بخشی از مقاله

چکیده

تدوین سیاستهای مناسب، بهموقع و مبتنی بر شواهد معتبر میدانی، نقش مهمی در تعالی همهجانبه روستایی دارد. نظر به اینکه نواحی روستایی، بهویژه در کشورهای درحالتوسعه، معمولاً دچار انزوای جغرافیایی هستند و تشکلهای منسجم و قدرتمندی برای بیان مؤثر نیازها، مشکلات و اولویتهای خود در مجامع سیاستگذاری ندارند، تدوین سازوکارهایی برای تولید و انتقال سریع اطلاعات مدیریتی به سطوح مختلف تصمیمگیری از اهمیت مضاعفی برخوردار میشود. امروزه تعیین جایگاه مناسب سیاستگذاری روستایی در سیاست عمومی کشورها، موضوع مهم و کلیدی به شمار میرود. باوجوداین، شواهد حاکی از آن است که روستاها در سیاستگذاری عمومی کشور، جایگاه شایستهای ندارند.

برای نمونه در شش سال اخیر، سهم قابل احصاء نواحی روستایی و عشایری از لوایح بودجه سنواتی معمولاً پایینتر از 3 درصد در کشور بودهاست و اصولاً بسیاری از برنامههای شهری و روستایی در فصل عمران و مسکن شهری و روستایی و عشایری بودجههای سنواتی، برخلاف عنوان خود، فاقد طرح روشن برای نواحی مذکور هستند. از سوی دیگر، سیاستگذاری توسعه روستایی در کشور، بهصورت بخشی و متمرکز انجام میشود و برنامه و راهبرد هماهنگکنندهای بین دستگاهها وجود ندارد. امروزه پارادایم نوین روستایی، بر منطقهگرایی و تقویت فضای سرمایهگذاری در روستاها برای شناسایی و بهرهبرداری از قابلیتهای متنوع توسعهای در نواحی روستایی تأکید دارد. این مقاله، با بررسی رویکردها، راهبردها و ساختارهای نوین سیاستگذاری توسعه روستایی در کشورهای منتخب شامل کانادا، انگلیس، اسپانیا، فنلاند، ترکیه و چین، راهکارهایی را برای بهبود سیاستگذاری روستایی در ایران، مطرح و پیشنهادهای مربوطه برای برنامه ششم توسعه را ارائه کرده است.

واژگان کلیدی: سیاستگذاری، توسعه روستایی، ساختار

-1 مقدمه

سیاستگذاری در سطوح مختلف، تأثیر اساسی در هدایت و تسریع فرآیند توسعه دارد. تدوین سیاستهای توسعه روستایی مناسب، حداقل به سه دلیل ضروری است: اول اینکه نواحی روستایی با چالشهای مهمی مواجه هستند که همبستگی سرزمینی را در کشورها کاهش میدهد. بهطورکلی، مشکل ناشی از جمعیت رو به کاهش و پیری و فاصله از بازارها و خدمات است. دوم اینکه، نواحی روستایی اغلب، دارای قابلیتهای اقتصادی عمدتاً استفادهنشدهای هستند که میتوانند مورد بهرهبرداری مناسبتر قرار گیرند و در بهروزی روستائیان و توسعه ملی، ایفای نقش کنند. سوم اینکه نه سیاستهای بخشی و نه عوامل بازار، قادر به مدیریت چالشها و قابلیتهای ناهمگون روستایی و کنترل اثرات جانبی منفی و تقویت اثرات جانبی مثبت نیستند - سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه، . - 17-18 :2010

باوجود اهمیت سیاستگذاری توسعه روستایی و جایگاه آن در سیاستهای عمومی، شواهد حاکی از آن است که در حال حاضر، این امر در ایران بهصورت نظاممند، مدنظر قرار نمیگیرد. در شش سال اخیر، سهم قابل احصاء نواحی روستایی و عشایری از لوایح بودجه سنواتی معمولاً پایینتر از 3 درصد در کشورودهب است و اصولاً بسیاری از برنامههای شهری و روستایی در فصل عمران و مسکن شهری و روستایی و عشایری بودجههای سنواتی، برخلاف عنوان خود، فاقد طرح روشن برای نواحی مذکور هستند.1 از سوی دیگر، هر یک از دستگاههای مرتبط با عمران وتوسعه روستایی، بهصورت متمرکز و مجزا از همدیگر، اقدام به طراحی و اجرای طرحهای خود میکنند.

نظام سیاستگذاری و برنامهریزی متمرکز روستایی کشور، در موارد فراوانی، مانع از شکوفاسازی قابلیتهای روستاها، بهویژه در ابعاد اقتصادی و بسیج آحاد مردم شده است. در این راستا، تحقیق حاضر، به روش مطالعه اسنادی، با بررسی رویکردها و ساختارهای نوین سیاستگذاری توسعه روستایی در کشورهای منتخب شامل کانادا، انگلیس، اسپانیا، فنلاند، ترکیه و چین، پیشنهادهایی را برای رفع چالشهای موجود و بهبود نظام سیاستگذاری روستایی ایران ارائه کرده است. نظر به اینکه توسعه روستایی، نقش مهمی در امنیت غذایی و فقرزدایی دارد، لذا این تحقیق، در بسترسازی برای تحقق اقتصاد مقاومتی و الگوی پیشرفت و عدالت میتواند مؤثر باشد. حال در ادامه، چالشهای اساسی نظام سیاستگذاری توسعه روستایی در ایران بهصورت اجمالی بررسی میشوند.

-2 پارادایم نوین روستایی

امروزه در دنیا، ساختارهای حکمرانی نوآورانه، بهمنظور تقویت هماهنگی در بین بخشها و سطوح مختلف حکومت و بین بازیگران عمومی و خصوصی، توسعه یافتهاند. همچنین ابزارهای سیاستی نوآورانه با تمرکز سرزمینی قویتر برای شناسایی و بهرهبرداری از قابلیتهای متنوع توسعهای در نواحی روستایی ایجاد شدهاند. سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه، این نوع گذار سیاستی را تحت »پارادایم نوین روستایی« نامگذاری کرده است. این پارادایم دو ویژگی عمده دارد: - 1 تمرکز بر مکانها به جای بخشهای اقتصادی - منطقهگرایی به جای بخشیگرایی و - 2 تمرکز بر سرمایهگذاریها به جای یارانهها - جدول . - 1

در کنار گذار سیاستی فوق، چشمانداز و جایگاه راهبردهای سیاستگذاری روستایی در سیاست عمومی کشورها، موضوع چالشی بوده است. شکست بازار، تدوین سیاستها و مداخله دولت در نواحی روستایی را توجیه میکند و کاستیهای سیاستگذاری، رهیافت نوینی را برای سیاستگذاری ایجاب میکند. بر اساس مفروضات فوق، برخی کشورها، به دنبال معرفی راهبردهای نوآورانهتر و بینبخشیتر در زمینه سیاستگذاری توسعه روستایی هستند. در این خصوص، سیاستگذاران با سؤال دشواری مواجه هستند. این راهبردها باید از چه چشماندازی پیروی کنند و چه جایگاهی را در سیاست عمومی کشور، اشغال کنند؟ بنابراین، امروزه تعیین جایگاه مناسب سیاستگذاری روستایی در سیاست عمومی کشورها، موضوع مهم و کلیدی به شمار میرود. مروری بر رهیافتهای کشورهای مختلف نشان میدهد که کشورهامعمولاً دو رهیافت متضاد باهم را میپذیرند و البته رهیافت سومی نیز پیشنهاد شده است.

-3 رهیافتهای سیاستگذاری روستایی

-3-1  رهیافت سیاستگذاری مبتنی بر برنامه عمومی و ایدئالیستی

از یکسو، تلاشهایی بهمنظور کاربرد آنچه تحت عنوان »برنامه عمومی1« از آن یاد میشود، صورت میپذیرد. در این مورد عقیده بر آن است که هدف اصلی، یکپارچه کردن همه سیاستها به هر طریقی میباشد. درنتیجه، سیاستهای مربوط به روستاها، هماهنگ با یکدیگر و بر اساس راهبرد جامع اجرا خواهند شد. در این حالت، سیاست روستایی، همه سیاستهای عمومی اثرگذار بر نواحی روستایی را هماهنگ خواهد کرد - سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه، . - 79 :2006 در رهیافت مبتنی بر برنامه عمومی، سیاستهای گسترده توسعه روستایی، در قالب طرح عمومی و فراگیر تدوین میشوند که به دنبال توجه به همه سیاستها بهصورت توأم است. همچنین برخی از

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید