بخشی از مقاله

چکیده

رشد آگاهیهای فراشناختی و توانمندکردن فراگیران به مهارت فراشناختی از جمله موضوعاتی است که در دهههای اخیر مورد توجه دستاندرکاران تعلیموتربیت قرار گرفته است. برای رسیدن به این منظور توجه به مولفههای فراشناختی که دانشآموزان از طریق محتوای برنامه درسی کسب می کنند و گنجاندن این مولفههادر محتوای برنامه درسی، ضروری به نظر می رسد.به لحاظ این اهمیتو همچنین بهسبب نقش محتوای کتب درسی در برانگیختن و تأمین نیازها و نیز تسهیل امریادگیری دانشآموزان، در این پژوهش محتوای کتاب درسی دوره متوسطه اول، از نظر پرداختن به "مهارت های فراشناختی" و مولفه های آن درسال تحصیلی - 92-93 - مورد بررسی وتحلیل قرار گرفته است.

برای انجام این پژوهش از روش تحلیلمحتوا استفاده شده است. با توجه به نوع پژوهش و براساس ماهیت دروس و اهدافی که برای دروس مختلف منظور شده است، از بین کتب درسی دوره ، کتابهای فارسی پایه های هفتم، هشتم، نهم تحصیلی به عنوان نمونه آماری انتخاب شد، ابزار جمع آماری اطلاعات چک لیست 52 سوال اسکراو و دنیسون - 25 - 1994 مولفه ای که قابل بررسی در کتب مورد نظر بوده، می باشد.

برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از روش شمارش فراوانی استفاده شده است. واحد شمارش بند می باشد و هر بند براساس یکی از 8 مولفه فراشناخت که عبارتند از - دانش بیانی، دانش رویه ای، دانش شرطی، برنامه ریزی، استراتژی های مدیریت اطلاعات، نظارت، استراتژی های رفع خطا و ارزیابی - مورد بررسی قرار گرفتند و برای میزان درگیری دانش آموزان با دانش فراشناختی نسبت به موارد مجموع مقایسه شد. نتایج این پژوهش وضعیت مطلوبی را در کتابهای درسی از نظر مولفه های فراشناخت نشان می دهد.

مقدمه:

در نظام آموزشی ایران که از نوع نظامهای آموزشی متمرکز است، کتابهای درسی اهمیت فراوانی دارند.کتاب درسی یکی از عوامل و ابزارهای اساسی در فرآیند یادگیری و یاددهی و نیز از مهمترین و در دسترسترینرسانههای آموزشی است که نقش بسیار ارزشمندی در نظام تعلیموتربیت ایفا میکند؛ همچنین، به جهت داشتن ظرفیتهای متعدد به بهترین شکل می تواند زمینه تحقق اهداف آشکار و نهان آموزشی را در دانشآموزان فراهم نماید. بنابراین عناصر اصلی و کلیدی نظام آموزش و پرورش ایران کتابهای درسی هستند که تنها راه تحقق اهداف نظام آموزشی به شمار میآیند.در واقع برنامه درسی زبانآموزی در میان برنامههای درسی دیگر دوره از اهمیت به سزایی برخوردار است زیرا نه تنها در تحکیم و تثبیت روابط اجتماعی موثر است، بلکه یادگیری سایر مواد درسی را نیز آسان میکند و به فهم مطالب از سوی دانشآموزان تعمق میبخشد

کتاب درسی، عمدهترین منبع یادگیری دانشآموزان و فراگیران است. با توجه به این مسأله که در اکثر کشورها و به ویژه در کشور ما هدفهای کلی و رفتاری آموزشوپرورش در برنامه درسی به صورت مواد و مطالب درسی منعکس میشود و همین مواد درسی و محتوای آنها مهمترین مرجع یادگیری و تنها منبع ارزیابی دانستهها و یادگیری دانشآموزان به شمار میآید. بنابراین بررسی و تحلیل محتوا و ساختار کتب درسی برای رسیدن به اهداف آموزش وپرورش، امری ضروری و با اهمیت تلقی میشود. از اینرو هرگونه بررسی و تحقیق علمی در خصوص کتب درسی می تواند منجر به رفع نواقص احتمالی موجود در کتب درسی گردد

کتابهای درسی ابزارهایی در خدمت یادگیری و کمککننده به تسهیل یادگیری هستند.یکی از اساسیترینفرآیندهای هر نظام آموزشی، نظام یادگیری و مطالعه است.از عوامل مهم در تعیین رفتارهای یادگیری، آگاهی و درک فراشناختی هستند

فراشناخت یعنی "شناخت شناخت" یا " تفکر در باره تفکر". فراشناخت مفهومی چند وجهی است که در بر گیرنده دانش ها - باورها - ، فرآیندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل می کنند

به عبارتی دیگر فراشناخت، دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود است و در کنترل جنبههای شناخت نقش دارد  اگر چه تعریف جامعی از فراشناخت چالش انگیز و دشوار به نظر می رسد و همانند بسیاری دیگر از مفاهیم علومانسانی تعریف واحدی از آن ارائه نشده است . اما عموم محققان در این نکته اتفاق نظر دارند که سادهترین معنای فراشناخت، شناخت یا شناخت درباره شناخت است به طور دقیقتری می توان گفت فراشناخت عبارت است از دانش فرد درباره چگونگی یادگیری خود.

فراشناخت بر عملکردهای شناختی مختلف مانند "حل مساله"1 ،"درک مطلب خواندن - "2کارشکی، - 1381 و "مهارتهای اجتماعی"3 موثراست. فراشناخت شامل"دانش فراشناختی"4 و"تجربه فراشناختی5 "است

هدف گزینی، برنامه ریزی، کشف نکات مهم و کم اهمیت ، تشخیص و اصلاح اشتباهات، خود- ارزشیابی و نظارت، مهم ترین راهبردهای فراشناختیاند. این مفهوم که معرفی آن به اواسط دهه ی 70 بر میگردد، بیشتر با نام جان فلاول تداعی شده است.

در واقع فلاول - 1976 - برای اولین بار موضوع »هشیاری نسبت به عمل و چگونگی انجام آن را« را تحت عنوان مفهومی جدید به نام فراشناخت مورد بررسی قرار داد تا دانش فرد در مورد فرآیندها و تولیدات شناخت یا هر چیز مربوط به آن را توصیف کند

دانش فراشناخت، ما را یاری میکند تا هنگام کسب دانش نسبت به امور مختلف و انجام تکالیف، پیشرفت خود را زیر نظر بگیریم. این دانش به ما کمک میکند تا نتایج تلاشهای خود را ارزیابی کرده، و میزان تسلط خود را بسنجیم

برک - 1386 - می گوید برای اینکه نظام خبرپردازی با اثربخشی کامل عمل کند باید از خودش آگاه باشد. این نظام باید به این درک برسد که بهتر است آن شماره تلفن را بنویسم وگرنه فراموشش خواهم کرد و یا این یک پاراگراف پیچیده است لازم است آن را دوباره بخوانم تا منظور نویسنده را بفهمیم.

در حالی که راهبردهای شناختی همچون مرور ذهنی، بسط معنایی وسازماندهی، جهت تسهیل یادگیری و تکمیل تکلیف بهکار میروند، راهبردهای فراشناختی به منظور بازبینی این پیشرفت مورد استفاده قرار میگیرند. برای مثال یادداشتبرداری هنگام مطالعه یک متن، راهبرد شناختی است، اما سعی در گزینش کارآمدترین راهبرد برای انجام تکلیف و وارسی مداوم برای تعیین کارآمدی راهبرد، و تغییر آن به هنگام لزوم، یک راهبرد فراشناختی میباشد

شناخت و فراشناخت از مبانی مهم یادگیری افراد هستند. این دو مفهوم می تواند یادگیری فراگیران را به طور اساسی تحت تاثیر قرار دهد

راهبردهای شناختی راهبردهایی هستند که به فرد کمک می کنند تا اطلاعات را پردازش کند، راهبردهایی مثل یادداشت برداشتن و نمودار کشیدن. این راهبرد ها بسیار تکلیفمدار هستند، بدین معنی که ممکن است راهبردی برای یک تکلیف مناسب باشد اما برای تکلیف دیگر نامناسب و برعکس. فعالیتهای فراشناختی ماهیت اجرایی و نظارتی دارند و تنها موقع برنامهریزی، بازبینی و ارزیابی از یک راهبردشناختی مورد استفاده قرار می گیرند. در نتیجه اغلب به عنوان فعالیتهای خودگردانی معروفند

در واقع مولفههای فراشناختی در بر گیرنده کلیتریناندیشهها و باورها و مهارتهای اجرایی مستقل از محتوی هستند که در حافظه بلندمدت شخص اندوخته میشوند و به هنگام مواجهه با تکالیف شناختی، فراخوانده می شوند

امروزه اهمیت فراشناخت برای یادگیری های سطوح بالا و حل مسئله پذیرفته شده است. یادگیرندگان زمانی می توانند حداکثر یادگیری موفقیتآمیز را داشته باشند که درباره توانایی شخصیشان از بینش و آگاهی خوبی برخوردار باشند. محققان دریافتهاند که اگر سطح فراشناخت دانشآموزان بهبود یابد پیامدهای یادگیری آنها نیز بهبود خواهد یافت . هرقدر یادگیرنده در مورد راهبردهای مؤثر یادگیری و محدودیتهای توانایی های یادگیری و حافظه خود بیشتر بداند، احتمال افزایش پیشرفت تحصیلی او بیشتر است.

در چند سال اخیر فراشناخت به یکی از زمینههای مهم و جالب تحقیقاتی در علومشناختی، روانشناسی و تعلیم وتربیت تبدیل شده است. عصر انفجار اطلاعات و جامعه پیچیده و در حال تغییر و تحول امروز، مستلزم تاکید نظام های آموزشی بر آموزش های فراشناختی و "یادگیری چگونگی یادگرفتن" است تا دانشآموزان بتوانند در برخورد با مسائل گوناگون به طور مستقل بیاندیشند.

اکثر نظریه پردازان بین دو جنبه فراشناخت تمایز قائل شده اند: "دانش فراشناختی" که عبارت است از اطلاعاتی که افراد در مورد شناخت خود درباره عوامل و راهبردهای یادگیری مرتبط با تکلیف دارند - یعنی آنچه فرد درباره خود می داند - و "تنظیم فراشناختی" که به انواع اعمال اجرایی نظیر توجه، بازبینی، برنامه ریزی و شناسایی خطاها در عملکرد اشاره دارد و بر فعالیتهای شناختی اثر می گذارد - چگونگی استفاده از این دانش در تنظیم شناخت

از نظر پاریس، لیپسون و ویکسون - - 1983 دانش فراشناختی شامل سه جزء است: اول این که فرد باید یک راهبرد یادگیری رابشناسد - دانش اظهاری - ، دوم این که بداند چگونه باید آن را در فرایند خواندن به کار گیرد - دانش رویه ای - ، و سوم این که بداند چرا و کجا این راهبرد استفاده می شود - دانش موقعیتی -

هم دانش فراشناختی را شامل دانش بیانی، دانش روش کاری و دانش شرطی می دانند - نقل از صفری و مرزوقی،. - 1388 بنابر یک طبقه بندی دیگر سه نوع دانش فراشناختی عبارتند از: دانش خبری،دانش عملی و دانش شرطی

کوپر و سندی – اورنا - - 2009 مولفههای کنترل فراشناختی را شامل برنامهریزی - انتخاب آگاهانه یک راهبرد - ، نظارت - بررسی میزان پیشرفت ضمن عمل - ، بازنگری - تجدید نظر در راهبرد مورد استفاده - و ارزشیابی - ارزیابی میزان یادگیری - به شمار می آورند یا بنا به تقسیم بندی دیگر کنترل فراشناختی شامل نظارت، کنترل و ارزشیابی است

در رابطهبا تحلیل و بررسی محتوای کتب درسی در دوره های مختلف تحقیقات متعددی صورت گرفته است امّا تا کنون کتابهای فارسی دوره متوسطه از نظر پرداختن به مولفه های مهارت فراشناخت در محتوای کتاب مورد بررسی قرار نداده اند. از میان این پژوهشها می توان به پژوهش عابدی و همکاران - 1382 - ، در مقاله ای محتوای کتب درسی دوره ، از نظر پرداختن به "سازه انگیزه پیشرفت" و مؤلفههای آن مورد بررسی و تحلیل قرار دادند. گزارش کردند که کتابهای ریاضی و علوم تجربی بیش از سایر کتب درسی به سازه انگیزه پیشرفت توجه نمودهاند، کتابهای فارسی و دینی و قرآن تا حدودی به آن پرداختهاند، و کتابهای تعلیمات اجتماعی در توجه به این سازه ضعیف بودهاند.

همچنین، در بین پایههای تحصیلی دوره ، میتوان گفت کتابهای پایههای پنجم و چهارم در حد زیاد و کتابهای پایههای اول و دوم کمتر به سازه انگیزه پیشرفت توجه نمودهاند. علاوه بر این، در بین کتابهای دوره , بیشترین توجه به سازه مذکور در کتابهای علوم تجربی پنجم، علوم تجربی سوم، تعلیمات اجتماعی چهارم، تعلیمات دینی و قرآن سوم، و ریاضی پنجم دیده شده است. و سرانجام، کتاب-های آموزش قرآن اول، تعلیمات اجتماعی سوم، علوم تجربی اول، تعلیمات دینی و قرآن پنجم، و فارسی چهارم، در مقایسه با سایر کتاب-های این دوره، کمترین توجه را به سازه انگیزه پیشرفت نمودهاند.

ولی االله کمالوند - 1387 - نیز پژوهشی با عنوان »بررسی محتوای کتاب بخوانیم سال های دوم و سوم در زمینه مهارتهای زندگی« دارد. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که محتوای کتب بخوانیم سال های دوم و سوم در ارتباط با بهره گیری از نهادهای اجتماعی، مهارتهای مورد نیاز را به دانشآموزان آموزش می دهد و دانشآموزان با توجه به این که هر سال در ارتباط با مفهوم نهادهای اجتماعی به صورت تدریجی مطالبی را می آموزند میتوانند در زندگی خود از این نهاد ها بهره های لازم را ببرند. همچنین محتوای کتب بخوانیم سالهای دوم و سوم در ارتباط با آموزش اخلاق فردی و اجتماعی مهارت های مورد نیاز را به دانش آموزان آموزش میدهد و در این راستا معرفی استفاده از الگوی اخلاق اسلامی میتواند به داشتن یک زندگی سعادت-مندانه برای دانش آموزان منجر شود.

قمی - 1389 - نیز در پژوهش محتوای کتاب »بخوانیم« پایه پنجم دبستان - تالیف سال - 1388 را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. در این بررسی، نمودهای مثبت فرهنگ ایرانی و اسلامی به کار رفته در کتاب فوق الذکر شناسایی و استخراج شده و میزان انطباق مفاهیم به کار رفته در متن کتاب با فرهنگ ایرانی و اسلامی، که مورد نظر نظام آموزشی کشور است، سنجیده شده است. نتایج بیانگر مؤفقیت این کتاب در پرورش کّرتف ایرانی و اسلامی است.

مرعشی و همکاران - 1391 - ، در پژوهشی محتوای کتاب های درسی بخوانیم و بنویسیم و هدیه های آسمان دوره در سال تحصیلی 1390 - 1389، از منظر توجه به مقولههای آموزش فلسفه به کودکان، تحلیل محتوا کردند. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن بود که در کتب درسی مورد بررسی مقوله استدلال بیش ترین میزان فراوانی ها را به خود اختصاص داده بودوکمترین توجه به مقوله قضاوت شده بود. همچنین در بین کتب درسی مورد بررسی، کتابهای درسی بخوانیم و بنویسیم بیشتر ازهدیههای آسمان به مقولههای تفکر فلسفی توجه کردهاند

سوالهای پژوهش:

- در محتوای کتب مورد نظر تا چه اندازه به مولفه های مهارت های فراشناختی توجه شده است؟

- کدام مولفه کمتر پرداخته شده است؟

- به کدام مولفه مهارت های فراشناختی بیشتر توجه شده است؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید