بخشی از مقاله

چکیده

ارتقای جایگاه مدیریت آموزشی در سطوح مختلف جامعه، نیازمند توجه جدی به مسئله پژوهش و تولید علم در این حوزه است. در این پژوهش راهبردهای پژوهش و تولید علم در حوزه مدیریت آموزشی از دیدگاه اساتید مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. بدین منظور پرسشنامه الکترونیکی تهیه شد و از طریق پست الکترونیک در اختیار اساتید گروههای مدیریت آموزشی دانشگاههای دولتی قرار گرفت. نتایج با استفاده از آزمون t تک نمونهای در نرم افزار spss21 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد وضعیت راهبردهای تولید علم در این حوزه در حد متوسط است و ارتقای این وضعیت نیازمند حرکت نظاممند، تغییر ساختار، اختصاص و توسعه امکانات آموزشی و پژوهشی است.

کلمات کلیدی: مدیریت آموزشی، تولید علم، پژوهش، سیاستگذاری

مقدمه - با 2 خط 9pt فاصله از کلمات کلیدی -

امروزه حفظ و ایجاد توسعه متوازن و پایدار در زمینههای مختلف اقتصادی اجتماعی و ... مرهون پژوهش و تولید علم و فناوری است. برای پیشرفت علمی و آموزشی و رسیدن به حداقلهای توسعهیافتگی، پژوهش و تحقیق سنگ بنای اولیه به شمار میرود و به همین جهت است که همواره میان کم و کیف عملکرد پژوهشی در هر جامعه و میزان توسعه یافتگی آن جامعه رابطه مستقیمی برقرار است. به گونهای که میتوان ادعا کرد بدون آن هیچ کشوری قادر به شناسایی و حل مشکلات موجود و طرح استراتژیک در جهت توسعه و پیشرفت نخواهد بود. پژوهش را زمینهساز رشد و توسعه پایدار جامعه نامیدهاند. جامعه برای ایجاد تغییرات جدی، گذر از وضیت نامطلوب، رسیدن به وضعیت مطلوب و ایدهآل و بهبود فرآیندهای کاری نیازمند تحقیقات و مطالعات پژوهشی است.

آموزش و پرورش به عنوان نهاد فرهنگی اجتماعی، نقش اساسی و بی بدیلی در تربیت نیروی انسانی و در فرایند رشد و تعالی کشور ایفا میکند به گونهای که آینده کشور در آئینه آموزش و پرورش قابل مشاهده است. بیشک مدیریت این حرکت بزرگ و سرنوشت ساز باید بسیار هوشمندانه و آگاهانه صورت پذیرد تا در کوتاهترین زمان و با کمترین هزینه بتواند بیشترین بازدهی و اثربخشی را داشته باشد. فیلیپ کومبز یادآور میشود که "اگر قرار است تحولی در عرصه تعلیم و تربیت به وقوع بپیوندد، این تحول و دگرگونی باید از مدیریت آموزش و پرورش آغاز شود " و از آنجا که به تعبیر پیتر دراکر، می توانیم با اطمینان قریب به یقین بگوئیم که چالش های ما در فرایند تغییر، چالش های مدیریتی خواهد بود - 1 - ، لذا بحث پژوهش و تولید علم در حوزه مدیریت آموزشی از اهمیت و حساسیت خاص برخوردار است. در این پژوهش راهبردهای پژوهش و تولید علم در حوزه مدیریت آموزشی از دیدگاه اساتید مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.

مبانی نظری و پیشینه پژوهش

از جهات مختلفی میتوان به مسئله علم پرداخت. برای جهان در حال توسعه که باید در نظام علم وارد و سهیم شود، نگاه تاریخی به دانش و پژوهش و گزارش نحوه سیر و بسط آن بسیار مهم است و اگر کسی بگوید که خود آگاهی تاریخی نسبت به وضع علم شرط پیشرفت است، آن را مبالغه نباید دانست. کشوری که می خواهد بداند از لحاظ علمی در چه جایگاهی قرار دارد باید به کارهای پژوهشی دانشمندان آن نظر کند و این کارها را با کارهای مشابه در جاهای دیگر بسنجد. البته باید دقت شود این سنجش صرفا یک نگاه کمی نباشد. بلکه باید نگاه جامع باشد به طوری که اگر مشخص شد علم نشاط کافی ندارد و پژوهش جدی صورت نمی گیرد به بررسی علل و عوامل پدید آمدن این وضعیت پرداخت . - 2 -

تا پایان قرن 18، طبقهبندی علم، تنوع اندکی داشت. علم مبتنی بر نظام استادB شاگردی بود. ابزارها و روشهای آن ساده بود. مهارتهای آن عمدتاً دستی بود. علم بیشتر یک فضیلت به شمار میرفت. سرعت تغییرات علمی بسیار کند بود. علم در محیطی با ثبات قرار داشت و با مضربهای چند نسلی، تحول مییافت. ارتباطات علمی بسیار محدود بود. با آغاز قرن 19، طبقهبندی و تخصصی شدن علمی رشد کرد. علم، کم و بیش در میان همگان تعمیم پیدا کرد و جنبه حرفهای به خود گرفت. تولید آن انبوه و مضربهای تغییرات آن حدود 10 ساله شد. ارتباطات آن گسترش یافت و سوار بر رسانههای انبوه شد و در سطح بینالمللی مورد مبادله قرار گرفت. اما روند تغییرات در این حد نیز متوقف نشد. سرعت تحولات ساختاری پس از انقلاب الکترونیکی، از اواخر قرن بیستم، تحول مفهومی دیگر و تازهای در علم را به صورت موج سوم به بار آورد. در موج سوم، ساختار درختی در طبقهبندی علم تحول مییابد. دیگر به سادگی معلوم نیست که کدام دسته از علوم، پایه هستند. علم، ساختار شبکهای پیدا میکند. مفهوم تخصص علمی دگرگون میشود و با نگاه کلگرا در میآمیزد. تغییرات علمی به طرز بیسابقهای، سریعتر، پویاتر و پیچیدهتر میشود و مضربهای آن به مراتب کوچکتر میشود. ارتباطات و تعامل بین الاذهانی در علم افزایش مییابد. تولید، انتقال و مصرف دانش، فرایندی جهانی میشود . - 3 -

اصطلاح تولید علم، گفتمان جدید و متناسب با تحولات اخیر در صحنه جامعه بشری است. در گذشته روند تدریجی افزایش و گسترش دامنه علوم به اندازهای کند بود که مقوله تولید علم چندان مفهوم و اعتباری نداشت. اما در سه قرن اخیر بیش از گذشته در شکلگیری قدرت، ثروت و رفاه و بالاخره تحولات گوناگون فرهنگی و اجتماعی ایفای نقش کرده است. به گونهای که علم به صورت مستقل یکی از فاکتورها و عوامل تأثیر گذار در سطح بین المللی مورد توجه قرار گرفته و یکی از مقولات محوری در اقتدار ملی و استقلال تولید، رفاه، امنیت و دفاع شده است. اندیشمندانی نظیر تارو و دراکر عصر حاضر را عصر جوامع، اقتصادها و نهادهای مبتنی بر دانش میدانند و توسعه ملی و ارتقای جایگاه کشورها در رقابت های جهانی در گرو تولید و به کارگیری دانش است. از منظر دیگر، تولید علم دارای سطح مشخص و معین نیست و برای دستیابی به منافع و فواید رقابتی آن، به حداقل سطح کمی به نام مقدار بحرانی1 تولید علم نیاز است تا کیفیت مورد انتظار از درون کمیت حاصل شود - 4 - همچنین، یک طیف نادقیق برای استفاده از منافع و توانمندسازیهای علم و دانش وجود دارد که دو سر انتهایی آن شامل: .1 تولید علم و عرضه آن با توان حداکثری و بهرهگیری از فشار تولید انبوه علم و دانش برای استفاده در عرصه های مختلف - فشار دانش.2 - 2 تولید علم بر اساس تقاضا وکشش بازار و عرصه های مختلف اجتماعی و اقتصادی به صورت کنترل شده و بهینه - کشش بازار- فناوری - 3 است . - 5 -

با توجه به سطح توسعه یافتگی و میزان مشارکت در تولید علم جهانی برای جوامع در حال توسعه از جمله ایران، ترکیبی از حالتهای 1 و 2 میتواند کارایی بهتری دانشته باشد، چرا که زمینهها و نهادهای لازم برای کشش طبیعی علم و فشار تولید انبوه علم وجود ندارد یا اینکه در صورت وجود داشتن، به اندازه لازم به سطح توسعه یافتگی و بلوغ مکفی نرسیده اند تا بتوانند کشش و فشار مناسب ایجادکنند. از این رو، توقف کامل در صف انتظار ایجاد تقاضا برای تولید علم یا انتظار برای ایجاد فشار تولید انبوه علم، ممکن است به کارآمدی و موجودیت نهادهای تولیدگر و مصرف کننده علم ضربه بزند و توسعه یافتگی و بلوغ نسبی آنها را نیز به تعویق بیندازد. در هر حال، واقعیت حاکی از آن است که برای دستیابی به توسعه پایدار ملی به سطحی از تولید علم نیاز است که این سطح بسیار بالاتر از سطح کنونی تولید علم در ایران است. برخی شواهد و دلایل این امر این است که .1 ایران با دارا بودن حدود %1 جمعیت جهان به این نسبت در تولید علم جهانی مشارکت ندارد؛ .2 هزینههای پژوهشی و تحقیق و توسعه در ایران هنوز به 0/5 درصد تولید ناخالص داخلی به صورت پایدار نرسیده است، در حالی که این نسبت در کشورهای توسعه یافته و برخوردار از مواهب علم و دانش بسیار بیش از 0/5 درصد است. .3 عمده محصولات صادراتی ایران منبع پایه نظیر نفت و فرآوردههای نفتی است و نقش دانش و فناوری در آنها درحد ابتدایی است. بنابراین نگرانی از تولید علم و لزوم افزایش سطح آن در کشور حداقل باید به اندازه نگرانی از کاربرد علم باشد.

از یک سو جایگاه علم و دانش در توسعه ملی و کسب جایگاه مناسب جهانی دارای اهمیت بسیار جدی است و از سوی دیگر، استفاده از علم و دانش و دستیابی به جایگاه مناسب جهانی نیازمند مشارکت مؤثر و نهادسازی مناسب برای تولید علم بر اساس ترکیبی از رویکردهای کششی و فشاری و تدوین و اجرای استراتژیهای کارآمد و مناسب برای تولید علم نظیر چشم-انداز 20 ساله کشور است. ضروری است استراتژیهای تولید علم در راستای فراهم کردن اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم-گیری، توسعه اقدامات اصلاحی و حرکت آگاهانه با شناخت و تحلیل عوامل محیطهای درونی و بیرونی، به عنوان یک فرآیند بازخورد، ارزیابی شوند. با توجه به جایگاه علم و دانش در توسعه و سرآمدی ملی، هرچند تدوین و اجرای استراتژیهای تولید علم برای بهرهمندی از توانمندسازیها و مزیتهای علم و فناوری، نقش اساسی دارد، اما راسل ایکاف - 6 - معتقد است که اجرا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید