوی معنـایی در آن نداشـتند. تـلاش کاوشـگران غربیـدر بـاز کاویآثـار باستانی، در کشورهای اسلامی حرکتی شد کهدر نهایت به تعریف هنر و معماری اسلامی نیز تعمـیم یافـت. امـا پرسـش اینجاسـت کـه آیـا برداشـتهـای گوناگونی که از واژه معماری اسلامی وجود دارد؛ هیچ یک در برگیرندهی آنچه حقتاًی مصداق اسلامی بودن معماری است؛میباشد؟

معماری اسلامی چیست؟

معماری اسلامی، شامل ویژگیهای مختلف و جنبه های گوناگون است که هر یک قسمتی از خصوصیات آن به شـمار مـیآیـد. آیـا بـرای ایـن معمـاری میتوان خصوصیات کلی ای در نظر گرفت یا تنها در محدوده تاریخی و خود آن فرهنگ قابل قبول میباشد؟ به دیده برخی هر آنچـه کـه معمـاران عمـلاً بدان فکر میکردند و در اساس و بنیادِ آنچـه کـه انجـام مـیدادنـد اصـول اسـلامی بسـیار کلـیای وجـود داشـت (گرابـار، .(255 :1992 در بررسـی ایـن خصوصیات و دسته های کلیمعمولاًتعریف ها، نگاهی تقلیل گرایانه دارند. از این رو، موجب در نظر نگرفتن برخـی ویژگـیهـا شـده و بـه برخـی دیگـر تاکید بسیار میکنند. معماری به واسطه زمینه و تأثیرات مختلف هنری و تاریخی نمیتواند در قالب از پیش تعیین شـده بیـان گـردد زیـرا ایـن باعـث عـدم آزادی و انسجام در تعاریف آن میشود. لیکن تلاش گستردهی محققان، در ارائهی تعریفـی جـامع و مـانع از معمـاری اسـلامی، در کنـار واکـاوی مبـانی نظری آن، موجب پیشرفت بستارهای معماری اسلامی شده است. با این وجود، هنوز انسجام امید بخشی، در ارائهی تعریفی جامع و مـانع از آن، بـه دسـت نیامده و تنها در سایه توجه و تفکر در مبانی نظری و مفاهیم اصولی معماری اسلامی میتوان معنای دوباره آن را دریافت.

نگره های اصلی در معماری اسلامی

. 1 معماری سرزمینهای اسلامی:

این نگرش،معماری اسلامی را معماری سرزمینهای اسلامی میپندارد.در این اندیشه، ارتباطی میان اسلام و معماریوجود ندارد؛ بلکه موقعیت جغرافیایی و حکومتی تعیین کننده است و آنچه در سرزمینهای اسلامی تا عصر حاضر به وقوع پیوسته، معماری اسلامی شمرده میشود. در همین راستا اتینگهاوزن هنر اسلامی را هنر اقوامی مینامد که زیر نظر حکام مسلمان میزیستهاند (اتینگهاوزن، .(1 :1382بر خلاف معماری مسلمانان که مسلمان بودن معمار را الزامی میداند؛ در این رویکرد حتی اگر معماران و یا کارفرمایان بناها مسلمان نباشند و یا بناهای ساخته شده دارای محتوای اسلامی نباشند؛ به صرف ساخته شدن بنا در سرزمینی اسلامی،معماری اسلامی نامیده میشود. از مصدقان این نظریه میتوان به اولک گرابار و کرستین پرایس اشاره کرد که ارتباطی میان معماری اسلامی و مفاهیم و اعتقادات اسلامی نمیبینند؛ چنانکه کرستین پرایس میگوید: »صنعتگران-کهبسیاریاز آنها هرگز بهاسلامنگرویدند-باهمپیوند خوردوزیر فرماناسلاممبدلبهشیوهایشد کهامروزههنر اسلامی، شناخته میشود.«

برای تجزیه و تحلیل این نظریه باید به تاریخ کشورهای اسلامی توجه ویژهای مبذول داشت. از وجه تاریخی، اسلام در سرزمینهای اسلامی و سرزمینهای تسخیر شده توسط مسلمانان رواج یافته است که باعث تأثیرات دو سویه معماری این دو دسته گشته است ودر ارزیابی نظریه معماری سرزمینهای اسلامی موثر است.

.1 از لحاظ تاریخی برخی از کشورهایی که با نام کشورهای اسلامی خوانده میشوند؛ کشورهای تسخیر شده توسط مسلمانان و دارای پیشینه معماری غیر اسلامی هستند که بسیاری از این ویژگیها در معماری پس از اسلام نیز حفظ شده است. بر اساس گفته اتینگهاوزن : »مسلمانان در سمت دیگر، در آن سوی فرات، بر امپراتوری ساسانیکاملاً استیلا یافتند و هنرمندان و سنت های دیرینه آن جذب امپراتوری جدید اسلامی شدند.« (اتینگهاوزن، .(1 :1382در تحقیقات هیلن براند، ایران و مصر جایگاهی ویژه دارند؛ زیرا به اعتقاد وی این دو کشور الهام بخش معماری اکثر مناطق جهان اسلام، به خصوص از سال 850 میلادی به بعد هستند. (هرچند که مصر نقش خود را از سال 1517 میلادی که تبدیل به یکی از ایالات امپراتوری عثمانی میشود از دست میدهد)(هیلنبراند، .(1 :1377کونل نیز از جمله این نظریهپردازانی است که خاستگاه معماری اسلامی را در کالبد معماری گذشته و خصوصاً بیزانس و ساسانی میداند (نقره کار، .(215 :1375

بنابراین میتوان گفت معماری کشورهای تسخیر شده اسلامی، در اصل معماری بیزانس و ساسانی بوده است که نامیدن آنها با نام معماری کشورهای اسلامی باعث حذف قسمتی از پیشینه تاریخی معماری آنها شده و تعریفی جامع نیست.

.2 همچنین با مقایسه معماری کشورهای اسلامی با یکدیگر و درک تفاوت های میان آنها نیز میتوان دریافت که ویژگیهای بومی خاص هر سرزمین غالب بر اتفاقات زمانی از جمله تحولات دوره اسلامی است.هنراسلامی متضمن بسیاری از سبک هاست که هریک آشکارا بازشناختی است و وابسته به محیط قومی خاص. آشکار است که دگرگونی در سبک بیشتردر جهت عرضی یعنی در ویژگیهای اقوام همزمان نمودار است تا رشد در زمانهای تاریخی و گذشت روزگار.بر این اساس نامیدن معماری هر سرزمینی با نام خودش، بر نام معماری سرزمینهای اسلامی اولویت دارد.

3. معماری بسیاری از کشورهای اسلامی- عربی نیز تحت تأثیر معماری غیر اسلامی کشورهای تابع خود بوده است به عنوان مثال آرامگاهها و مقابر از معماری غیر اسلامی وارد معماری اسلامی گشته است و آن را مجموعهای از سبکهای متفاوت نموده است که به گفته بورکهارت مخالف تعلیمات اولیه اسلام بوده و افزایش شمار آرامگاهها همزمان با قدرت فرمانروایان سلجوقی است که شاید رفتار و آداب جاری در میان نیاکانشان رادرآسیای میانه به همراه آورده بودند (بورکهارت، (105 : 1365 و نیزنظرارنست گروبه در مورد پلان چهارایوانی که آن را میتوان یک مفهوم ایرانی و یا آسیای مرکزی پیش از اسلامی برشمرد که اسلامبه کارش گرفت و ثانیاً این طرح هرگز در جهان اسلام به گونه خالص خود باقی نماند(میشل،.(12 :1380ارنست کونل میگوید در اواخر قرن هفتم م.ودر زمان امویان تولید هنرهای ساختمانی و معماری و تزئینی بر پایه تأثیرات هنر بیزانسی و قبطی ولی با اهدافی اصیل و مستقل، با اشتیاق تمام پیگیری شد. این فعالیت با نمونه پردازی های سنجیده پلان و طرح مساجد شروع گشت و بلافاصله در همه سرزمینهای تحت نفوذ اسلام در آن روزگار از جمله سوریه و فلسطین، عراق و ایران، مصر و شمال آفریقا اقدام به ساخت مساجد شد. تاریخ هنر اسلامی در قرن هجدهم حتی در کشورهایی که آخرین شکوفایی خود را از سر میگذراند، خاتمه یافت... در قلمرو معماری هم موفقیت سبک غرب زدهای که در ترکیه شروع شده بود،به تدریج معماری اسلامی را تابع تحولات معماری غربی ساخت (کونل، .(10 :1376

4. از طرفی غالب دانستن وجه جغرافیایی در تبیین معماری اسلامی بر خلاف ماهیت جامع دین اسلام است.تعبیر اسلامی بر خلاف تعبیر مسیحی، نه تنها به یک دین که به یک فرهنگ عمومی هم اطلاق میشود، زیرا در اسلام جدایی دین از دولت، حتی به گونهای نظری، معنا و مفهومی ندارد (اتینگهاوزن، .(1 :1382

با توجه به دلایل مذکور، در این نظریه، معماریاسلامی اساساً التقاطی و غیر اصولی شناخته میشود تا آنجا که در کتاب هنرهای اسلام در سدههای نخستین میبینیم: »به طور کلی هنر اسلامی از تکنیک ها و تمهایی به وجود آمد که از کشورهای تسخیر شده اخذ شده بود. اسلام مصالحهای میان هنر ایران، بیزانس و مصر به وجود آورد ... .«این تعریف جامع و مانع نیست به گونهای که بسیاری از معماریهای موجود در این سرزمینها، اسلامی شمرده نمیشوند و بسیاری از آثار معماری نیز وجود دارند که اسلامی بوده و به دلیل پراکندگی مسلمانان در سراسر دنیا در کشورهای غیر اسلامی ساخته شدهاند که از جمله آنهامیتوان به مساجد چین اشاره کرد.

. 2 معماری مسلمانان:

این نگرش معماری اسلامی را معماری معماران مسلمان قلمداد میکند. در این نگاه، تمامی آثار معماری یک مسلمان، اسلامی محسوب میشود. چنانکه سید گلزار حیدر میگوید : »برای معماری که در خور نام اسلام باشد، نمیتوان از کلیت و ماهیت جامع آن فارغ شد. شناخت درونی از جهان بینی اسلامی و مسلمانی معتقد بودن الزاماً با درک عقلانی اسلام یکی نیست. ملحدین و مشرکین هر قدر هم از اسلام آگاهی داشته باشند،نمیتوانند منبع الهام

برای مسلمانانی به شمار آیند که میخواهند معماری اسلامی داشته باشند.« (حیدر، .(40 :1378در این رویکرد، معماری اسلامی مورد تأکید نیست؛ بلکه هدف نامی است که به وسیلهی آن آثار معماران مسلمان بازشناسی میگردد. بر اساس این تعریف بسیاری از ویژگیهای معماری اسلامی قابل توضیح است؛ به گونهای که تنوع آثار معماری اسلامی به تنوع مسلمانان و همچنین پیشرفت تکنیک ها و روش های معماری به پیشرفت مسلمان نسبت داده میشود و اینها دلایلی برای تداوم این تفکر به شمار میآید.باید توجه کرد که استفاده از واژه معماری مسلمانان پیشینه تاریخی دارد و قدمت آن به پیش از رواج واژه معماری اسلامی در ادبیات معماری مینماید.

در شرح هنر و معماری منتسب به اسلام، دو مقطع قابل تفکیک است : دهههای نیمه اول سده 20، پس از دهه 1960؛ نامیدن آثار موجود در سرزمینهای پذیرای اسلام، در هیچ موردی صفت اسلامی به کار نرفته است؛ در عوض از عناوینی مانند معماری مسلمان ( (muslim architecture، هنر تزئینی محمدی ( mohammedan decorative arts )، هنر مسلمان، سارسن (saracenic)، هنر عرب ( (artearabe استفاده شده و نام هنر کشورها و قومهایی مانند عثمانی، ایرانی و مصر یاد شده است. فراگیر شدن عنوان اسلامی از حدود دهه 1970 بارز میشود، تفاهمی عام میان پژوهشگران و صاحب نظران پدید آمد که در شرح آثار از نسبت اسلامی نام بردند و عناوین مسلمانان یا موارد یاد شده کمتر شد مگر در مواردی که مکان اثر در محدوده کشوری خاص اهمیت پیدا کند (ایمانی، .(75 :1384

این مطلب نشان میدهد که با وجود تمامی ویژگیهای قابل قبول این نظریه، وجود کاستیهایی در طول زمان معماری مسلمانان را کمرنگ ساخته است. تعریف معماری مسلمانان، جامعیت و مانعیت لازم را ندارد. ممکن است معمار مسلمانی یک اثر معماری غیر اسلامی تولید نماید و یا یک غیر مسلمان اثری با ویژگیهای اسلامی خلق کند. اولک گرابار نیز این مطلب را تصدیق میکند: »آثار اسلامی دلالت بر آثار هنری مذهب خاصی ندارد، زیرا شمار بزرگی از این آثار چندان ارتباطی با دینسلاما ندارند. آن دسته از آثار هنری که مشخصاً به دست غیر مسلمانان ساخته شده است نیز به حق می تواند در شمار هنر اسلامی مطالعه شود.« (گرابار،.(1 :1379کاربرد معماری مسلمانان به عنوان معماری اسلامی کلی نگر و غیر دقیق است و به همین دلیل در طول تاریخ استفاده از آن کم شده است.


. 3 معماری مقدس:

این نگرش معماری اسلامی را معماری مقدس میپندارد. از نظر برخی متفکران چون تیتوس بورکهارت، رنه گنون، فریتهورت شوان، میرچا الیاده و آناندا کوماراسوامی، مقدس چیزی است که امر الهی در آن حاضر باشد. در نتیجه هنر و معماری مقدس، هنری است که در آن حضور و قرب حق باشد تا دیدن آن، انسان را به یاد خدا بیندازد (اعوانی،318:1375 و .(319 دو رویهی متمایز، در مبانی اندیشه سازی این گروه قابل بازشناسی است (مهدوی نژاد، .(25 :1381 بر این اساس دو تعریف متمایز از هنر و معماری اسلامی به دست میآید :

الف: هنر و معماری اسلامی آن چیزی است که مستقماًی از دستورات قرآن کریم و یا روایات اسلامی به دست آمده باشد. مبنای این تفکر این اسـت کـه میگویند : انسان تمام نیاز های خود را میتواند در قرآن بیابد1و یا منبعـث دانسـتن سرشـت ریاضـی در هنـر و معمـاری اسـلامی از قـرآن، نـه از تـأثیرات تاریخی خارجی از جمله یونان و هر جای دیگر (بلخاری،.(411 :1388 سرشت ریاضی هنر اسلامی به تعبیری تجلی ریاضیات نهفته در ساختار خود قـرآن و سمبلیسم عددی حروف و کلمات آن است و گاهی معماری مبتنی بر سنن الهـی قلمـداد مـیگـردد کـه بـه اعتبـار آن فطـری بـوده و ابتنـاء بـر حقیقـت دارد(ندیمی، 98:1385 تا .(100 در این نگرش، قرآن تنها یک کتاب دینی مشتمل بر نشانگان مذهبی نیست بلکه منبعی است بـرای تمـام زنـدگی کـه هـر عنصر اسلامی باید مو به مو برگرفته از دستورات آن باشد(. (Dictionnaire Encyclopedique,1998:3122 پس در این تعریف معماری اسـلامی همـان معماری قرآنی است که اجازهی بهره گیری از تزئینات در مسجد را موجب پدیداری کاشیکاری، طهارت آب را موجـب شـکل گیـری حـوض آب در صحن، اجازهی رفعت را موجب بر پایی گنبد و مناره در مسجد و مصادیق و مفاهیم معمارانه دیگری چون »سقف«2، »سایبان«، »پناهگاه«، »طبقه3 (مفاهیم نظم و استحکام)«، »برج های آسمان)4مفاهیم زیبایی و حفاظت) « و ... معرفی میکننـد. ایـن نگـرش در سـه مرحلـه بـا مشـکل روبـرو مـیشـود (مهـدوی نژاد،: (25 : 1381

 

1. نخست آنکه در بسیاری از موارد دستورات در قرآن مجید، ثبت نشده است به عنوان مثال در تورات دستور سـاخت کشـتی، نحـوهی کـف سازی و غیره آمده است ولی در قرآن دستورات مشابهی در آن دیده نمیشود در این حالت لازم میآید تورات کاملتر از قرآن تلقی گردد.
2. وقوع دگرگونیهایتکنولوژیک امکان اجرای دستوری ثابت، در طول زمان را منتفی میسازد در حالی که اسلام دینـی اسـت بـرای تمـامی دوران و لازم است دستورات آن در همهیزمانها ارزشمند باقی بماند.

3. تنوع نژادی، اقلیمی و منطقه ای مسلمانان، پرسش بی پاسخ دیگری در این زمینه است و حال آنکه معماری هر منطقه منطبق بر شرایط متنـی است. اگر قرار باشد قرآن دستورات ثابتی بدهد دیگر در همه جا قابل اجرا نبوده و جهان شمول بودن تعالیم الهـی اسـلام، زیـر سـؤال خواهـد رفت.

پس بدین گونه است که قرآن به همان دلیل راهنما بودن در تمام دوران تنها مرجع بروز هنر و معماری اسلام نبوده است، چنانکه به گفتـه بورکهـارت ایـن هنر و معماری از سویی انتزاعی است و شکل های آن در عین اینکـه عمقـاًی دارای مشخصـات اسـلامی هسـتند مسـتقماًی از قـرآن کـریم یـا احادیـث نبـوی سرچشمه نگرفتهاند وظاهراً پایه دینی ندارند (بورکهارت،.(22 :1365

ب: معماری اسلامی، معماری است که برگرفته از استعارات و مفاهیم مقدس و اسلامی باشد. کـه در ایـن رویکـرد متفکـران و نظریـهپـردازان بسـیاری از جوانب مختلف آن را مطرح و بررسی کـرده انـد از جملـه تعبیـر هنـر مقـدس بـه دو هـدف متقابـل افـزایش زیبـایی تشـریفات و حفـظ و پاسـداری از آن (بورکهارت،(95 :1365 .و یا به عنوان قابلیت شناخت هـر پدیـده، کـه بـه نـام »تعـین« در کتـاب »سـیطره کمیـت و علائـم آخـر زمـان« گنـون بـهکاررفتـه است(طاهباز، .(56 :1383 فلاسفه اسلامی نظیر اخوان صفا معتقدند اصولاً: جهانی که تعین پیداکرده و در آن زندگی میکنیمبر اساس اعداد شکل گرفتـه است (شاملو،(58 :1363؛ و بسیاری از فلاسفه و متفکران قدیم دیگر، که معتقد بودند خداوند جهان را بر اساس اعداد آفریده است.همانگونه که امـروزه فیزیک جدید نیز معتقد است که کل جهان بر اساس امواج شکل گرفته است(طاهباز،.(57 :1383 ونیز تعبیر ازهنر و معمـاری مقـدس بـا بیـان سـه ویژگـی »قابلیت فرامکـانی و فرازمـانی«و »قابلیـت دریافـت آن توسـط انسـان« و »اشـاره آن بـه مبدأهسـتی و ذات احـدیت« (زمرشـیدی، (26 :1374 کـه مـیتـوان خصوصیتی را کهدر این اشکال، فرم ها و احجام ظاهر میشود، با لفظ مقدس نامگذاری کـرده و از آن بـه عنـوان شـکل مقـدس، فـرم مقـدس یـا هندسـه مقدس نام برد. همچنین در احادیثی که اساس معماری قدسی در هنر اسلامی را ارتبـاط میـان قـدر و هندسـه مـیدانـد، از جملـه حـدیثی از امـام علـی بـن موسیالرضا (ع) موجود است که هندسه را معادل قدر میداند. ایشان در پاسخ این پرسش که قدر چیست میفرمایند: »هـی الهندسـه و وضـع الحـدود مـن البقاء.« قدر همان هندسه و مرزبندی است، مانند مقدار بقا و زمان فنا (ثقهالاسلام کلینی (219: .به این صورت هندسه از وجـه تعیـین حـدود و انـدازههـا بـا تعیّن الهی و واژهی قدر که مفاهیمی مهم در دین اسلام است ارتباط برقرار کرده و از این منظر صورتی قدسی مییابد. بدین ترتیب شـالوده ایـن نگـره بـر
مقدس دانستن برخی اعداد یا هندسه و فرمهاست.

باید تعابیر متنوع از سمبولیسم خاص شکل های هندسی مختلف به کار رفته در معماری اسلامی را هـم در نظـر داشـت کـه فـرمهـای خـارجی را بـا معنای درونی و سودمندی مرتبط میسازد ازجمله: گنبد نماد »گنبد آسمان« و مرکز آن و نماد »محور جهان« هم هست. قاعده هشت وجهی گنبد کنایـه از کرســی الهــی و قاعــده مربــع یــا چهــار گوشــه نمــاد جهــان جســمانی و عــالم زمینــی اســت. شــکل خــارجی گنبــد نیــز کنایــه از جمــال و منــارههــا جــلال خداوندیاند.قوس ایرانی به سوی بالا حرکت میکند و به آسمان و امر متعالی اشاره دارد و قوس مغربـی حرکتـی درونـی بـه جانـب قبلـه دارد کـه وجـه حلولی یا »درون-ذات« همان اصل را نمایـان مـینماید(نصـر، 52 :1375 ).همچنـین در ارتبـاط بـا وجـود قرینـه هـای آسـمانی کعبـه و چرایـی و فلسـفهی چهارگوش بودن آن میتوان به روایات اسلامی و از جمله به حدیثی از امام جعفر صادق (ع) اشاره کرد که در آن مربع بودن کعبه به دلیل محاذات بـودن آن با بیت المعمور و مربع بودن بیت المعمور به دلیل مربع عرش و مربع بودن عرش به دلیل آن است کـه اسـلام بـر چهـار رکـن اسـتوار شـده اسـت (شـیخ صدوق: .(190 مکعب با اندیشه مرکز وابسته است، زیرا که همانندی تبلور گونه با فضا دارد. به دیده عرب جهات اربعه با ستونهـا یـا ارکـان اربعـه جهـان همانند گرفته میشود (بورکهارت،. (18 : 1365 از دیدگاه بورکهارت، هفت بار طواف خانهی کعبـه -کـه خـود منشـأ معمـاری قدسـی در اسـلام اسـت-نشانهی ارتباط این حرم با گردش آسمان ها و تعداد افلاک آن است (بورکهارت، (51 :1376 .و تعابیر دیگری از این دست که نشان دهنده رواداری زیـاد متفکران و کارشناسان این حوزه در باب معماری مقدس است.

جان هوگ معماری اسلامی را آمیزه ای از عناصر گوناگون و برگرفته شده از ملل مختلف میداند و اینکه »به جرئتمیتوان گفت معماری اسـلامی، امر استفاده از رموز و نشانه های سمبولیک را در نحوه ساختمان و تزیینات بناها از ملل گوناگون مسلمان اقتباس کرده است.)«هـوگ،(48 :1375 .اسـتفاده از این رموز و اعداد و اشکال و هندسه مقدس مختص به اندیشه های اسلامی و فقط بهکاررفتهدر معماری جهان اسلام نیست زیـرا در بسـیاری از آیـینهـا مثل سنت یونانی یا هندو و بودا، در تصاویری که به صورت رمزی از خلقت جهان ترسیم کردهاند،خدا را به عنوان خـدای محاسـبه گـر و هندسـه دان نـام برده اند و بسیاری از این اعداد (همچون چهار و هفت)، و اشکال (همچون دایره یا همان ماندالای بودا) و رموز،در بناهایدیگر آیینها وجود دارد همچنـان

که گنون در این باره میگوید : »همه آئین هایی که فعل پدیدآورنده و نظم بخشنده خدا را با هندسه و به تبع آن با معماری کـه از هندسـه جـدایی ناپـذیر است، یکی می شمارند؛ بر پایه مذهب فیثاغورثی استوارند )«...طاهباز،.(13: 1383 هرچند در هر حال بیان تجریدی رمـزی و نمادگرایانـه والاتـرین شـکل ارائه محتوای قدسی است، بلکه صورت منحصربه فرد آن نیسـت (رهنـورد،(26 :1382 .و هنـر قدسـی بـر خـلاف هنـر مـدرن، قبـل از آنکـه سـبک باشـد، معناست. قبل از آنکه قالب باشد، محتواست و قبل از آنکه فرم باشد، زیبایی است (بلخـاری،.(435 :1388 پـس معمـاری اسـلامی در چـارچوب اشـکال و اعداد و سبک های مقدس از پیش تعیین شده قرار نمیگیرد. گاهی نیز صحبت از الگو بودن مکانهای مقدس اسلامی است اما بـه نظرپاپـادوپولو معمـاری اسلامی دارای الگوهای تصادفی و ناخودآگاه از بناهایی چون مسـجد و خانـه پیـامبر بـوده اسـت(پاپادوپولو 80:1368 تـا .(82 مسـئله دیگـر مـرتبط بـودن معماری با مخاطب آن، که انسان است مطرح شده و اینکه هنر مقدس بنا بر نظر آفرینندگانش و کسانی که با آن زنـدگی مـیکننـد، ریشـه در خـود خـدا دارد، نه خواستگاه انسانی؛ در حالی که هنر دینی سرچشمه ایمنحصراً انسانی دارد (نصر، 348 :1385 و .(380 بدین ترتیب بررسی آثار معمـاری اسـلامی از منظر تقدس آن و تعریف همه این بناها در این نگره جامعیت و مانعیت کافی بـرای تعریـف انـواع مختلـف آن را نـدارد و تعریـف آن بـدون توجـه بـه شرایط و ابعاد و ویژگیهای مکان امکانپذیر نیست، هرچند بررسی این آثار از منظر معماری مقدس باعـث پیشـرفتهـا و نـوآوریهـای بسـیاری در ایـن زمینه گردیده است.

. 4 معماری با محتوای دینی و اسلامی:

این نگرش، معماری اسلامی را نوعی از معماریمیداند که انتقال دهندهیآموزه های الهی و اسلامی است؛ لذا معماری باید در خدمت تعالیم اسلامی و ارشاد مردم قرار گیرد، تا بتوان آن را اسلامی نامید. در این نگرش، »هدف اصلی شناخت رابطه میان اندیشه جهان شناسی اسلام و معماری است.« (بورکهارت، .(16 :1365 هنر و معماری اسلامی از ساحت باطن، یعنی از حقیقت پیام اسلام سرچشمه میگیرد و همچون جوهره ای است که بازتاب آن در عالم ظاهر است (نصر، .(348 :1385 زیبایی و شکوه هنر گذشتگان نتیجه حلول معنویت و باور های دینی و اتصال با حقیقت دانستهشده و معماری اسلامی عمقاًیمتأثر از نمود های فرهنگی ناشی از جهان بینی اسلامی تعریف میشود (ندیمی، 6 :1375 و .(21 به طور کلی در بررسی یک هنر دینی نمیتوان به جهان بینی، اعتقاد و به ویژه مبانی زیباشناسی و عرفانی آن دین بی اعتنا بود (بلخاری،.(435:1388

گاهی معماری دینی، تجلی اسماء و معانی در کالبد حجمی در شرایط زمان و مکان خویشتن به قصد قرب الهی انگاشته شده است (ادیب زاده، .(112 :1378 این هنر معماری حاکی از تجلی عوالم برتر، در ساختهای نفسانی و دینی است (نصر، .(38:1370 که با تقدس خویش دنیای مادی را سرشار از پیامهای ایزدی نماید(.(Eliade, 1987: 12 در واقع هنرمند مسلمان توانسته است به بینشی از حقایق برتر دست یابد و به معنایی در بیکرانه های متعالی عالم خیال شناور است (نصر، .(380 :1385 یکی دیگر از اصول محتوایی اسلام، گذر از ظاهر و میل به باطن است که سبب تقویت درون نگری و ماهیت نگاری میشود. تجلی این معنا در هنر و معماری اسلامی انتزاعی می آفریند که قبل از آن که شکل باشد و فرم، معبری است برای عروج روح واتصال خیال به عالم مثال (بلخاری:(452 .تعابیر دیگری نیز از جمله عیان سازی شرافت ماده (بورکهارت، .(16 :1365 تمثال انسان کامل (نوایی،1(1378 و... در معماری اسلامی وجود دارد که از مفاهیم و محتوای دین اسلام سرچشمه میگیرد. از این مجرا معماری اسلامی در پیدایی و تکوین خود وامدار مفاهیمی چون تجلی، ظهور، نور، آب، آیینه، خیال، مثال، اعیان ثابته، انسان کامل، رنگ، مراتب نور و وجود در عالم ظهور و تزکیهی دل به عنوان مجلای کامل حقیقت سرمدی است (بلخاری:.(283 اگر این هنر به صورت و محتوا با دین اسلام پیوند نداشت،خلق این جهان هنری با ویژگیهای متمایز و متجانس صوری،با وجود اختلافهای فرهنگی، زبانی و جغرافیایی، ناممکن بود(انصاری، .(2:1390

از طرفی این پیوند سبب پایبندی به الگوهایی در معماری شد که موجب گشتبرخی صاحبنظران، هنر معماری اسلامی را به »ایستایی« متهم سازند و ثبات چند سالهی آن را پیامد بی تحرکی یا نا آگاهی بدانند (بورکهارت،.(128:1365 در حالی که اگر از قالب ظاهری الگوها و قالبهای مبنا فاصله گرفته و به روح و جان مبانی و مفاهیم اسلام -که دینی است برای تماماعصار- توجه میکردند به پویایی معنا نظر میکردند و نه ایستایی قالب ها. »قدرت یک هنر دینی یا مقدس دارای پیوندی با سرشت گنجینه پایان ناپذیر هدف یا آرمان آن است یعنی آنکه هیچ یک از شکل ها و پدیدهها بیانگر کامل آرمان معنوی اسلام نیست و این گنجینه پایان نیافتنی است.« (بورکهارت، .(68:1365 با این وجود میتوانبرای این نگرش مشکلات ذیل را بیان داشت:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید