بخشی از مقاله
تحليل محتواي کتاب علوم تجربي پايه سوم ابتدايي چاپ -١٣٩٤)به تکنيک ويليام رومي
چکيده
پژوهش حاضر،درصدد آن است که محتواي کتاب علوم سوم ابتدايي را بـه روش ويليـام رومـي تحليـل نمايد.تدوين و تأليف کتابهاي درسي بايد به شيوهايي تنظيم و سازماندهي شـود کـه بـه جـاي انتقـال دانـش و معلومات به ذهن دانش آموزان ، آنها را در جريان يادگيري فعال کند. . هدف کلي اين تحقيق تحليل محتواي کتاب علوم تجربي سوم ابتدايي براساس ميزان به کارگيري شيوه ارائه فعال در محتواي کتاب به روش ويليام رومـي بوده است . جامعه آماري پژوهش ، کتاب علوم تجربي سوم ابتدايي سال ١٣٩٤ و نمونه ٧٠ صفحه از اين کتاب است . يافته هاي تحقيق نمايان ساخت که ضريب درگيري متن ، (١.٤٣ )است که نشان مي دهد متن کتاب علوم تجربي دوم ابتدايي از ضـريب درگيري مطلوبي برخوردار ميباشد که نشانگر ارائه فعال محتوا و درگيري دانش آموزان بـا فرآينـد يادگيري و تفکر مي باشد ،همچنين ضريب درگيري تصاوير نيز (١.٣٣)تعيين شد که نشان داد تصاوير کتاب ، دانش آموز را در يادگيري به طور کامل درگير مي نمايد و در بخش تحليل پرسش ها نيز ضريب درگيري (١.٤٢)به دست آمد که نشان مي دهد پرسشهاي مطرح شده در کتاب از نوع پرسشهاي فعال است و با روش ارائه فعال در يادگيري هماهنگ ميباشد.
کلمات کليدي : علوم تجربي ،سوم ابتدايي ،تحليل محتوا،ويليام رومي
١. مقدمه
تحليل به طورکلي به معناي عمل بررسي يابازبيني است ،به معناي دقيق تر،تحليل شامل «خردکردن »ويا تجزيه يک کل به اجزا تشکيل دهنده اش براي پيدا کردن يا شناختن ماهيت ،نسبت ،عمل وروابط اجزا است .( پورظهير،١٣٧٣)
محتوا: محتوا چيزي است که قرار است آموزش داده شود،وياآنچه که مي خواهيم يادگرفته شود.محتوا را مي توان شامل کليه ي مطالب ،مفاهيم ،اطلاعات مربوط به يک درس مورد نظر دانست (ميرزابيگي ،١٣٨٠)
تحليل محتوا :روش تحقيقي است براي گرفتن نتايج معتبر و قابل تکرار از داده هاي استخراج شده از متن (بروجردي علوي ).و به طورکلي تحليل محتواشامل «هر فني است که به کمک آن ، ويژگي هاي خاص پيام ها را به طور نظام يافته و عيني مورد شناسايي قرار مي دهند.»(ديويد،چاوا) محتواي فعال : منظور از محتواي فعال ،سازمان دادن به محتوايي است که دانش آموزان را به درگيري بامتن ،تصاوير وسؤالات کتاب مي کشاند وآن ها را به فعاليت واکتشاف وتفکر تر غيب مي نمايد(ابراهيمي ،١٣٧٧)
محتواي غير فعال : به محتوايي اطلاق مي گردد که تأکيدآن بيشتر بر حافظه پروري است ودانش آموزان نقش فعالي در جريان يادگيري از آن محتوا،ايفا نمي کنند( پورقرباني ،١٣٧٥)
محتواي خنثي :محتوا هايي هستند که نقش مهمي در ارزشيابي وتحليل کمي کتب ومتون درسي ايفا نمي کنندوبنابراين در ارزشيابي مي توان از آن ها صرف نظر کرد.
ضريب درگيري : شاخصي است که مبين ميزان فعاليت دانش آموزان در فراينديادگيري ازمحتواي کتب درسي مي باشد.اين ضريب از تقسيم مقوله هاي فعال بر مقوله هاي غير فعال بدست مي آيد(سليمان پور،١٣٨٣)
يادگيري فعال :يادگيري فعال يادگيري اثربخشي است که فراگير به طور فعال درعمل يادگيري درگير بوده وعمل يادگيري در کنترل خوداو باشد(بالدوين ،١٩٨٨)
روش ويليام رومي :تکنيک تجزيه وتحليل کمي کتب درسي ،قادر است بين مطالب ومحتواهايي که به شيوه ي فعال ارائه شده اندومطالب ومحتواهايي که به شيوه ي غير فعال ارائه شده اند فرق نهد وتمايز قائل شود(رومي ،١٩٦٨(
از مهم ترين کاربرد روش تحليل محتوا توصيف کردن ويژگي هاي يک پيام است . يکي از عواملي که در ايجاد کردن يک کلاس درس و فعال و کارآمد مؤثر شامل مراتب زير است :
تعداد دانش آموزان در هر کلاس ، دانش تخصصي معلمين ، تسلط معلمان بر روش هاي تدريس فعال و ارايه ي محتوا درسي به صورت فعال است .
براي دست يابي به اين امر مهم بايد عوامل چند بعدي که بر دستيابي به اين اهداف تأثيرگذار هستند بررسي گردد که از اطمينان از اين تناسب ، نياز به بررسي و تحليل محتوا دارد.
حساسيت تحليل محتوا زماني بيشتر مي شود که بدانيم در اکثر موارد کتاب درسي نه تنها به عنوان تنها رسانه آموزشي است که در فرآيند ياددهي و يادگيري در اختيار معلم قرار مي گيرد، بلکه مطالب نوشتاري تدوين شده براي کودکان اعم از ادبيات ، کتاب هاي درسي ، داستاني و تصويري مهم ترين منبع تقويت انگيزه پيشرفت آنهاست .
اين روش در پژوهش هاي علوم رفتاري بويژه روانشناسي و علوم تربيتي براي بررسي هاي مربوط به محتواي کتاب هاي درسي به کار گرفته مي شود.
٢. متن يا بدنه اصلي مقالات
روش پژوهش :
مراحل اصلي تحليل محتوا عبارتند از:
تعيين هدف ، نمونه گيري ، کد گذاري و مقوله بندي طبقه بندي مقوله ها، ارزيابي عيني طبقه ها.
هدف بررسي اين موضوع است که آيا کتاب و يا محتواي مورد نظر، دانش آموزان را به طور فعال با آموزش يادگيري درگير مي نمايد؟ به عبارت ديگر هدف اين است که بسنجيم آيا کتاب به شيوه فعالي ارائه و تدوين و تنظيم شده است يا خير؟ درباره نمونه گيري نيز همانند ساير روش هاي ديگر پژوهش ، اگر جامعه آماري وسيع باشد مي توان دست به نمونه گيري زد و چنانچه جامعه آماري مورد نظر وسعت چنداني نداشته باشد، مي توان از تمام جامعه به عنوان نمونه استفاده کرد .
اين پژوهش به صورت تحليلي (روش تحليل محتوا ) انجام شد .جامعه ي آماري اين پژوهش ، کتاب علوم تجربي پايه سوم ابتدايي سال ٩٤ است ، که مؤلفه هاي متن ، پرسش و تصويرهاي کتاب مورد تحليل قرار گرفته است . در نتيجه تحليل مشتمل بر مقوله هايي است که برخي از آنها به متن ، پرسشها و تصاوير فعّال و برخي مقوله ها به متن ، پرسشها و تصاوير غير فعّال مربوط مي شوند. و هدف از کاربرد اين روش در تحليل محتوا آن است که دريابيم مقوله ها تا چه حدي مي تواند يادگيرنده را نسبت به فراگيري «متن »، درگير کردن با« پرسش ها» و «تصاوير» جذب نمايد و ضريب درگيري دانش آموزان با آن ، تا چه حد است ؟
در ابتداي کار از ١٠٣صفحه کتاب درسي ٧٠صفحه را انتخاب نموده و سپس طبق روش ويليام رومي به بررسي محتواي آن پرداخته شد.
يافته ها:
١. فرضيه اول : متن کتاب علوم پايه سوم ابتدايي بيشتر به صورت فعال ارائه شده است .
٢. فرضيه دوم : تصاوير ارائه شده در کتاب علوم پايه سوم ابتدايي بيشتر يک موضوع را تشريح مي کند.
٣. فرضيه سوم : پرسشهاي مطرح شده در کتاب علوم پايه سوم بيشتر از نوع پرسشهاي فعال مي باشد .
فرضيه اول :
ارزشيابي متن :
١)١٦١ متن از کتاب درسي انتخاب شد.
٢) هر يک از متن ها انتخابي در يکي از مقوله هاي زير جاي داده شد.
a) بيان حقيقت : بيان حقيقت عبارتست از بيان ساده مفروضات و يا مشاهداتي که بوسيله فرد ديگري غير از دانش آموز انجام پذيرفته است .
b) تعاريف : منظور جملات يا جمله اي است که براي توصيف و تشريح يک واژه يا اصطلاح آورده مي شود.
c) سوالاتي که در متن مطرح شده و جواب آنها بلافاصله بوسيله مولف داده شده است .
d) سوالاتي که ايجاب مي کند دانش آموز براي پاسخ به آنها مفروضات داده شده را تجزيه و تحليل نمايد.
e) از دانش آموز خواسته شده که نتايجي را که خود او بدست آورده بيان نمايد.
f) از دانش آموز خواسته شده که آزمايشي را انجام داده و نتايج حاصل از آن را تحليل نمايد و يا اينکه مسائل عنوان شده را حل کند .
g)سوالاتي که به منظور جلب توجه دانش آموز ارائه شده و جواب آنها بلافاصله بوسيله نويسنده کتاب در متن نيامده است .
h)مربوط به معاني بيان .
از مقوله هاي فوق ، مقوله هاي a و b و c جزء مقوله هاي غير فعال به حساب مي آيند و مقوله هاي d وe و f جزء مقوله هاي فعال قلمداد مي گردند. دو مقوله آخر يعني g و h از مقوله هاي خنثي هستند که نقش مهمي در ارزيابي کتاب ندارند و بنابراين مي توان از آنها در امر ارزشيابي و تحليل ، چشم پوشيد و صرف نظر کرد.
در اين بررسي نتايح زير به دست آمد:
به دست آمده است که نشان مي دهد متن به شيوه فعال ارائه شده و ميزان درگيري بالاست .
فرضيه دوم :
ارزشيابي تصاوير و اشکال
١) ١٤١شکل از٧٠ صفحه انتخاب شد.
٢) هر کدام از اين تصاوير را تحليل نموده و در يکي از مقوله هاي زير جاي داديم :
a. تصويري که از آن فقط براي تشريح موضوع خاصي استفاده شده است .
b. تصويري که از دانش آموز مي خواهد تا با استفاده از موضوعات داده شده فعاليت يا آزمايشي را انجام دهد.
c. تصويري که براي تشريح شيوه جمع آوري وسايل يک آزمايش آمده است .
d. تصويري که در هيچکدام از مقوله هاي فوق نگنجد.
از مقوله هاي چهارگانه فوق ، مقوله a ، غير فعال وb مقوله فعال قلمداد مي شود و مقوله هاي c و d مقوله هاي خنثي هستند.