بخشی از مقاله

چکیده:

تاکنون اکثر تحقیقات صورت گرفته در حوزه ترکیبی تحلیل انتقادی گفتمان و مطالعات ترجمه به مسائل مربوط به رسانه ها و روابط قدرت اشاره داشته اند. این امید می رود که سایر حوزه ها نیز پتانسیل اجرایی شدن در این حوزه ترکیبی را داشته باشند. در این مقاله چالش های پیش روی زبانشناسی انتقادی و تحلیل انتقادی گفتمان از لحاظ فرهنگی-اجتماعی توصیف می شوند. با مروری بر پیشینه تحقیق در این حوزهو با روش التقاطی، نقش نظریات مطالعات ترجمه در مرتفع کردن این چالش ها بررسی شده و راهکاری برپایه مباحث جامعهشناختی در ترجمه ارائه می شود. نتیجه گیری می شود که نظریات نقشگرا و کاربردی در مطالعات ترجمه بدلیل دارا بودن معیارهای لازم، گزینه مناسبی برای بکارگرفتن مباحث تحلیل انتقادی گفتمان در فعالیت ترجمه باشند.

-1 مقدمه

باگذشت زمان، از دیدگاه زبانشناسی، واژگان و شبهجملهها بعنوان واحد تجزیه و تحلیل رنگ خود را میبازند. درعوض، تکامل و یکپارچگی یعنی متنها پررنگ می شوند. درنهایت، زبانشناسی نوین متنها را نمونههایی از گفتمانهایی می-پندارد که بصورتدائم در قالب بازنمودها، ساختارها، علوم و ایدئولوژیهای متفاوت ظاهر میشوند.

دو حوزه تحقیقاتی که بصورت ویژهای در مطالعات ترجمه نقش بسزایی ایفا کرده اند عبارتند از:

الف - زبانشناسی انتقادی و ب - تحلیل انتقادی گفتمان

 زبانشناسی انتقادی نوعی رویکرد انتقادی به تحلیل گفتمان است که از دستور نقشگرای-نظاممند هالیدی و ماتیسن بعنوان روششناسی تحلیلی بهره میبرد. درسوی مقابل، تحلیل انتقادی گفتمان نوعی نظریه یا روششناسی واحد نیست، بلکه عبارتی جامع برای اشاره به مجموعهای از نظریهها و تمرینها است که اصول خاصی را باتوجه به رویکردشان به مطالعه زبان به اشتراک میگذارد. اگرچه تحلیل انتقادی گفتمان بشدّت تحت تاثیر نظریه زبانشناختی است، منابع و آثار دیگری بویژه آثار فوکو و بوردیو در این امر موثر بودهاند. نقطه اشتراکی که برای تحلیلانتقادی گفتمان و زبانشناسی کاربردی مهم است، دو عملکردِ مخصوصِ گفتمان است که هم از لحاظ اجتماعی تشکیل میشود و هم روابط اجتماعی را بوجود می آورد و به آنها قالب میبخشد. بنابراین، اتخاذ موقعیتی انتقادی درمقابل رابطه میان تحلیل و تمرین ضروری است. بهعبارتی دیگر، داشتن دید انتقادی در روابط اجتماعی موجود در متنها اساسِ تحلیل انتقادی گفتمان را شکل میدهد. از منظر هر دو رویکرد فوق، تجزیه و تحلیل نمونههای معتبر تعامل کلامی در بافت مورد تاکید فراوان هستند و اعتبار نمونهها در بافتهای واقعی تعیین میشوند.

-2 پیشینه تحقیق

زبانشناسی انتقادی توسط راجر فاولر و چند تن از زبانشناسان اجتماعی در دانشگاه آنجلیا غربی در اواخر دهه 1970 میلادی پایهگذاری شد - بیکر و سالدانها، . - 2008 در سمت مقابل، تحلیل انتقادی گفتمان در سایه اسمهایی همچون نورمن فرکلاف 2001/1989 - ؛ - 1995، و تیون ون دایک2 و والتر - 1983 - قالب یافته است. برخلاف این حقیقت که پایه-گذاران تحلیل انتقادی گفتمان تاحدود خیلی کمی مسیرهای متفاوت را طی میکنند - فاولر، - 1996، امروزه کاملاً پذیرفته شده است که زبانشناسی کاربردی و تحلیل انتقادی گفتمان بجای همدیگر استفاده میشوند.

از دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمه یعنی فرآیند میانجی میان دو جهانبینی مبدا و مقصد؛ فرآیندی که ناگزیر تحت تاثیر اختلافاتِ قدرتِ ناشی از شرکتکنندگانش شکل میگیرد. میسون - 1994 - می گوید: »تحلیل دقیق زبانشناختی میتواند بینشهای اعجابانگیزی برای تشخیص انگیزههای مترجمان در انتخابهایشان ارائه کند.« میسون با تحلیل متنی با موضوع تاریخ اجتماعی نشان میدهد که چگونه الگوهای متنی با بار ایدئولوژیکی - برای نمونه، رخداد کلماتی همچون حافظه - که گذشته و حال را بهم متصل می کند - - در متن مقصد از طریق دستکاریِ - ناخودآگاهِ - ساختار نهاد-گزاره3 تقلیل داده میشوند و الگوهای انسجام واژگانی را طوری درهم میشکنند که گویی متنهای مبدا و مقصد از دو جهانبینی متفاوت سخن میگویند.

با ورود نظریات تحلیل گفتمان، نظریهپردازان تحلیل انتقادی گفتمان نیز تمایل به تمرکز برروی ژانرها و انواع خاصی از گفتمانها داشته اند. این ترجیحات متعاقباً در تحقیقها و کارهای مطالعات ترجمه که پایه و اساس تحلیل انتقادی گفتمان داشتند تاثیرگذار شدند. برای نمونه، گفتمانهای رسانهای - شافنر، - 2004، سیاست - فرکلاف و فرکلاف، - 2013 در راس این تحقیقها واقع هستندکالزاد. پِرِز - 2007 - با تحلیل دقیقی از الگوهای مجهول در ترجمه سخنرانیهای پارلمان اتحادیه اروپا به این نتیجه رسید که کاربردهای پیچیده انتخابهای ترجمهای فقط در محیطهای موسسات و سازمانها رخ می دهد - نوعی دستکاری رخ میدهد - . شافنر - 2003 - نیز اظهار میداردکه چگونه چهره و هویتِ احزاب سیاسی تحت تاثیر تصمیمات اتخاذ شده در سطح خُرد زبانشناختی در تولید سند دوزبانه قرار می گیرد. بومگارتن - 2007 - با اجرای تجزیه و تحلیل موشکافانه یازده ترجمه از کتاب نبرد من4اثر هیتلر نشان داد که چگونه تصمیم-گیرندگانِ در فرآیند ترجمه می توانند جایگاه نویسنده متن مبدا را درمقابل گفتمانهای مقاومتی یا مطیع فرهنگ مقصد مشخص و تثبیت کنند.
 حذف/شمول و الگوهای سبکی در ترجمه های چینی حوادث خبری بودند که ابتدا آنها را در یک روزنامه انگلیسی یافتند. همچنین استفاده از عناوین و نقل قول ها در سایر گزارشات از همان حادثه در دو روزنامه چینی ظاهر شد. کوو و ناکامورا به این نتیجه رسیدند که چگونه چنین انتخابهایی می توانند جایگاه روزنامهها و مفهومسازیِ مخاطبین خودشان را منعکس بکنند. کانگ - 2007 - تحلیل مشابهی از بافتسازی مجدد اخبار مربوط به کره شمالی را بررسی کرد که در مجله نیوزویک و ویرایش کره جنوبی بنام نیوزویک هانکوک پان7منتشر شده بود.

چندین مطالعه دیگر در این حوزه صورت گرفته اند که ثابت میکنند تحلیل انتقادی گفتمان بهضرورت و بهصرف متعلق به مسائل مربوط به پندارشناسی - ایدئولوژی - نیست. از دیدگاه اولک - 2002 - 8، اگر بخواهیم میانجیگر، دستکاری و وساطت را در حینِ فرآیند واقعی ترجمه نشان بدهیم، اعمال کردنِ تحلیل انتقادی گفتمان به پروتکلهای فکرخوانی یک از این روشها میتواند باشد. نتایج تحقیق اولک نشان داد که میزان آگاهی از گفتمان انتقادی درمیان دانشجویان ترجمه در سطح پایینی است. بنابراین، وی پیشنهاد کرد که رویکردهای زبانشناسی انتقادی هرچهبهتر و شفافتر در مطالعات ترجمه کاربردی معرفی و شناسانده شوند.

-3 روش شناسی

امروزه ترکیب کردن مباحث نظری بعنوان راه حلی مناسب برای حل مسائل و چالشها شناخته میشود - پیم، 2014، ص. 160؛ چسترمن، . - 2005 در حوزه مطالعات ترجمه، بررسی تحلیل انتقادی گفتمان با استفاده از مباحث جامعه-شناسی بدلیل دارابودن معیارهای بافتشناسی منظم و »خود-پویایی«9 - وولف، 2007، ص. - 110 ممکن میشود.

-4 بحث: اشتراک و حرکت

تحلیل انتقادی گفتمان از آغازش تاکنون نقدهایی بصورت آشکار و نهان داشته است. از آنجایی که تحلیل انتقادی گفتمان با علم زبانشناسی رابطه مستقیم و معناداری برقرار کرده است، بهناچار نقدهای وارده بر تحلیل انتقادی گفتمان نیز بر تحقیقات و نظریات حوزه مطالعات ترجمه و بالاخص رویکردهای فرهنگی-اجتماعی سایه میافکنند. برای نمونه، رویکردهای فرهنگی ترجمه و تحلیل انتقادی گفتمان به نادیدهگرفتن و حتی غلطتفسیرشدنِ- شاخه ای که به زبانشناسی مربوط میشد محکوم هستند. بعبارت سادهتر، ارتباط میان گفتمان و ساختارهای اجتماعی با استفاده نظریه-های حوزه هایی همچون انسانشناسی و جامعه شناسی کاملاً زیر سوال میرود - بیکر، 1996؛ تولان، . - 1997 اگرچه نظریهپردازان زبانشناسی رویکردهای از لحاظ روششناسی بصورت صریح و آشکار، مطالعات فرهنگی مورد چالش قرار ندادهاند، نداهای مکرّری مبنی بر تجزیه و تحلیل زبانشناختی نظاممند و تجربهگرا شنیده میشود - هاوس، 1997؛ چسترمن . - 1998 ازدیدگاه تولان 1997 - ، ص. - 88، چنین نقدهای غیرقابل انکار و وارد هستند. از دید بلومارت و بولکان 2000 - ، صص. - 456-455 نیز چنین تحلیلهایی فقط الگوهای صوری از روابط قدرت هستند که بر حوزه تحلیل انتقادی گفتمان افزدوه میشوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید