بخشی از مقاله
چکیده
کشف و درك معارف قرآن کریم، مستلزم شناخت و برخورداري از ابزاري است که توان دربرگیري و تحلیل گسترة وسیع معارف این کتاب آسمانی را دارا باشد. در این راستا تغییر نگرش بشر از دیدگاهی تقلیلگرا به کلنگر، اگرچه ابزاري مناسب جهت درك این گسترة وسیع را فراهم آورده، لیکن به دلیل عدم تبیین تعریفی جامع از رویکرد میانرشتگی و انواع آن، حدود معینی براي گستره دلالی این رویکرد نوین ارائه نشده است. از آنجا که آشنایی با رویکرد میانرشتهاي، پژوهشگران قرآنی را به کشف لایههاي عمیقی از گنجینه معارف قرآن کریم نائل خواهد کرد، پژوهش پیش رو بر آن است تا گامی جدید در راستاي تبیین حدود گسترة دلالی میانرشتگی و اقسام آن و نیز کاربرد آن در مطالعه قرآن کریم بردارد. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی است و در این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی به پژوهش میپردازیم. در این راستا، در وهله نخست، با تقسیم این رویکرد به دو گونه نظري و کاربردي از خلط دو اصطلاح میانرشتهاي به عنوان رویکرد کلی برقراري ارتباط در میانِ رشتههاي علمی و میانرشتهاي به عنوان قسیمی از این کل و نامیدن آن تحت عنوان بینرشته-
اي، جلوگیري کرده و در گام بعدي، با توجه به نوع تعامل و چارچوب انجام تحقیقات در هر یک از انواع میانرشتگی به شرح و تبیین آنها پرداخته شده است. به این ترتیب، بینرشتهاي با ایجاد تعامل و ارتباط افقی میان دانشها، خواهان حضور، اتصال و تقابل چندین رشته علمی با یگدیگر در مطالعه متن قرآن کریم است. حال آنکه چند رشتهگرایی با قرار دادن علوم تحت ساختاري موزاییکی و منفک از هم، به بررسی یک سؤال مشترك در آن میپردازد. در طرف مقابل، فرارشتهاي با ایجاد پیوند میان چندین رشته و کاربست آن براي درك عرصههاي گوناگون معرفتی، منجر به ظهور یک ابر دانش در درك قرآنی میگردد. اما تقاطع رشتهاي با تداخل مرزهاي رشتهاي و طرح مباحث هماهنگ از میان موضوعات مجزا، به توضیح یک موضوع در ساختار قرآن کریم میپردازد. تفصیل این مطالب در این مقاله قابل دست یابی است.
مقدمه
ژرفا و غناي قرآن کریم از یک سو و پیچیدگی نیازها و پرسشهاي بشر امروزي از سوي دیگر، اتخاذ رویکرد میانرشتهاي در مطالعه این کتاب آسمانی را جهت کشف و تبیین پاسخ و راهبردي مبتنی بر این متن خلل ناپذیر براي حل مشکلات بشر، به امري غیر قابل اغماض تبدیل کرده است. طبیعتاً، مطالعه مجموعه متنی که توسط ذات حضرت حق با عبارت «... - النحل - 89/؛ ...»بیانگر هر چیزى و هدایت و رحمت و مژده...« تعریف شده، تنها با به خدمت گرفتن ابزار و حدود تعریف شده براي یک رشته علمی خاص امکان پذیر نیست؛ زیرا هر دانشی فراخور تواناییهاي خود در بیان بخشی از مفاهیم قرآنی، لاجرم از تبیین دیگر معارف آن مغفول مانده و توان تشریح و توضیح تمامی ابعاد آن را نخواهد داشت. با توجه به این امر، اتخاذ رویکرد میانرشتهاي در مطالعه معارف قرآن کریم جهت دستیابی به دیدگاهی جامع و کلنگر نسبت به آن، امري اجتنابناپذیر مینماید. در این راستا، توجه به تمایزات روش شناختی انواع مختلف رویکردهاي میانرشتهاي جهت پرهیز از خلط ماهیت و تلقی درکی صحیح از هر یک از شاخههاي مختلف مطالعات میانرشتهاي، امري کاملاً ضروري است. در زمینه بررسی روششناسانه رویکرد میانرشتهاي در مطالعه قرآن کریم، اگرچه شاهد تلاش هاي شایان توجهی چون، تألیف کتاب » میان رشتگی در مرز علم و دین« نوشته منصور متین ، مقاله »روششناسی مطالعات میانرشتهاي در تقسیر قرآن کریم« تألیف دکتر محمد علی رضایی اصفهانی ، پایان نامه »روششناسی مطالعات میانرشتهاي در علوم انسانی و مطالعات قرآنی« تالیف قاسم درزي و دیگر آثار از این دست هستیم، با این حال هنوز تعریف دقیقی از گسترة دلالی هر یک از شاخههاي مطالعات میانرشتهاي _ از جمله بینرشتهاي ، چندرشتهاي ، فرارشتهاي و تقاطع رشتهاي و کارکرد هر یک در مطالعات قرآن کریم ، به صورت جامع ارائه نشده است. از این رو ، در پژوهش حاضر تلاش شده تا ضمن ارائه تعریفی نسبتاً جامع و مانع براي هر یک از شاخههاي مطالعات میان رشتهاي، با تبیین ساختار و روشهاي مطالعاتی هر یک به بررسی تمایز روششناختی رویکردهاي مطالعاتی مذکور و کاربرد آن ها در مطالعه قرآن کریم پرداخته شود.
گذري بر سیر شکلگیري رویکرد میانرشته اي
پیش از پرداختن به تبیین ریشههاي شکلگیري دیدگاه میانرشتهاي، لازم است به درکی اولیه نسبت به شکل گیري رشتههاي علمی دست یافت. اندیشه شکل بخشیدن دانش به صورت رشتهاي خاص در دورترین پیشینه فلسفه یونان ریشه دارد. ارسطو فیلسوف بزرگ قرن چهارم پیش از میلاد ،موضوعات گوناگون را بر حسب نظري، علمی و یا تولیدي بودن آنها، به صورت رتبهاي طبقهبندي کرد. با گذشت زمان و ورود به عصر جدید، رشد دانشگاهها و نیز پیچیدگی فزایندة جوامع اروپایی منجر به توسعه و تحکیم بیشتر رشتهها شد. در این راستا ، انقلابی علمی در سدههاي شانزدهم و هفدهم به رهبري دانشمندانی چون کوپر نیکوس، کپل، گالیله و نیوتون صورت گرفت که بر پایه دو اندیشه جدید استوار بود: نگرش به طبیعت به مثابه ماشینی