بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش به منظور تحلیل محتوای کتاب فارسی سوّم دبستان از نظر تفکر انتقادی انجام گرفت. روش این تحقیق، با در نظر گرفتن اهداف پژوهشی از نوع تحقیقات توسعهای است و از نظر روششناسی روش مورد استفاده در این تحقیق، تحلیل محتواست. جامعهی آماری این پژوهش شامل متن دروس، توضیحات، و پرسشهای آخر هر درس کتاب فارسی سوّم دبستان است. در این تحقیق کلّ جامعه به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است؛ به بیان دیگر از کلشماری استفاده شد.و از گویههای بعد انتقادی پرسشنامهی هوش معنوی به عنوان چکلیست استفاده شده است.

ضرایب پایایی مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ و اجرای موازی به ترتیب برابر با 0/70 و 0/71 بدست آمد. جهت محاسبهی پایایی دادههای جمعآوری شده براساس گویهها دو نفر اقدام به جمعآوری دادهها از کتاب نمودند. سپس میزان موافقت بین دو نفر در کدهای ثبت شده براساس فرمول اسکات برابر 0/79 محاسبه شد. یافته ها نشان داد که در متن درسهای کتاب فارسی سوّم دبستان، 121 بار معادل 20/47درصد، در فعالیّتهای کتاب 34 بار معادل 16/58 درصد و در ضمیمهها 59 بار معادل 11/77درصد اشاره شده است.

مقدمه

نظام آموزشی فعلی کشور، یک نظام متمرکز و برنامههای درسی آن منحصر به کتاب درسی است که در کلّ کشور استفاده می-شود - مشایخ،. - 1375 در نظامهای آموزشی متمرکز، بخش قابل توجّهی از فعالیّتهای دانشآموزان در مدرسه حول محور کتابها و متون درسی است. به طوری که برآورد می شود 75 درصد از کار کلاسی در مدرسه و 90 درصد از تکالیف در خانه، حول محور کتابهای درسی است این. در حالی است که با توجّه به وسعت کشور،تنوّع و تعدّد اقوام و گونههای جمعیّتی و مشکلات ناشی از آن - مثل دو زبانه بودن شاگردان - ، رشد سریع علوم و تکنولوژی، تغییر سریع در هنجارها و ارزشهای اجتماعی، ضرورت دارد که کتابهای درسی با دقّت کافی و تا حدّ امکان عاری از هر عیب و نقص و مطابق با اهداف تعیین شده و اصول علمی تألیف گردد؛ زیرا همانگونه که صاحبنظران معتقدند کتابها و مطالب درسی، به مراتب نقشی بیش از انتقال صرف اطّلاعات به کودکان را بر عهده دارند.

به صورتی ظریف، آهنگ، محتوا و مضامین مطالب درسی در لایههای آشکار و پنهان خود میتواند الگوهای قابل قبول و استاندارد رفتار را از طریق مقرّرات و متون درسی به کودکان آموزش دهد ودر ذهن آنها،ارزشها و نگرشهای مثبت یا منفی ایجاد کند - گین،1973، به نقل از افشانی و همکاران، . - 1388 در راهکار1-1فصل ششم؛ طرّاحی، تدوین و اجرای برنامهیدرسی ملّی با حاکمیّت رویکرد فرهنگی - تربیتی در تولید محتوا مورد تأکید بوده است.

بر این اساس، در سند تحوّل از جمله از اهداف مورد انتظار نظام آموزشی، ارتقای ابعاد انتقادی میتواند جزء آرمانها،راهبردها و اهداف محسوب شود. با توجّه به اهمّیّت کتابهای درسی، در این مورد برّرسی محتوای کتابهای درسی می-تواند به روشن شدن مسأله کمک کند و نقاط قوّت و ضعف احتمالی کتابهای درسی را برای اصلاح و تغییر احتمالی محتوا، متناسب با اهداف تعیین شده و اصول علمی در اختیار مدیران و برنامهریزان و مؤلّفان کتابهای درسی قرار دهد.

روش شناسی

این تحقیق، با در نظر گرفتن اهداف پژوهشی از نوع تحقیقات توسعهای است. زیرا بر اساس نتایج آن میتوان در تدوین و تألیف کتب درسی بازنگری نمود. از نظر روششناسی روش مورد استفاده در این تحقیق تحلیل محتواست و روش تحلیل محتوا از زیرشاخههای روش تحقیق توصیفی است.

جامعه ی آماری

جامعه ی آماری این پژوهش شامل متن دروس، توضیحات، و پرسشهای آخر هر درس کتاب فارسی سوّم دبستان است.

نمونه گیری

از آنجایی که محتوای کتاب فارسی سوّم دبستان محدود میباشد، در این تحقیق کلّ جامعه به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است؛ به بیان دیگر از کلشماری استفاده شد.

ابزار

در این پژوهش از گویههای بعد انتقادی پرسشنامهی هوش معنوی به عنوان چکلیست استفاده شده است. بدیع، سواری، باقری و لطیفیزادگان - 1389 - هوش معنوی در فرهنگ ایرانی را مورد هنجاریابی قرار داده اند. برای تعیین پایایی از دو روش آلفای کرونباخ و اجرای موازی استفاده کردهاند. و ضرایب پایایی مقیاس به ترتیب برابر با 0/70 تا 0/71 بدست آمد که بیانگر ضرایب پایایی قابل قبول میباشد. جهت محاسبهی پایایی دادههای جمعآوری شده براساس گویهها به شیوهی زیر عمل شد که دو نفر اقدام به جمعآوری دادهها از کتاب نمودند.

سپس میزان موافقت بین دو نفر در کدهای ثبت شده براساس فرمول اسکات و نیز براساس مقایسهی کدهای ثبت شده به صورت مؤلّفه به مؤلّفه محاسبه گردید. در فرمول اسکات 100 که در آن Pe ∑ 1 2 هر گروه، Po میزان - نسبت - موافقت، k تعداد گروهها، Pe نسبت یا سهم موافقت مورد انتظار - شانس - و موافقت مشاهدهگران را نشان میدهد - . مقدار ضریب اسکات برابر با 0/79 محاسبه شد.

روش جمع آوری دادهها

Pi - برابر سهم کدهای مقداری است که میزان در این پژوهش هر درس به تفکیک متن، فعالیّتها، ضمیمهها و تصاویر کتاب در قالب مؤلّفههای هوش معنوی که هر کدام شامل مجموعهای از گویهها بودند، مورد بررسی قرار گرفتهاند. بدین ترتیب که هر جمله، فعالیّت و ضمیمه از نظر تمام مؤلّفهها و گویه-های مربوطه مورد توجّه قرار گرفتهاند و در صورت تطابق داشتن با گویهها، علامتی در مقابل جملات مورد نظر ثبت شده است. در پایان، تعداد علامتهاشمارش شده و در جدولی که بدین منظور طرّاحی شده بود، ثبت شد. با توجّه به این که کلشماری شده است، نیازی به استفاده از آمار استنباطی نیست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید